به دنبال یک خلاصه کامل و رایگان برای شروع با چرا هستید؟
شما در جای مناسب هستید!
در اینجا چیزی است که در این صفحه خواهید یافت …
خلاصه یک جمله
Start With Why یک راهنمای ساده برای ایجاد شرکت های موفق و تبدیل شدن به بهترین رهبر در کلاس با پرسیدن و پاسخ به سه سوال ساده است: چرا، چگونه و چه – توسط سخنران انگیزشی و مشاور تجاری، سیمون سینک. ( ۲۵۶ صفحه )
توجه: این خلاصه Start With Why بخشی از یک پروژه در حال انجام است که بهترین کتاب های ارتباطی و بهترین کتاب های رهبری تمام دوران را خلاصه می کند.
با چرا مرور شروع کنید
مارتین لوتر کینگ جونیور، سام والتون و برادران رایت چه مشترکاتی دارند؟
چرا آنها در جایی موفق شدند که دیگران شکست خوردند؟
سایمون سینک در Start With Why پاسخ ها را دارد.
این کتاب در بسط ۱۸ دقیقهی تد تاک (به زیر نگاه کنید)، فراتر از سازماندهی و رهبری تجاری در جستجوی درک عمیقتری از چرا، چگونه و چه چیزی است.
Sinek با یک راهحل سهبخشی عملی برای هر مشکل رهبری، حقایق سادهای را آشکار میکند که هر کسی میتواند از آن برای ارتقای شیوه ارتباط خود استفاده کند.
فرمول مخفی او؟ با چرا شروع کنید و بگذارید بقیه به سادگی در جای خود قرار بگیرند.
می خواهید در مورد چرا، چگونه و چیست بیشتر بدانید؟
خلاصه کتاب Start With Why من را در زیر ببینید…
با خلاصه چرا شروع کنید
جهانی که با چرا شروع نمی شود
فصل ۱: فرض کنید می دانید
همه ما فرضیاتی می کنیم.
و مهم نیست چقدر داده جمع آوری می کنید، همه چیز همیشه از بین می رود.
نتیجه؟ارزیابی شما از هر موقعیتی بر اساس اطلاعات جزئی یا نادرست است.
حقیقت این است که درک ما از “حقیقت” بر اساس محیط و تجربیات ما است.
چندی پیش بود که بیشتر مردم فکر می کردند زمین مسطح است. این باور مشترک، نحوه عمل مردم را شکل داد. در واقع، بیشتر مردم برای جلوگیری از افتادن از لبه، نزدیک خانه ماندند.
تا همین اواخر (۱۹۶۴)، بسیاری از پزشکان سیگار کشیدن را به عنوان سالم تایید می کردند. تبلیغات جوانان و زنان باردار را هدف قرار داده است. Lucky Strike حتی تا آنجا پیش رفت که ادعا کرد سیگارهای آنها از نظر پزشکی برتر از مارک های دیگر است.
ممکن است بخندید، اما بایستید و به «حقیقتهایی» که امروز «میدانیم» نگاه کنید.
آیا آنها ۱۰۰ سال دیگر همچنان صادق خواهند بود؟
مطمئنی؟
با بدیهی گرفتن «حقایق»، خطر از دست دادن تصویر بزرگتر را دارید.
و این خطری است که رهبران نیز با آن روبرو هستند.
سینک دو نوع رهبر را شناسایی می کند:
- رهبری که فقط بر آنچه که میدانند تمرکز میکند. و
- رهبری که تصویر بزرگتر را می بیند.
رهبر اول سعی می کند واقعیت را دستکاری کند تا با نسخه خود از “حقیقت” مطابقت داشته باشد.
دومی یک تصویر بزرگ را به نمایش می گذارد و حقایق جدیدی را می سازد که با واقعیت آنها مطابقت دارد.
فصل ۲: هویج و چوب
دستکاری در اطراف ما وجود دارد. ما فقط همیشه آن را نمی بینیم.
تبلیغ کنندگان و بازاریابان ادعا می کنند که انگیزه تولید می کنند. اما سینک می گوید تبلیغات و کمپین های بازاریابی دستکاری هستند.
به این فکر کنید که چه چیزی باعث می شود چیزی بخرید. شما حتی ممکن است انگیزه اساسی تصمیمات خود را درک نکنید.
