به دنبال یک خلاصه کامل و رایگان نمیتوانم به من صدمه بزنی؟
شما در جای مناسب هستید!
در اینجا چیزی است که در این صفحه خواهید یافت …
خلاصه یک جمله
Can’t Hurt Me اثری قدرتمند، نشاطآور، بخشی از یادداشتی است که شما را در یقهتان میگیرد، به شما کمک میکند کنترل شرایط زندگیتان را در دست بگیرید و ذهنیت قربانیتان را به حاشیه برانید – توسط ورزشکار استقامتی و نیروی دریایی بازنشسته دیوید گوگینز. ( ۲۹۰ صفحه )
توجه: این خلاصه نمی تواند به من صدمه بزند بخشی از یک پروژه در حال انجام برای خلاصه کردن بهترین کتاب های ذهنیت و بهترین کتاب های خود کمکی تمام دوران است.
بررسی نمی تواند به من صدمه بزند
همیشه یک صدای درونی (یا شیطان) وجود دارد که به شما می گوید شرایط زندگی شما بسیار طاقت فرسا است. ممکن است خودتان را متقاعد کنید که ناملایمات زندگی برای شما سخت تر از آن هستند که نتوانید به پتانسیل کامل خود برسید. دیوید گوگینز و من می توانیم همین الان به شما بگوییم … این یک دروغ لعنتی است.
دیوید گوگینز در زندگی نامه قدرتمند خود به ما یادآوری می کند که در زندگی، افرادی هستند که بهانه دارند و افرادی هستند که از منطقه راحتی خود عبور می کنند. گروه دوم از افراد به اهداف خود می رسند و به تسلط واقعی بر خود دست می یابند. داستان گوگینز از شکست دادن تروما، فقر، نژادپرستی، و بالا آمدن موقعیت به عنوان یک نیروی دریایی و دونده اولتراماراتن، داستانی است که به همان اندازه الهام بخش است.
برای من، این کتاب در بهترین زمان آمد تا به من یادآوری کند که چقدر پتانسیل در من باقی مانده است. من یک نسخه از آن را مدت کوتاهی پس از ترک نیروی دریایی در سال ۲۰۱۸، که چهار سال خدمت کرده بودم، برداشتم. زمانی بود که هیچ سرنخی از زندگی برایم نداشتم.
با چشمان اشک آلود جلوی آینه مسئولیت پذیری ایستادم و در این فکر بودم که سرنوشت من چه می شود. آیا می توانم به این مناسبت برسم و از سرسختی ذهنی که دیوید گوگینز می گوید در همه ما وجود دارد استفاده کنم؟ با استفاده از داستان قدرتمند او و نحوه غلبه بر تروما و ناملایمات دوران کودکی خود گوگینز، تصمیم گرفتم از شانس خود استفاده کنم و کاری برای بهتر کردن دنیا و خودم انجام دهم.
من اکنون به عنوان یک تکنسین بهداشتی کار می کنم و یک متخصص تایید شده پشتیبانی همتا هستم که از جانبازانی مانند خودم در مسیر اعتیاد و بهبود سلامت روان حمایت می کنم. من داستان شخصی خودم را در مورد بهبودی به اشتراک میگذارم و همیشه مطمئن شوید که داستان دیوید گوگینز و Can’t Hurt Me را در صحبتهایم با جانبازان قرار میدهم. این کتابی است که ابزارهای مفیدی دارد که عمیقاً دیدگاه من را نسبت به زندگی برای بهتر شدن شکل داده است. زندگی شما را نیز شکل خواهد داد.
نمی توانم به من صدمه بزنم خلاصه
شکست دادن شانس
به هر حال، دیوید گوگینز باید آماری از فقر، نژادپرستی، خشونت یا جنایت باشد. او حتی می توانست به خود برچسب اراذل بزند و به عنوان قربانی دوران کودکی خود به زندگی ادامه دهد. به هر حال، آزار فیزیکی که گوگینز به دست پدرش، ترونیس گوگینز با آن مواجه شد، باید باعث می شد که او و مادرش به زندگی با چشمانی متفاوت نگاه کنند و توانایی پذیرش آینده ای متفاوت را از خود سلب کنند.
