به دنبال یک خلاصه کامل و رایگان The Power of Now هستید؟
شما در جای مناسب هستید! در اینجا چیزی است که در این صفحه خواهید یافت …
خلاصه یک جمله
The Power of Now یک پرسش و پاسخ صمیمی در مورد روشنگری است، پر از حکمت ساده و در عین حال عمیق در مورد چگونگی یافتن آرامش و آرامش عمیق تنها با بودن در لحظه حال – توسط معلم معنوی و نویسنده پرفروش، اکهارت تول. ( ۲۲۹ صفحه )
توجه: این خلاصه The Power of Now بخشی از یک پروژه در حال انجام برای خلاصه کردن بهترین کتاب های ذهن آگاهی و بهترین کتاب های خود کمکی در تمام دوران است.
بررسی قدرت در حال حاضر
Power of Now یک هدف دارد – یادآوری دلیل وجود شما. به گفته اکهارت تول، شما اینجا هستید تا هدف الهی جهان را آشکار کنید. این هدف درونی شماست که به محض اینکه انرژی درونی خود را تقویت کنید خود را به عنوان یک هدف بیرونی نشان می دهد. به دلیل حضور عمیق معنوی توله، ناشران «مجبور» شدند که کتاب را منتشر کنند. این حضور با خواندن سطرهای این کتاب احساس می شود. من بعد از سالها مراقبه، اضطراب روحی زیاد، و تصور اینکه زمان زیادی را با نگرانی در مورد گذشته و انتظار در مورد آینده صرف می کنم، به کتاب Tolle رسیدم. اینها دو مورد بدون نه هستند که من از بیش از یک دهه در آموزش تمرکز حواس و آموزش یوگا به خوبی می شناسم.
کتابهای کمی وجود دارند که در آن سطح عمیق با شما صحبت میکنند که لحظهای بعد از یکها یکها داشته باشید، اما «قدرت اکنون» یکی از آنهاست. تا آنجا که روشنگری معنوی پیش می رود، این امر واقعی است. هیچ کس حقیقت را به این سادگی و در عین حال قانع کننده نمی سازد. این کتاب متراکم یا پیچیده نیست، اما ایدههای ارائهشده شما را تا حد زیادی لمس میکنند، و من فکر میکنم مفید است که گاهی مکث کنم و بگذارم آنها در اعماق آگاهی من بجوشند. عمیق ترین خود من در آموزش فوق العاده ساده توله آشکار می شود.
این کمک می کند که توله در هنگام روایت کار خود کاملاً آرام و ثابت باشد. این کمک می کند که توصیه او هرگز آنطور که بسیاری از گوروهای معنوی خودخوانده می توانند باشند، محکوم یا فالوتین بالا نیست. می توان گفت که تول از سفر شخصی خود، در یک لحظه بی خانمان و سرگردان در خیابان های شهر خود لندن، به ذهنی استادانه تبدیل شده است که به طرز عجیبی در آرامش و کاملاً حاضر است. حتی تا آنجا پیش میروم که بگویم در این کتاب چند دانلود مستقیم یا چیزی که در یوگا «دیکشا» مینامیم وجود دارد.
خلاصه قدرت اکنون
خلاصه سریع : The Power of Now اثر اکهارت تول تحول واقعی را ارائه می دهد.
دگرگونی واقعی و پایان دادن به رنج اغلب از طریق رنج شدید اتفاق می افتد. این همان چیزی است که باعث شد اکهارت توله انحراف شدیدی را از خود شناسایی شده خود تجربه کند که او را در یک گره پیچ خورده از اضطراب و افسردگی خودکشی قرار داد و او را به حالت سعادت پایدار رساند. The Power of Now پاسخ تول به هزار سوالی است که او پس از تجربه حالت روشنگری مطرح کرد و سرشار از خرد ساده و در عین حال عمیق است که چگونه می توانید با ماندن در لحظه حال به آرامش و آرامش عمیق برسید. انرژی درونی شما، زمانی که صلح آمیز و حاضر است، هدف درونی شما را هدایت می کند تا به جای ترس، با خرد تصمیم گیری کنید.
