به دنبال یک خلاصه کامل و رایگان The Monk Who Sold His Ferrari هستید؟

شما در جای مناسب هستید! در اینجا چیزی است که در این صفحه خواهید یافت …

خلاصه یک جمله

راهبی که فراری اش را فروخت، افسانه ای عرفانی و راهنمای پرفروش برای خودکنترلی و فراوانی است که به شما کمک می کند آرامش را پیدا کنید، هدف را کشف کنید و زندگی خود را برای موفقیت تنظیم کنید – توسط رابین شارما، استاد خودسازی. ( ۲۰۸ صفحه )

فهرست
۱. خلاصه یک جمله
۲. راهبی که نقد فراری خود را فروخت
۳. راهبی که خلاصه فراری اش را فروخت

۴. بحران میانسالی جولیان مانتل
۵. افسانه سومو در باغ
۶. باغ – بر ذهن خود مسلط شوید
۷. فانوس دریایی – هدف خود را دنبال کنید
۸. کشتی گیر سومو – کایزن را تمرین کنید
۹. کابل صورتی – قدرت نظم و انضباط
۱۰. کرونومتر طلایی – به زمان خود احترام بگذارید
۱۱. گل رز زرد – بی خودانه به دیگران خدمت کنید
۱۲. مسیر الماس – حال را در آغوش بگیرید
۱۳. نتیجه گیری – همه چیز را به هم برگردانید
۱۴. راهبی که محتویات فراری خود را فروخت
۱۵. راهبی که سوالات متداول فراری خود را فروخت

۱۶. آیا راهبی که فراری خود را فروخت یک داستان واقعی است؟
۱۷. آیا راهبی که فراری خود را فروخت ارزش خواندن دارد؟
۱۸. چرا راهب فراری خود را فروخت؟
۱۹. بهترین راهبی که نقل قول های فراری خود را فروخت
۲۰. راهبی که فراری خود را فروخت خلاصه PDF
۲۱. بیشتر بخوانید: ۵ کتاب مانند راهبی که فراری خود را فروخت
۲۲. ای کاش راه سریعتر/آسان تری وجود داشت؟

توجه: این راهبی که خلاصه فراری خود را فروخت بخشی از یک پروژه در حال انجام است که بهترین کتاب‌های ذهنیت و بهترین کتاب‌های خود کمکی تمام دوران را خلاصه می‌کند.

راهبی که نقد فراری خود را فروخت

شش سال پیش نمی دانستم در زندگی ام به کجا می روم.

من دانشگاه را تمام کرده بودم من به یک رابطه پنج ساله پایان داده بودم. کسب و کار من با مشکل مواجه بود.

همه چیزهایی که در سه سال قبل مرا روی زمین نگه می داشت از بین رفته بود.

هیچ ایده ای نداشتم که قرار است چه کار کنم.

بنابراین وقتی کتاب راهبی را که فراری اش را فروخت خواندم، به شدت با داستان جولیان مانتل مرتبط شدم.

در ظاهر، ما بسیار متفاوت بودیم. او یک وکیل تحصیل کرده در هاروارد بود. او حقوق شش رقمی می گرفت. آنقدر تحت فشار بود که دچار حمله قلبی شد.

اما ما هر دو احساس بی جهت و در جستجوی معنا کردیم.

من او را در کوه های هیمالیا دنبال نکردم. اما همچنان «حکیمان سیوانا» را الهام‌بخش می‌دانستم.

آنها به من کمک کردند تا از ذهنم در برابر افکار ناخواسته محافظت کنم. آنها به من کمک کردند با دارایی های مادی کمتر احساس خوشبختی کنم. آنها به من کمک کردند تا هدفم را دوباره کشف کنم .

در حالی که این داستان یک افسانه است، درس های آن واقعی است. زندگی و ذهنم بعد از خواندن این کتاب تغییر کرد. من به لطف Sages of Sivana مسیر و آرامش بیشتری داشتم.

آیا آماده هستید که ذهنتان روشن شود و زندگیتان تمرکز بیشتری داشته باشد؟

پس حتما باید برید اصل رو بخونید.

با این حال، در حال حاضر، خلاصه کتاب من از راهبی که فراری خود را فروخت، اینجاست…

خلاصه داستان راهبی که فراری اش را فروخت

بحران میانسالی جولیان مانتل

راهبی که فراری اش را فروخت داستان جولیان مانتل است.