راز خرج کردن شما؟
امیدها و ترس های شما
کسب و کارها می دانند چگونه احساسات شما را دستکاری کنند تا شما را متقاعد کنند که اقدامی انجام دهید.
شما نمی خواهید این فروش را از دست بدهید. بدون این اسباب بازی نمی توانید تنها باشید. شما نمی خواهید در چشم دیگران کوتاه بیایید.
مهم نیست که دستکاری چیست – ترس، فشار همسالان یا امید به آینده.
مهم این است که کار می کند.
اما تنها به عنوان یک راه حل کوتاه مدت که شما را برای دستکاری بعدی باز می گذارد.
محصولی که از طریق دستکاری به شما فروخته می شود باید جذابیت محدودی داشته باشد. کفش های کتانی جدیدی که باعث می شود شما بالاتر بپرید و سریعتر بدوید به زودی از مد می افتند. جفت بعدی باعث می شود شما بالاتر بپرید و سریعتر بدوید.
این یک زنجیره بی پایان استثمار است که شما را به خرید ادامه می دهد.
مشکل این نوع دستکاری این است که شرکت دیگری همیشه می تواند با یک پیشنهاد جدید و بهتر وارد عمل شود. هیچ وفاداری به کفشهای کتانی (یا شرکت) وجود ندارد، فقط واکنشی به آخرین پیشنهاد ویژه است.
یک دیدگاه جایگزین
فصل سوم: دایره طلایی
در هر پیادهروی شلوغی قدم بزنید و تمام دستگاههای اپل را که میبینید یادداشت کنید.
چه چیزی باعث می شود اپل چنین قدرتی داشته باشد؟
یکی از چیزهایی که به آنها برتری می دهد روشی است که آنها الهام بخش مشتریان خود هستند. بیشتر از محصول است. این دلیل پشت محصول است.
رهبران قوی الهام بخش هستند. مهم نیست اندازه سازمانشان، کجا هستند یا چه کار می کنند. همه رهبران قوی الهام را به دستکاری انتخاب می کنند.
اساس الهام الگویی است که سینک به طور طبیعی آن را «دایره طلایی» می نامد.
سه حلقه متحدالمرکز سه سوال بسیار مهم را مطرح می کنند: چرا، چگونه و چیست.
شما از وسط شروع می کنید – در bullseye. این دلیل شماست.
چرا می خواهد هدف شما را بداند. علت شما چیست؟ چرا در تجارت هستید؟ چرا مردم حتی باید اهمیت بدهند؟
حلقه بعدی می پرسد چگونه. پاسخ فرآیند شماست. اکثر مردم می دانند که چگونه کاری را که انجام می دهند انجام می دهند. اما رهبران خوب به دنبال راه هایی برای انجام کارها متفاوت هستند.
حلقه بیرونی به What. پاسخ دادن به این باید آسان باشد. این محصولات و خدمات ارائه شده توسط کسب و کار یا فرد است.
بیشتر رهبران از بیرون دایره طلایی ارتباط برقرار می کنند و به سمت داخل کار می کنند. آنها با What شروع می کنند، سپس درباره چگونگی بحث می کنند و چرا را تا آخر باقی می گذارند.
بهترین رهبران از درون دایره طلایی شروع می کنند و به سمت بیرون کار می کنند. آنها با «چرا» شروع میکنند، سپس درباره «چگونه» و سپس «چی» بحث میکنند.
با شروع با Why، شما با یک ماموریت و یک هدف شروع می کنید. شما از همان ابتدا الهام می گیرید. و چگونه و چه به طور طبیعی در جای خود قرار می گیرند.
استیو جابز از تبلیغ نمادین آن در سال ۱۹۸۴ گرفته تا رقصهای خود، چرا اپل (تغییر وضعیت موجود و انجام کارها به شیوهای متفاوت) را در قلب شرکت و پیامهای آن قرار داد.
اگر با «چرا» شروع کنید، برای چیزی ایستاده اید. شما برجسته هستید و وفاداری را القا می کنید.
فصل ۴: این نظر نیست، این زیست شناسی است
دکتر سوس در سال ۱۹۶۱ ما را با داستان اسنیچ ها آشنا کرد. یک گروه از اسنیچ ها یک ستاره سبز رنگ بر روی شکم خود دارند در حالی که گروه دیگر اینطور نیستند. با پیشروی داستان، هر گروه تمام تلاش خود را می کند تا ستاره سبز را به دست آورد یا حذف کند، زیرا می خواهد در آن جا شود.