مقدمه: گذشته جالب توله و ماهیت واقعی شما
توله مردی مضطرب و مبتلا به افسردگی خودکشی بود. وقتی او در این کتاب صحبت می کند، به سختی می توانید مردی را که به گفته او زمانی بوده است، بشناسید. او یک بار از وجود خودش متنفر بود. پس از اینکه با یک ترس وجودی همراه با لرزش بدنش گرفتار شد، از درون شنید: «در مقابل هیچ چیز مقاومت نکن». روشنفکر شدن هرگز محور اصلی زندگی او نبود، اما این اتفاق افتاد.
آنچه بعد اتفاق افتاد همان چیزی است که بسیاری آن را بیداری معنوی توصیف کرده اند. ترس او از بین رفت و او عمیقا آرام بود. در حالی که او به زندگی روزمره خود ادامه می داد، متوجه شد که رنج شدید درست قبل از این محاسبه باعث شده بود که آگاهی او از همذات پنداری عمیق با خود ترسناکش خارج شود. آنچه او توصیف می کند مرگ نفس یا انحلال کامل «خود» است، که عصبانی، غمگین، ترسناک، وابسته به شرایط بیرونی و افراد برای تأیید اعتبار است، و یکسری آشغال های دیگر که باعث می شود ما همیشه خود را دور بزنیم. شادی حاضر
توله تقریباً دو سال را بدون هیچ گونه تأیید خارجی برای خوشبختی خود سپری کرد، در عوض روی نیمکتهای پارک نشسته بود و احساس خوشبختی میکرد بدون اینکه خانه، روابط، پول و «هویت» به این شکل وجود نداشت. از آن زمان، او بدون احساس آرامش و آرامش نبوده است. آرامش او چنان عمیق است که دیگران نیز آن را مشاهده می کنند. مردم آنچه را که او دارد میخواهند، بنابراین او این کتاب را با عنوان «قدرت اکنون» نوشت. او ناخواسته معلم روحانی شد. او هزاران نفر را در بررسی آگاهی انسان و راه های ارتقای آن با رهایی از تفکر اجباری و گشودن به سطح بالاتری از آگاهی کمک کرده است.
فصل اول: چرا با ذهن خود را شناسایی می کنیم؟
توله از داستان یک گدا برای توضیح این موضوع استفاده می کند:
- ما با ذهن و افکار آن همذات پنداری می کنیم و خود را چنین تعریف می کنیم.
- ما ۹۰ درصد الگوهای فکری تکراری هستیم که بیشتر آنها به درد ما نمی خورد. تفکر بی وقفه علت احساس گناه، درد، ترس، اضطراب، اندوه و رنج ماست.
- ما روی هدایای خود می نشینیم، غافل از اینکه آنها را در اختیار داریم.
- ما فکر می کنیم که روشنگری معنوی چیزی است والا و بزرگ که به سختی می توان به آن دست یافت، در صورتی که این یک حیله نفس یا خود دروغین باشد. روشنگری حالت طبیعی ماست.
- ما فقط با درک اینکه ما ذهن و افکار آن نیستیم، میتوانیم از ذهن جدا شویم. اگر بتوانیم افکار خود را مشاهده کنیم، چگونه می توانیم افکار خود باشیم؟ هر چه بیشتر بتوانیم از همذات پنداری با الگوهای فکری تکراری خودداری کنیم و شکافی ایجاد کنیم که توله آن را “بی ذهن” می نامد، امکان بیشتری وجود دارد که به آگاهی واقعی و سطح بالاتر بدرخشد. در این حالت، هیچ اضطراب، افسردگی و ترسی وجود ندارد، زیرا ما دیگر با «خود» که این الگوهای فکری را ایجاد می کند، همذات پنداری نمی کنیم. زمانی که این کار را انجام می دهیم، کمتر و کمتر با ایگو و بیشتر و بیشتر با زمین وجود خود آشنا می شویم.
