کتاب در سه جمله

  1. رواقی گرایی به همان اندازه که در زمان ثبت اولین بار بود، امروز نیز مرتبط است.
  2. آرامش و اطمینان اخلاقی از درون می آید.
  3. از چیزهایی که خارج از کنترل شما هستند جدا شوید و بر اراده و ادراک خود تمرکز کنید.

پنج ایده بزرگ

  1. هر چیزی که می بینیم یک چشم انداز است نه حقیقت.
  2. شما بر ذهن خود قدرت دارید، نه رویدادهای بیرونی. این را درک کنید، آنگاه قدرت خواهید یافت.
  3. برای ایجاد یک زندگی شاد، چیز بسیار کمی لازم است. همه چیز در درون خود شماست، در طرز تفکر شما.
  4. این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد، بلکه باید از شروع زندگی بترسد.
  5. هرگز اجازه نده آینده شما را آزار دهد. اگر مجبور باشید با همان سلاح های عقلی که امروز شما را در برابر زمان حال مسلح می کند، با آن روبرو خواهید شد.

خلاصه مراقبه ها

  • «وقتی صبح از خواب بیدار شدید، به خود بگویید: افرادی که امروز با آنها سر و کار دارم، مداخله گر، ناسپاس، متکبر، ناصادق، حسود و بداخلاق خواهند بود. آنها این گونه هستند زیرا نمی توانند خوب را از بد تشخیص دهند. اما من زیبایی نیکی و زشتی بد را دیده‌ام و دریافته‌ام که خطاکار دارای طبیعتی است که به من مربوط می‌شود – نه از یک خون یا زاد و ولد، بلکه یک ذهن و دارای سهمی از خداوند است. و بنابراین هیچ یک از آنها نمی توانند به من صدمه بزنند.”
  • “به ذهن خود اجازه ندهید که برده باشد، انگیزه های خودخواهانه او را درگیر کند، به سرنوشت و حال لگد بزند و به آینده بی اعتماد شود.”
  • «در یک مقطع زمانی باید تشخیص دهید که متعلق به چه دنیایی هستید. چه قدرتی بر آن حکومت می‌کند و از چه منبعی سرچشمه می‌گیرید. زمانی که برای شما تعیین شده محدودیتی وجود دارد و اگر از آن برای رهایی خود استفاده نکنید، از بین می‌رود و دیگر برنمی‌گردد.»
  • هر دقیقه مانند یک رومی – مانند یک مرد – بر انجام کاری که در مقابل شماست با جدیت دقیق و واقعی، با مهربانی، از روی میل و با عدالت تمرکز کنید. و رهایی خود را از همه حواس پرتی های دیگر. بله، شما می توانید – اگر هر کاری را طوری انجام دهید که انگار آخرین کاری است که در زندگی خود انجام می دهید، و از بی هدف بودن دست بردارید، اجازه ندهید احساساتتان بر چیزی که ذهنتان به شما می گوید غلبه کند، از ریاکاری، خود محوری، تحریک پذیر بودن دست بردارید.
  • «آیا چیزهای بیرونی حواس شما را پرت می کند؟ سپس برای خود وقت بگذارید تا چیزی ارزشمند یاد بگیرید. دیگر اجازه ندهید خود را به همه جهات بکشانند.»
  • “افرادی که تمام زندگی خود را زحمت می کشند، اما هدفی برای هدایت هر فکر و انگیزه ای به سمت خود ندارند، زمان خود را تلف می کنند – حتی وقتی سخت کار می کنند.”
  • این چیزها را هرگز فراموش نکنید: طبیعت جهان. طبیعت من من چگونه با دنیا ارتباط دارم. من چقدر از آن را تشکیل می دهم. این که شما بخشی از طبیعت هستید و هیچکس نمی تواند شما را از صحبت کردن و رفتار هماهنگ با آن باز دارد.»
  • تئوفراستوس در مقایسه گناهان (روشی که مردم انجام می‌دهند) می‌گوید کسانی که از روی میل مرتکب می‌شوند بدتر از آن‌هایی هستند که از روی عصبانیت مرتکب می‌شوند: این فلسفه خوبی است.
  • شما می توانید همین الان زندگی را ترک کنید. بگذارید تعیین کند که چه می کنید، چه می گویید و چه فکر می کنید.»
  • هیچ چیز رقت‌انگیزتر از افرادی نیست که در دایره‌های دور می‌دوند، «به چیزهایی که در زیر آن نهفته است نگاه می‌کنند» و در مورد روح افراد اطرافشان تحقیق می‌کنند، و هرگز متوجه نمی‌شوند که تنها کاری که باید انجام دهید این است که به قدرت درون خود توجه کنید. تو و خالصانه آن را پرستش کن.»