اخلاقی؟ نیاز به تعلق عقلانی نیست
و بقیه تصمیم گیری ما هم اینطور نیست.
خوشبختانه، دایره طلایی سینک کاملاً با نحوه تفکر بیولوژیکی ما مطابقت دارد.
مغز ما دو بخش دارد:
- سیستم لیمبیک ؛ و
- نئوکورتکس .
سیستم لیمبیک در وسط مغز ما قرار دارد و احساسات را کنترل می کند. به چیزهایی می پردازد که منطقی نیستند. به چرایی و چگونگی دایره طلایی کشیده شده است.
مغز لیمبیک نیز تصمیم می گیرد. این تصمیمات اساسی را هدایت می کند که بر منطق غلبه می کند.
نئوکورتکس سیستم لیمبیک را احاطه کرده و بر روی چه چیزی تمرکز می کند. این قسمت از مغز عاشق حقایق و اطلاعات است. عقلانی است. عاقلانه تصمیم می گیرد. تحقیق را دوست دارد.
وقتی کسبوکارها روی چه چیزی تثبیت میکنند، تمرکزشان را روی چگونه و چرا از دست میدهند. آنها قادر به پاسخگویی یا توسل به مغز لیمبیک نیستند. آنها واکنش احساسی را برانگیخته نمی کنند.
وقتی کسبوکارها روی «چرا» تمرکز میکنند، مستقیماً تصمیمگیری احساسی ما را کاهش میدهند. ما هنوز به یک چگونه و یک چه نیاز داریم، اما فقط برای پسا عقلانی کردن انتخاب هایی که قبلاً انجام داده ایم.
فصل پنجم: وضوح، انضباط و سازگاری
ما خواهان تعادل هستیم
و دایره طلایی آن را با جذابیت برای هر دو بخش مغز ما فراهم می کند.
این به ما وضوح (چرا)، نظم (چگونه) و ثبات (چه چیزی) را به ما ارائه می دهد.
چرا، چگونه یا چه را از دایره حذف کنید، و نتیجه عدم تعادل و پیام رسانی شکسته است.
برای یافتن تعادل هنگام برقراری ارتباط…
ابتدا، با پرسیدن چرایی، وضوح را پیدا کنید.
آیا به سیاستمداری رای می دهید که نمی تواند به شما بگوید چرا در حال کاندیداتوری است؟ همین امر در مورد تجارت نیز صدق می کند. اگر چرا به خوبی تعریف نشده باشد، هیچ کس اهمیتی نمی دهد. برای الهام بخشیدن به اعضای تیم، کارمندان و مشتریان خود با ماموریت خود، باید با چرا شروع کنید.
بعد با How انضباط برقرار کنید. چگونه به چرا دست پیدا خواهید کرد؟ اینجاست که ارزش ها و اصول اهمیت دارند. چگونه سیستم ها و فرآیندها و مسئولیت پذیری را ترسیم می کند.
در نهایت، با وضوح و انضباط در محل، به دنبال ثبات باشید. چه چیزی (محصول یا خدمات شما) را ارائه دهید که کاملاً با چرایی و چگونه شما همسو باشد.
رهبران به دنبال کننده نیاز دارند
فصل ششم: وضعیت اضطراری اعتماد
در دهه ۱۹۸۰، خطوط هوایی کانتیننتال بدترین شرکت هواپیمایی در صنعت بود. با کارمندان بد رفتار شد، کارمندان با یکدیگر بد رفتار کردند و به نوبه خود با مشتریان بد رفتار شد.
زمانی که گوردون بتون به عنوان مدیرعامل شرکت کرد، کانتیننتال ایرویز را با تمرکز بر شادی کارکنان (چرا) تغییر داد.
چگونه و چه به طور طبیعی دنبال شد و در عرض یک سال کانتیننتال از دومین ورشکستگی خود به سودآورترین دوره در تاریخ خود رسید.
چگونه اعتماد را در هر سطحی از سازمان (دوباره) ایجاد می کنید؟
اعتماد یک احساس است. توسط چرا هدایت می شود. انضباط و ثبات ایجاد می کند که وفاداری را ایجاد می کند و بر تصمیم گیری تأثیر می گذارد.
