به دنبال یک خلاصه عذرخواهی کامل و رایگان هستید؟
شما در جای مناسب هستید!
در اینجا چیزی است که در این صفحه خواهید یافت …
خلاصه یک جمله
عذرخواهی شامل سه سخنرانی قدرتمند توسط سقراط، بنیانگذار فلسفه غرب، در دفاع نهایی خود از خرد، تعالی و زندگی خود – توسط شاگرد سقراط، معلم ارسطو و فیلسوف برجسته یونانی، افلاطون است. ( ۱۲۷ صفحه )
توجه: این خلاصه عذرخواهی بخشی از یک پروژه در حال انجام برای جمعبندی بهترین کتابهای فلسفه تمام دوران است.
بررسی عذرخواهی
عذرخواهی روایتی ایده آل از سه سخنرانی است که فیلسوف یونانی ۷۰ ساله، سقراط ، در دفاع از اتهامات بی تقوایی و فساد (که به خاطر آن در سال ۳۹۹ قبل از میلاد توسط هیئت منصفه ای متشکل از ۵۰۱ نفر از هموطنان آتن به اعدام محکوم شد ).
توجه : عذرخواهی ترجمه ای از واژه یونانی عذرخواهی است که به معنای “دفاع” است، نه “عذرخواهی” . این سخنرانیها بهطور بدنامی عذرخواهی ندارند ، و سقراط « غذاهای رایگان مادامالعمر » را به عنوان مجازاتی مناسبتر از مرگ برای «جنایات» خود پیشنهاد میکند.
هزاران سال به چند دلیل زنده مانده است :
اول ، سقراط یک معامله بسیار بزرگ است. از فلسفه مسیحی و اسلامی گرفته تا رواقی گرایی تا رنسانس تا روشنگری تا روش علمی و فراتر از آن، اندک اندک اندیشه مدرن غربی نمی تواند خطوط نفوذ را به سقراط یا یکی از شاگردانش (به ویژه افلاطون ، آنتیستنس و آریستیپوس ) ردیابی کند.
دوم اینکه سقراط چیزی ننوشت . بنابراین، علیرغم تدبیر افلاطون، این یکی از وفادارترین بینشهایی است که در مورد اینکه سقراط کیست و چگونه فکر میکرده است. (شاگرد دیگری، گزنفون ، عذرخواهی را نیز ضبط کرد . این دو تا حد زیادی با هم همپوشانی دارند ، اگرچه تغییرات در نسخه افلاطون، سقراط را کمی قهرمانانهتر نشان میدهد.)
و در نهایت ، کوتاه، منقبض و زیبا نوشته شده است . افلاطون متفکر، نویسنده و نمایشنامه نویس استثنایی بود. حتی بدون شجره نامه قهرمانش، عذرخواهی شاهکاری است که ارزش حفظ کردن دارد.
حکم من؟ عذرخواهی خواندنی لذت بخش و قابل تامل است. این بینش شگفت انگیزی را در مورد مردی ارائه می دهد که جهان مدرن را شکل داده است (و دولت شهر و فرهنگی که به نوبه خود او را شکل داده است). و با توجه به اینکه اکثر ترجمه ها (الف) رایگان و (ب) کمتر از ۱۰۰۰۰ کلمه هستند، تعداد کمی از متون فلسفی کلیدی در دسترس هستند.
مطمئن نیستم از کجا شروع کنم؟ این ترجمه پیشنهادی من است.
توجه : همانطور که در بالا، عذرخواهی اغلب با افلاطون Euthyphro ، Crito ، Meno و Phaedo در پرانتز است. این دیالوگ های کوتاه از محاکمه سقراط به عنوان محور و سقراط به عنوان شخصیتی برای بررسی برخی از ایده های فلسفی افلاطون استفاده می کنند، اما به وضوح کمتر از عذرخواهی نماینده سخنان و دیدگاه های خود سقراط هستند. هستند.
و در ضمن، از خلاصه عذرخواهی من در زیر لذت ببرید …
خلاصه عذرخواهی
عذرخواهی افلاطون شامل سه سخنرانی سقراط است که در جریان محاکمه او ایراد کرد:
- سخنرانی دفاعی – سقراط از خود در برابر متهمانش دفاع می کند.
- سخنرانی مجازات – سقراط یک مجازات متقابل به مرگ را پیشنهاد می کند. و
- سخنان پایانی – سقراط آخرین اظهارات خود را در دادگاه بیان می کند.