برعکس، کابوسی که گوگینز و مادرش با انتقال از ویلیامزویل، نیویورک، به برزیل، ایندیانا پشت سر گذاشتند، یکی از آنها بود که هر دوی آنها را به افراد قدرتمند امروزی تبدیل کرد.
در فصل اول Can’t Hurt Me، گوگینز دوران کودکی خود را در مواجهه با آزار فیزیکی توسط پدرش بازگو می کند. در کودکی، گوگینز در پیست اسکیت پدرش کار می کرد و شاهد آزاری بود که پدرش به او و مادرش می کرد. برای زنده ماندن، گوگینز و مادرش طرحی برای فرار تدوین کردند که آنها را به برزیل، ایندیانا آورد تا با دوستان و اقوام دیگر زندگی کنند. متأسفانه، برادر گوگینز، ترونیس جونیور، در حالی که تصمیم می گیرد با پدرش زندگی کند، جا مانده است.
گوگینز در کودکی شاهد ناامیدی غیرقابل تصوری از خشونت خانگی تا مرگ ناپدری خود بود. او حتی از دیدن جسد ژولیده یک پسر در هنگام تصادف عجیب اتوبوس مدرسه می گوید. این تجربه باعث می شود که او در کودکی از حملات بی خوابی و استرس سمی رنج ببرد. سوء استفاده بسیار بد بود، تکه های مو می ریخت و تکه های پوست سفید می شد. لکنت عصبی نیز در دوران کودکی او ایجاد می شود. حتی با وجود تمام این فاجعه، گوگینز توانست در دبیرستان به برتری برسد، اگرچه… لزوماً از ابزارهای مناسب استفاده نمی کرد.
آینه پاسخگویی
گوگینز اعتراف می کند که در دبیرستان یک جوک محبوب بوده و در تیم بسکتبال دانشگاه دبیرستان شرکت داشته است. او این کار را حتی در حالی انجام داد که آسیب های نژادپرستی، تعصب، قلدری و بدرفتاری را متحمل شده بود. او نمونهای از قلدرهای مدرسه را توصیف میکند که اظهارات نژادپرستانه را روی کتابهایش میگذارند. این امر گوگینز را به حدی ترساند که مجبور شد از مدیر مدرسه کمک بگیرد. مدیرش هیچ کاری نکرد.
در اینجا، در دبیرستان بود که گوگینز آموخت که باید از خود مراقبت کند و به هر وسیله ای که لازم است موفق شود. برای انجام این کار، گوگینز تقلب کرد. او دروغ گفته. او به خود و به معلمان اطرافش دروغ گفت که می تواند از دبیرستان فارغ التحصیل شود. در واقعیت، گوگینز اعتراف می کند که فقط در سطح سوم راهنمایی می توانست بخواند و در تقلب در آزمون ها مهارت داشت.
آسیب پذیری و رک بودن او موضوعی است که در سرتاسر Can’t Hurt Me یک موضوع رایج است. گوگینز به ما یادآوری می کند که همه ما معایب خود را داریم و هیچ کس کامل نیست. او یک شبه تبدیل به فردی سختگیر نشد. اشتباهات گذشته او هنوز با اوست. با این حال، گوگینز به خوانندگان خود یادآوری می کند که اشتباه کردن به این معنی نیست که نمی توانید تغییری برای بهتر شدن ایجاد کنید. برای گوگینز، او متوجه شد که پس از ثبت نام در گشت هوایی غیرنظامی، بخش غیرنظامی نیروی هوایی، باید سخت درس بخواند و نمرات خود را بهبود بخشد.
گوگینز داستان نجات دهنده ای به نام اسکات گیرن را شنید. گیرن هنگام پریدن از هواپیما از سقوط جان سالم به در برد. داستان او الهام بخش گوگینز برای حرکت و انتقال به نیروی هوایی شد. برای انجام این کار، او باید در آزمون ورودی ارتش معروف به ASVAB شرکت می کرد. پس از دو بار رد شدن در امتحان، گوگینز آینه مسئولیت پذیری را توسعه می دهد.
او می گوید که آینه مسئولیت پذیری اش به او کمک کرد تا نگاه عمیقی به درونش بیندازد و متوجه شود که از خودش ناراضی است. در آینه مسئولیت پذیری، گوگینز روی پست های خود چسبید که چیزهایی را به او یادآوری می کرد که باید انجام می داد. گوگینز از طریق مطالعه و نگاه کردن به آینه پاسخگویی، در سومین تلاش خود از ASVAB عبور کرد و به نیروی هوایی پیوست.