برای جلب اعتماد، باید به “چرا؟” پاسخ دهید.
شما نمی توانید کسی را متقاعد کنید که به شما اعتماد کند. شما باید به آنها نشان دهید که از طریق یک ماموریت مشترک می توان به شما اعتماد کرد. از طریق به اشتراک گذاشتن ارزش ها و باورهای خود.
فصل ۷: نکات یک نقطه اوج چگونه است
قانون انتشار نوآوری ها چگونگی گسترش ایده ها را توضیح می دهد.
آنها به آرامی شروع می شوند، حرکت می کنند و سپس به تدریج محو می شوند.
به نمودار چرخه عمر پذیرش نوآوری در بالا نگاه کنید.
در سمت چپ، نوآوران و پس از آن پذیرندگان اولیه قرار دارند. در اوج منحنی زنگ، اکثریت اولیه و اکثریت متأخر قرار دارند. در نهایت، همه چیز کند می شود و عقب مانده هایی که در سمت راست منحنی نشسته اند، در نهایت به روند می رسند.
هنگامی که یک روند جدید شروع می شود، برخی از خریداران بلافاصله وارد آن می شوند. این افراد مبتکر و پذیرنده اولیه هستند. آنها وفادار نیستند و به محض بیرون آمدن به سراغ چیز بعدی میروند.
همانطور که قیمت کاهش می یابد و اخبار منتشر می شود، دو اکثریت (پذیرندگان اولیه و دیرهنگام) بیشتر فروش را هدایت می کنند. این خریداران خریداران منطقی شما هستند.
عقب مانده ها فقط محصول شما را می خرند زیرا شما آنچه را که نیاز دارند دارید.
Sinek توصیه می کند که مشتریان را در سمت چپ منحنی زنگ با چرا، چگونه و چه هدف قرار دهید. برای نوآوران و پذیرندگان اولیه که به آنچه شما باور دارید، متوسل شوید. وقتی با آنها ارتباط برقرار می کنید، آنها بخشی از ماموریت شما می شوند، مشتریان وفادار باقی می مانند و سایر خریداران را تشویق می کنند که به این روند بپیوندند.
همین سناریو در مورد رهبری نیز صدق می کند. برای تسریع در تغییر، به دنبال (و/یا استخدام) مبتکرانی در تیمی بگردید که باورهایشان با شما همسو باشد. سپس «چرا»، «چگونه» و «چیز» خود را در میان بگذارید. افرادی که به ماموریت شما اعتقاد دارند و به اشتراک می گذارند، بهترین متحدان شما در حرکت دادن کل تیم در یک مسیر هستند.
چگونه کسانی را که ایمان دارند جمع کنیم
فصل ۸: با چرا اما بدانید چگونه شروع کنید
افراد با انرژی بالا نیاز به توجه دارند. شما نمی توانید به آنها توجه نکنید.
اما همیشه این پرانرژی ترین فرد نیست که بهترین رهبر را می سازد. بسیاری از رهبران پر انرژی، رهبرانی از نوع How-type هستند. آنها بر انگیزه های کوتاه مدت تمرکز می کنند.
بهترین رهبران چه چیزی مشترک دارند؟ کاریزما دارند.
کاریزما ربطی به انرژی ندارد. به جای افراد هیجان انگیز، کاریزما الهام بخش مردم است. باعث ایجاد اعتماد و وفاداری می شود. روی چرا تمرکز می کند و انگیزه بلندمدتی ایجاد می کند.
با این حال، حتی شرکتهایی که رهبران الهامبخش و قابل اعتماد دارند، اگر حلقه طلایی را فراموش کنند، میتوانند شکست بخورند.
دایره را به طرف خود بچرخانید و تبدیل به یک هرم (یا مخروط) می شود.
چرا در بالا، How در وسط و What در پایه قرار دارد. این مخروط طرحی برای شرکت های موفق ایجاد می کند. مدیران ارشد در راس روی چرا تمرکز می کنند. مدیران میانی در وسط بر چگونگی تمرکز می کنند. کارمندان بستر چیست را تشکیل می دهند.
