به نام خدا

 

 

نام کتاب:زندگی هدفمند

 

زندگی هدفمند

 

خلاصه و جمع آوری:هانیه سخایی

نویسنده:جان سی.مکسول

جان سی مکسول

درباره نویسنده:

جانسی ماکسول نویسنده ، مربی و سخنران پرفروش شماره ۱ نیویورک تایمز است که بیش از ۲۴ میلیون کتاب به ۵۰ زبان فروخته است. … جان ماکسول تیم و تجهیز، یک سازمان غیر انتفاعی است که بیش از ۵ میلیون رهبران در ۱۸۰ کشور آموزش داده است

چکیده:

در این کتاب راجب زندگی هدفمند صحبت شده.شما با خواندن این کتاب میتوانید باورهای بزرگ داشته باشید و از فرصت های عالی که برای شما پیش میاید نهایت استفاده را ببرید.

خلاصه کتاب :

فصل اول

*۱.زندگی شما میتواند حکایتی عظیم باشد

قصه زندگی شما کدام است؟

همه عاشق یک حکایت خوب هستند. ما همیشه اینگونه بودیم. قصه ها به ما می‌گویند که کی هستیم. قصه ها به ما الهام می دهند و به ما اجازه عمل میدهند.

همه ما در قصه های ما هم  مشروب خوش داریم هم درام. همه ما نشیب و فراز هایی داریم، گاه برنده گاه بازنده می شویم. در همه ما کمدی، تراژدی و تاریخ وجود دارد. اما روی هم رفته هر یک از زندگی های ما، حکایتی بزرگتر است. شما می‌خواهید قصه زندگی تان چه بگوید؟

همه ما بدون توجه به اینکه حکایت های ما چه مسیری را دنبال می کنند در اعماق وجودمان همه ما خواهان یک چیز هستیم. می خواهیم حکایت زندگی ما اهمیت داشته باشد و می‌خواهیم زندگی من ارزشمند باشد.

حالا من این را در  وجود همه شما احساس می کنم که انقدر قدرت شما بالا است که می توانید زندگیتان را به حکایتی ارزشمند و بزرگ تبدیل کنید .هر کسی می‌تواند این کار را بکند. صرف نظر از ملیت، فرصت مناسب، قومیت یا توانمندی هر کسی می تواند زندگی بزرگی داشته باشد .

اجازه ندهید که نگذارند، شما به آن زندگی که می خواهید برسید. من وقتی درباره اهمیت و مهم بودن را ارزشمند  بودن حرف میزنم منظورم ثروتمند شدن مشهور شدن یا برنده جایزه نوبل شدن نیست!!!!

برای مهم و چشمگیر شدن تنها کاری که باید بکنید این است که در هر جایی هستید، در هر چیزی که دارید، با دیگران متفاوت باشید.

 

برای مهم و چشمگیر شدن تنها کاری که باید بکنید این است که در هر جایی هستید، در هر چیزی که دارید، با دیگران متفاوت

                        باشید                             

 

وقتی به عمد و قصد از زندگی روزانه خود برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خود و دیگران استفاده کنید، به زندگی با عظمت می رسید.

«حکایت زندگی خودتان را رقم بزند»

اغلب افراد  میخواهند که داستان خوبی بگویند یا بشنوند اما اغلب شان توجه ندارند که می توانند و باید داستان خوبی باشند. لازمه این مهم زندگی هدفمند است.

کسانی که زندگی هدفمند دارند به میدان می‌آیند و داستان را حیات می‌بخشند .آلبرت انیشتین می گوید:«دنیا مکان خطرناکی است، نه به این دلیل که کسانی در آن بدی می کنند، بلکه به این دلیل که کسانی به آن نگاه می کنند و کاری صورت نمی دهند.»

یک شخص می تواند به شخص دوم الهام بدهد که هدفمند باشد. آنها می‌توانند در کنار هم کار کنند. تبدیل به یک جنبش شوند. هرگز نباید اجازه بدهیم که کارهایی که نمی‌توانیم انجام دهیم روی کارهایی که می‌توانیم انجام دهیم اثر بگذارند و مانع آن شود.

داستان شما به شکلی که می خواهید معنادار نیست می توانید آن را تغییر شکل دهید .

اگر می خواهید زندگی مهم و معنادار داشته باشید وقتی کارتان خوب می‌شود شروع نکنید. همین حالا شروع کنید تا خوب شوید و به سطح عالی برسید.

همه بد شروع می‌کنند، ما شروع می‌کنیم تا خوب شویم .قبل از اینکه آماده شویم شروع می کنیم برای اینکه نیاز داریم و می‌خواهیم که بهتر شویم. هدف باید این باشد، هرروز که کارمان را شروع می‌کنیم، خوب ظاهر شویم تا روزی در سطح عالی قرار بگیریم. اقدام آن چیزی است که رویاهای انسان را به عظمت تبدیل می کند .