  • “شما نمی توانید زندگی دیگری غیر از آنچه اکنون دارید از دست بدهید، یا زندگی دیگری به غیر از آنچه دارید از دست می دهید.”
  • شما نمی توانید گذشته یا آینده را از دست بدهید. چطور می‌توانی چیزی را که نداری از دست بدهی؟»
  • “حال تمام چیزی است که آنها می توانند رها کنند، زیرا این تنها چیزی است که شما دارید و آنچه ندارید، نمی توانید از دست بدهید.”
  • مابقی وقت خود را در اینجا با نگرانی در مورد افراد دیگر تلف نکنید، مگر اینکه بر منافع عمومی تأثیر بگذارد. شما را از انجام هر کار مفیدی باز می دارد. شما بیش از حد درگیر این خواهید بود که فلان فلانی چه می کند، چرا، و چه می گویند، و به چه فکر می کنند، و چه کاری انجام می دهند، و همه چیزهای دیگری که شما را از خود دور می کند. و شما را از تمرکز بر ذهن خود باز می دارد.”
  • “ما باید فقط به کسانی گوش دهیم که زندگی آنها مطابق با طبیعت است.”
  • «هرگز کاری را که باعث شود به امانتی خیانت کنی، یا احساس شرمندگی خود را از دست بدهی، یا باعث شود که نفرت، سوء ظن، بدخواهی، ریاکاری یا میل به کارهایی که به بهترین وجه پشت درهای بسته انجام می شود از خود نشان دهی، آن را برایت خوب تلقی نکن.»
  • هر یک از ما فقط اکنون زندگی می کنیم، در این لحظه کوتاه. بقیه قبلاً زندگی شده است یا دیدن آن غیرممکن است.»
  • “هیچ چیز به اندازه این ظرفیت برای تجزیه و تحلیل منطقی و دقیق هر چیزی که برای ما اتفاق می افتد، برای رشد معنوی مفید نیست.”
  • «اگر یک کار را اصولی، با پشتکار، انرژی و حوصله انجام دهید، اگر خود را از حواس پرتی دور نگه دارید، و روحیه درونتان را سالم نگه دارید، گویی هر لحظه ممکن است مجبور شوید آن را پس بدهید. شما می توانید بدون ترس یا توقع این را در آغوش بگیرید – می توانید در کاری که اکنون انجام می دهید، همانطور که طبیعت در نظر گرفته اید، و در حقیقت مافوق بشری (هر کلمه، هر گفته) تحقق پیدا کنید – آنگاه زندگی شما شاد خواهد بود. هیچ کس نمی تواند مانع آن شود.»
  • «هیچ کجا نمی‌توانید بروید آرام‌تر از روح خودتان – عاری از وقفه – نیست.»
  • «جهان چیزی جز تغییر نیست. زندگی ما فقط ادراک است.»
  • “انتخاب کنید که آسیب نبینید – و احساس آسیب نخواهید کرد. احساس صدمه نکنید – و ندیدید.»
  • “هر رویدادی مناسب است. با دقت نگاه کن می بینی.»
  • “نه آنچه را که دشمنت می بیند و امیدوار است ببینی، بلکه آنچه را که واقعاً آنجاست، ببین.”
  • «تبدیل شما همیشه باید بر این باور باشد که درست است یا به نفع دیگران است – نه چیز دیگری.»
  • «بیشتر آنچه می‌گوییم و انجام می‌دهیم ضروری نیست. اگر بتوانید آن را حذف کنید، زمان بیشتری خواهید داشت و آرامش بیشتری خواهید داشت. هر لحظه از خود بپرسید “آیا این لازم است؟”
  • “به چیزهای کوچک بیشتر از آنچه که لیاقتش را دارند زمان نده.”
  • “آنچه برای همه اتفاق می افتد – بد و خوب – نه خوب است و نه بد.”
  • «فرض کنید که خدایی اعلام کرد که فردا یا پس فردا خواهید مرد. تا زمانی که کاملاً ترسو نبودید، درباره اینکه آن روز چه روزی بود، سر و صدا نمی کردید – چه فرقی می توانست داشته باشد؟ اکنون درک کنید که تفاوت بین سال‌های آینده و فردا به همان اندازه کم است.»