بیایید آنها را تجزیه کنیم…
سخنرانی دفاعی
سقراط با عذرخواهی به خاطر مهارت ضعیف خود در سخنرانی شروع می کند. او خود را مردی ساده و صادق میداند که به سبک خودش صحبت میکند و به حقایق میپردازد، نه استدلالهای زیبا.
سپس به هیئت منصفه می گوید که باید دو دفاع در برابر او انجام دهد :
- متهمان اول – کسانی که قبل از محاکمه در مورد سقراط تهمت و دروغ پخش کردند. و
- شاکیان دوم – شاکیان در دادرسی و اتهامات خاص آنها علیه وی.
برخورد با اولین متهمان سخت ترین است زیرا:
- تعداد آنها زیاد است و مدت زیادی است که فعال بوده اند.
- برخی از اعضای هیئت منصفه ممکن است تهمت های آنها را به عنوان کودکان تأثیرپذیر شنیده باشند.
- افراد خاصی برای نام بردن یا استدلال وجود ندارد. و
- سقراط فقط زمان کوتاهی برای تلاش برای خنثی کردن سم آنها دارد.
اما، سقراط می گوید، او تمام تلاش خود را می کند تا در مقابل هر دو ست از خود دفاع کند.
با شروع او…
دفاع در برابر متهمان اول
سقراط می گوید که اولین متهمان او ادعا می کنند که او:
- چیزهایی را مطالعه می کند که نباید مطالعه کند.
- استدلالهای اشتباه را میپیچاند تا درست به نظر برسند. و
- آن چیزها را به دیگران یاد می دهد.
سقراط می گوید که هیچ یک از اینها درست نیست.
در عوض، این اتهامات از این واقعیت سرچشمه میگیرد که سقراط تعداد زیادی از افراد جاهطلب و خشن (و پیروان آنها) را با اثبات اینکه آنطور که فکر میکنند یا ادعا میکنند عاقل نیستند، ناراحت کرده است.
چرا آن مردم را ناراحت کرد؟ زیرا کاهن آپولون در دلفی ادعا می کرد که هیچ کس عاقل تر از سقراط نیست. چیزی که نمی توانست باور کند. بنابراین او تصمیم گرفت از افراد عاقل سؤال کند تا سعی کند منظور او را بفهمد.
مشکل؟ آن افراد «عاقل» نتوانستند به سؤالات او پاسخ دهند. سیاستمداران شرمنده شدند. شاعران نتوانستند خلقت خود را توضیح دهند. صنعتگران تسلط در صنعت خود را با خرد کلی تری که نداشتند اشتباه می گرفتند.
در واقع، سقراط متوجه شد که هر چه مردم عاقلتر تصور میشوند، معمولاً احمقتر هستند. (و بالعکس)
او متوجه شد که خرد او در دانستن چیزی است که نمی داند، در حالی که دیگران فکر می کنند یا ادعا می کنند چیزهایی را می دانند که نمی دانند.
و او دریافت که اگر او داناترین مردم است، تنها به این دلیل است که کمترین نادانی نسبت به جهل خود دارد.
مشکل؟ احمق جلوه دادن افراد با نفوذ، سقراط را عمیقاً منفور کرد.
و به این ترتیب تهمت ها و دروغ ها گسترش یافت.
اما نکته اینجاست … اگر از کسی بخواهید به نمونه خاصی از این اتهامات اولیه اشاره کند، نمی تواند این کار را انجام دهد.
چرا که نه؟ زیرا آنها به سادگی درست نیستند:
- سقراط هرگز ادعا نکرد که چیزهایی را که دیگران نسبت به آنها ناآگاه نشان داده است می داند یا مطالعه می کند.
- سقراط تنها نشان داده است که استدلال های «درست» اغلب نادرست هستند. و
- در حالی که معلمانی وجود دارند ، سقراط یکی از آنها نیست.
در واقع، مردان جوانی که از سقراط پیروی می کنند و از آن تقلید می کنند، این کار را آزادانه، بدون هیچ هزینه ای و به میل خود انجام می دهند.
این دفاع در برابر اولین متهمانش است که سقراط به هیئت منصفه ارائه می کند .
او میگوید به همین دلیل است که در نهایت متهم میشود:
- Meletus – پاسخ دادن به خشم شاعران.
- Anytus – برای پاسخ به خشم صنعتگران و سیاستمداران. و
- لایکون – برای پاسخ به خشم سخنوران.
