جمع آوری و خلاصه:هانیه سخایی

نویسنده:دکتر د.شوارتز

دکتر جوزف

درباره نویسنده:

دیوید جوزف شوارتز ، جونیور نویسنده و مربی انگیزشی آمریکایی بود ،که بیشتر به خاطر نوشتن کتاب جادوی بزرگ اندیشی در سال۱۹۵۹  شناخته شد. وی استاد بازاریابی ، رئیس بخش و رئیس امور مالی مصرف  کننده در دانشگاه ایالتی جورجیا بود.

 

چکیده:

در این کتاب ده ها نظریه علمی وعملی، تکنیک و قاعده کلی وجود دارد که به شما امکان میدهد نیروی عظیم بزرگ اندیشی را در خود تقویت کنید. در این کتاب سعی شده تکنیکها را با مددی از تجارت و شواهد زندگی افراد و ترسیم حالات واقعی آنها به گونه‌ای قابل فهم ارائه شود. شما نه تنها در می یابید که چه باید بکنید، بلکه از همه مهمتر کشف می کنید که چگونه هر قاعده کلی را در موقعیت های عملی و در رویارویی با مشکلات به کار ببندید.

 

خلاصه  کتاب:

*به موفقیت خود ایمان داشته باشید:

موفقیت به مفهوم برخورداری از بسیاری مواهب است؛ از جمله رفاه در زندگی، خانه ای مناسب ، استفاده از تعطیلات، مسافرت، جدیدترین امکانات، امنیت مالی و بهره مند ساختن فرزندان از بیشترین امتیازها.

موفقیت یعنی کسب احترام بزرگی و عزت.  موفقیت یعنی آزادی، رهایی از نگرانی، سرخوردگی و شکست. موفقیت یعنی احترام به خویش؛ دیدن آن که زندگی پیوسته شادمان تر و رضایت بخش تر می شود و می توان برای آن هایی که مسئولیت شان بر دوش ماست،کاری کرد

موفقیت و کامیابی هدف زندگی است.

هر انسانی خواهان موفقیت بوده و طالب بهترین چیز هایی است که روزگار می تواند به او بدهد. هیچ کس از حرکت لاک‌پشتی و زندگی متوسط خوشنود نیست. هیچ کس دوست ندارد احساس حقارت کند.

همه روزه در سراسر جهان،جوانانی در پست های جدید مشغول به کار می شوند. هر یک از آنها«آرزو» می کند که روزی بتواند به نقطه اوج کار خود دست یابد. اما بیشتر این جوانان فاقد ایمانی هستند که آنها را به سوی مراتب عالی رهنمود گردد و از این رو، هرگز به نقطه اوج کار خود نمی‌رسند . اعتقاد آنها به اینکه فتح قله های پیروزی ناممکن است، باعث می شود که نتوانند پله هایی را که به اوج موفقیت می انجامد، کشف کنند. رفتار چنین افرادی از سطح رفتار آدم های متوسط فراتر نمی رود .

اما شمار اندکی از این جوانان به موفقیت خویش ایمان کامل دارند.آنها با این نگرش به کار خود روی می آورند که:«باید پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کنم»و بدین گونه،به یاری ایمان خود به نقطه اوج میرسند.این جوانان با اعتقاد به پیروزی و این که دستیابی به موفقیت ناممکن نیست،رفتار مدیرانشان را مطالعه و مشاهده می‌کنند و در نتیجه یاد می‌گیرند که افراد موفق چگونه با مشکلات برخورد می کنند و در شرایط دشوار تصمیم می‌گیرند.


                                                   موفقیت و کامیابی هدف زندگی است. 


ایمان راسخ ، ذهن را به سمت یافتن راه ها، وسایل و چگونگی ها سوق می‌دهد. ایمان شما به توانستن، اعتماد دیگران را نیز بسوی شما جلب می‌کند. بسیاری، عامل ایمان را چندان جدی نمی‌گیرند، ولی خوشبختانه این قاعده شامل همه نمی شود .

 

چگونه بر نیروی ایمان خود به افزاییم:

در اینجا ما سه روش را برای تقویت نیروی ایمان شما جمع آوری کرده ایم

۱_ به پیروزی بیندیشید و هرگز به شکست فکر نکنید. در همه جا، سر کار و حتی منزل، افکار نویدبخش را جایگزین افکار یاس آور کنید. وقتی با وضعیت دشواری روبرو می شوید، به خود بگویید« من موفق خواهم شد» و نه «احتمالاً شکست می‌خورم». وقتی با کسی رقابت می کنید فکر کنید «من در ردیف بهترین ها هستم»و نه« قابل آن نیستم که….»وقتی فرصتی به شما رو می آورد، فکر کنید:« می توانم انجامش دهم »و نه «نمیتوانم ».اجازه دهید روند افکارتان تحت نفوذ شعار« پیروز خواهم شد» باشد.