  • «مایه تاسف است که این اتفاق افتاده است. خیر. خوشبختانه این اتفاق افتاده است و من از آن آسیبی ندیده‌ام – نه از حال و نه ترس از آینده. ممکن بود برای هر کسی اتفاق بیفتد. اما همه نمی توانستند از آن آسیبی نبینند. چرا یکی را به عنوان یک بدبختی نگاه می کنیم تا دیگری را به عنوان یک خوش شانس؟»
  • «این اصل را به خاطر داشته باشید وقتی چیزی شما را تهدید می‌کند که باعث درد شما می‌شود: خود آن چیز اصلاً بدبختی نبود. تحمل آن و پیروز شدن، خوشبختی بزرگی است.»
  • چیزهایی که به آنها فکر می کنید کیفیت ذهن شما را تعیین می کنند. روح شما رنگ افکارتان را به خود می گیرد.»
  • «اگر خدایان در مورد من و اتفاقاتی که برای من می افتد تصمیماتی گرفته اند، پس آنها تصمیمات خوبی بوده اند. چرا آنها انرژی خود را صرف آسیب رساندن به من می کنند؟ چه سودی برای آنها یا جهان که دغدغه اصلی آنهاست، دارد؟»
  • “هر چه برای شما اتفاق می افتد به نفع دنیاست.”
  • وقتی نیاز به تشویق دارید، به ویژگی‌هایی فکر کنید که اطرافیانتان دارند: انرژی این یکی، فروتنی آن یکی، سخاوت دیگری و غیره. هیچ چیز به اندازه زمانی که فضایل به وضوح در افراد اطراف ما تجسم می یابد، زمانی که ما عملاً از آنها غرق می شویم، دلگرم کننده نیست. خوب است که این را در نظر داشته باشید.»
  • «به یاد داشته باشید که تلاش‌های ما تابع شرایط است. هدف شما انجام غیرممکن نبود پس با هدف انجام چه کاری؟ برای امتحان. و تو موفق شدی کاری که شما قصد انجامش را داشتید به انجام رسیده است.»
  • «از اینکه به کمک نیاز دارید خجالت نکشید. مانند سربازی که به دیوار حمله می کند، شما باید ماموریتی را انجام دهید. و اگر زخمی شده اید و به یک رفیق نیاز دارید که شما را بالا بکشد؟ پس چی؟»
  • “این به من صدمه نمی زند مگر اینکه اتفاق آن را برای من مضر تفسیر کنم. من می توانم انتخاب کنم که این کار را نکنم.»
  • «وقتی مردم به شما صدمه می زنند، از خود بپرسید که فکر می کنند چه فایده یا ضرری در پی خواهد داشت. اگر این را درک کنید، به جای خشم یا عصبانیت، احساس همدردی خواهید کرد. حس خوب و بد شما ممکن است با حس آنها یا نزدیک به آن باشد، در این صورت باید آنها را معذور کنید.»
  • «آنچه را ندارید به عنوان چیزی که وجود ندارد تلقی کنید. به چیزهایی که دارید نگاه کنید، چیزهایی که برایتان ارزش بیشتری قائل هستید، و به این فکر کنید که اگر آنها را نداشتید چقدر میل به آنها داشتید. اما مراقب باشید. آنقدر احساس رضایت نکنید که شروع کنید به ارزش گذاری بیش از حد برای آنها – که از دست دادن آنها ناراحت شوید.
  • در همه جا، در هر لحظه، شما این اختیار را دارید: با فروتنی این رویداد را بپذیرید و با این شخص همانطور که باید با او رفتار کنید و با دقت به این فکر نزدیک شوید، طوری رفتار کنید که هیچ چیز غیرمنطقی وارد نشود.
  • “درد نه غیر قابل تحمل است و نه پایان ناپذیر، به شرطی که محدودیت های آن را در نظر داشته باشید و آنها را در تخیل خود بزرگ نکنید.”
  • “شما برای شاد زیستن به چیزهای زیادی نیاز ندارید. و فقط به این دلیل که امید خود را برای تبدیل شدن به یک متفکر یا دانشمند بزرگ رها کرده اید، از دستیابی به آزادی، دستیابی به فروتنی، خدمت به دیگران، اطاعت از خدا دست نکشید.
  • «برای هر عملی، بپرسید: چه تأثیری بر من می‌گذارد؟ آیا می توانم نظرم را در مورد آن تغییر دهم؟»
  • «اگر [نتیجه ای] در کنترل شماست، چرا آن را انجام می دهید؟ اگر در مال دیگری است، پس چه کسی را مقصر می دانید؟ اتم ها؟ خدایان؟ در هر صورت احمقانه است.»
  • “هیچ کس را سرزنش نکنید. اگر می توانید، افراد را صاف کنید. اگر نه، فقط آسیب را تعمیر کنید.»

