جمع آوری و خلاصه:هانیه سخایی
نویسنده: جان سی مکسول
درباره نویسنده :
جانسی مکسول نویسنده ، مربی و سخنران پرفروش شماره ۱ نیویورک تایمز است که بیش از ۲۴ میلیون کتاب به ۵۰ زبان فروخته است. … جان مکسول تیم و تجهیز، یک سازمان غیر انتفاعی است که بیش از ۵ میلیون رهبران در ۱۸۰ کشور آموزش داده است.
چکیده کتاب:
این کتاب« با پیشنهاد ۱۵ قانون» به شما آموزش میدهد به هدف والای رشد درونی نائل شوید. این کتاب کلیدی است که هر دری را باز میکند و البته باید آن را عملاً به کار ببرید تا بتوانید واقعا رشد کنید.
شما میدانید که تا کاری را ترک نکنید که هر روز انجام می دهید، نمی توانید زندگی خود را تغییر دهید. یاد گرفتن قوانین و به کار بستن آن در زندگی، در مسیر به دست آوردن توان واقعی خود قدم خواهید گذاشت. اگر پیوسته یادگیری را ادامه دهید و در طول سالیان دراز هر روز رشد کنید، بعداً خودتان هم مبهوت خواهید شد که به چه جایگاهی رسیده اید.
خلاصه کتاب:
رشد خود به خود به سراغتان نمی آید، شما باید به سراغ رشد بروید
زندگی هم اکنون، بله همین الان، در جریان است. حاضرید؟
اگر رویاها، اهداف و آرمان هایی در سر دارید، حتماً باید رشد کنید؛ اما اگر ر مثل گذشته خیلی از آدمها هستید، یک یا چند باور اشتباه دارید که خللادر شما ایجاد می کند و این خلا شما را از رشد و رسیدن به توان تان باز می دارد.
به تصورات اشتباهی که درباره رشد فردی می باشد و انسان را از با اراده بودن باز می دارد دقت کنید:
خلأ فرض(( فرض من این است که به طور خودکار رشد میکنم))
وقتی کودک هستیم، بدن ما به طور خودکار رشد میکند. یک سال میگذرد، و ما بلند قطر، قوی تر می شویم، می توانیم کارهای جدید و بیشتری انجام دهیم و با مشکلات جدیدتری روبه رو شویم. فکر میکنیم بسیاری از افراد با این باور نیمه خودآگاه بزرگسال میشوند که رشد ذهنی، معنوی و احساسی نیز از همین الگو پیروی می کند.زمان میگذرد، ما هم اینطور بهتر میشویم. ما مثل چارلز برون در طنزنوشته شندرغاز اثر چارلز شالز هستیم ؛او می گفت:« فکر کنم راز زندگی را کشف کرده باشم، فقط همینطور پرسه بزن تا به آن عادت کنی »
مسئله این است که با زندگی گذراندن پیشرفت نمی کنید. باید برای رشد و اراده برنامه داشته باشید. زمانی میرسد که باید انتظار برای تبدیل شدن به شخص محبوبتان را کنار بگذارید و تلاش کنید فردی شوید که دوست دارید .
خلأ ترس از اشتباه(( من میترسم اشتباه کنم))
باید بپذیرید برای همه مسائل پاسخ مناسبی در اختیار ندارید، بنابر این اشتباهاتی خواهید داشت. اغلب مردم از این حقیقت خوششان نمی آید؛ اما اگر میخواهید پیشرفت کنید هزینه آن را باید بپردازید.
اگر باور داشتید شکست وجود نداشته باشد، چه کار هایی انجام می دادید؟
گاهی همین حرف ما را تشویق می کند تا برای کارهایی تلاش کنیم که باور داشتیم فراتر از توانایی های ما هستند. هر اشتباه راه دیگری برای انجام دادن کارهاست.
اگر قصد دارید رشد کنید، باید بر هر ترسی( از جمله اشتباه کردن) غلبه کنید.
برای اینکه در مسیر رشد مصمم شوید، هر روز انتظار داشته باشید اشتباه کنید و اشتباه را نشانه حرکت و تلاش در مسیر درست تلقی کنید.
هر اشتباه راه دیگری برای انجام دادن کارهاست.
خلأ انتظار((فکر میکردم آسانتر از این باشد))
آیا کسی را میشناسید که به رشد سریع باور داشته باشد؟ رشد ناگهانی رخ نمی دهد.