با در نظر گرفتن این سلسله مراتب، یک شرکت می تواند از یک گروه اصلی از چرا-انواع برای ایجاد انگیزه در انواع چه و چگونه استفاده کند.
فصل نهم: بدانید چرا. بدانید چگونه. بعد چی؟
هنگامی که سلسله مراتب چرا، چگونه و چیست، می توانید با تبدیل مخروط خود به یک مگافون که با بازار شما ارتباط برقرار می کند، دسترسی خود را افزایش دهید.
بازار طبیعتاً آشفته و آشفته است. این شامل مشتریان فعلی، مشتریان بالقوه، رقبا، تامین کنندگان و جریان پول شما می شود.
یک سازمان باید چرا، چگونه و چه چیزی را به خوبی برای بازاریابی موثر محصولات و خدمات خود به اشتراک بگذارد (توجه: همانطور که بعداً خواهیم دید، همه ارتباطات نباید شفاهی باشند. فقط نوع محصولات و خدماتی که یک سازمان ارائه می دهد – این چیست – و روشی که آنها را ارائه میکند – چگونه آنها – میتواند یک چرایی، چگونه و چه چیزی واضح و منسجم را به مشتریان، کارمندان و شرکا منتقل کند بدون اینکه نیازی به توضیح آنها باشد.)
بسیاری از شرکت ها این فرآیند را بسیار دشوارتر از آنچه هست می کنند. آنها سعی میکنند برای هر پیام زاویهای متفاوت پیدا کنند تا ویژگی یا مزیتی را به نمایش بگذارند.
سینک توصیه می کند با چرا شروع کنید. یک پیام ملموس برای کسانی که از چیزی که شما را الهام می بخشد ایجاد کنید. سپس از ارتباطات ساده و واضح برای ارائه مؤثر پیام خود استفاده کنید.
فصل ۱۰: ارتباط در مورد صحبت کردن نیست، بلکه در مورد گوش دادن است
مارتین لوتر کینگ جونیور قدرت نمادگرایی را درک کرد. او سخنرانی معروف خود با عنوان “من یک رویا دارم” را در مقابل بنای یادبود لینکلن ایراد کرد. او با نماد ارزش آمریکایی آزادی برای همه، قبل از اینکه دهانش را باز کند با چرا شروع کرد.
هارلی دیویدسون قدرت نمادگرایی را درک می کند. لوگوی آنها چیزی بیش از یک نشان است. لوگوی هارلی بیانگر سبک زندگی است. این نمادی از ارزش ها و باورهای مشترک است. در واقع، هارلی چرا (“تعقیب بی انتها برای ماجراجویی. آزادی برای روح.”) آنقدر قدرتمند است که هزاران نفر آرم هارلی را روی بدن خود خالکوبی کردند.
پس چگونه می توان آن نوع وفاداری را ایجاد کرد؟
با برقراری ارتباط موثر چرا خود. هم به صراحت، و هم با ارائه یک How and What که کاملاً با آن مأموریت سازگار است.
اگرچه چرا، چگونه و چه همه حلقههای مجزا در دایره طلایی هستند، راز واقعی باز کردن قفل قدرت آنها این است که مطمئن شوید که آنها در یک راستا قرار دارند.
هارلی دیویدسون نمونه ای از نظم و ثبات در محصولاتی است که به مشتریان خود ارائه می دهد. وقتی وارد نمایندگی هارلی میشوید، دقیقاً میدانید که باید چه انتظاری داشته باشید.
اپل نه تنها کیفیت محصولات خود (What) را کنترل می کند، بلکه کیفیت تجربه خرید (چگونه) را با فروشگاه های اپل معروف خود در جهان کنترل می کند.
جایی که شرکت ها اشتباه می کنند
بسیاری از شرکت ها احساس می کنند که نیاز به ارائه مداوم چیزهای جدید دارند.
آنها ممکن است با چرا شروع کنند، اما انگیزه بی پایان برای نوآوری چگونه و چه چیزی آنها را اشتباه می گیرد. آنچه آنها می گویند و آنچه انجام می دهند هماهنگی خود را از دست می دهند و مشتریان خود را گیج می کنند.
به عنوان مثال، فولکس واگن (VW) به دلیل خودروهای مقاوم و مقرون به صرفه خود شناخته شده و محبوب شده است.