 

وقتی به داستان زندگی خود فکر میکنید می خواهم شما را با یک اندیشه نهایی تنها بگذارم. من اغلب در تدریس هایم می‌گویم که ما در زندگیمان دو وظیفه و کار مهم داریم: خودمان را پیدا کنیم و خودمان را گم کنیم. من معتقدم که ما با پیدا کردن« چرا» همان خودمان را پیدا می کنیم و زمانی خود را گم می‌کنیم که در رهگذر زندگی دیگران بر خود مقدم بدانیم.نتیجه چه می‌شود؟ مردمی که به آنها کمک می کنیم خودشان را پیدا می کنند و چرخه میراث می تواند دوباره شروع شود.این چرخه قدرت آن را دارد که بعد از ما هم زندگی کند. وقتی من بمیرم نمی‌توانم دارایی هایم را با خودم ببرم. اما می توانم با توجه به آنچه دادم در دیگران زندگی کنم.

 

انگیزشی

 

 فصل دو

۲.چرا قصد و نیت خوب کافی نیست؟

 

ساموئل جانسون می گوید:«جهنم با نیات خوب سنگفرش شده است.» آیا چنین حرفی می‌زند؟ نیست که بخواهید کار خوب کنید و میل به کمک به دیگران داشته باشید. کمک کردن به دیگران و افزودن بر ارزش های آن ها از شما انسان بهتری می سازد. اما اگر به شکلی هدفمند این کار را نکنید، تفاوت چندان زیادی ایجاد نمی کنید.

با راه و روش های مختلف می توان به عظمت رسید. به تعداد مردمی که در جهان زندگی می کنند راه های رسیدن به عظمت وجود دارد. هر یک از ما مهارت ها،، استعدادها، فرصت های مناسب و رسالات منحصر به فرد داریم.

اجازه دهید توضیح دهم که منظور منظور از زندگی هدفمند چیست؟ زندگی هدفمند پلی است که شما را در رسیدن به زندگی معنادار و ارزشمند یاری می دهد.صرف داشتن قصد و نیت خوب برای رسیدن به این مهم کافی نیست.

 

۷ فایده زندگی هدفمند :

۱.زندگی هدفمند سبب می‌شود که بپرسیم در زندگی من چه چیزی عالی و پر معناست؟

زندگی غیر هدفمند همه‌چیز را می پذیرد و کاری صورت نمی دهد. اما زندگی هدفمند به ماموریت آنچه مهم و پر معناست می افزاید.

۲.زندگی هدفمند به ما انگیزه می‌دهد که در زمینه آنچه مهم است اقدام فوری بکنیم،وقتی از قصد و نیت خوب به زندگی هدفمند نقل مکان می کنید، هرگاه به نیازی بر می خورید که برایتان اهمیت دارد دیگر فکر نمیکنی« باید کاری در این باره انجام داد» به جای آن فکر می کنید:« باید کاری در این باره انجام دهم»

از اینکه به خواب بروید دست‌کم ۵۰ بار بگویید:« همین حالا انجام بده، همین حالا انجام بده، همین حالا انجام بده.»

همین حالا انجام بده، همین حالا انجام بده، همین حالا

انجام بده

    همه ما گرایش داریم که کارها را به تعویق بیندازیم.

۳.زندگی هدفمند ما را به چالش می کشد تا راه های خلاق برای رسیدن به عظمت پیدا کنیم.

وقتی می دانید که چه می خواهید و نمی توانید آنچه را میخواهید پیدا کنید باید آنچه را لازم دارید خلق کنید تا به آنچه میخواهید برسید.

۴.زندگی هدفمند به ما انرژی می دهد تا برای انجام دادن آنچه مهم است بیشترین تلاش خود را بکنیم .«اغلب اشخاص هدف های رفیع در نظر نمی‌گیرند و به هدف نمی رسند. زیرا هدف های ناظر در نظر می‌گیرند و به آن می‌رسند.»

۵.زندگی هدفمند نیروی اهمیت و عظمت را در ما ازت می کند.

« اگر ابتدا به دیگران کمک کنید تا آنچه می خواهند به دست آورند، آنها هم به شما کمک می کند تا آنچه را میخواهید بدست آورید.»

۶.زندگی هدفمند، الهام بخش اهمیت روزانه:

مکسول میگوید:«من به عنوان رهبر تیم بسکتبال مسئولیت داشتم کاری کنم که بازیکنانم در بهترین حد خود ظاهر شوند. من به عنوان یک مربی همه روزه از خودم میپرسمم: چگونه میتوانم تیمم را بهتر کنم؟ به این نتیجه رسیدم که تیم من وقتی بهتر می‌شود که هر یک از بازیکنان ما بهتر بازی کنند. این در صورتی اتفاق می‌افتد که همه تصمیم بگیرن روزشان عالی باشد.»

 

۷.زندگی هدفمند به ما کمک می‌کند که کارهایمان را به خوبی تمام کنیم .