هرکس خودش شانس خودش را خلق میکند. چگونه؟ فرمولش این است:
آمادگی( رشد)+ نگرش+ فرصت+ عمل= شانس
رشد با آمادگی شروع می شود که متاسفانه زمان بر است؛ اما خبرهای خوبی برایتان داریم، جیم ران گفت:« نمی توانید یک شبه سرنوشت خود را تغییر دهید، اما میتوانید یک شبه روش و مسیر خود را عوض کنید» اگر قصد دارید به اهداف خود برسید و توان خود را شکوفا کنید، برای رشد شخصی خود مصمم باشید. آنگاه زندگی شما را تغییر خواهد داد.
آمادگی( رشد)+ نگرش+ فرصت+ عمل= شانس
* خودتان باید بدانید تا خودتان را رشد دهید
با خودش کاملاً صادقانه برخورد نمی کند نمی تواند کارهای بزرگی بکند.
آیا حس می کنید جهت دارید؟
هر شخصی که میخواهد رشد کند اما خودش را نمی شناسد . برای رشد کردن، باید خودتان را بشناسید: توانمندی ها و ضعف های خود، علایق و فرصت های خود را بشناسید.نه تنها باید بتوانید آنچه را بوده اید بسنجید، بلکه باید جایگاه امروز خود را نیز بسنجید؛ در غیر این صورت نمی توانید مسیری را برای مقصد که می خواهید بروید تعیین کنید. البته، هر بار که می خواهید چیزی یاد بگیرید، باید بتوانید نکته جدیدی را که امروز فراگرفته اید مد نظر داشته باشید و بر اساس آنچه دیروز آموخته اید عمل کنید تا به رشد خود ادامه دهید. این تنها راه برای جذب نیرو و ادامه رشد است. برای به دست آوردن توان خود، باید مقصد و مکان فعلی خود را بشناسید. بدون این دو نوع اطلاعات، ت ممکن است مسیر را گم کنید. شناختن خود مثل این است که میخوانید« شما اینجا هستید» روی نقشه که میخواهید مقصد خود را با استفاده از آن پیدا کنید .
شهر جهت زندگی در افراد به سه دسته تقسیم می شوند:
۱.افرادی که نمی دانند قرار است چه کاری انجام دهند. این افراد اغلب سردرگم هستند اصلاً هدفمند نیستند و برای زندگی های خود جهت و مسیر تعیین می کنند.
۲.ا افرادی که می دانند قرار است چه کاری انجام دهند اما کاری انجام نمی دهند. این افراد معمولاً درمانده هستند. هر روز خلئی را بین مکان فعلی و مکان دلخواهشان تجربه می کنند. گاهی کاری را که میخواهند انجام نمی دهند چون نگران هستند که آنها را از مسئولیت های دیگر باز می دارد، مثل رسیدن به امور خانوادگی.
۳.بادی که می دانند قرار است چه کاری انجام دهند و آن را انجام میدهند. سومین گروه افراد خود را میشناسند، شور و تمرکز شدیدی برای رسیدن به هدف دارند، در زمینه هایی که به آنها کمک می کند تا به هدف نزدیکتر شوند رشد می کنند، و کارهای انجام می دهند که به خاطر هم آنها آفریده شده بودند.
شناختن خود لزوماً برای همه کار آسانی نیست. پیدا کردن خود و به نهایت توان خود دست یافتن ممکن است کمی بغرنج و پیچیده باشد. باید بدانید که چه کسی هستید تا بتوانید به نهایت توانتان دست یابید؛ اما باید رشد کنید تا بتوانید خود را بشناسید.
پس راه حل چیست؟ باید وقتی به وارسی رشد میپردازید خودتان را نیز وارسی کنید.
باید بدانید چه کسی هستید تا بتوانید به نهایت توانتان دست یابید؛ اما باید رشد کنید تا بتوانید خود را بشناسید.
باید رشد کنید تا بتوانید خود را بشناسید.
مسولیت پذیری
خصوصیات کمی مثل مسئولیت پذیری هستند که فرد را به جلو پیش میبرند. یکی از راههای انجام دادن این کار این است که اهداف خود را اعلام عمومی کنید. وقتی به دیگران بگویید نیت دارید چه کاری انجام دهید، بر شما فشار وارد می آورد که کار را ادامه دهید. می توانید از آن افراد بخواهید از شما درباره پیشرفت کار سوال کنند. مثل موعد تعیین کردن است تا شما را به ادامه کار وا دارد. البته می توانید در قالب نگهداری سوابق، از کارها یادداشتبرداری کنید.