سه رابطه:

  1. با بدنی که در آن ساکن هستید
  2. با الهی، علت همه چیز در همه چیز
  3. با آدمای اطرافت
  • «اجازه ندهید تخیل شما توسط زندگی به عنوان یک کل خرد شود. سعی نکنید هر اتفاق بدی را که ممکن است اتفاق بیفتد را به تصویر بکشید. به وضعیت موجود بچسبید و بپرسید: «چرا اینقدر غیرقابل تحمل است؟ چرا من نمی توانم آن را تحمل کنم؟ از پاسخ دادن خجالت خواهی کشید.»
  • مسائل بیرونی مشکلی ندارند. این ارزیابی شما از آنهاست. که می توانید همین الان پاک کنید.»
  • «اگر مشکل چیزی در شخصیت شماست، چه کسی مانع از این می‌شود که ذهنتان را درست کنید؟ و اگر به این دلیل است که کاری را که فکر می‌کنید باید انجام دهید، انجام نمی‌دهید، چرا آن را انجام ندهید؟»
  • «وجود شر به دنیا آسیبی نمی رساند. و یک عمل شیطانی فردی به قربانی آسیبی نمی رساند. فقط یک نفر از آن آسیب می بیند – و به محض اینکه تصمیم بگیرد می تواند آسیب نبیند.
  • “هر اتفاقی که می افتد یا قابل تحمل است یا نه. اگر قابل تحمل است، پس تحملش کن. توقف شکایت. اگر تحمل ناپذیر است… پس از شکایت دست بردارید. نابودی شما به معنای پایان آن نیز خواهد بود. فقط به یاد داشته باشید: شما می توانید هر چیزی را که ذهنتان می تواند قابل تحمل کند تحمل کنید، با این که آن را به نفع خود تلقی کنید. به نفع شما یا طبیعت شما.»
  • اگر اشتباهی مرتکب شده اند، به آرامی آنها را اصلاح کنید و به آنها نشان دهید کجا اشتباه کرده اند. اگر نمی توانید این کار را انجام دهید، پس تقصیر متوجه شماست. یا هیچ کس.»
  • «ویژگی های نفس عاقل: ادراک نفس، خودآزمایی و قدرت بر ساختن هر چه می خواهد از خود».

چهار عادت فکری که باید مراقب آنها باشید و وقتی آنها را گرفتید از ذهن خود پاک کنید.

  1. به خود بگویید: این فکر غیر ضروری است
  2. این یکی برای اطرافیان شما مخرب است
  3. این چیزی نیست که شما واقعا فکر می کنید (برای گفتن چیزی که فکر نمی کنید – تعریف پوچی)
  4. و چهارمین دلیل برای سرزنش خود: اینکه بخش الهی بیشتر شما توسط بخش فانی ذلیل شده – بدن و خود خواری احمقانه آن مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
  • «به هر چیزی که می‌خواهید به آن برسید – با طی کردن مسیر طولانی – می‌توانید همین الان، در این لحظه، داشته باشید. اگر فقط از خنثی کردن تلاش های خود دست بردارید. اگر فقط گذشته را رها می کردید، آینده را به پروویدنس بسپارید و حال را به سمت احترام و عدالت هدایت کنید.
  • اجازه ندهید هیچ چیز شما را منصرف کند: رفتار نادرست دیگران، برداشت های نادرست خود، آنچه مردم می گویند، یا احساسات بدنی که شما را می پوشاند (اجازه دهید بخش آسیب دیده از آنها مراقبت کند). و اگر وقتی زمان رفتن فرا رسید، همه چیز را کنار بگذارید به جز ذهن خود و الوهیت درون… اگر زندگی که از آن می ترسید متوقف نشود اما هرگز درست زندگی نکند… آنگاه لایق زندگی خواهید بود. دنیایی که تو را ساخت.»

خواندن توصیه می شود

اگر مراقبه‌ها را دوست دارید، می‌توانید از کتاب‌های زیر نیز لذت ببرید:

  • راهنمای زندگی خوب: هنر باستانی شادی رواقی اثر ویلیام بی اروین
  • Ego Is the Enemy اثر رایان هالیدی
  • مانع راه است: هنر جاودانه تبدیل آزمایش ها به پیروزی اثر رایان هالیدی