- هرچه شکاف بین فکر و درک شما از فکر بیشتر باشد، زندگی شما غنی تر و کامل تر می شود زیرا می توانید به جای ترس از خرد عمل کنید. این شکاف در فکر و درک فکر به ما امکان می دهد افکار جدید را انتخاب کنیم.
- حضور در لحظه حال به شما کمک می کند تا از افکار خودخواهانه یا افکار ترسناک خلاص شوید. تمام افکار مبتنی بر پشیمانی از گذشته یا پیش بینی آینده خارج از آگاهی کامل و حال هستند. برای اینکه کاملا در آرامش و هوشیاری کامل باشید، باید زمان بیشتری را در زمان حال صرف کنید.
- هنگامی که شروع به نگاه کردن به مزخرفات ذهن خود می کنید، همانطور که به مزخرفات یک کودک نگاه می کنید، می دانید که در حال پیشرفت هستید، زیرا دیگر به طور کامل با ذهن و پچ پچ های مداوم آن همذات پنداری نمی کنید.
- نور آگاهی شما فقط در زمان حال آشکار می شود.
فصل دوم: سس مخفی در لحظه حال است
ما به نشخوار فکری در گذشته یا چرخش آینده معتاد هستیم. ذهن ما به ندرت در لحظه حال است. اگر میخواهید خودتان را امتحان کنید تا ببینید آیا این درست است یا نه، دفعه بعد که با یک دوست ناهار میخورید، ببینید چند وقت یکبار با او هستید و کاملاً روی غذایی که میخورید، چیزهای اطرافتان، و نحوه سفرهکشی تمرکز کنید. زیر انگشتانتان یا مکالمه ای که دارید احساس می کنید. هر چند وقت یکبار در ذهن خود به جای دیگری می روید؟ میدانم که مقصر هستم که بهطور کامل حضور ندارم، بهویژه در موقعیتهایی که احساس میکنم برانگیخته یا ناراحتکننده هستم.
راه رهایی از درد از طریق آگاهی است. توله به ما می گوید که بیشتر رنج های انسان غیرضروری است. در حالی که ذهن ناشناخته زندگی شما را اداره می کند، خود ساخته می شود. مقاومت ناخودآگاه در برابر آنچه که به شکل قضاوت یا منفی گرایی است، به این بستگی دارد که چقدر قوی با آنچه هست هستیم و چقدر در برابر آن مقاومت می کنیم. هر چه بیشتر بتوانیم آنچه در زمان حال است را بپذیریم، بیشتر می توانیم خود را از رنج رها کنیم. ایگو «اکنون» را تهدیدآمیز میداند، زیرا نمیتواند بدون زمان عمل کند. ذهن دائماً تلاش می کند تا لحظه حال را با تفکرات گذشته و آینده بپوشاند. ماهیت واقعی ما تیره می شود و در نتیجه رنج می بریم. این هم شادی ما را طولانی می کند. ما فکر می کنیم که “وقتی این کار را داشته باشم” یا “وقتی آن کار را انجام دهم” خوشحال خواهم شد، اما این یک فرض نادرست است. ما فقط زمانی می توانیم شادی را پیدا کنیم که کاملاً حضور داشته باشیم.
فصل سوم: چگونه با زمان حال به خوبی آشنا شویم
مشکل ذهن در سطح ذهن قابل حل نیست. این مرحله حیاتی است که اکثر ما از دست می دهیم. همذات پنداری با ذهن، و تامین نیازهای بی پایان نفس، ترس و خواست ما را از بین می برد. نیازی به کاوش در تمام راه هایی نیست که نفس شما سعی می کند ما را از تجربه لحظه حال دور نگه دارد. بی نهایت راه وجود دارد.