جاذبه
اگر از مراحلی که باید طی کنید، یعنی انجام دادن کار مطلوب، عمل کردن و مسئولیت پذیری در ادامه کار، آگاه شوید، رفتاری مطلوب انجام خواهید داد و به انجام دادن کار مطلوب خود نزدیکتر خواهید شد و اینها تاثیر جانبی مثبتی بر شما خواهد گذاشت:کم کم افراد هم فکر جذب شما می شوند. قانون جذبه و گیرایی در کتاب ۲۱ قانون ناگزیر مدیریت می گوید:« شما فردی هستید که او را جذب می کنید» این نه تنها در مدیریت، بلکه در جنبه های دیگر زندگی نیز صادق است.
اگر می خواهید با افراد در حال رشد حشر و نشر کنید،باید فردی در حال رشد شوید. اگر متعهد باشید، افراد متعهد را جذب می کنید. اگر رشد کنید، افراد در حال رشد را جذب می کنید. بعد میتوانید در جمع افراد هم فکر که با موفقیت یکدیگر کمک می کنند و عضو شوید.
*ارزش های خود را بشناسید تا بتوانید بر ارزشهای خود بیفزایید
رشد شخصی باور به این مسئله است که شما ارزش صرف کردن تلاش زمان و انرژی لازم برای رشد را دارید.
پس بسیاری از مردم نمی توانند رشد کنند و به توان خود دست یابند؟ من به این نتیجه رسیده ام که یکی از دلایل اصلی، عزت نفس اندک است. بسیاری از افراد به خودشان باور ندارند. آنها توانمندی هایی را که خدا در آنها قرار داده نمی بینند.آنها توانمندی های زیادی دارند با این حال هرگز آنها را پرورش نمیدهند چون مجاب شدهاند که دیگر هرگز نخواهند توانست یاد بگیرند و رشد کنند و به آدمی تاثیرگذار تبدیل شوند .
امکان ندارد بتوانیم برخلاف تصورمان از خود رفتار کنیم. هیچ عاملی در رشد روانی و انگیزه فرد مهمتر از قضاوت های او درباره خودش نیست .هر جنبه زندگی افراد، تحت تاثیر نگرشی است که به خود دارند. اگر باور دارید بی ارزش هستید، هرگز به خودتان ارزشی نمی افزاید.
اگر آرزوی شما ۱۰ باشد ولی عزت نفستان ۵ باشد، هرگز نمی توانید در سطح ۱۰ عمل کنید. بلکه در سطح ۵ یا پایین تر عمل خواهید کرد. افراد هرگز نمی توانند فراتر از ادراک توانمندی خود عمل کنند. آنطور که ناتانیل براندن می گوید:« اگر احساس میکنید در برابر مشکلات ناکارامد هستید، لیاقت عشق یا احترام را ندارید، خوشحال نیستید و از افکار و خواسته ها یا نیازهای جسورانه می ترسید_ نقص عزت نفس، کس شما را محدود خواهد کرد، و هر دارایی دیگری نیز داشته باشید بی فایده خواهد بود.
افراد هرگز نمی توانند فراتر از خویشتن شناسی خود عمل کنند. ارزشی که برای خودمان قائل هستیم معمولاً همان ارزشی است که دیگران برای ما قائل هستند.
برای تقویت عزت نفس تان:
»باید مراقب گفتوگوی درونی خود باشید.
همیشه وقتی با خودتان مشغول صحبت کردن هستید و ماهیت آن چه طور است؟ آیا خود را تشویق می کنید؟ یا از خودتان انتقاد می کنید؟ اگر مثبت نگر هستید، به خود کمک می کنید خویشتن شناسی مثبتی ایجاد کنید. اگر منفی نگر هستید، ارزش خود را دست کم می گیرید. خودگویی منفی و منتقدانه معمولاً نتیجه تربیت ماست.
»خودتان را با دیگران مقایسه نکنید
وقتی خودتان را با دیگران مقایسه میکنید چه اتفاقی میافتد؟ معمولاً یکی از این دو اتفاق: یا اینطور درک می کنید که آن شخص خیلی پیشتر از شماست و دلسرد میشوید یا فکر می کنید خودتان بهتر از شخص دیگر هستید و مغرور می شوید.هیچکدام از این دو برای شما خوب نیست و به رشد شما کمک نخواهد کرد.
مقایسه خود با دیگران واقعاً یک پرتاب اندیشی بیهوده است. تنها کسی که باید خود را با آن مقایسه کنید، خودمان هستیم. رسالت شما امروز بهتر شدن نسبت به دیروز تان است. با تمرکز بر هر چیزی که امروز میتوانید انجام دهید می توانید پیشرفت و رشد کنید .حتماً به مقدار کافی این کار را انجام دهید، اگر به گذشته برگردید و خود هفتهها، ماهها و سالهای قبل تان را با خود امروزتان مقایسه کنید، حتماً از رشد خودتان بسیار دلگرم خواهید شد.