خوانندگان تشویق می شوند تا از آینه مسئولیت پذیری خود در چالش ۲ استفاده کنند. چالش های مختلفی در سراسر کتاب پراکنده شده است که خوانندگان را تشویق می کند تا تمرینات فکری را تمرین کنند. گوگینز درباره تمرین آینه مسئولیتپذیری میگوید: «زمان آن رسیده که با خود به کره چشم بیایید و خام و واقعی شوید. این یک تاکتیک عشق به خود نیست. شما نمی توانید آن را کرک کنید. نفس خود را ماساژ ندهید این در مورد از بین بردن نفس و برداشتن اولین قدم برای تبدیل شدن به شما واقعی است!»
بهانه ای نیست
اگر چیزی است که خوانندگان از کتاب Can’t Hurt Me می دانند، این است که گوگینز معتقد به بی احساس کردن ذهن و اجتناب از بهانه است. متأسفانه، همیشه این موضع او در زندگی نبود. اگرچه گوگینز ASVAB را گذراند و به نیروی هوایی پیوست، اما آنطور که میخواست نتوانست از مدرسه نجات جان سالم به در برد.
در واقع، گوگینز بهانهای برای ترک تمرینات نجات و در پیش گرفتن مسیر کمترین مقاومت پیدا کرد: ویژگی کم خونی سلول داسی شکل. این بهانه پزشکی بود که گوگینز برای ترک آموزش های ویژه و رضایت کمتر از توانایی خود در نیروی هوایی استفاده کرد. این او را از رنج های بی شمار و شکنجه ای که مجبور بود تحت آموزش های نجات پارازیت قرار بگیرد، بدون دانستن شنا نجات داد. اگرچه ترک آموزش نجات نجات و ترک ارتش باید برای گوگینز یک حرکت عالی بود، اما پس از ترک نیروی هوایی بود که اوضاع برای او بدتر شد.
در حال حاضر وزن او به ۳۰۰ پوند رسیده بود! مادرش گوگینز را آماده میکرد که او آن را «مهم» مینامد. این یک صبحانه بزرگ پر از غذاهای صبحانه چرب و کالری بود که او از آن لذت می برد. این امر، همراه با میلک شیک های روزانه و عدم ورزش، گوگینز را از نظر جسمی و احساسی به پایین ترین حد خود رساند.
گوگینز با زنی ازدواج کرد که پدرش در گذشته نژادپرست و تعصب نسبت به او داشت. او بهعنوان یک نابودگر کار میکرد و به هر حال زندگی را با کمترین تلاش ممکن سپری میکرد. این زندگی برای دیوید گوگینز نبود. او اعتراف می کند که ترک ارتش و استفاده از صفت سلول داسی شکلش فقط یک بهانه بوده است. او میگوید: «میدانستم فردی ترککننده هستم که به ترس اجازه دادهام آیندهام را تعیین کند.»
ایجاد تغییر
گوگینز پس از تماشای یک مستند نیروی دریایی در تلویزیون، تصمیم میگیرد کاری را انجام دهد که بسیاری فکر میکردند در وزن او غیرممکن است – تبدیل شدن به یک نیروی دریایی. از طریق این وسواس برای تبدیل شدن به یک مهر بود که گوگینز خود را از یک مرد جوان چاق به یک جنگجو تبدیل کرد که آماده حضور در میدان جنگ بود. با این حال، سفر آسان نبود.
در واقع، در طول این انتقال از نابودگر به نیروی دریایی SEAL بود که گوگینز سفر خود را به سمت سنگدلی و سرسختی ذهنی آغاز کرد. گوگینز که توسط نیروهای بیشماری استخدام نیروی دریایی خندید، از این نفرت به عنوان سوخت استفاده کرد. او ساعت های بی شماری را صرف دویدن و تمرین کرد تا در سه ماه بیش از ۱۰۰ پوند وزن کم کند تا فقط واجد شرایط حضور در بوت کمپ شود. علاوه بر این، او مجبور شد نمره ASVAB خود را به طور قابل توجهی بهبود بخشد و امتیاز ۵۰ را در مکانیک کسب کند تا بتواند به نیروی دریایی SEAL بپیوندد. رنج روحی ناشی از مطالعه برای گذراندن ASVAB خود، به علاوه اضطراب جسمی ناشی از تمرین برای کاهش وزن، طوفان عالی برای خلق جانوری گوگینز امروزی بود.