ما میتوانیم در تلاش برای درک اینکه چرا نفس نمیخواهد در زمان حال باشد با تفکر بیشتر گرفتار شویم. ایگو این را دوست دارد. تنها کاری که باید انجام دهید این است که بدانید ذهن این کار را انجام خواهد داد. فقط روی حضور تمرکز کن
ذهن همان کاری را که انجام می دهد انجام می دهد، فقط خود را به عنوان خود ذهن اشتباه نگیرید. برای بی هویتی با ذهن، فقط به تمرین حضور ادامه دهید. شما به توهم زمان پایان می دهید. خاطره و انتظار، دل مشغولی بی پایانی با گذشته و آینده ایجاد می کند، که هر دو هویتی واهی به شما ارائه می دهند. هر لحظه ای که می توانید در زمان حال باشید، ذهن خود را از خود بیرون می کنید. اکنون تنها نقطه دسترسی به قلمرو بی زمان و بی شکل هستی است.
جوهر مدیتیشن این است که ما را با لحظه حال در تماس مجدد قرار دهد و از پچ پچ بی پایان یک ایگوی آینده و وسواس گذشته جلوگیری کند.
فصل چهارم: چگونه ذهن از حال اجتناب می کند
برای فرار از تله زمان، وسواس به گذشته یا امید به رستگاری در آینده، باید به شدت آگاه باشیم که ذهن ما به این دو مکان گرایش دارد. اکثر مردم بدون رنج عمیق نمی توانند خود را از دوری ذهن از زمان حال رها کنند، که آنها را از این هویت رها می کند. با این حال، شما همچنین می توانید کم کم روی آن کار کنید تا همیشه بیشتر حضور داشته باشید و کمتر درگیر خاطرات یا آرزوهای آینده شوید.
ذهن با مبارزه فکری، حالت خودخواهانه و میلیونها روش دیگر از حال اجتناب میکند تا شما نتوانید به طور کامل حضور داشته باشید. اولین قدم این است که متوجه شوید ذهن شما این کار را انجام می دهد. اینجاست که “شکاف” شروع به شکل گیری می کند. وقتی این شکاف بیشتر و گسترده تر می شود، در یک نقطه ایگو کاملاً از بین می رود. آن وقت دیگر گرفتار این بازی های فکری دیوانه نمی شوید و با افکارتان همذات پنداری می کنید.
فصل پنجم: حضور
شما نمی توانید به حضور فکر کنید. شما فقط می توانید آن را تجربه کنید. از خود بپرسید: “من نمی دانم فکر بعدی من چه خواهد بود؟” سپس ببینید چه فکری به وجود می آید. وقتی در حالت حضور شدید هستید، افکار کند می آیند. افکار تنها زمانی به وجود می آیند که ما حضور نداشته باشیم. وقتی “در فکر گم می شویم” حضور نداریم. ما می توانیم با ثابت ماندن در بدنمان حضور داشته باشیم. آگاهی از بدن شما را در حال لنگر انداخته است.
شکل های بی شماری از زندگی، به غیر از انسان ها، در مورد زمان وسواس ندارند. درخت بلوط نمی پرسد ساعت چند است، دائماً به سمت خورشید رشد می کند.
فصل ششم: یک کار درونی
بدن نقطه دسترسی به آگاهی بالاتر است. هستی زمانی به آسانی به وجود می آید که در بدن فیزیکی و احساسات آن حضور داشته باشیم. توهم خود، همانطور که بودا آن را بیان می کند، از همذات پنداری با حس وهم آمیز خود یا ایگو ناشی می شود. کلمات یک انتزاع هستند. فکر یک انتزاع است. هستی یک جوهر است نه انتزاع.
شرایط انسانی، که توسط تفکر خودخواهانه اداره می شود، باعث شده است که میلیون ها نفر از همنوع خود را بکشیم. بیهوشی در شیوه های جنون آمیز که ما عمل می کنیم نشان داده می شود. همذات پنداری با بدن تجلی محدودی از خود است، اما زمانی که ما «در بدن ساکن میشویم»، نیروی حیاتی را در بدن احساس میکنیم که آن را زنده میکند. وقتی این قسمت از خود را لمس می کنیم، به هوشیاری بیدار نزدیک می شویم. در زیر شکل بیرونی خود، ما به چیزی بسیار وسیع و خالص متصل هستیم که نمی توانیم آن را در قالب کلمات بیان کنیم. ما فقط می توانیم آن را از درون تجربه کنیم.