از قاعده طلایی پیروی کن_ مردم مهم اند.

فروتنی بزرگترین فضایل است_ چشم انداز مهم است.

در مسیر رفیع زندگی سفر کن_ نگرش مهم است.

فقط آنچه را باور دارم درس می دهم_ اشتیاق مهم است.

« هیچکس تصادفی خوب تمام نمی‌کند».

 

انگیزشی

 

فصل سه

با کوچک شروع کنید اما باورهای بزرگ داشته باشید .

 

بخواهید که با کم و کوچک شروع کنید. من معتقدم همه ما میل به رسیدن به عظمت داریم، میخواهیم کاری صورت دهیم، میخواهیم موجودی شریف و هدفمند باشیم. برای این که به این مهم برسیم باید روی دیگران متمرکز شویم. باید از خودمون مایه بگذاریم. باید بخوانیم زندگی دیگران را بهبود ببخشیم .تنها راه انجام دادن یک کار بزرگ این است که قصد و نیت راسخ داشته باشید. باید بخواهید که قدم اول را بردارید و شروع کنید. مهم نیست که کجا هستید، مهم نیست که کی هستید یا چه دارید. اگر بنشینید و دست روی دست بگذارید نمی‌توانید کاری صورت دهید.تونی دانگی می‌گوید:« کار معمولی تان را بهتر از دیگران انجام دهید تا در ردیف های عالی قرار بگیرید.» برای رسیدن به عظمت هم همین کار را باید بکنید.  با کارهای ساده و معمولی شروع کنید .

هر کار بزرگی تا کنون صورت گرفته با قدم اول شروع شده است. وقتی نیل ارمسترانگ برای اولین بار در کره ماه رفت گفت:« قدم کوتاهی برای یک مرد اما قدمی ازین برای انسان هاست» قدم های اولیه این موفقیت بزرگ صدها سال قبل شروع شد. بدون برداشتن نخستین قدم کوچک در زندگی به جایی نمی‌رسیم گاه این قدم دشوار است، در مواقعی هم ساده. اما ساده یا دشوار تفاوتی نمی کند، رسیدن به عظمت این کار را انجام دهید.

شما هرگز نمی دانید چه زمانی کار کوچکی که برای کسی انجام میدهید، تبدیل به کاری بزرگ میشود.

 

حالا می توانم به شما توصیه کنم از کوچک شروع کنید اما باورهای بزرگ داشته باشید:

۱.از جایی که هستید شروع کنید: آزادی واقعی ما از این آگاهی نشأت می گیرد که مجبور نیستیم دنیا را نجات دهیم، در جایی که زندگی میکنیم به وجود آوریم.

۲.با کاری که در آن قوی هستید شروع کنید: به نظر من هر کس در یک کاری بهتر از دیگران عمل می کند. کار درست این است که با این یک کار شروع کنید.

وقتی روی همان کاری که در آن قوی هستید تمرکز کنید قطعاً به جای خواهید رسید که حتی فکرش را هم نمی توانید بکنید

۳.مراقب حرف های خود باشید: کلمات مهلک اند. کلمات حیات بخشند. آنها یا سم هستند یا میوه. انتخاب با شماست.

اگر میخواهید تفاوت ایجاد کنید،اگر می خواهید زندگی تان مطرح باشد،باید بعضی از کلمات را بگیرید و بعضی را رها کنید. همه ی ما مکالمه‌های جاری در سرمان داریم؛ آنچه به خود می گوییم یا مارا تشویق می کند یا مایوس. باید کلمات مثبت را در آغوش بکشیم،کلماتی مانند ما، توانستن، انجام دادن .

مکسول می گوید: چند سال قبل متوجه شدم که از کلمه« نومیدی» زیاد استفاده می کنم. از این رو تصمیم گرفتم به جای این کلمه از مفهوم« مجذوب بودن» استفاده کنم. در ضمن آموختم که از کلمه« ما استفاده نکنم» ا این کلمه آنچه را من قبلاً گفته‌ام نفی می‌کند. در ضمن کلمه« امتحان می کنم» را هم از واژه هایم حذف کردم.

۴ .با تغییرات کوچک شروع کنید: مادر ترزا می خواست کارش را در کلکته شروع کند،از  او سوال شد چه باید بکند تا کارش را موفقیت‌آمیز ارزیابی کنند.؟جواب داد:« من نمی‌دانم موفقیت چیست اما اگر بتوانم کودکی را شاد کنم، اگر بتوانم کاری کنم که بیمار در حال احتضاری با آرامش جان به جان آفرین تسلیم کند به موفقیت بزرگی دست یافته ام»

تغییر می تواند دشوار باشد اما اگر تغییر به تدریج و در اندازه‌های کوچک انجام شود، کار ساده می شود.« موفقیت اینچ اینچ ایجاد می‌شود نه مایل مایل»

اغلب اشخاص می خواهند باور های بزرگ داشته باشند و با کارهای بزرگ شروع کنند. بعضی دیگر باور های کوچک دارند و با قدم های کوتاه شروع می کنند. برای اینکه تفاوت ایجاد شود ۹۹ درصد مردم باید بزرگ بیندیشند اما با کوچک شروع کنند

 

                                             برای اینکه تفاوت ایجاد شود ۹۹ درصد مردم باید بزرگ  بیندیشند، اما با کوچک شروع کنند.