و در این نقطه است که سقراط توجه خود را معطوف…
دفاع در برابر متهمان دوم
سقراط می گوید که شاکیان دوم او (شاکیان پرونده) ادعا می کنند که او:
- عمداً جوانان را فاسد می کند. و
- به خدایان شهر اعتقادی ندارد.
باز هم سقراط می گوید، هیچ کدام درست نیست.
سقراط برای شروع دفاع خود، ملتوس و اتهاماتش را احمقانه جلوه می دهد.
اول ، او سؤالات مهمی می پرسد که به این نتیجه می رسد که ملتوس ادعا می کند سقراط تنها مردی است که مردان جوان شهر را فاسد می کند در حالی که سایر آتنی ها آنها را بهبود می بخشند. سقراط می گوید که آشکارا مزخرف است.
دوم ، او ملتوس را وادار میکند که اعتراف کند که افراد شریر به نزدیکترین افراد خود آسیب میرسانند و هیچکس با میل و رغبت به دنبال آسیب نیست. بنابراین، سقراط یا باید احمق باشد که از روی میل به دنبال ضرر است (که به گفته سقراط، هیچ کس آن را باور نخواهد کرد) یا ناخواسته نزدیکترین افراد را به فساد می کشد ( که این موضوع مربوط به دادگاه نیست).
ثالثاً ، او ملتوس را به این ادعا سوق می دهد که سقراط یک خداناباور است که جوانان را با آموزش ایده های معنوی جدید به آنها فاسد می کند. با این حال، سقراط خاطرنشان می کند، مردی که به ایده های معنوی معتقد است باید به ارواح اعتقاد داشته باشد و ارواح خدایان (یا فرزندان آنها) هستند و بنابراین ادعاهای ملتوس ناسازگار است. سقراط نمی تواند ملحد باشد و ایده های معنوی را آموزش می دهد (که به معنای اعتقاد به خدایان است).
سقراط می گوید این سه دلیل برای اثبات کافی است:
- این که اتهامات ملتوس به بدی مورد توجه قرار گرفته است. و
- که احتمالاً سقراط نمی تواند در مورد آنها مقصر باشد.
( توجه : تحقیر بیرحمانه تحویل سقراط، شاید بهتر از خود استدلالها، مزهی عدم محبوبیت او نزد معاصرانش را نشان دهد.)
اما سقراط هنوز تمام نشده است…
سقراط برای پایان دادن به دفاع خود، خود را به عنوان یک کارمند دولتی اختصاص داده تمجید می کند.
سقراط “هدیه ای از جانب خدا” است. فلسفه حقیقتسنجی او خدمتی عمومی است که آتن را از روی رضایت میگیرد. امتحانات او به همه آتنی ها (صرف نظر از ثروت و موقعیت) کمک می کند تا با صادق نگه داشتن آنها در مورد آنچه انجام می دهند و نمی دانند به برتری فردی (و بنابراین، به عنوان یک گروه) دست یابند.
تمام دغدغه او آتن است. او برای خودش کار نمی کند، بلکه برای عقل و شهر کار می کند. او در فقر زندگی می کند و هرگز برای این کار هزینه ای نگرفته است. او از زمان مبارزه برای عدالت و محبوبیت به ندرت دست به دست هم داده است. (مثل آن زمان او تنها کسی بود که برای جان ۱۰ ژنرال که به طور غیرقانونی توسط شورا به قتل رسیدند مبارزه کرد تا خشم عمومی را به دلیل شکست نظامی آنها فرو نشاند.)
هیچ شانسی برای تغییر راه او وجود ندارد . نشانه یک قهرمان، برتری واقعی، این است که همیشه کار درست را بدون توجه به خطری که برای خود دارد انجام دهد. و سقراط مصمم است به انجام آنچه درست است، بدون توجه به هزینه، ادامه دهد. (مانند آن زمان از اطاعت از سی ظالم و توطئه در مرگ هموطنان آتنی خود امتناع کرد.)
و از رویارویی با خطر یا مرگ در انجام وظیفه نمی ترسد . سقراط در طول سه لشکرکشی که در آن از آتن دفاع کرد، فرماندهان خود را رها نکرد. و او با ترس از مرگ، خرد را نیز رها نمی کند، زیرا با همه آنچه می دانیم، این می تواند یک نعمت بزرگ باشد.
نتیجه؟اگر هیئت منصفه او را محکوم کرد، بهتر است آماده اعدام او باشند.
اما اگر او گناهکار است ، پس چرا هیچ یک از مردانی که از او آموختهاند به خطای راه خود پی نبردهاند و او را محکوم نکردهاند؟ چرا دوستان یا نزدیکان آنها برای انجام همین کار پیش قدم نشده اند؟ حالا اگر می تواند، بگذارید ملتوس آنها را جلو بیاورد.