پایان رنج زمانی اتفاق میافتد که به درون نگاه میکنیم، نه اینکه نشانههای بیرونی شادی ما را دیکته کنند.
فصل هفتم: پورتال
مدیتیشن بر روی نیروی متحرک عمیقتر ما میتواند به باز کردن دریچهای برای آگاهی اکنون کمک کند. تنفس متمرکز نیز همین کار را می کند. وقتی روی بدن انرژی تمرکز می کنیم، از تفکر ذهن جدا می شویم. روی احساساتی که به وجود می آیند تمرکز کنید و به هیچ تصویری که ظاهر می شود وابسته نشوید. با گذشت زمان، می توانیم مشاهده گر را با مشاهده شده ادغام کنیم. توله این را آگاهی از زمینه هستی می نامد. این ما را از اسارت به شکل آزاد می کند.
از قضا، وقتی روی شکل عمیقتر و میدان انرژی خود تمرکز میکنیم، با احساس آرامش عمیقتری بر دیگران تأثیر میگذاریم که از این آرامش جدید ناشی میشود.
فصل هشتم: بکارگیری خرد تول در روابط
بسیاری از ما منتظر روابط – یک رویداد در زمان – هستیم تا ما را نجات دهد. لذت جسمانی اغلب به ما رضایت روانی را ارائه می دهد که از یک وضعیت اساسی نارضایتی ناشی می شود. به همین دلیل است که بسیاری از روابط فقط به طور موقت برآورده می شوند. تا زمانی که برای خوشبختی ما به رابطه با شخص دیگری وابسته باشیم، محکوم به نارضایتی بیشتری هستیم. به محض اینکه از یک نقطه رضایت درونی می آییم، رهایی از ترس، رنج، و حالت ادراک شده از میل را تجربه می کنیم، یا این فرض که برای شاد بودن به شخص دیگری نیاز داریم. ما شادی خود را با شخص دیگری تقسیم می کنیم، نه اینکه آن را از آنها بخواهیم.
ما بیشتر فکر میکنیم که هنوز کامل نشدهایم یا مشکلی برایمان پیش آمده است و به دیگران نگاه میکنیم تا ما را متقاعد کنند. این یک تلاش بیهوده است. اگر تنها هستید و رابطه ندارید، می توانید دقیقاً از همان فضا وارد زمان حال شوید. برای ورود به اکنون نیازی به شریک ندارید.
همه روابط اگر از هم اکنون وارد آن نشوند ناقص و ناکارآمد هستند.
افراد بیروشن برای احساس آرامش به شادی نیاز دارند. تجربیات منفی درک شده می تواند به ما بیاموزد که چه چیزی واقعی است و چه چیزی غیر واقعی، چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست. از دیدگاه روشنگرانه، چیزها “خوب” یا “بد” نیستند. فقط یک خوبی بالاتر وجود دارد که شامل “بد” درک شده است.
حوادث، بیماری، مرگ و سایر تجارب «بد» را نباید جدا کرد، بلکه باید در آنها غوطه ور شد تا کاملاً احساس شود. در لحظه، میتوانیم بخشش را تمرین کنیم و اجازه دهیم همه لحظهها همانطور که هستند باشند تا رنجش جمع نشود.
پیام کلیدی: آنچه هست را بپذیر. این اجازه می دهد تا نفس آرام شود و آگاهی عاقلانه تری داشته باشد.
فصل دهم: تسلیم شدن
تسلیم واقعی سرنوشت گرایی نیست. شما منفعلانه زندگی خود را بدون انجام کاری برای تغییر شرایط خود تحمل نمی کنید. این به معنای «تسلیم شدن به جای مخالفت با جریان زندگی است». مقاومت اغلب زمانی قوی است که آنچه را که اتفاق می افتد دوست نداشته باشیم. توله این را شکاف درد می نامد. به جای مقاومت در برابر آنچه هست، تسلیم شدن در برابر آن، به ما این امکان را می دهد که از فرافکنی های نفسانی جدا شویم.