جولیان یک وکیل بلند پرواز است. در ظاهر، او همه چیز دارد: یک حقوق شش رقمی، یک فراری و یک زندگی لوکس. اما در واقعیت، او در تلاش است تا سرپا بماند.

یک روز جولیان دچار حمله قلبی می شود.

در حالی که حمله قلبی جسمی بود، جولیان آن را نشانه ای از یک بحران روحی می داند.

او دارایی خود (از جمله فراری قرمزش) را می فروشد و دیگر هرگز با کسی از شرکت قدیمی خود تماس نمی گیرد.

او می خواهد زندگی خود را تغییر دهد و تصمیم می گیرد برای یافتن پاسخ به کوه های هیمالیا برود.

در آنجا او گروهی از راهبان را می‌بیند که سن و سال‌ها را به چالش می‌کشند، حکیمان بزرگ سیوانا.

در میان آنها، او با راهبی به نام یوگی رامان آشنا می شود و می آموزد.

یوگی رامان در مورد هفت فضیلت سیوانا به جولیان می گوید:

  1. بر ذهن خود مسلط شوید؛
  2. هدف خود را دنبال کنید؛
  3. تمرین کایزن؛
  4. قدرت انضباط؛
  5. به وقت خود احترام بگذارید؛
  6. بی خودانه به دیگران خدمت کنید. و
  7. حال را در آغوش بگیر

یوگی رامان برای اینکه به جولیان کمک کند هفت فضیلت سیوانا را به یاد بیاورد، آنها را در یک افسانه کوتاه و ساده می بافد…

افسانه سومو در باغ

این افسانه در باغی سرسبز، پر از گلهای زرد شکوفه آغاز می شود. یک فانوس دریایی قرمز در مرکز باغ وجود دارد.

یک کشتی گیر سومو که چیزی جز کابل صورتی بر تن ندارد، سکون را می شکند. او به باغ می رود و یک ساعت طلایی پیدا می کند. به محض اینکه آن را روی مچ دستش می گذارد، بیهوش روی زمین می افتد.

او از خواب بیدار می شود، با بوی گل های زرد انرژی می گیرد. او می ایستد و مسیری را می یابد که با الماس پوشیده شده است. او به سمت راه می دود و آرامش و شادی ابدی می یابد.

باغ – بر ذهن خود مسلط شوید

باغ استعاره ای از ذهن است.

اگر بذر میوه بکارید، میوه می گیرید. دانه های گل، شما گل می گیرید.

اگر آن را بدون مراقبت رها کنید، وحشی و بی نظم می شود. تبدیل به خانه آفات ناخواسته می شود.

ذهن ما فرقی نمی کند.

مانند باغ، آنچه را که بکاریم درو می کنیم.

افکار مثبت منجر به اعمال مثبت می شود.

افکار منفی منجر به اعمال منفی می شود.

ما همه چیز را دو بار ایجاد می کنیم. ابتدا در ذهن و سپس در واقعیت.

توجه : فکر کردن به افکار مثبت به معنای زندگی در انکار نیست. این به معنای نادیده گرفتن واقعیت نیست.

این تمرکز روی چیزهایی است که می توانید تغییر دهید.

تصور کنید که یک وظیفه بزرگ دارید. کدام گزینه بهتر است؟

  1. آنقدر نگران تکلیف هستید که هیچ کاری انجام نمی دهید. یا
  2. درک اینکه اگر اولین پیش نویس مزخرف باشد مشکلی نیست و ۳۰ دقیقه برای شروع کار صرف کنید.

فکر می کنم شما گزینه دوم را انتخاب کردید.

مثبت اندیشی شامل تمرکز بر مشکلات زمانی است که قدرت حل آنها را داریم.

بیایید دیگری را امتحان کنیم: بلایای طبیعی ناشناخته در آینده. کدام گزینه بهتر است؟

  1. آنقدر نگران باشید که تمام زندگی خود را زیر پوشش پنهان می کنید.
  2. هر چه می توانید برای کمک/آمادگی انجام دهید و سپس بر لذت بردن از لحظه تمرکز کنید.

فکر می کنم دوباره گزینه دوم را انتخاب کنید، درست است؟

چگونه بر ذهن خود مسلط شوید

مثبت اندیشی گاهی به معنای دور کردن ذهن از چالش ها و تمرکز بر زمان حال است.