او هیچ توجهی به استخدام کنندگان نیروی دریایی که به سایز ۳۰۰ پوندی او می خندیدند، نداشت. در عوض، گوگینز یاد گرفت که ذهن خود را بیهوده کند، از خواب بیدار شود و کیلومترها در زمستان بدود و به خود ثابت کرد که انسان ها به سمت بهتر شدن تغییر می کنند. حتی پس از اینکه گوگینز از طریق گذراندن ASVAB خود واجد شرایط بود، کارش تمام نشد. او روز را با غوطهور شدن در آبهای یخزده به جشن گذراند و از درد آن لذت برد.
گرفتن روح
به شیوه واقعی گوگینز، آموزش Navy SEAL مجموعه ای از چالش های منحصر به فرد خود را برای گوگینز برگزار کرد. گوگینز نه تنها مجبور بود روز به روز مورد تحقیر مربیان تمرین قرار بگیرد، بلکه باید با بزرگترین دشمن خود: خودش نیز روبرو می شد.
در طول آموزش SEAL بود که گوگینز واقعاً ثابت کرد که چقدر می تواند قدرتمند باشد. در اینجا بود که او دید که مردها تا اعماق قلبشان کتک خوردند و از رویاها دست کشیدند. گوگینز یاد گرفت که در طول آموزش SEAL هرگز تسلیم نشود یا “زنگ را به صدا درآورد”. او یاد گرفت که جراحاتش را پشت سر بگذارد تا به این شاهکار تبدیل شود که یکی از معدود نیروی دریایی آفریقایی-آمریکایی در آمریکا باشد. همانطور که مطرح می شود، تنها ۲ درصد از نیروی دریایی SEAL سیاه هستند.
برای انجام این کار، گوگینز حتی پس از مبارزه با ذات الریه تقریباً کشنده، از عقب نشینی خودداری کرد. او با ساق پا شکسته دوید و مچ پا شکسته را چسباند. او لذت بردن از شکنجه های آموزش SEAL و ایجاد انگیزه در اطرافیان خود را بسیار مهم دانست.
گوگینز میدانست که دنیا را علیه او آماده کرده است، با این حال او نه یک، بلکه دو هفته جهنمی را به جلو برد. هفته جهنم مرحله تمرین BUDS است که در آن مردان تا حد مطلق خود رانده می شوند. کم خوابی، تنبیه و آب سرد باعث می شود مردان دست از کار بکشند و احساسات بالا برود. نه برای گوگینز گوگینز دو هفته جهنمی را با موفقیت پشت سر گذاشت، در نهایت نیروی دریایی شد و پس از ۲۰ سال خدمت به عنوان رئیس بازنشسته شد.
آنچه او از آموزش نیروی دریایی SEAL آموخت، تنها آغازی بود در یک خط طولانی از چالش های شخصی. مهمتر از همه، گوگینز یاد گرفت که روح بگیرد، یعنی در مقابل کسانی که می خواهند شما را پایین بیاورند بخندید. این “متنفران” می تواند هر کسی باشد. خانواده. دوستان. مربیان مته. روح آنها را بگیرید و روی دستیابی به بهترین های شخصی خود تمرکز کنید و آنها چیزی نخواهند داشت که به شما صدمه بزنند.
قدرت درونی خود را مهار کنید
کوکی کوکی همان چیزی است که دیوید گوگینز آن را مجموعه شخصی از دستاوردهای خود می نامد. هر زمان که احساس می کرد در تمرینات BUDS و هر اولترا ماراتن بعداً ضعیف می شود، به زرادخانه شخصی کوکی ها می رسید.
این به عنوان تأییدهای مثبت نیز شناخته می شود، اما برای دیوید گوگینز، بسیار بیشتر از این است. او میگوید: «هر وقت احساس ناراحتی کردی، باید در ظرف کوکی بروی و به یاد بیاوری که واقعاً چه کسی هستی. شما آن شخص ضعیفی نیستید که ممکن است ذهنتان بخواهد به شما بگوید، شما فردی هستید که در گذشته از دوران سختی جان سالم به در برده اید.”