 

یکی از مهم ترین قدم هایی که می توانید بر دارید این است که بر باورهای تان بیفزایید. اگر باور نداشته باشید که می‌توانید تفاوت ایجاد کنید، چه اتفاقی می‌افتد؟ این تفاوت را ایجاد نمی‌کند.

یکی از دلایلی که اشخاص با کوچک و کم شروع آن می‌کنند این است که فکر می‌کنند در مقایسه با جایی که هستند می توانند در نقطه بهتری قرار داشته باشند اما هر کس باید از نقطه که در آن قرار دارد شروع کند.  ببینید که کجا هستید و در حال حاضر چه دارید.

فصل چهارم

آنقدر جستجو کنید تا چرای خود را بیابید

اگر می‌خواهید به موفقیت و عظمت برسید باید به چرای خود توجه کنید. لازم است درباره هدف خود فکر کنید. من مطمئنم که هرکس هدف و مقصودی دارد.

اگر چرای خود را بشناسید و بخواهید با عزم و اراده به هدف خود برسید می توانید از سفری که به آن می روید برداشت درست کنید .

اگر چرا قبل از« راه» توانایی شما در ایجاد تفاوت به سرعت بیشتری حاصل می شود و موثرتر واقع می گردد .

وقتی روزتان را با چرای تان شروع می‌کنید، دست به کارهای الهام‌بخش میزنید. این موضوع درباره خود من  بشدت صدق می کند. پیدا کردن چرا به  شما تمرکز می دهد و در شما انرژی تولید می کند.

یادتان باشد که انسان خواهان معناست و اینگونه متولد شده است. زندگی بدون هدف و معنا،در نومیدی سپری می‌شود و راهی برای رسیدن به عظمت پیدا نمی‌کند»

*چگونه چرای شما به شما کمک می کند تا راه تان را پیدا کنید؟

۱.دانستن چرای خود به شما این امکان را می‌دهد که روی دیگران بیشتر و روی خودتان کمتر تمرکز کنید.

۲.توجه داشتن به چرای خود به شما اعتماد به نفسی می‌دهد که برای دیگران جذاب است.

۳.هرچه از چرای خود بیشتر بدانید آن را بیشتر تقویت می کنید.

۴.هرچه دلایل مستحکم تری داشته باشید، تاثیر بیشتری بر دیگران می گذارید.

۵.بدانید که چرای شما، شما را بیشتر در بازی حفظ میکند

فصل پنجم

دیگران را بر خود مقدم در نظر بگیرید .

 

خود محور بودن ریشه همه مسائل و مشکلات است. هم مشکلات شخصی، هم مشکلات جهانی. و بخواهیم ازعان کنیم یا نکنیم این مسئله ای است که همه ما با آن روبرو هستیم.کسانی که بیشتر از همه مطرح اند می دانند که دیگران هم مطرح هستند .با این حساب کمی خود محور بودن چه اشکالی دارد؟ به اعتقاد من مشکلات فراوان وجود دارد. اشخاص خودمحور اجتماعات پردوام تولید نمی کنند .وقتی خودخواهانه می گوییم ما وظیفه ای در قبال حفظ و حراست از برادرانمان را نداریم، جامعه پایداری درست نمی کنیم. اگر می‌خواهیم به کمال و عظمت برسیم باید بخواهیم که جز خودمان به دیگران هم توجه داشته باشیم. باید دیگران را مقدم بر خودمان به حساب آوریم. این ممکن است که ما را به کلی از خودخواه بودن ممبرانکند، ممکن است سبب نشود که ابتدا و قبل از دیگران به خودمان فکر کنیم، اما به ما کمک می‌کند که از شدت خود محوری خود بکاهیم. به ما کمک می‌کند تا ذهنیت خود را تغییر دهیم. از جایی که من می‌دانم اشخاص در اوج و کمال برای دیگران ارزش  قائل می شوند و می توانند از سمت و عالی شدن را در دیگران ببینند.

خود محور بودن و موفق بودن نمی‌توانند به شکلی صلح‌آمیز در کنار هم قرار بگیرند. اینها ناسازگار هستند.اشخاص قبل از رسیدن به ارزش و اعتبار به موفقیت احتیاج دارند. قبل از اینکه چیزی برای دادن به دیگران داشته باشند، باید چیزی برای خود تدارک دیده باشند.

چگونه ابتدا به دیگران فکر کنیم ؟

۱.قدر دیگران را بدانید.