*تعامل
اگر تعامل مبتنی بر تفکر را یاد بگیرید، به شکوفایی می رسید. کارهای موثر را با تعامل ظریف پیگیری کنید. با این تعامل ظریف نیز کارهای موثرتری بار خواهد آمد.
راه های بسیار متنوعی برای رشد و درسهای بی پایانی در زندگی برای یادگیری وجود دارد، اما برخی انواع رشد هستند که فقط اگر متوقف شویم، درنگ کنیم و اجازه دهیم آن درس بر ما تاثیر بگذارد برای ما رخ میدهند. ملاحظات درباره قدرت درنگ و اینکه تعامل چطور می تواند به ما کمک کند را در چند مورد به شما ارائه میدهیم:
.تعامل تجربه را به نگرش تبدیل می کند
بیش از دو هزار سال است که مردم میگویند تجربه بهترین آموزگار است. بر اساس نظر یکی از متخصصان، اولین نسخه این ضرب المثل از جولیوس سزار امپراطور رم باستان بوده که در کتاب قدیمی اش نوشته:(( تجربه معلم همه این امور است)) با کمال احترام باید بگوییم با این ضربالمثل مخالف هستیم. تجربه بهترین معلم نیست. بلکه« تجربه ارزیابی شده »بهترین معلم است.تنها دلیل سزار برای این حرف این بود که درس های زیادی را از تعامل بر زندگی خود و نوشتن درباره آن آموخته بود. لطیفه ای میگوی تجربه معلم سخت گیری است، چون اول آزمون میگیرد بعد درس میدهد. درست است، اما فقط اگر فرد بعد از تجربه تأمل کند این طور است. در غیر اینصورت آزمون را اول میدهد و بعد ممکن است هرگز درسی در کار نباشد.
. همه افراد به زمان و مکانی برای رنگ کردن نیاز دارند
توقف برای تأمل کردن از ارزشمند ترین فعالیتهای است که افراد برای رشد خود می توانند انجام دهند. ارزش آن حتی از انگیزه یا تشویق نیز بسیار بیشتر است. چرا؟ چون درنگ کردن به آنها اجازه میدهد خاطرجمع شوند در مسیر درست هستند. با این همه، اگر کسی در مسیر اشتباه است و انگیزه نیاز ندارد تا سرعتش بیشتر شود ،بلکه باید توقف کند ،عمل کند و تغییر مسیر بدهد .
. درنگ تفکر را وسعت و غنا می بخشد
زندگانی افراد بزرگ را مطالعه کنید که تاثیری بر جهان گذاشتند. متوجه خواهید شد که واقعاً در هر مسئله زمان زیادی را برای فکر کردن صرف کردند. هر رهبر دینی مهمی در تاریخ، زمانی در انزوا بوده است. رهبران سیاسی که در تاریخ تاثیر گذار بودند از انزوا برای فکر کردن و برنامه ریزی استفاده کردند. هنرمندان بزرگ ساعت بیشماری را در محل کار خود یا با ابزارهای خود نه برای کارکردن بلکه برای واکاوی ایده ها و تجربیات خود صرف می کنند. اغلب دانشگاه های برتر نتنها برای تدریس، بلکه برای تفکر کردن، پژوهش کردن و نوشتن، به اعضاء هیئت علمی خود زمان می دهد. زمان به افراد اجازه می دهد تجربیات خود را طبقه بندی کنند، آنها را در رویکردهای خود بگنجانند، و برای آینده برنامه ریزی کنند.
سوالات خودشناسی:
بزرگترین مسئولیت من چیست؟
بی شک داشتن انتظارات غیر واقع بینانه نقشی بزرگ در زندگی است. پاسخ دادن به این سوال چه کمکی به رشد شما میکند؟ انتظارات ما با دیگران در آمیخته است. تعدیل انتظارات هم برای واقع بینانه تر شدن به من کمک کرده تا برنامه موفقی برای گروه خود ترتیب دهم. همچنین به من کمک کرده تا اهداف واقع بینانه تری برای اعضای گروه و سازمانی که در آن خدمت میکنم تعیین کنم.
والاترین تعالی من چیست؟
بی شک خانواده مان والاترین تعالی ها در زندگی ما هستند.