۲_دائماً به خود گوشزد کنید که از آنچه تصور می کنید بهتر هستید. مردم موفق به هیچ وجه خارق العاده نیستند. موفقیت مستلزم هوش برتر نیست، هیچ رمز و رازی ندارند و به بخت و اقبال هم متکی نیست .افراد موفق، آدمهای معمولی هستند که از اعتماد به نفس و ایمان بیشتری برخوردارند. هرگز خود را دست کم نگیرید.

۳_بزرگ اندیش باشید. میزان موفقیت شما را میزان بینش شما تعیین می کند. اگر اهداف کوچک را مد نظر قرار دهید، باید در انتظار نتایج کوچک هم باشید. اهداف بلند را در نظر آورید تا به موفقیت های بزرگ دست یابید. این نکته را هم فراموش نکنید: بیشتر ایده ها و نقشه های بزرگ اگر آسانتر از ایده ها و نقش های کوچک نباشد، دشوارتر از آن ها نخواهند بود.

انگیزشی

*با عذر تراشی یا بیماری شکست پذیری مقابله کنید:

اگر می خواهید خود را برای کسب پیروزی آماده کنید، باید موضوع مورد مطالعه خود را «مردم »قرار دهید. برای این کار مردم را به دقت تمام، زیر نظر بگیرید تا اصول و قوانین کسب موفقیت را کشف کنید و سپس در زندگی خود به کار گیرید، حال بهتر است هر چه زودتر دست به کار شوید .

در مردم شناسی خود تعمق کنید! در می یابید که افراد ناموفق از یک بیماری فکری که اندیشه آنان را سرکوب می کند، رنج می برند.

ما نام«عذر تراشی» را بر این بیماری می گذاریم. همه افراد ناموفق نوع پیشرفته این بیماری و بیشتر افراد« متوسط» دست‌کم نوع خفیف آن را دارند.

در ضمن متوجه خواهید شد که عذر تراشی توجیه کننده ی تفاوت بین افراد فعال و آن دسته افراد دیگری است که به شکل رقت انگیز به کار کنونی خود چسبیده و دائم در اضطراب از دست دادن آن هستند. همچنین در خواهید یافت که هرچه فرد موفق تر باشد کمتر به عذر و بهانه متوسل می شود.

بنابراین، مرحله ی نخست در برنامه‌ای که به سوی موفقیت دارید، آن است که خود را در برابر عذر تراشی یا بیماری شکست پذیری واکسینه کنید.

اگر شانس تعیین می‌کرد چه کسی چه کار کند و چه کسی کجا برود، شیرازه ی تمام کار ها در کشور از هم می گسست.برای لحظه ای تصور کنید که تجدید سازمان کمپانی جنرال موتورز کاملاً بر مبنای شانس باشد. برای این کار نام همه کارمندان را در بشکه ای می ریختند.اولین اسمی که در می آمد رئیس می شد، دومین اسم مدیرعامل و همینطور تا پایین.

احمقانه نیست؟ خوب این همان کاری است که شانس می‌کند.

در تمام حرفه ها_ مدیریت بازرگانی، فروش، حقوق ،مهندسی ،بازیگری و …_ افراد به دلیل نگرش های متعالی و استفاده از بیشترین میزان هوش در انجام کارهای دشوار توانسته‌اند رتبه خود را ارتقا دهند.


                                     هرچه فرد موفق تر باشد کمتر به عذر و بهانه متوسل می شود. 


با دو روش بر بهانه‌های فقدان شانس غلبه کنید:

۱_قانون علت و معلول را بپذیرید.یک بار دیگر نگاه کنید به آنچه در ظاهر« شانس خوب»افراد نامیده می شود.چیزی به نام شانس پیدا نخواهید کرد، بلکه تنها آمادگی، طرح ریزی و تفکر موفقیت زا را در مقدمه ی خوش اقبالی خواهید یافت .