۲.حکایات زندگی دیگران را بشنوید.

۳.خودتان را به جای دیگران بگذارید.

۴.علایق و سود دیگران را در بالای فهرست اولویت های خود قرار دهید.

۵.به پیروزی های گروهی فکر کنید.

۶.قبل از اینکه  از دیگران انتظار تغییر داشته باشید خودتان را تغییر دهید .

 

 

                                                    قبل از اینکه  از دیگران انتظار تغییر داشته باشید خودتان را تغییر دهید .

 

فصل ششم

از امکانات خود برای افزودن بر ارزش دیگران استفاده کنید.

 

اگر می خواهید زندگی مطرح و ارزشمندی داشته باشید ، باید بر ارزشهای دیگران بیفزایید.  به کمال رسیدن و خودخواهی با هم در کنار هم مصداق پیدا نمی کنند. خودخواه و خودمحور باشید و زندگی معناداری هم داشته باشید. باید توجه را از خودتان برگیرید و آن را صرف زندگی بهتر برای دیگران بکنید.

آنچه برای رسیدن به کمال و عظمت باید بکنید برای همه مناسب و قابل قبول است. باید بر داشته های دیگران بیفزایید.اما اینکه  چگونه می توانید این کار را بکنید فقط خودتان می دانید. هرکس برای این کار موقعیت منحصر به فرد دارد. باید از قصد و هدف خودتون آگاه شد. اما بعد همه چیز بستگی به استعدادها، فرصت های مناسب و منابع شما دارد. استعداد و توانمندی بزرگ من برقراری ارتباط و رهبری است. وقتی همدیگر را قطع می کنند من می توانم بر داشته های دیگران بیفزایم.کسانی که خود محور هستند و نمی‌خواهند بر داشته های دیگران بیافزایند آدمهای بی تفاوتی هستند.  باید بخواهیم که زندگی دیگران را بهتر کنیم.

کسی که دررنج می بیند و تصمیم می گیرد به او کمک کنند یا دوستی به آنها زنگ می‌زند و تقاضای کمک می‌کند و آنها پاسخ مثبت می‌دهند،این بد نیستف اما کار بهتری هم می توانید بکنید، می‌توانید در کمک کردن به دیگران عامل باشید.

 

۵ ارزش ضروری برای افزودن بر داشته های دیگران:

۱.برای افزودن بر داشته های دیگران ابتدا باید برای خود ارزش قائل شویم.

۲.برای دیگران باید برای آنها ارزش قائل شویم.

۳.برای افزودن بر داشته های دیگران باید برای کاری که دیگران برای من کردند ارزش قائل شوم.

۴.برای افزودن بر داشته های دیگران باید ارزش های آنها را بشناسم.

۵.برای افزودن بر داشته های دیگران باید خود  ارزشمندتر شوم.

هر چه شما دارید می تواند به دیگران کمک کند به شرط آنکه برای اضافه کردن و ارزش های دیگران از آن استفاده کنید.هر چه شما دارید می تواند به دیگران کمک کند به شرط آنکه اضافه کردن بر ارزش های دیگران یکی از اولویت های شما باشد .

 

حالا زندگی خودتان را بررسی کنید:

به پشت سر و به گذشته نگاه کنید_ چه دریافت کردم؟ چگونه می‌توانید بر داشته های دیگران بیافزاید؟

به درون نگاه کنید_ چه دارم که به دیگران بدهم؟ کدام استعداد، کدام نقطه قوت و کدام مهارت را دارید که به آنها کمک می‌کند بر ارزش‌های دیگران به افزاید.

به بیرون نگاه کنید_ چه می توانم بکنم؟ چه می توانم همه روز انجام دهم تا به ارزش های دیگران به افزایم؟

احساس می‌کنید برای انجام دادن چه کاری ساخته شده اید؟

راه دیگری برای اطلاع از نقاط قوت خود برای افزودن بر داشته های دیگران توجه کردن به احساس خود است. وقتی با او ارتباط برقرار کردن بر دیگران بر ارزش‌های آن ها می افزاییم، درما طنینی احساس می شود.چیست که در شما طنین افکن می شود؟ در چه زمانی احساس می کنید که برای انجام دادن کارهای ویژه خلق شده اید؟ اگر جواب به این سوال را می دانید عالی است. اما اگر بلافاصله نمی توانید به این سوال پاسخ دهید باید جستجو و بررسی کنید

فصل هفتم

با کسانی که ذهنیتی شبیه شما دارند ارتباط برقرار کنید.

واقعیت این است که کسی نمی‌تواند به تنهایی به عظمت برسد. یادتان باشد نابغه تنها محکوم به شکست است. این تاکنون اتفاق نیفتاده و اتفاق هم نخواهد افتاد.

 

                                                                           نابغه تنها محکوم به شکست است.