سپس در سال ۲۰۰۴ فولکس واگن یک خودروی لوکس را به خط تولید خود اضافه کرد.
منتقدان آن را دوست داشتند. به قدری خوب طراحی شده بود که به مراتب بهتر از رقبا بود.
و به سختی فروخته شد.
این به سادگی با چرای فولکس واگن یا صاحبان خودروهای لوکس همخوانی نداشت. این محصول با مأموریت فولکس واگن تماس نداشت. دایره طلایی را شکست.
محصولی که وفاداری را از پایگاه مشتری شما القا نمی کند، ارزشی برای شرکت شما ندارد. چرا شما را به گونه ای که مشتری بتواند درک کند، بیان نمی کند.
در بدترین حالت، حتی میتواند اعتمادی را که از قبل از آن لذت میبرید، از بین ببرد.
بزرگترین چالش موفقیت است
فصل ۱۱: وقتی چرا فازی می شود
سام والتون ارزش کار سخت را می دانست و Walmart’s Why بر این ارزش متمرکز شد.
در طول زندگی والتون، او در حفظ تمرکز بر روی Why بسیار موفق بود که به والمارت کمک کرد تا از رقبای خود متمایز شود.
اما، مانند فولکس واگن، والمارت تمرکز خود را روی چرا از دست داد.
پس از مرگ والتون، والمارت از کار سخت برای کمک به جوامع محلی به دنبال یکسری قیمتهای پایین تغییر کرد. آنها از انگیزه به دستکاری تغییر کردند.
چرا آنها مبهم شد و والمارت اکنون نسبت به رقبای متمرکز بر ماموریت، گردش مالی کارمندان بالاتر و بازده کمتری دارد.
اخلاقی؟ مهم نیست به چه چیزی دست مییابید یا چقدر احساس موفقیت میکنید، باید تمرکز خود را روی چرایی نگه دارید. اگر روی «چرا» متمرکز بمانید، طبیعتاً به «چگونه» و «چه چیزی» وفادار میمانید و پاسخگو خواهید بود. اگر چرا را تغییر دهید، یا ارتباط خود را با آن قطع کنید، How and What نیز تغییر خواهد کرد.
فصل ۱۲: تقسیم اتفاق می افتد
بیشتر شرکتها با ایدهای شروع میکنند که از اشتیاق تغذیه میشود.
اشتیاق به چیزی مهم است. بسیاری از ما از شور و شوق به عنوان یک نکته کلیدی در مصاحبه ها یا رزومه استفاده می کنیم.
و اشتیاق هیجان انگیز است.
اما درست مانند انرژی، فقط انگیزه کوتاه مدت ایجاد می کند.
اشتیاق به تنهایی کافی نیست
وقتی چرا بدون چگونه دارید، فقط اشتیاق دارید. و شما هیچ راهی برای رسیدن به رویای خود ندارید.
چه اتفاقی میافتد وقتی یک کسبوکار کوچک چرا و چگونه به طور مؤثر ایجاد میکند؟ با شانس و یک پایه محکم، کسب و کار کوچک به یک تجارت بزرگ تبدیل می شود.
اما با رشد، پتانسیل نادیده گرفتن چرایی وجود دارد. تمرکز از چرا و چگونه به چگونه و چه تغییر می کند.
و به عنوان چرا محو می شود؟اعتماد از بین می رود و مشتریان دیگر ارزش شرکت را نمی بینند.
نتیجه؟ شرکتهای بزرگ برای ادامه رشد و الهام بخشیدن به کسبوکارهای کوچک چراها باید برگردند.
کشف چرا
فصل ۱۳: ریشه های یک چرا
سینک چرا شخصی خود را پیدا کرد.
او مشتاقانه کار می کرد تا بفهمد چرا برخی از بازاریابی ها جواب می دهند و برخی نه. او ناامید شده بود. او استرس داشت. او در حال چنگ زدن به پاسخ ها بود.
او متوجه شد که چرا خود را از دست داده است.
هنگامی که سینک شروع به مطالعه مفهوم چرا کرد، متوجه شد که چرا یک فرآیند است.
برای پیدا کردن چرا، باید بچرخید و به عقب نگاه کنید.
شما چرا را اختراع نمی کنید، بلکه آن را کشف می کنید.
هر فرد و سازمانی یک چرا دارد. از سفرها و تجربیات آنها می آید.