چرا این همه از کسی که اینقدر گناهکار است حمایت می کنند مگر اینکه ملتوس آشکارا دروغ می گوید؟
سقراط با گفتن داستانهای هق هق آمیز و التماس از هیئت منصفه برای ترحم، شهر را شرمنده نمی کند – همانطور که بسیاری قبل از او چنین کرده اند. در عوض، او برای آخرین بار به آنها توصیه می کند که به حقایق گوش دهند، نه به بحث های زیبا یا احساساتشان.
او به آنها یادآوری می کند که طبق سوگند و قانون عدالت را صادر کنند.
و با آن به پرونده خود استراحت می دهد.
سخنرانی مجازات
سقراط پس از نطق دفاعی خود با اختلاف اندکی (۳۰ رای) مجرم شناخته می شود و محاکمه به صدور حکم ادامه می یابد.
توجه : طبق قوانین آتن، هر هیئت منصفه دو بار رأی میداد. اول، در مورد گناه. دوم، در مورد مجازات. هم متهم و هم شاکیان یک مجازات پیشنهادی را مطرح کردند و هیئت منصفه سپس بین آنها رای داد.
سقراط با گفتن این نکته شروع می کند که اگرچه او انتظار داشت حکم مجرمیت صادر شود، اما با توجه به حاشیه های ناچیز آن قابل توجه است.
او با روی آوردن به تنبیه، پیشنهاد میکند که آنچه واقعاً به عنوان پاداشی برای تلاش سخت او از طرف شهر شایسته است، وعدههای غذایی رایگان و با حمایت دولتی است.
هنگامی که این امر موجب همدردی نمی شود، ابتدا خاطرنشان می کند که محاکمه ای که شامل حکم اعدام می شود، باید به جای یک روز، چند روز طول بکشد، تا زمان ارائه استدلال های مناسب و اجتناب از تصمیم گیری احساسی داده شود.
بعد، او مجازات های جایگزین را در نظر می گیرد – زندان، تبعید، سکوت یا جریمه.
او نتیجه می گیرد که حاضر نیست از آزادی، شهروندی خود (بالاخره، چه کسی او را تحمل کند؟) یا فلسفه خود (به بالا مراجعه کنید) چشم پوشی کند.
و در حالی که سقراط معتقد است که او اصلاً مستحق مجازات نیست، او با اکراه پیشنهاد می کند که به جای جریمه کوچکتر ۱۰۰ درهمی که برای فقیر او مناسب تر است، یک جریمه هنگفت ۳۰۰۰ درهمی را پیشنهاد می کند که توسط پیروانش (از جمله افلاطون) تضمین شود. املاک
نکته : دستمزد روزانه یک کارگر روزمزد ماهر یک درهم بود.
توجه: در گزارش گزنفون از عذرخواهی ، سقراط از ارائه جایگزینی برای پیشنهاد خود برای غذای رایگان خودداری می کند.
کلمات پایانی
هیئت منصفه به مرگ رای می دهد و سقراط آخرین نظرات خود را در مورد نتیجه به اشتراک می گذارد.
سقراط برای هیئت منصفه ای که او را گناهکار تشخیص داده اند، پشیمان نمی شود…
اولاً ، او بر صداقت و تصمیم خود، بر خلاف شاکیان، مبنی بر عدم خیانت به اصول خود و یا تقصیر به هیئت منصفه می ایستد.
دوم , او پیش بینی می کند که محکوم کردن یک پیر خردمند به مرگ یک پیروزی مهیب است . نه تنها شهرت و شهرت هیئت منصفه را خدشه دار می کند، بلکه بی معنی بود. آنها فقط اندکی عمری را که به هر حال به زودی به پایان میرسید کوتاه کردهاند، و با کاشته شدن بذرهای فلسفه، بسیاری از آنها به سادگی در جایی که قبلاً وجود داشت، قد علم خواهند کرد.
و در نهایت ، او با توصیه به این نکته نتیجه می گیرد که راز شکست نخوردن در آزمون های برتری در اجتناب یا خاموش کردن آن آزمون ها نیست، بلکه در جستجوی خود برتری است. تا جایی که می توانید برای آن آزمون ها آماده شوید.