 اشخاص از آن رو سعی می‌کنند به تنهایی به عظمت برسند که نفس بیش از اندازه بزرگ دارند. احساس عدم امنیت می‌کنند یا به جای همه اینها ساده اندیش هستند .اما این کار شدنی نیست.  اگر در دل آن را داشتید که تفاوتی ایجاد کنید، همیشه جوابی وجود دارد. اما اگر بی تفاوت باشی هرگز به جواب نمی رسید.

عواملی که اشخاص باعظمت را به هم پیوند می‌دهد ۹ عامل هستند:

۱ .عامل فرصت مناسب: تاریخ به ما می گوید،که در هر عصری زمانی میرسد که رهبران باید دور هم جمع شوند تا نیازهای آن ساعت را برطرف کنند. بنابراین هیچ رهبر بلقوه ای وجود ندارد که فرصت تبدیل شدن به یک انسان بهتر را نداشته باشد. اطرافیان او هم از همین امتیاز برخوردارند .گاه بر داشتن یک قدم کوچک در مسیر درست تبدیل به بزرگترین قدمی می‌شود که در زندگی برمی دارید.

۲.عامل باور :لازم نیست به خدا ایمان داشته باشید تا بدانید کسانی که قبل از شما فکر می کنند به زندگی و کارتان وارد می شوند تا کار مهمی انجام دهند. باور دارید که دیگران می خواهند به شما بپیوندند؟ آیا باور دارید که به اندازه کافی به اعتقاد دارید تا کاری صورت گیرد؟ برای رسیدن به شرط متعالی به باور و ایمان احتیاج دارید.

۳.عامل امکان: رویایم به من امکان میدهد تا در هر لحظه آنچه را هستم رها کنم تا آنچه را می توانم دریافت کنم و به کسی که می توانم تبدیل شوم.

اگرمی‌خواهید زندگی عالی و با عظمت داشته باشید، باید از چیزهایی صرف نظر کنید. توجه داشته باشید بدون اینکه چیزی را از دست بدهید چیزی به دست نمی آورد. اما خبر خوش این است که وقتی چیزی را از دست می دهید تا چیز دیگری بدست آورید به زندگی موفق تری دست پیدا می کنید.

۴.عآمل ایمان: رویایم به من اجازه میدهد تا آنچه را نامرئی است حفظ کنم تا بتوانم کار غیرممکن را انجام دهم به منابع خداوند اعتماد کنید. ترس مهمترین علت توقف اشخاص است اما ایمان عاملی است که اشخاص را به شروع کردن وادار می‌کند.

۵.عامل چالش: رویا بزرگتر از توانمندی ها و آشنایی های من است.

گاه فکر می‌کنم زنان و مردان بزرگ وجود خارجی ندارند. تنها چالش وجود دارد که اشخاص معمولی مانند من و شما می‌خواهیم با آن روبرو شویم. چرا این حرف را می‌زنم؟

زیرا چیزی به اندازه یک فراخوان برای دست به کار شدن میان انسان‌های مشتاق و انفعالی تمیز قائل نمی‌شود. هرگاه می خواهم برنامه بزرگی را اجرا کنم متوجه می شوم بعضی‌ها با آن برخورد مثبت می‌کنند و بعضی دیگر از آن پا پس می‌کشند.

۶.عامل نگرش: رویای من به من به من این امکان را می‌دهد وقتی مجلس هستم به کارم ادامه دهم. زیرا وقتی ایمانی به آینده باقی نمانده باشد، قدرتی در لحظه اکنون وجود ندارد.

۷.عامل پیروزی: ایم به من اجازه می‌دهد تا برنده ها را به سمت خود جلب کنم .زیرا، رویاهای بزرگ همیشه اشخاص بزرگ را جذب می‌کنند. رویا باید بزرگ باشد تا بتوانید در آن رشد کنید.

۸.عامل قول و وعده: رویای من به من امکان می‌دهد که خودم و افراد مرا در آینده ببینم. رویای ما قولی است که نشان می دهد، در آینده چگونه خواهیم بود.

۹ .عامل دعوت: همه ما از بخت و اقبالی در زندگی خود برخورداریم. اما به اعتقاد من بهترین بخت و اقبال چیزی است که من آن را «بخت کسی» می نامم. چرا؟ زیرا کسی که با او در تماس هستید بیش از هر چیزی اهمیت دارد. بخت کسی در زندگی شما می‌تواند خوب باشد یا بد باشد. بستگی به این دارد که چه کسی به شما می پیوندد..

 

فصل هشتم

با کسانی که ارزش های مشابه شما دارند شریک شوید.

همکاری با کسانی که ارزش های مشابه شما را دارند بسیار مفید و موثر است.اشخاص فرصت‌های مناسب زندگی شان را از دست می‌دهند،  نه به این دلیل که فرصت مناسبی پیدا نکردند، بلکه به این دلیل که فرصت های مناسب را شناسایی ننموده اند. وقتی با کسانی که با ما هم رای و هم ارزش هستند مشارکت و همکاری کنیم می توانیم سریعتر به خواسته هایمان برسیم .