کمی تمرین می خواهید؟ سعی کنید از مهربانی و همدلی استفاده کنید.

کسی با شما بی ادب است؟ شاید روز بدی را سپری می کنند.

نگران دوستت هستی؟ فضایی برای گوش دادن به آنها ایجاد کنید.

پاک کردن ذهن از افکار منفی غیرممکن است. اما ما می توانیم آنها را از کنترل ما باز داریم.

حکیمان سیوانا به جولیان ۵ مرحله می دهند تا یاد بگیرد ذهنش را کنترل کند:

  1. جایی ساکت بنشین، گل رز در دستت.
  2. به مرکز گل رز نگاه کنید.
  3. به رنگ، شکل و الگوهای گلبرگ های رز توجه کنید.
  4. ۱۰-۱۵ دقیقه متمرکز بمانید. و
  5. نگران نباشید و اگر تمرکز خود را از دست دادید، خود را برگردانید.

این نوعی مراقبه ذهن آگاهی است، با چیزی که باید روی آن تمرکز کرد. لازم نیست هدف مورد توجه گل رز باشد. شما می توانید از هر چیزی که در طبیعت ساکن است و ساکت است استفاده کنید.

فانوس دریایی – هدف خود را دنبال کنید

فانوس دریایی نشان دهنده یافتن هدف شماست.

انسان ها روزانه ۶۰۰۰۰ فکر می کنند.

گاهی اوقات تمرکز روی یک کار در میان آن افکار دشوار است.

حکیمان به جولیان می گویند که یک راه حل این است که در ابتدای روز هدف گذاری کنیم. آنها به او کمک می‌کنند تا افکارش را غربال کند و روی آنچه مهم‌تر است متمرکز بماند.

به او می گویند اهدافش را بنویس. آنها توضیح می دهند که اهداف نانوشته اصلاً هدف نیستند. این به این دلیل است که قصد روشنی تعیین نشده است.

برای تعیین اهداف روشن و مکتوب، آنها به جولیان می گویند:

  1. دید روشنی از هدف خود داشته باشید: هدف نهایی شما چیست؟ دوست داری زندگیت چه شکلی باشه؟
  2. از فشار مثبت استفاده کنید: از عبارات مثبت استفاده کنید، مانند “شما می توانید آن را انجام دهید!” برای حفظ انگیزه شما
  3. ضرب‌الاجل‌ها را تعیین کنید: ضرب‌الاجل‌ها به شما کمک می‌کنند به جای «فردا»، امروز اقدام کنید.
  4. به مدت ۲۱ روز اقدام کنید: این مدت طول می کشد تا یک عادت شکل بگیرد. مدتی طول می کشد تا به انجام یک کار جدید عادت کنید. قبل از تغییر مسیر به خود یک فرصت واقعی بدهید.
  5. از روند لذت ببرید: به یاد داشته باشید، این برای شماست. این برای بهتر کردن زندگی شما است. اگر کاری را که انجام می دهید دوست ندارید، آن را تغییر دهید.

تغییرات کوچک در نحوه تعیین اهداف، تفاوت های بزرگی ایجاد می کند. آنها ذهن شما را پاک می کنند و به شما کمک می کنند تا روی هدف خود تمرکز کنید.

کشتی گیر سومو – تمرین کایزن

کایزن کلمه ژاپنی برای بهبود مستمر است. این فلسفه ای است که توسط کشتی گیران سومو برای حفظ سایز بزرگ خود و در عین حال قوی و ورزشکار بودن استفاده می شود.

خودسازی کلید تسلط بر خود است.

تسلط بر خود کلید تسلط بر زندگی است.

شارما می گوید که موثرترین راه برای تمرین کایزن انجام کاری است که شما را می ترساند.

لازم نیست ترسناک باشد. فقط خارج از منطقه راحتی شما

انجام کاری که شما را می ترساند، شما را در معرض اطلاعات جدیدی قرار می دهد، که به شما کمک می کند چیزهای جدیدی یاد بگیرید.

کایزن پایه و اساس “ده آیین زندگی درخشان” است که حکیمان به جولیان می آموزند.