شما در چه کاری توانایی دارید؟
گوگینز با بهترین آنها تمرین کرد. از اجرای مأموریتهای مالزی با نیروی دریایی، تا بعداً فارغالتحصیلی از مدرسه تکاور ارتش به عنوان مرد افتخاری و شاهد فریاد زدن قدرتمندترین مردان روی زمین در پرتگاه کوهستانی پوشیده از برف. با این حال، تا زمانی که طعم اولتراماراتن و دویدن را چشید، واقعاً پاسخ این سوال را دریافت کرد: تو چه توانی داری؟
این سوالی است که هر یک از ما هر از گاهی از خود می پرسیم، اما سعی نکنید به آن پاسخ دهید. گوگینز هرگز تلاش برای یافتن پاسخ را متوقف نکرده است. همانطور که او می گوید: “خط پایانی وجود ندارد.”
با این وجود، گوگینز در تلاشهایش برای جمعآوری پول برای نیروی دریایی و خانوادههایشان، سفری بداخلاق را در سال ۲۰۰۵ آغاز کرد و هرگز به عقب نگاه نکرد. این سالی بود که او اولین ماراتن خود را به پایان رساند، سن دیگو یک روزه. هدف؟ ۱۰۰ مایل را در ۲۴ ساعت بدوید. گوگینز مسابقه را بدون هیچ تمرین رسمی به پایان رساند. تا آخرش داشت خون ادرار می کرد. با این حال، به طرز شگفت انگیزی، ۲ ماه بعد، او مسابقه ۱۰۰ هارت را در لاس وگاس به پایان رساند، یک مسابقه ۱۰۰ مایلی دیگر.
اینجاست که خواننده شروع میکند به درک اینکه گوگینز چقدر وسواسی و معتاد به درد است. همچنین در اینجاست که در مورد روششناسی و طرز فکر او که او را متمایز میکند، یاد میگیریم، مردی غیر معمول.
فرماندار و حاکمیت ۴۰ درصد
گوگینز برای مسابقه Badwater 135 واجد شرایط شد، مسابقه ای که در اواسط جولای از دره مرگ کالیفرنیا گذشت. این مسابقه ای بود که در آن گوگینز در مورد فرماندار و قانون ۴۰ درصد یاد گرفت. فرماندار صدایی است در سر ما که به ما می گوید نمی توانیم کاری انجام دهیم. این دریچه است که با تمام تلاش ما از منفجر شدن تمام نیرو جلوگیری می کند. به گفته گوگینز، فرماندار ما را تا ۴۰ درصد عقب نگه می دارد. گوگینز میگوید: «قانون ۴۰ درصد ساده است: وقتی ذهن شما به شما میگوید کارتان تمام شده، خسته شدهاید، نمیتوانید بیشتر از این پیش بروید، در واقع فقط ۴۰ درصد کارتان تمام شده است.»
برای نقاط ضعف خود تمرین کنید
گوگینز از طریق ماراتن های زیاد خود به ما می آموزد که برای رسیدن به تله های موفقیت نیازی به استعداد یا ژنتیک نیست. فقط آموزش نخبگان، آماده شدن برای نقاط ضعف و آمادگی برای کنترل خود به شما این امکان را می دهد که از حداکثر پتانسیل خود استفاده کنید. برای گوگینز، این به معنای آموختن پذیرش شکست بود، مانند زمانی که او دو بار در شکستن رکورد جهانی کشش شکست خورد. گوگینز در سومین تلاش خود با ۴۰۳۰ کشش در کمتر از ۲۴ ساعت رکورد را شکست.
اگرچه این رکورد شکسته شده است، اما درسی در مورد آمادگی و تسلط بر خود به گوگینز آموخت. او تصمیم گرفت که کشش های خود را در یک محیط کوچک بدون حضور رسانه های جمعی انجام دهد. در این مرحله، گوگینز یک سخنران عمومی با نفوذ بود که مأموریتی برای استخدام دانش آموزان سیاه پوست با استعداد برای پیوستن به نیروی دریایی SEAL داشت. اخلاق کاری او در آن زمان هنوز هم مانند امروز قوی است. او همچنان به مخاطبانش میآموزد که باید چربیها را از برنامههایشان حذف کنند تا غیرممکنها را انجام دهند. از آموزش هاردکور، گذراندن وقت با خانواده، تا شکستن بهترین رکوردهای شخصی خود، گوگینز به ما انگیزه می دهد که هرگز از جستجوی بهترین ها برای خودمان دست نکشیم.