بار دیگر، در حال حاضر، میتوانیم ببینیم که در کجا هستیم، نه اینکه آرزو کنیم اوضاع چگونه باشد. در این صورت توجه ما خالی از قضاوت و هیچ منفی عاطفی نیست. از آنجا بهجای اقدام مجدد، انتخابهای بهتر و مثبتی انجام میدهیم. به این معنا که، ما همان الگوهای فکری را که احتمالاً تجربهای را که قبلاً در آن هستیم، دوباره اجرا میکنیم. در حالی که برخی شرایط خارج از کنترل ما هستند، تسلیم نشدن نفس را جسور میکند و ما را در یک حالت رقابتی و مسلط نگه میدارد که در آن همه را به عنوان تصور میکنیم. دشمنان ما
انرژی زندگی زمانی محدود می شود که تسلیم نشویم. این مانع رشد ما می شود و از قضا ما را گیر می کند.
قدرت مطالب در حال حاضر
معرفی
- منشأ این کتاب
- حقیقتی که در درون شماست
فصل اول: شما ذهن خود نیستید
- بزرگترین مانع برای روشنگری
- خود را از ذهن خود رها کنید
- روشنگری: برآمدن از اندیشه
- احساس: واکنش بدن به ذهن شما
فصل دوم: آگاهی: راه برون رفت از درد
- در زمان حال دیگر درد ایجاد نکنید
- درد گذشته: انحلال درد-بدن
- همذات پنداری با بدن درد
- منشأ ترس
- جستجوی نفس برای تمامیت
فصل سوم: حرکت عمیق به زمان حال
- خودتان را در ذهن جستجو نکنید
- به توهم زمان پایان دهید
- هیچ چیز خارج از اکنون وجود ندارد
- کلید بعد معنوی
- دسترسی به قدرت اکنون
- رها کردن زمان روانشناختی
- جنون زمان روانی
- منفی و رنج ریشه در زمان دارد
- یافتن زندگی در زیر موقعیت زندگی شما
- همه مشکلات توهمات ذهن هستند
- یک جهش کوانتومی در تکامل آگاهی
- لذت بودن
فصل چهارم: راهبردهای ذهنی برای اجتناب از زمان حال
- Loss of Now: The Core Delusion
- ناخودآگاهی معمولی و ناخودآگاهی عمیق
- آنها به دنبال چه هستند؟
- از بین بردن ناخودآگاهی معمولی
- رهایی از بدبختی
- هر جا که هستید، کاملاً آنجا باشید
- هدف درونی سفر زندگی شما
- گذشته نمی تواند در حضور شما زنده بماند
فصل پنجم: وضعیت حضور
- این چیزی نیست که شما فکر می کنید
- معنای باطنی “انتظار”
- زیبایی در سکون حضور تو پدید می آید
- تحقق آگاهی ناب
- مسیح: واقعیت حضور الهی شما
فصل ششم: بدن درونی
- بودن عمیق ترین خود شماست
- فراتر از کلمات نگاه کنید
- یافتن واقعیت نامرئی و نابود نشدنی خود
- ارتباط با بدن درونی
- دگرگونی از طریق بدن
- موعظه در مورد بدن
- ریشه های عمیقی در درون داشته باشید
- قبل از اینکه وارد بدن شوید، ببخشید
- پیوند شما با افراد آشکار نشده
- کند کردن روند پیری
- تقویت سیستم ایمنی بدن
- اجازه دهید نفس شما را وارد بدن کند
- استفاده خلاقانه از ذهن هنر گوش دادن
فصل هفتم: پورتال هایی به نام آشکار
- رفتن عمیق به بدن
- منبع چی
- خواب بدون رویا
- سایر پورتال ها
- سکوت
- فضا ماهیت واقعی فضا و زمان
- مرگ آگاهانه
فصل هشتم: روابط روشنگرانه
- اکنون از هر کجا که هستید را وارد کنید
- روابط عشق / نفرت
- اعتیاد و جستجوی تمامیت
- از روابط اعتیاد آور تا روشنفکر
- روابط به عنوان تمرین معنوی
- چرا زنان به روشنگری نزدیکترند؟
- انحلال درد-بدن جمعی زن