سقراط از هیئت منصفه ای که به تبرئه او رای دادند، دو درخواست می کند…
اول ، او از آنها می خواهد که نگران نباشند، زیرا مرگ ممکن است در واقع یک نعمت باشد. این یا مانند یک شب طولانی خواب بدون رویا است یا بلیطی برای ملاقات، آزمایش و همراهی با بسیاری از ساکنان افسانه ای جهان اموات است. در هر دو صورت، چیزی نیست که بتوان از آن ترسید.
دوم ، او از آنها می خواهد که پس از بزرگ شدن، مراقب تحصیلات فلسفی پسرانش باشند. همان آموزشی را که سقراط به آنها داده بود به آنها بدهد. تا مطمئن شوند که ارزش پول را بیش از برتری نمی دانند یا فکر نمی کنند در حالی که هیچ کس نیستند، کسی هستند.
او آخرین خداحافظی فلسفی را با آنها می کند: «اکنون ساعت جدایی فرا رسیده است. من میرم که بمیرم تو برو زندگی کن کدام یک از ما به قرعه بهتری برود، جز خدا برای کسی معلوم نیست.»
و با آن، عذرخواهی (و خلاصه این عذرخواهی) به پایان می رسد.
سوالات متداول عذرخواهی
تز عذرخواهی افلاطون چیست؟
تز اصلی سقراط (همانطور که در عذرخواهی افلاطون ثبت شده) را می توان در عبارت معروف او خلاصه کرد: «زندگی بررسی نشده ارزش زیستن ندارد». سقراط به جای اینکه مجبور شود از خود به خاطر ناراحت کردن هموطنان آتنی خود با پرسش های مداومش دفاع کند، استدلال می کند که باید به خاطر خدمات عمومی که آزادانه (و با اشتیاق) ارائه می کند، تجلیل شود. برای خلاصهای کامل، آزاد و مختصر از استدلالهای سقراط در عذرخواهی افلاطون، اینجا را کلیک کنید .
اولین کلمات در عذرخواهی افلاطون چیست؟
اولین کلمات در عذرخواهی افلاطون این است: «ای مردان آتن، نمیدانم که متهمان من چگونه بر شما تأثیر گذاشتند. در مورد من، با وجود خودم، تقریباً منحرف شدم، بنابراین آنها متقاعد کننده صحبت کردند.» (ترجمه گروب). برای دریافت اصل یونانی اینجا را کلیک کنید. برای خلاصه کامل و مختصر از عذر افلاطون، اینجا را کلیک کنید .
معذرت خواهی در عذرخواهی افلاطون به چه معناست؟
در عذرخواهی افلاطون، کلمه عذرخواهی به معنای گفتن «متاسفم» نیست، همانطور که ممکن است بر اساس استفاده امروزی از این کلمه انتظار داشته باشیم. در عوض، کلمه عذرخواهی در عذرخواهی افلاطون به معنای «دفاع» (از کلمه یونانی «پولژیا») است. برای خلاصه کامل نکات اصلی در سخنان و دفاع سقراط، این خلاصه کامل، آزاد و مختصر از عذرخواهی افلاطون را بررسی کنید.
نکته اصلی عذرخواهی افلاطون چیست؟
هدف اصلی عذرخواهی افلاطون ثبت محاکمه (و تصمیم به اعدام) سقراط، معلم افلاطون و بنیانگذار فلسفه غرب است. برای نکات اصلی سقراط در طول هر یک از سخنرانی هایش، این خلاصه کامل و مختصر از عذرخواهی افلاطون را بخوانید .
بهترین نقل قول های عذرخواهی
این نقلقولهای عذرخواهی از کتابخانه مرکزی همیشه در حال رشد افکار، حکایات، یادداشتها و نقلقولهای الهامبخش هنر زندگی میآیند .
“زندگی بررسی نشده ارزش زیستن ندارد.”
– افلاطون ، عذرخواهی
“دوستان من، ترس از مرگ فقط این است که خود را عاقل بدانیم بدون اینکه واقعاً عاقل باشیم، زیرا فکر می کنیم آنچه را که نمی دانیم می دانیم. زیرا هیچ کس نمی داند که آیا مرگ ممکن است بزرگترین خیری نباشد که می تواند برای ما اتفاق بیفتد. مرد.”
– افلاطون ، عذرخواهی
“دوستان من، دشواری در اجتناب از مرگ نیست، بلکه در پرهیز از ناحق است، زیرا این کار سریعتر از مرگ است.”
– افلاطون ، عذرخواهی
“فقط من یک چیز را می دانم و آن این است که هیچ چیز نمی دانم.”
– افلاطون ، عذرخواهی