پیدا کردن چرا کار سختی نیست.
بخش سخت، حفظ آن است.
سینک از هنری فورد به عنوان نمونه ای استفاده می کند که هرگز تمرکز خود را روی چرا از دست نداده است.
تمرکز فورد بر این موضوع که چرا به او کمک کرد تا در مواجهه با دنیایی در حال تغییر، یک شرکت پایدار ایجاد کند. سینک او را یک مرد باهوش WHY می نامد که روش کار صنعت را تغییر داد. او راهی را انتخاب کرد و هرگز از آن منحرف نشد.
سینک با استفاده از همین رویکرد، دایره طلایی را دو برابر کرد. اگر او احساس می کرد که چرا، چیست و چگونه خودش از تعادل خارج شده است، اقداماتی را برای متعادل کردن مجدد آنها انجام می داد. او شخصاً شروع به تمرین هر مفهومی در کتابش کرد.
او نوآوران و پذیرندگان اولیه را هدف قرار داد. آنها به او کمک کردند پیام خود را منتشر کند و از طریق قانون انتشار به دیگران الهام بخشد.
سینک چرا؟ برای الهام بخشیدن به دیگران
چگونه؟ با اشتراک گذاری.
چی؟ دایره طلایی
زندگی او متحول شد. با تمرکز بر چرا.
او هدف و مخاطب و موفقیت پیدا کرد.
فصل چهاردهم: رقابت جدید
اگر چرا شخصی خود را دنبال کنید، دیگران شما را دنبال خواهند کرد.
سینک داستان دونده جوانی به نام بن را برای ما تعریف می کند. بن هرگز سریعترین ورزشکار نبود. او در شروع هر مسابقه ای به سرعت عقب می ماند.
با وجود این که بن فلج مغزی داشت، همیشه به خط پایان می رسید.
بن چرایش را می دانست. او نگران رقابت نبود. تنها تمرکز او تمام کردن و شکست دادن زمان خودش بود.
بن را مثال بزنید و آن را در کسب و کار و رهبری خود به کار ببرید.
روی شهرت یا شکست دادن رقبا تمرکز نکنید
روی شکست دادن خود تمرکز کنید.
ماموریتی را بیابید که به شما انگیزه می دهد هر روز صبح از خواب بیدار شوید و دنیا را تغییر دهید.
با چرا شروع کنید.
بخشی از این جنبش باشید
رهبر چیست؟
رهبری به معنای داشتن قدرت یا اختیار برای نظم دادن به مردم نیست.
برای اینکه یک رهبر باشید، فقط به یک چیز نیاز دارید – یک پیرو.
یک فالوور واقعی شما را به دلیل دستکاری دنبال نمی کند. آنها به دلیل انگیزه یا ترس مجبور نیستند شما را دنبال کنند.
تصور کنید در یک جزیره بیابانی با غریبه ها گیر افتاده اید. در حالی که برخی از مردم وحشت می کنند و برخی سعی می کنند برنامه ای شکل دهند، در نهایت دو رهبر پا به جلو می گذارند.
یکی توضیح می دهد که آنها چه اعتقادی دارند و برنامه کلی. دیگری به سادگی می گوید: «این کار نمی کند» و می رود.
چه کسی را دنبال می کنید؟
این احتمال وجود دارد که به جای اینکه فقط یک جهش ایمان داشته باشید، از کسی که به وضوح با شما ارتباط برقرار می کند – که چرایی، چگونه و چه چیزی واضح دارد – پیروی کنید.
هر دو ممکن است بینا باشند، اما تنها یکی رهبر است.
رهبران همیشه ایده های عالی ندارند. چیزی که آنها دارند توانایی حمایت و ایجاد انگیزه در افراد است.
آنها هرگز با کاری که باید انجام شود شروع نمی کنند.
آنها با چرا شروع می کنند.