ده آیین کایزن در زندگی درخشان عبارتند از:

  1. آیین تنهایی – هر روز زمانی را به تنهایی در سکوت بگذرانید. حدود ۱۵-۲۰ دقیقه. این به ذهن شما زمان می دهد تا دوباره تنظیم شود.
  2. تشریفات فیزیکی – برای تقویت خود به طور منظم ورزش کنید. یک بدن سالم و فعال انرژی بیشتری برای دستیابی به اهداف شما دارد.
  3. آیین تغذیه زنده – غذاهای زندگی را بخورید. میوه، سبزیجات، آجیل و غلات. این مکمل ورزش است و به شما انرژی بیشتری می دهد.
  4. آیین دانش فراوان – ۳۰ دقیقه در روز را صرف مطالعه کنید. در انتخاب ها انتخابی باشید چیزی را بخوانید که باعث بهبود شما شود، نه فقط سرگرم کننده، شما را.
  5. آیین بازتاب شخصی – در پایان هر روز کارهایی را که انجام داده اید مرور کنید. چه چیزی را باید تکرار کنید؟ چه کاری می توانید بهتر انجام دهید؟
  6. آیین بیداری اولیه – طلوع با خورشید. حکیمان می آموزند که آنچه مهم است کیفیت خواب است نه طول.
    آیین موسیقی – وقتی انرژی شما شروع به کاهش می کند، موسیقی را پخش کنید که به شما انرژی و الهام می بخشد.
  7. آیین کلام گفتاری – خود گفتاری مثبت را توسعه دهید. خودتان را تشویق کنید و “اگر موفق شوم” مثبت فکر کنید: “اگر موفق شدم چه؟”
  8. مناسک شخصیت متجانس – عادات شما شخصیت شما را می سازد. چه عاداتی با کسی که می خواهید باشید مطابقت ندارد؟
  9. آئین سادگی – اگر ماشین ندارید، فقط باید نگران آن یک چیز باشید. اگر ماشین دارید، باید نگران چند چیز باشید. زندگی را ساده و نگرانی های خود را کوچک نگه دارید.

این تشریفات به شما کمک می کند تا روی هدف خود تمرکز کنید و بیشترین بهره را از خودتان ببرید.

کابل صورتی – قدرت نظم و انضباط

سیم کابل صورتی از رشته های کوچک و ضعیفی ساخته شده است که با هم ترکیب می شوند و چیزی قوی می سازند.

خیلی شبیه نظم و انضباط

نظم و انضباط از عادات کوچک ساخته شده در طول زمان ساخته شده است. آنها ممکن است کوچک به نظر برسند اما هدف بزرگی را دنبال می کنند.

حکیمان به جولیان می آموزند که برای داشتن یک زندگی خوب به نظم نیاز دارد.

در اینجا دو راه برای ایجاد نظم و انضباط پیشنهاد می شود:

  1. هر روز بر چالش های کوچک غلبه کنید. و
  2. زمان را در سکوت بگذرانید.

بیایید به ترتیب به هر یک نگاه کنیم. 

هر روز بر چالش های کوچک غلبه کنید

بگویید می خواهید بازیگر شوید. شما فکر می کنید که به زندگی شما رضایت بیشتری نسبت به شغل فعلی شما می دهد.

تنها مشکل این است که شما از سخنرانی در جمع وحشت دارید.

دارای صبر. شما یک شبه در وست اند کار نخواهید کرد.

اعتماد به نفس خود را با انجام کاری خارج از منطقه راحتی خود هر روز تقویت کنید.

با یک غریبه صحبت کنید یا سرگرمی جدیدی را امتحان کنید. وقتی کمی اعتماد به نفس پیدا کردید، یک کلاس بازیگری راه اندازی کنید. به اجرای نمایش در مقابل همکلاسی های خود عادت کنید.

هدفی برای به چالش کشیدن خود تعیین کنید؛ به عنوان مثال، هر ماه، من در مقابل جمعیت بیشتری اجرا خواهم کرد.

با گذشت زمان، اعتماد به نفس شما افزایش می یابد، تا زمانی که شجاعت (و نظم و انضباط) اجرا در مقابل استادیوم های مردم را به دست آورید.

یک شعار خاص وجود دارد که به شما کمک می کند هنگام ایجاد نظم و انضباط برای غلبه بر ترس های خود، ذهن خود را متمرکز کنید:

“من بیشتر از چیزی هستم که به نظر می رسم. تمام قدرت و قدرت جهان در درون من است.»