- رابطه با خودتان را رها کنید
فصل نهم: فراتر از خوشبختی و ناراحتی، آرامش وجود دارد
- خیر برتر فراتر از خوب و بد
- درام پایان زندگی شما
- ناپایداری و چرخه های زندگی
- استفاده از منفی و کنار گذاشتن آن
- ماهیت شفقت
- به سوی نظمی متفاوت از واقعیت
فصل دهم: معنای تسلیم
- پذیرش اکنون
- از انرژی ذهن تا انرژی معنوی
- تسلیم شدن در روابط شخصی
- تبدیل بیماری به روشنگری
- وقتی فاجعه رخ می دهد
- تبدیل رنج به صلح
- راه صلیب
- قدرت انتخاب
سؤالات متداول Power of Now
قدرت اکنون چه می آموزد؟
قدرت اکنون به ما می آموزد که فعالیت ذهنی ما، یا مشغولیت بی وقفه با گذشته و آینده، ما را از تجربه لذت بودن باز می دارد. در لحظه حال، هدیه سعادت است. اکنون بزرگترین گنج ماست، اما به دلیل الگوهای فکری تکراری که بر تجربه ما از دنیای اطرافمان حاکم است، آن را از دست می دهیم.
ایگو باعث همذات پنداری ناخودآگاه با تجربیات بیرونی می شود، مانند دارایی ها یا فقدان آن ها، موقعیت اجتماعی و سایر هنجارهای بیرونی که به ما اجازه شاد بودن را می دهد، بنابراین ما را در بدبختی بی پایان گرفتار می کند. وقتی “آن چیز” را داریم، یا به “آن هدف” دست مییابیم، میتوانیم خوشحال باشیم، اما این روشی است که نفس ما را به جای شکوهمندی در حال که نارضایتی و بدبختی نمیتواند در آن زندگی کند، بر آینده متمرکز میکند.
تا زمانی که افکار را از متفکر جدا نکنیم، به جهنم خودساخته فرو می رویم. برعکس، وقتی ما به طور کامل تسلیم آنچه هست، اینجا و اکنون هستیم، دیگر دردی وجود ندارد. تفکر بی وقفه می تواند اعتیاد آور باشد، اما ما می توانیم یاد بگیریم که چگونه افکار را کند کنیم و آنها را هدایت کنیم.
پیام قدرت اکنون چیست؟
پیام اصلی The Power of Now این است که تا حد امکان زمان بیشتری را صرف شناسایی افکار بی پایان خود کنید، بدون اینکه آنها را قضاوت کنید. سپس این شکافی برای آگاهی واقعی و فعلی ایجاد می کند. هرچه بیشتر حضور را تمرین کنید، آسان تر می شود.
چگونه The Power of Now را تمرین می کنید؟
برای تمرین The Power of Now، ابتدا باید بپذیرید که ذهن شما روی خلبان خودکار کار می کند، اغلب در مورد آینده وسواس فکر می کند یا در گذشته نشخوار می کند. وقتی چند لحظه وقت بگذارید و این الگو را رعایت کنید، شروع به حضور بیشتر می کنید. شروع می کنید به این که می بینید افکار شما نیستید. از اینجا، می توانید شروع به استراحت در سکونی کنید که همیشه در هر لحظه وجود دارد. از اینجا به راحتی صلح به وجود می آید.
تمرکز توجه شما بر خود عمیق تر شما، چیزی که به زمان (آینده یا گذشته) وابسته نیست، آگاهی بالاتر را بیدار می کند. شما دیگر زندانی موقعیت اجتماعی یا آنچه در زندگی شما اتفاق می افتد یا نمی افتد نیستید. شما بارها و بارها تسلیم آنچه هست می شوید.
بهترین نقل قول های The Power of Now
این نقل قولهای The Power of Now از کتابخانه مرکزی همیشه در حال رشد The Art of Living از افکار، حکایات، یادداشتها و نقل قولهای الهامبخش آمده است.