مهمترین ضعف من چیست؟
مهمترین ضعف ما ریشه در خانواده دارد. چرا؟ چون بسیاری از ما عاشق اعضای خانواده مان هستیم، اما باید به آنها اجازه دهیم که خودشان برای خودشان تصمیم گیری کنند.
ارزشمندترین احساس من چیست؟
فکر نمیکنم احساس و عاطفه ای ارزشمند تر از عشق وجود داشته باشد. حتی عاشق کاری که انجام میدهیم هستیم و عاشق دوستان و خانواده و حتی دشمنان خود هستیم، بیشترین تلاش خود را انجام میدهیم. به عنوان فردی معتقد می دانیم این معیاری است که خدا برای ما تعیین کرده است.
* انگیزه انسان را به حرکت وا می دارد ،نظم ادامه ی رشد را ممکن سازد.
انگیزه شما را به حرکت وا می دارد اما« نظم» ادامه رشد شما را ممکن میسازد. این همان قانون پایداری است. مهم نیست چقدر با استعداد هستید. مهم نیست چند فرصت به دست می آورید. اگر می خواهید رشد کنید ،پایداری کلید شماست.
آیا میدانید اولین اشتباه کسانی که به رشد شخصی میپردازند چیست؟ تلاش بیش از حد! نتیجه چه میشود؟ ناامیدی. وقتی خیلی زود بیش از حد تلاش میکنید، حقیقتاً به نتیجه مطلوب خودمان دست پیدا نمیکنیم و این ضد انگیزه میباشد.رمز ساختن حرکت با انگیزه، آغاز کردن با کار ساده و کوچک است.
کارهای کوچک منظمی که هر روز به صورت پیوسته انجام می شوند باعث موفقیت های بزرگ می شوند که به تدریج در طول زمان به دست آمدند.
برای به دست آوردن نتیجه مطلوب باید صبور باشید.سعدی، شاعر پارسی، میگوید:« صبور باش! همه امور قبل از آسان شدن سخت هستند» نصیحت خردمندان های است. اغلب افراد هرگز نمی فهمند که چقدر به موفقیت نزدیک هستند، چون خیلی زود صحنه را ترک می کنند. هر چیز با ارزشی در زندگی به فداکاری و زمان نیاز دارد. که رشد میکنند و به بزرگترین موفقیتها دست مییابند کسانی هستند که قدرت صبر و پایداری خود را کنترل میکنند .
همین حالا تصمیم بگیرید، برای خود هدفی در نظر بگیرید، ۳ الی ۷ هدف و رویای برتر خود را بنویسید، با خودتان صادق باشید، به جای خودتان به دیگران کمک کنید و بر تصمیمی که گرفته اید پایدار و متعهد باشید. گاهی اوقات دانه هایی که می کارید بعد از مدتی طولانی رشد می کنند؛ اما همیشه زمان درو کردن محصول برای شما فرا می رسد.
بزرگترین باخت آن چیزی است که در درون تان میمیرد، وقتی هنوز زنده هستید.
درباره هانیه سخایی:
هانیه سخایی مدیر گروه هنری” بیا “می باشد. ایشان معتقد هستند که اگر بازی را ترک نکنید دیر یا زود پیروز می شوید.و همیشه این تفکر در ذهن هانیه سخایی جاری است که مرز بین بدبختی و خوشبختی تنها داشتن یک کارت کتابخانه است . این ندا در هانیه سخایی زمزمه ای مااندگار است گه یا انجام بده یا انجام نده،سعی ام را می کنم معنا ندارد !!
مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۳۹۹ در حسابداری از دانشگاه پیام نور اخذ نمود.ولی علاقه مند به کارهای هنری بخصوص در حوزه کتاب و کتابخوانی است .هانیه سخایی در این اندیشه است که چطور می توانیم همه را به کتاب خواندن علاقه مند کنیم.همیشه به این فکر می کند که چرا با وجود صدها سال پیدایش حرفه ای کتاب چرا هنوز مردم از مطالعه فرار می کنند .یک خبر خوب این است که هانیه سخایی قصد دارد که روشی نوین در عرصه صنعت کتاب و کتابخوانی بوجود بیاورد.و گروهی از علاقه مندان به این حوزه را مدیریت می کند.
او علاقمند به تدریس و انجام پروژه های مرتبط با حوزه کتاب است و هم اکنون نیز در زمینه تولید کتاب های صوتی ،تصویری و پویا مشغول به فعالیت می باشد. از آرزوهای هانیه سخایی جهانی بدور از جهل و توهم دانایی می باشد.از ویژگی های اصلی ایشان شرکت در کار گروهی است.