زمان را در سکوت بگذرانید

راه دیگر برای ایجاد نظم این است که نیم یا یک روز کامل را در سکوت بگذرانید. این به شما کمک می کند تا از افکار خود آگاه شوید و کنترل بدن خود را به دست آورید.

شما یاد خواهید گرفت که به جای اینکه عوامل حواس پرتی شما را کنترل کنند، عوامل حواس پرتی خود را کنترل کنید.

توجه: به دیگران هشدار دهید که قصد انجام این کار را دارید و/یا برای پاسخ دادن به سوالات مستقیم استثنا قائل شوید.

کمتر صحبت کردن یک چالش ساده است که به توسعه خودکنترلی کمک می کند.

لازم نیست کاملا متوقف شوید. آنچه مهم است این است که خود را به چالش بکشید تا کنترل خود را افزایش دهید. ساده سازی مهمترین چیز است.

کرونومتر طلایی – به زمان خود احترام بگذارید

کرونومتر طلایی نشان دهنده احترام به زمان شماست.

همه ما ۲۴ ساعت در روز فرصت داریم، اما اینکه هر کدام چقدر در آن زمان به انجام برسانیم به مهارت های ما در مدیریت زمان بستگی دارد.

ما هرگز نمی‌توانیم زمان را پس از گذشتن به عقب برگردانیم، بنابراین باید بهترین استفاده را از آن داشته باشیم.

شاید فکر کنید بهترین راه برای انجام این کار این است که بیشتر کار کنید، اما اینطور نیست.

حکیمان می گویند چهار راه برای مدیریت زمان وجود دارد.

اولین مورد این است که فعالیت های خود را ساده کنیم.

وقتی بیش از حد خسته هستیم، می تواند منجر به عادت های بدی مانند اهمال کاری شود.

به تعویق انداختن کار همچنین می تواند نشانه این باشد که ما از زندگی خود به اندازه کافی رضایت نمی گیریم.

دوم، ارزیابی مجدد کاری که با زمان خود انجام می دهیم.

فکر کنید: چه کاری باید انجام دهم؟ چه چیزی در خدمت هدف است و چه چیزی نیست؟

بگو که تمام وقت کار می کنی.

اگر پول نیازهای ضروری شما را پوشش می دهد و در عین حال برای عزیزانتان وقت می گذارد، عالی است. ادامه بده

اگر بیش از حد کار می کنید و پولی به دست می آورید که هرگز خرج نمی کنید، ممکن است وقت آن رسیده باشد که دوباره فکر کنید.

آیا شغل شما خارج از امور مالی به شما رضایت می دهد؟ آیا شما را بدبخت می کند؟

اگر چنین است، چرا وقت گرانبهای خود را صرف آن کنید؟

احترام به زمان به شما امکان می دهد زندگی کامل تری داشته باشید.

سومین راه برای کنترل زمان، برنامه ریزی برای هفته هایمان است.

یکشنبه شب برای ترسیم اولویت های خود وقت بگذارید.

ماموریت شما در این هفته چیست؟ به چه سمتی می روید؟

برنامه خود را متمرکز نگه دارید.

راه آخر تمرین «نه» گفتن است.

طبیعی است که بخواهید تا حد امکان انجام دهید. اما این می تواند مانع از رسیدن به اهداف اصلی شما شود.

آیا برای انجام آن پروژه اضافی وقت دارید؟ آیا پول بیشتری می خواهید یا وقت بیشتری با فرزندان خود داشته باشید؟

یک راه خوب برای اولویت بندی این است که تصور کنید در بستر مرگ هستید. وقتی بمیری چه کسی گریه خواهد کرد؟ چه نوع زندگی می خواهید به گذشته نگاه کنید؟ آیا برنامه های فعلی شما با آن مطابقت دارد؟

قبل از گفتن “بله” خوب فکر کنید.

رزهای زرد – بی خودانه به دیگران خدمت کنید

گل رز زرد که سومو را بیدار می کند نشان دهنده یافتن هدف از طریق خدمت به دیگران است.

این به دلیل یک ضرب المثل معروف در چین است:

همیشه در دستان کسانی که به دیگران گل می دهند اندکی عطر باقی می ماند.