۱۲ کیفیت اشخاصی که ارزش های مشابه دارند و دنبال عظمت می‌گردند:

  1. همکار مناسب شما قبل از خودشان به دیگران توجه می کنند.
  2. همکار مناسب شما به چیزی بزرگتر از خودشان فکر می کنند.
  3. همکاران مناسب شما اشتیاقی دارند که واگیردار است.
  4. همکاران مناسب شما از استعدادهای مکمل برخوردارند.
  5. همکاران مناسب  با شما ارتباط برقرار می‌کنند و حمایتگر شما هستند.
  6. همکاران مناسب شما درباره همکارانشان روحیه خلاق دارند و معتقدند که آنها می‌توانند کارهایشان را انجام دهند.
  7. همکاران مناسب و نفوذ ما می افزایند.
  8. همکاران مناسب فعال و پویا هستند.
  9. همکاران مناسب پلکان می سازند، از پله بالا نمی روند.
  10. همکاران مناسب شما یک سر و گردن از جمعیت بلندترند.
  11. همکاران مناسب هم کوشی می‌کنند که بازدهی زیاد دارد.
  12. همکاران مناسب تفاوتی در ما ایجاد میکنند .

 

 

انگیزشی

وقتی با کسی رابطه و پیوند برقرار کردید می توانید رویای خود را با آن درمیان بگذارید و امیدوار باشید آنها به شما بپیوندند. و یا این که او رویایی در سر دارد. باید به حرف های او گوش بدهید به امید اینکه به او بپیوندید.

مهم نیست که چه کسی  مبتکر رویاست. بعضی ها رویایی در سر دارند و برای رسیدن به آن یارگیری می‌کنند. بعضی‌ها به گروهی می پیوندند تا به رویایی که می خواهند برسند. مهم این است که شما بتوانید با کسانی که هم ارزش شما هستند ارتباط برقرار کند. و تفاوت و تغییری برای دیگران  ایجاد کنید. زندگی اینگونه به ارزش میرسد.

 

 فصل نهم

با احساسی از انتظار زندگی کنید

اگر وقت بیش از اندازه را صرف این کنید که خود را به خط مقدم فعالیت برسانید، اقدام چندانی نمی توانید  بکنید. باید در خط مقدم زندگی کنید.

انتظار هدفمند:

۱.انتظار سبب می‌شود که برای امروز ارزش قائل شویم: وقتی با قصد و هدف زندگی می‌کنید می‌دانید و درک می‌کنید که همه روزه فرصت مناسبی برای شماست تا تفاوت ایجاد کنید.

۲.انتظار ما را به آماده شدن تشویق می کند: اغلب هاکی بازان به سمت دیسک می روند، من به جایی می روم که دیسک قرار است به آن را برود.”وین گرتسکی”

۳.انتظار به ما کمک می‌کند تا ایده‌های خوب تولید کنیم: انتظار به ما کمک می‌کند تا اندیشه های خوب تولید کنیم و بتوانیم تفاوتی ایجاد کنیم.

۴.انتظار به ما کمک می کند تا راه هایی برای کمک به دیگران پیدا کنیم.

۵.انتظار به ما کمک می‌کند که ذهنیت فراوانی داشته باشیم: مزیت مورد قبلی انتظار به این انتظار اخیر متصل می شود_ داشتن ذهنیت فراوانی. مردم در دو دنیای متفاوت زندگی می کنند. در یک دنیا ذهنیت کمیابی حاکمیت دارد. شما نمی توانید آنچه را ندارید به کسی بدهید. کسی که ذهنیت کمیابی دارد چیزی ندارد که به کسی بدهد. ذهنیت کمیابی دست بگیر دارد. فقط به خودش فکر میکند. اص با ذهنیت فراوانی می‌گویند اشکالی ندارد که بزرگتری تهیه می‌کنم .

آماده شوید:

وقتی فرصت مناسب از راه می‌رسد دیگر برای تدارک دیدن خیلی دیر شده است. آیا شما تدارک لازم دیده اید؟ آیا انتظار دارید تفاوتی ایجاد کنید؟ وقتی این فرصت را پیدا کردید آیا دست به کار می شوید؟

توصیه می کنم برای آماده کردن خود اقدام انجام دهید. اول منابع تان را جمع آوری کنید. ببینید چه دارید که می توانید از آن برای کمک به دیگران استفاده کنید. دوم، حاشیه هایی در زندگی خود ایجاد کنید .خیلی ها  نمی توانند تغییر ایجاد کنند، برای این که کارشان زیاد است. آنها به قدری سریع حرکت می‌کنند که فرصت‌های مناسب را نمی بینند. شما یکی از این اشخاص شوید.

فصل دهم

از فرصت‌هایی که برای عالی شدن پیش می آید بهره برداری کنید

مطمئن باشید هر نسلی فرصت مناسبی دارد که تفاوت ایجاد کند اما افراد آن نسل باید از این فرصت مناسب بهره برداری کنند.