چه می شود اگر؟
گوگینز بعداً متوجه می شود که یک بیماری قلبی دارد که می تواند او را بکشد. پس از دو عمل جراحی، زمانی که سال ها استرس و عدم کشش او منجر به تجربه های نزدیک به مرگ می شود، او به دیوار دیگری برخورد می کند. با این وجود، گوگینز کشش را یاد می گیرد. او یاد می گیرد که جوانی ترسیده و عصبانی را که زمانی بوده رها کند. او یاد می گیرد که برادر خود و حتی افراد نژادپرست را که او را از پیوستن به نیروهای دلتا در ارتش باز داشته اند ببخشد. آخرین درس او برای ما این است که به سوال “چه می شد اگر؟” با ذهنیت قوی هیچ محدودیتی وجود ندارد و هیچ خط پایانی وجود ندارد. “چه می شود اگر؟” دنیایی از امکانات است که در انتظار رها شدن است.
نمی تواند به من صدمه بزند مطالب
Can’t Hurt Me دارای ۱۱ فصل اصلی…
معرفی
- من باید یک آمار بودم
- حقیقت تلخ است
- کار غیر ممکن
- گرفتن روح
- ذهن زرهی
- این در مورد یک جام نیست
- قوی ترین سلاح
- استعداد لازم نیست
- غیر معمول در میان غیر معمول
- توانمندسازی شکست
- چه می شود اگر؟
سوالات متداول نمی تواند به من صدمه بزند
آیا Cant Hurt Me یک داستان واقعی است؟
Can’t Hurt Me یک داستان واقعی بر اساس زندگی دیوید گوگینز است. دیوید گوگینز یکی از برترین ورزشکاران استقامتی جهان است که ۲۰ سال در ارتش به عنوان نیروی دریایی سپری کرد. او اولین و تنها فردی در نیروهای مسلح ایالات متحده است که آموزش نیروی دریایی، مدرسه تکاور ارتش و مدرسه کنترل هوایی تاکتیکی نیروی هوایی را گذرانده است. او هنوز در مسابقات استقامتی متعددی شرکت می کند و اکنون به عنوان آتش نشان زمین وحشی کار می کند.
فلسفه دیوید گوگینز چیست؟
فلسفه دیوید گوگینز این است که هرگز در مسیر کمترین مقاومت قرار نگیرید. او خوانندگانش را تشویق میکند که به مواجهه با چالشها ادامه دهند، ذهن خود را برای شکستهای زندگی آماده کنند و به چالش کشیدن خود برای رسیدن به تسلط بر خود ادامه دهند. چه مطالعه برای امتحان باشد، چه سخت در ورزشگاه یا پذیرفتن وظایف جدید، تقریباً تعداد بی پایانی راه برای ادامه به چالش کشیدن خود وجود دارد.
قانون طبیعت گوگینز چیست؟
فصل هفتم کتاب قوانین طبیعت گوگینز را پوشش می دهد. در این فصل، گوگینز قوانینی را که بر اساس آنها زندگی میکند، شرح میدهد تا ذهنش را سخت و بیهدف کند. قوانین طبیعت شامل موارد زیر است:
- مسخره خواهید شد؛
- احساس ناامنی خواهید کرد؛
- شما ممکن است همیشه بهترین نباشید.
- شما ممکن است تنها سیاه پوست، سفیدپوست، آسیایی، لاتین تبار، زن، مرد، همجنس گرا، لزبین یا [هویت خود را در اینجا پر کنید] در یک موقعیت خاص باشید. و
- زمان هایی وجود خواهد داشت که احساس تنهایی می کنید.
از آن عبور کن! گوگینز به خوانندگان یادآوری می کند که ذهن قدرتمندترین ابزار در زرادخانه های ما است. شما باید ذهنی باز داشته باشید تا به پتانسیل کامل خود دسترسی داشته باشید و از دردهای زندگی روزمره گذشته باشید.