عمیقاً درک کنید که لحظه حال تنها چیزی است که دارید. اکنون را کانون اصلی زندگی خود قرار دهید.
– اکهارت توله ، قدرت اکنون
“زمان به هیچ وجه گرانبها نیست، زیرا یک توهم است. آنچه شما به عنوان گرانبها در نظر می گیرید زمان نیست، بلکه نقطه ای است که خارج از زمان است: اکنون. این در واقع ارزشمند است. هر چه بیشتر بر زمان تمرکز کنید – گذشته. و آینده – هر چه بیشتر دلت برای اکنون تنگ شود، گرانبهاترین چیز وجود دارد.”
– اکهارت توله ، قدرت اکنون
“من با چندین استاد ذن زندگی کرده ام — همه آنها گربه.”
– اکهارت توله ، قدرت اکنون
“عشق انتخابی نیست، همانطور که نور خورشید انتخابی نیست. یک نفر را خاص نمی کند. انحصاری نیست. انحصار طلبی عشق به خدا نیست بلکه “عشق” نفس است. با این حال، شدت با اینکه کدام عشق واقعی احساس می شود ممکن است متفاوت باشد. ممکن است یک نفر باشد که عشق شما را واضح تر و شدیدتر از دیگران به شما منعکس کند و اگر آن شخص نیز همین احساس را نسبت به شما داشته باشد، می توان گفت که شما در رابطه عاشقانه با شما قرار دارید. پیوندی که شما را با آن شخص پیوند می دهد همان پیوندی است که شما را با فردی که در اتوبوس کنار شما نشسته است یا با یک پرنده، یک درخت، یک گل وصل می کند. فقط میزان شدت آن است. احساس متفاوت است.”
– اکهارت توله ، قدرت اکنون
“هر عملی اغلب بهتر از عدم اقدام است، به خصوص اگر برای مدت طولانی در یک موقعیت ناخوشایند گیر کرده باشید. اگر اشتباه است، حداقل چیزی یاد می گیرید، در این صورت دیگر یک اشتباه نیست. اگر گیر کرده اید. هیچ چیز یاد نمی گیری.”
– اکهارت توله ، قدرت اکنون
“همه منفی ها ناشی از انباشته شدن زمان روانشناختی و انکار زمان حال است. ناراحتی، اضطراب، تنش، استرس، نگرانی – همه اشکال ترس – ناشی از آینده زیاد و عدم حضور کافی است. احساس گناه، پشیمانی، رنجش، نارضایتی ها، اندوه ها، تلخی ها و همه اشکال عدم بخشش ناشی از گذشته زیاد و عدم حضور کافی است.
– اکهارت توله ، قدرت اکنون
این غیرمعمول نیست که مردم تمام عمر خود را در انتظار شروع زندگی بگذرانند.
– اکهارت توله ، قدرت اکنون
“اگر درون را به درستی دریافت کنید، بیرون در جای خود قرار می گیرد. واقعیت اولیه درون است و واقعیت ثانویه در خارج.”
– اکهارت توله ، قدرت اکنون
“گذشته به شما هویت می دهد و آینده نوید رستگاری، تحقق به هر شکلی را دارد. هر دو توهم هستند.”
– اکهارت توله ، قدرت اکنون
“ببینید که آیا می توانید در گفتار یا فکر، در مورد موقعیتی که در آن قرار گرفته اید، کارهایی که دیگران انجام می دهند یا می گویند، اطراف شما، وضعیت زندگی شما، حتی آب و هوا، شکایت کنید یا خیر. شکایت کردن همیشه به معنای عدم پذیرش آنچه هست است. همیشه حامل یک بار منفی ناخودآگاه است. وقتی شکایت میکنید، خود را قربانی میکنید. وقتی حرف میزنید، در قدرت خود هستید. بنابراین با انجام اقدام یا در صورت لزوم یا امکان صحبت کردن، وضعیت را تغییر دهید، موقعیت را رها کنید یا بپذیر. همه چیز دیوانگی است.”
– اکهارت توله ، قدرت اکنون