۲_خیالبافی نکنید، ماهیچه های ذهن خود را با رویای یک راه بی دردسر برای به چنگ آوردن پیروزی خسته نکنید. هیچ کس به سادگی و از طریق شانس به موفقیت نمی‌رسد.موفقیت از طریق رعایت ضوابط و تسلط بر اصولی که آن را تضمین می‌کنند حاصل می‌شود.برای به دست آوردن ترفیع در کار،موفقیت و سایر موهبت های زندگی، روی شانس حساب نکنید.دادن چنین امتیاز هایی در ردیف وظایف شانس نیست.در عوض بر تقویت قابلیت هایی که موجب موفقیت شما می شود تمرکز کنید.

*به خود اطمینان کامل داشته باشید:

هنگامی که از دوستان خود می شنوید :«این فقط زاییده تخیلات خود است، نگران نباش! چیزی وجود ندارد که از آن به ترسی» در خوش نیتی آنها شک نکنید.

با وجود این، خود شما بهتر می‌دانید که قبیل بهتر می‌دانیدکه مسکن‌های ضد ترس هرگز کاری نبوده اند. عبارات و جملات آرامبخش نمی‌توانند برای چند دقیقه یا حتی چند ساعت ترس شما را تسکین دهند، اما درمان از طریق القای «این فقط زاییده تخیلات خود است» در واقع نه ایجاد اطمینان می کند و نه ترس را از بین میبرد.

بله ترس واقعیت دارد.و ما مجبور هستیم برای به زانو درآوردن آن ابتدا وجودش را بپذیریم و بعد بشناسیم.بسیاری از ترس‌های عصر ما منشاء روانی دارند.

اگر پزشکی در یابد که بخشی از بدن شما دچار عفونت شده است کاررا در آن مرحله متوقف نمی‌کند، بلکه درمان را تا از میان بردن آن عفونت ادامه می دهد.

ترس دشمن شماره یک موفقیت است. ترس اجازه نمی دهد مردم از فرصت‌هایی که به آنها رو آورده است استفاده کنند. ترس انرژی و کارایی را تحلیل می‌برد. انسان‌ها را عملاً بیمار می‌کند و عمر را کوتاه می‌کند. ترس می‌تواند به محض حرف زدن دهان تان را ببندد.

 

*چگونه بزرگ بیندیشیم:

آیا تاکنون از خودتان پرسیده اید بزرگترین ضعف من چیست؟

شاید بزرگترین ضعف انسان کوچک شمردن یا به عبارت ساده تر،دست کم گرفتن خود باشد.خود کم بینی به اشکال مختلفی ظاهر می شود.

خود را بشناس !ولی انگار برداشت بیشتر مردم از این عبارت آن است که، فقط جنبه های منفی خود را بشناس.خودسنجی مترادف طوماری از کاستی ها ، ناتوانی ها و نقطه ضعف ها شده است.

البته شناخت ناتوانی ها خوب است؛زیرا زمینه هایی را که هنوز می توانیم در آن رشد کنیم به ما نشان می دهد، ولی اگر نقطه ضعف های خود را بشناسیم دچار مشکل می‌شویم و ارزش خود را از دست می دهیم.

حالا تمرینی را به شما یاد می‌دهم که به شما کمک می کند که قابلیت های واقعی خود را بسنجید.

الف_۵ تا از بهترین امتیازات خود را بنویسید. از یک دوست روراست هم برای این کار کمک بگیرید. برای مثال :همسرتان، رئیستان، استاد کالج تان و خلاصه فرد با هوشی که صادقانه درباره مسائل شما نظر بدهد.(منظور از امتیازات ،تحصیلات، تجربه ، مهارت فنی، قیافه، شخصیت و خلاقیت و… )می باشد.

ب_ سپس در زیر هر یک از این امتیازها اسم سه نفر از آشنایان خود را که به موفقیت های بزرگی دست یافته اند، ولی از این امتیاز به اندازه شما برخوردار نیستند بنویسید.

وقتی این کار را به انجام رسانید متوجه می‌شوید که بسیاری از افراد موفق را دست کم از یک نظر در پشت سر دارید .

در اینجا فقط به یک نتیجه منطقی می رسید که باید صادقانه آن را بپزید: شما بزرگتر از آن هستید که فکر می کنید، پس اندیشه خود را تا حد ظرفیت حقیقی خود گسترش دهید، سعی کنید افکارتان به بزرگی مقام تان باشد!هرگز ،هرگز، هرگز خود را دست کم نگیرید!

یادتان نرود بزرگ اندیشی برای شما از هر نظر مقرون به صرفه است!