وقتی به دیگران کمک می کنید، اندکی از شادی آنها با شما باقی می ماند.

حکیمان به جولیان می آموزند که خدمت به دیگران به زندگی او هدف می بخشد، زیرا شادی که با دیگران به اشتراک می گذارد با او باقی می ماند.

برای کمک به دیگران، هر روز را با فکر کردن به کارهای خوبی که می توانید در طول روز انجام دهید شروع کنید.

از خودت بپرس:

  1. چه کسی به کمک نیاز دارد؟
  2. چگونه به کمک نیاز دارند؟
  3. چه چیزی دارید که می توانید به اشتراک بگذارید؟

این را به عنوان یکی از اهداف روز خود قرار دهید.

مسیر الماس – حال را در آغوش بگیرید

قسمت آخر این افسانه از یک ضرب المثل بودایی می آید.

در ضرب المثل بوی گل سرخ کسی را زنده می کند. پس از بیدار شدن، آنها مسیری پوشیده از الماس را پیدا می کنند که در آن سعادت پیدا می کنند.

زیبایی مسیر باعث شادی آنها می شود. به آنها یادآوری می کند که سفر مهمتر از مقصد است.

این مسیر با الماس پوشانده شده است تا شگفتی های مسیرهایی را که همه ما طی می کنیم را نشان دهد.

یکی از راه هایی که می توانید مسیر خود را در آغوش بگیرید این است که هر روز شکرگزاری کنید. قدر سلامتی خود، عزیزانتان، شانستان را برای زندگی کردن در یک روز جدید بدانید.

حکیمان سه تکنیک دیگر را برای قدردانی از لحظه پیشنهاد می کنند:

  1. در “اکنون” زندگی کنید – سعی کنید روی گذشته یا آینده تمرکز نکنید.
  2. شادی را در اولویت قرار دهید – هرگز شادی را فدای موفقیت نکنید. و
  3. از سفر لذت ببرید – زیاد روی مقصد تمرکز نکنید.

یکی از مثال‌هایی که شارما می‌آورد این است که دوران کودکی فرزندانتان را زندگی کنید. آنقدر درگیر شغل خود نشوید که فرزندان خود را نشناسید.

پیام این است که هرگز نباید عزیزان خود را ساده فرض کنید.

باید سعی کنید قدر چیزهای مهم زندگی را بدانید: از خانواده تا صدای آواز پرندگان.

همه چیز زودگذر است. اکنون باید زمان خود را روی آنچه مهم است متمرکز کنید.

نتیجه گیری – همه چیز را به هم برگردانید

جولیان مانتل راه خود را در زندگی گم کرد.

او برای یافتن معنا به دنبال دارایی ها بود.

سپس حکیمان سیوانا را پیدا کرد که هفت فضیلت خود را به او آموختند:

  1. باغ – بر ذهن خود مسلط شوید.
  2. فانوس دریایی – هدف خود را دنبال کنید.
  3. کشتی گیر سومو – تمرین کایزن.
  4. کابل صورتی – قدرت نظم و انضباط.
  5. کرونومتر طلایی – به زمان خود احترام بگذارید.
  6. رزهای زرد – بی خودانه به دیگران خدمت کنید.
  7. مسیر الماس – حال را در آغوش بگیرید.

اکنون او زندگی ساده تری با دارایی های کمتر و هدف بیشتر دارد.

و بهترین قسمت داستان این است که شما هم می توانید!

راهبی که محتویات فراری خود را فروخت

راهبی که فراری خود را فروخت دارای ۱۳ فصل اصلی…

  1. ندای بیداری
  2. بازدید کننده مرموز
  3. دگرگونی معجزه آسای جولیان مانتل
  4. ملاقات جادویی با حکیمان سیوانا
  5. شاگرد روحانی حکیمان
  6. حکمت تغییر شخصی
  7. خارق العاده ترین باغ
  8. برافروختن آتش درونی شما
  9. هنر باستانی خود رهبری
  10. قدرت انضباط
  11. گرانبهاترین کالای شما
  12. هدف نهایی زندگی
  13. راز بی انتها شادی مادام العمر

راهبی که سؤالات متداول فراری خود را فروخت

آیا راهبی که فراری خود را فروخت یک داستان واقعی است؟

راهبی که فراری اش را فروخت یک داستان واقعی نیست. این یک افسانه است. جولیان مانتل نشان دهنده استرس و انتظاراتی است که بسیاری از ما داریم. حکیمان سیوانا وجود ندارند، اما درس های آنها هنوز هم صادق است. آموزه های همیشگی آنها در مورد نظم و انضباط شخصی و مدیریت زمان می تواند به ما در بهبود زندگی کمک کند.