بهترین نقل قول نمی تواند به من صدمه بزند
این نقل قولها نمیتواند به من صدمه بزند از کتابخانه مرکزی همیشه در حال رشد افکار، حکایات، یادداشتها و نقلقولهای الهامبخش The Art of Living آمده است.
“فرهنگ ما به رفع سریع، هک زندگی، کارایی گره خورده است. همه در جستجوی الگوریتم اقدام ساده ای هستند که حداکثر سود را با کمترین تلاش به دست می آورد. نمی توان انکار کرد که این نگرش ممکن است برخی از موارد را برای شما به ارمغان آورد. تله های موفقیت، اگر خوش شانس باشید، اما به ذهن بی احساس یا تسلط بر خود منتهی نمی شود. اگر می خواهید بر ذهن مسلط شوید و فرماندار خود را حذف کنید، باید به کار سخت معتاد شوید. زیرا اشتیاق و علاقه وسواس، حتی استعداد، تنها در صورتی ابزار مفیدی هستند که برای حمایت از آنها اخلاق کاری داشته باشید.”
– دیوید گوگینز ، نمی تواند به من صدمه بزند
“شما در خطر زندگی آنقدر راحت و نرم هستید که بدون اینکه هرگز پتانسیل واقعی خود را درک کنید، خواهید مرد.”
– دیوید گوگینز ، نمی تواند به من صدمه بزند
“همیشه به راه شما پیش نمی رود، بنابراین نمی توانید در دام این ایده گرفتار شوید که فقط به این دلیل که احتمالی را برای خود تصور کرده اید که به نوعی لیاقت آن را دارید. ذهن حق شما وزن مرده است. آن را رها کنید. روی چیزی که فکر میکنید لیاقتش را دارید تمرکز نکنید. آنچه را که میخواهید به دست آورید هدف بگیرید!»
– دیوید گوگینز ، نمی تواند به من صدمه بزند
در ارتش همیشه می گوییم که به سطح انتظارات خود نمی رسیم، بلکه به سطح آموزش خود می رسیم.
– دیوید گوگینز ، نمی تواند به من صدمه بزند
فکر میکردم مشکلی را حل کردهام، در حالی که واقعاً در حال ایجاد مشکلات جدید با در پیش گرفتن مسیر کمترین مقاومت بودم.»
– دیوید گوگینز ، نمی تواند به من صدمه بزند
“هیچ کس قرار نیست به شما کمک کند. هیچ کس برای نجات شما نمی آید.”
– دیوید گوگینز ، نمی تواند به من صدمه بزند
“این خیلی بیشتر از ذهن در مورد ماده است. برای برنامه ریزی درد و رنج در روز، هر روز، نیاز به نظم و انضباط بی امان است.”
– دیوید گوگینز ، نمی تواند به من صدمه بزند
“ما در دنیایی زندگی می کنیم که افراد حسود و ناامن زیادی دارد. برخی از آنها بهترین دوستان ما هستند. آنها از خویشاوندان خونی هستند. شکست آنها را به وحشت می اندازد. موفقیت ما نیز همینطور است. زیرا وقتی از چیزی که قبلا فکر می کردیم فراتر می رویم، محدودیت های خود را پشت سر می گذاریم. و بیشتر شوند، نور ما از تمام دیوارهایی که اطرافشان ساخته اند منعکس می شود. نور شما آنها را قادر می سازد خطوط زندان خود را ببینند، محدودیت های خود را. اما اگر آنها واقعاً انسان های بزرگی هستند که همیشه به آنها اعتقاد داشتید. اگر باشند، حسادتشان تکامل خواهد یافت و به زودی تخیل آنها ممکن است از حصار خود بپرد و نوبت آنها خواهد بود که برای بهتر شدن تغییر کنند.”
– دیوید گوگینز ، نمی تواند به من صدمه بزند
ما یا داریم بهتر می شویم یا بدتر می شویم.»
– دیوید گوگینز ، نمی تواند به من صدمه بزند
“مهم ترین گفتگوهایی که تا به حال خواهید داشت، آنهایی است که با خودتان خواهید داشت.”
– دیوید گوگینز ، نمی تواند به من صدمه بزند
“وقتی خسته هستم نمی ایستم. وقتی کارم تمام شد می ایستم.”
– دیوید گوگینز ، نمی تواند به من صدمه بزند