خودتان را دست کم نگیرید و از تحقیر نمودن خود دست بردارید. نظر خود را روی امتیازاتی که دارید معطوف کنید. شما بهتر از آن هستید که فکر می کنید.

اصطلاحات بزرگ اندیشان را به کار ببرید. از لغات بزرگ، شادی بخش و روشن استفاده کنید. لغاتی را به کار ببرید که نوید پیروزی، امید، شادمانی و لذت را می‌دهند.از به کار بردن لغاتی که تصاویر ناخوشایند شکست، اندوه و نابودی را تداعی می‌کنند، دوری کنیم.

بلند نظر باشید تنها وضعیت موجود را نبینید؛ امکانات فردا را هم در نظر بگیرید. سعی کنید ارزش مردم، خودتان و سایر چیزها را بالا ببرید.

به یاری بزرگ اندیشی! بزرگ شوید!

انگیزشی

 


                                              به یاری بزرگ اندیشی! بزرگ شوید!


 

*چگونه از جادوی بزرگ اندیشی در بحرانی ترین لحظات زندگی استفاده کنیم:

هنگامی که مردمانمان فرومایه و پست میخواهند شما را همانند خود کنند، بزرگ بیندیشید. در این قضیه تردید نکنید، که همه جا مردمانی خواهان شکست شما هستند. آنها می‌خواهند دچار بدبختی شوید یا مورد سرزنش و توبیخ قرار گیرید ولی اگر این نکات را در پیش چشم داشته باشید، چنین افرادی نمی‌توانند کاری از پیش ببرند.

هنگامی که احساس شکست میکنید بزرگ بیندیشید. امکان ندارد بدون موانع و مشکلات به موفقیت‌های بزرگ برسید، ولی می‌توانید مابقی عمر خود را بدون احساس شکست بگذرانید. بزرگ اندیشان بدین گونه در برابر  موانع واکنش نشان می‌دهند.

هنگامی که احساس می‌کنید پیشرفت شما در شغل تان به کندی می گراید بزرگ بیندیشید. هر کاری که انجام می دهید، در هر شغلی که فعالیت می کنید حقوق بالا و تشخیص در آن کار از یک عامل سرچشمه می‌گیرند: افزایش کیفیت و کمیت بازدهی این نکات را رعایت کنید.

گفتار پابلیلیوس سایروس را به یاد داشته باشید که:

 انسان خردمند فرمانروای ذهن خویش است،اما انسان بی خرد بنده ی آن .

 

سوالات متداول:

۱_موفقیت از نظر شما یعنی چیه؟

۲_هدف از زندگی چیست؟

۳_چطور باید با عذر تراشی خدحافظی کنیم؟

۴_بزرگترین ضعفتان چیست؟

۵_آیا این کتاب در زمینه تجارت اهمیت دارد؟

۶_این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟

۷_با خواندن این کتاب به چه چیزی دست پیدا میکنید؟

 

درباره هانیه سخایی:

هانیه سخایی مدیر گروه هنری” بیا “می باشد. ایشان معتقد هستند که اگر بازی را ترک نکنید دیر یا زود پیروز می شوید.و همیشه این تفکر در ذهن هانیه سخایی جاری است که مرز بین بدبختی و خوشبختی تنها داشتن یک کارت کتابخانه است . این ندا در هانیه سخایی زمزمه ای مااندگار است گه یا انجام بده یا انجام نده،سعی ام را می کنم معنا ندارد !!

مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۳۹۹ در حسابداری  از دانشگاه پیام نور اخذ نمود.ولی علاقه مند به کارهای هنری بخصوص در حوزه کتاب و کتابخوانی است .هانیه سخایی  در  این اندیشه است که چطور می توانیم همه را به کتاب خواندن علاقه مند کنیم.همیشه به این فکر می کند که چرا با وجود صدها سال پیدایش حرفه ای کتاب چرا هنوز مردم از مطالعه فرار می کنند .یک خبر خوب این است که هانیه  سخایی قصد دارد که روشی نوین در عرصه صنعت کتاب و کتابخوانی بوجود بیاورد.و گروهی از علاقه مندان به این حوزه را مدیریت می کند.

او علاقمند به تدریس و انجام پروژه های مرتبط با حوزه کتاب است و هم اکنون نیز در زمینه تولید کتاب های صوتی ،تصویری و پویا  مشغول به فعالیت می باشد. از آرزوهای هانیه سخایی  جهانی بدور از جهل و توهم دانایی  می باشد.از ویژگی های اصلی ایشان شرکت در کار گروهی است.