با چرا محتوا شروع کنید
شروع با چرا دارای ۱۴ فصل اصلی در ۶ قسمت…
قسمت ۱: جهانی که با چرا شروع نمی شود
- فرض کن میدونی
- هویج و چوب
بخش ۲: یک دیدگاه جایگزین
- دایره طلایی
- این نظر نیست، این زیست شناسی است
- وضوح، انضباط و سازگاری
بخش ۳: رهبران به دنبال کننده نیاز دارند
- ظهور اعتماد
- چگونه یک نقطه اوج بخش نکات
قسمت ۴: چگونه کسانی را که معتقد هستند جمع آوری کنیم
- با چرا شروع کنید، اما بدانید چگونه
- بدانید چرا. بدانید چگونه. بعد چی؟
- ارتباط در مورد صحبت کردن نیست، در مورد گوش دادن است
قسمت ۵: بزرگترین چالش موفقیت است
- وقتی چرا فازی می شود
- تقسیم اتفاق می افتد
قسمت ۶: کشف چرا
- ریشه های یک چرا
- مسابقه جدید
با سوالات متداول چرا شروع کنید
نقطه اصلی شروع با چرا چیست؟
نکته اصلی Start With Why این است که تنها راه برای ایجاد انگیزه پایدار به عنوان یک رهبر این است که تمرکز خود را بر روی چرا (دلیل و باورهای پشت اهداف و اقدامات خود) حفظ کنید.
از کجا می توانم شروع کنم با چرا در YouTube تماشا کنم؟
میتوانید دوره TEDx Start With Why سیمون سینک (بهصورت میزبانی شده در YouTube) را در بالای این پست تماشا کنید .
بهترین شروع با چرا نقل قول
این نقلقولهای «شروع با چرا» از کتابخانه مرکزی همیشه در حال رشد «هنر زندگی » از افکار، حکایات، یادداشتها و نقلقولهای الهامبخش آمده است.
“مردم کاری را که شما انجام می دهید نمی خرند، آنها می خرند که چرا آن کار را انجام می دهید. و کاری که شما انجام می دهید به سادگی باور شما را ثابت می کند.”
– سایمون سینک ، با چرا شروع کنید
شرکتهای بزرگ افراد ماهر را استخدام نمیکنند و به آنها انگیزه میدهند، بلکه افراد با انگیزه را استخدام میکنند و به آنها الهام میبخشند.
– سایمون سینک ، با چرا شروع کنید
“شما برای مهارت استخدام نمی کنید، شما برای نگرش استخدام می کنید. همیشه می توانید مهارت ها را آموزش دهید.”
– سایمون سینک ، با چرا شروع کنید
“نقش یک رهبر این نیست که همه ایده های بزرگ را ارائه دهد. نقش یک رهبر این است که محیطی ایجاد کند که در آن ایده های بزرگ اتفاق بیفتد.”
– سایمون سینک ، با چرا شروع کنید
رهبری به دو چیز نیاز دارد: بینشی از جهان که هنوز وجود ندارد و توانایی برقراری ارتباط با آن.
– سایمون سینک ، با چرا شروع کنید
“وقتی با دیگران رقابت می کنید، هیچکس نمی خواهد به شما کمک کند. اما وقتی با خودتان رقابت می کنید، همه می خواهند به شما کمک کنند.”
– سایمون سینک ، با چرا شروع کنید
“برخی در پست های مدیریتی طوری عمل می کنند که انگار در درختی از میمون ها هستند. آنها مطمئن می شوند که هر کس در بالای درخت که به پایین نگاه می کند فقط لبخند می بیند. اما اغلب اوقات، کسانی که در پایین به بالا نگاه می کنند فقط الاغ ها را می بینند.”
– سایمون سینک ، با چرا شروع کنید
“سخت کار کردن برای چیزی که به آن اهمیت نمی دهیم استرس نامیده می شود، سخت کار کردن برای چیزی که دوست داریم اشتیاق نامیده می شود.”
– سایمون سینک ، با چرا شروع کنید
“کاریزما ربطی به انرژی ندارد، بلکه از شفافیت چرایی ناشی می شود. از اعتقاد مطلق به ایده آلی بزرگتر از خود می آید. انرژی، در مقابل، از یک خواب خوب شبانه یا مصرف زیاد کافئین می آید. انرژی می تواند هیجان انگیز باشد. اما فقط کاریزما می تواند الهام بخش باشد، کاریزما به وفاداری فرمان می دهد، انرژی نه.”
– سایمون سینک ، با چرا شروع کنید
رهبران بزرگ و سازمانهای بزرگ در دیدن چیزهایی خوب هستند که اکثر ما نمیتوانیم ببینیم.
– سایمون سینک ، با چرا شروع کنید