آیا راهبی که فراری خود را فروخت ارزش خواندن دارد؟

اگر به دنبال معنا و هدف بیشتری هستید، کتاب راهبی که فراری خود را فروخت ارزش خواندن دارد. این یک کتاب عالی برای یادگیری این است که چگونه چیزهای کوچک مانند افکار خوب می توانند تأثیر زیادی بر زندگی شما داشته باشند. این می تواند به شما نشان دهد که چگونه روی اهداف خود تمرکز کنید و از زمان خود بهترین استفاده را ببرید. اگر احساس می کنید زباله هستید، یا زندگی شما هیچ جهتی ندارد، این کتاب ارزش خواندن را دارد.

چرا راهب فراری خود را فروخت؟

راهبی در فیلم راهبی که فراری خود را فروخت فراری خود را فروخت زیرا متوجه شد که قرار نیست او را خوشحال کند. او دید که در زندگی چیزی بیش از دارایی و مقام بلند است. او از طریق فضایل حکیمان سیوانا بیداری روحانی داشت و معنای واقعی را در زندگی خود یافت. او متوجه شد که برای خوشحال کردن او نیازی به فراری ندارد.

بهترین راهبی که نقل قول های فراری خود را فروخت

این نقل‌قول‌های راهبی که فراری‌اش را فروخت، از کتابخانه مرکزی همیشه در حال رشد افکار، حکایات، یادداشت‌ها و نقل‌قول‌های الهام‌بخش «هنر زندگی » آمده است .

“من می توانم” شما مهمتر از ضریب هوشی شماست.”

– رابین شارما ، راهبی که فراری خود را فروخت

“همه چیز دو بار خلق می شود، اول در ذهن و سپس در واقعیت.”

– رابین شارما ، راهبی که فراری خود را فروخت

“هر رویدادی هدفی دارد و هر شکستی درسی دارد. من متوجه شده ام که شکست، چه از نوع شخصی، حرفه ای یا حتی معنوی، برای گسترش شخصی ضروری است. رشد درونی و مجموعه ای از پاداش های روحی را به همراه دارد. هرگز پشیمان نشوید. گذشته. بلکه آن را به عنوان معلمی که هست در آغوش بگیرید.”

– رابین شارما ، راهبی که فراری خود را فروخت

“سرمایه گذاری روی خودتان بهترین سرمایه گذاری است که تا به حال انجام خواهید داد. این نه تنها زندگی شما را بهبود می بخشد، بلکه زندگی همه اطرافیان شما را نیز بهبود می بخشد.”

– رابین شارما ، راهبی که فراری خود را فروخت

“هدف زندگی، زندگی با هدف است.”

– رابین شارما ، راهبی که فراری خود را فروخت

“تنها زمانی که بر هنر دوست داشتن خود مسلط شده اید می توانید واقعاً دیگران را دوست داشته باشید. تنها زمانی که قلب خود را باز کرده باشید می توانید قلب دیگران را لمس کنید. هنگامی که احساس می کنید متمرکز و زنده هستید، در شرایط بسیار زیادی قرار می گیرید. موقعیت بهتری برای اینکه فرد بهتری باشیم.”

– رابین شارما ، راهبی که فراری خود را فروخت

شما هرگز نمی توانید به هدفی که نمی توانید آن را ببینید ضربه بزنید.

– رابین شارما ، راهبی که فراری خود را فروخت

“زندگی همیشه آنچه را که می خواهید به شما نمی دهد، اما همیشه آنچه را که نیاز دارید به شما می دهد.”

– رابین شارما ، راهبی که فراری خود را فروخت

“شادی یک سفر است، نه یک مقصد.”

– رابین شارما ، راهبی که فراری خود را فروخت

“برای فکر کردن وقت بگذارید. دلیل واقعی خود را برای حضور در اینجا کشف کنید و سپس شجاعت انجام آن را داشته باشید.”

– رابین شارما ، راهبی که فراری خود را فروخت