فرصت های مناسب به این دلیل که دیده می شوند چند برابر نمی شوند، بلکه به این دلیل که مورد بهره برداری قرار می گیرند چند برابر می شوند.

اجازه بدهید مطلبی درباره فرصت های مناسب بگویم. آنها به این علت که دیده می شوند چند برابر نمی‌شوند. خیلی ها  فرصت مناسب را می بینند. فرصت های مناسب از آن رو چند برابر می شوند که کسی کاری روی آنها انجام میدهد. هرچه اشخاص از فرصت‌های مناسب بیشتر بهره برداری کنند بیشتر آنها را می بینند.این  چرخه مثبتی را تولید می‌کند، به همین دلیل است که باید با احساسی از اضطرار زندگی کنیم. میگویند هر زمان که بخواهید می‌توانید تفاوت ایجاد کنید، اما بهترین زمان برای ایجاد تفاوت همین حالاست.

۵ اقدام برای استفاده از فرصت مناسب:

۱.اولین کسی باشید که به دیگران کمک می کنید.

کسانی که بیشترین تفاوت را ایجاد می کنند آنهایی هستند که مقدم بر دیگران کاری را انجام می دهند. وقتی کمک دریافت می کنید آماده می شوید که خودتان هم به دیگران کمک کنید

۲.وقتی امکان رسیدن به عظمت زیاد است به استقبال ریسک بروید

مردم از اینکه فرصت مناسبی پیش آمد و از آن استفاده نکردند  متاسف می شوند. نه از فرصتی که استفاده کردند و نتیجه مطلوب نداد.

۳.کاری را که میدانی درست انجام دهید حتی اگر دورنمایی از بازدهی نداشته باشید

توصیه من این است که هر کاری را که درست می پندارید انجام دهید. و بدانید که بازدهی دادن و خدمت کردن همیشه از آنچه می دهید بیشتر است

۴.به دوستان‌تان وقتی در زندگیتان اثر گذار می‌شوند خدمت کنید.

۵.بذرهای هدف‌گذاری را در فرزندان تان بکارید.

یکی  از مهمترین کارهایی که می‌توانیم بکنیم این است، که آموخته های خود را به نسل بعدی انتقال دهیم.

انچه برای مهر و عشق ورزیدن به فرزندانمان آموزش می‌دهیم ،به مراتب مهمتر از آن چیزی است که برای دانستن در اختیار آنها قرار می‌دهیم.

هرچه فرزندان ما زودتر ارزش زندگی هدفمند را بیاموزند، سریعتر  به زندگی با عظمت دست پیدا می‌کنند.

چه کسانی به کمک احتیاج دارند؟

کدام یک از دوستان شما به کمک احتیاج دارند؟ از این فرصت استفاده کنید و بر ارزش‌های آنها بیفزایید. اگر در کار خدمت کردن انتظار  متقابل نداشته باشید می توانید تفاوت ایجاد کنید و این ارزشمند است.

 

سوالات متداول:

۱_چرا قصد ونیت خوب کافی نیست؟

۲_قصه ی زندگی شما چیست؟

۳_منظور از زندگی هدفمند چیست؟

۴_زندگی هدفمند چه کمکی به ما میکند؟

۵_با خواندن این کتاب به چه چیزی دست پیدا میکنید؟

۶_آیا این کتاب در زمینه تجارت نیز مهم است؟

۷_این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟

۸_چگونه چرای شما به شما کمک میکند تا راهتان را پیدا کنید؟

۹_احساس میکنید برای انجام دادن چه کاری ساخته شده اید؟

۱۰_آیا میتوان برارزش های دیگران بیفزاییم؟چگونه؟

 

درباره هانیه سخایی:

هانیه سخایی مدیر گروه هنری” بیا “می باشد. ایشان معتقد هستند که اگر بازی را ترک نکنید دیر یا زود پیروز می شوید.و همیشه این تفکر در ذهن هانیه سخایی جاری است که مرز بین بدبختی و خوشبختی تنها داشتن یک کارت کتابخانه است . این ندا در هانیه سخایی زمزمه ای مااندگار است گه یا انجام بده یا انجام نده،سعی ام را می کنم معنا ندارد !!

مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۳۹۹ در حسابداری  از دانشگاه پیام نور اخذ نمود.ولی علاقه مند به کارهای هنری بخصوص در حوزه کتاب و کتابخوانی است .هانیه سخایی  در  این اندیشه است که چطور می توانیم همه را به کتاب خواندن علاقه مند کنیم.همیشه به این فکر می کند که چرا با وجود صدها سال پیدایش حرفه ای کتاب چرا هنوز مردم از مطالعه فرار می کنند .یک خبر خوب این است که هانیه  سخایی قصد دارد که روشی نوین در عرصه صنعت کتاب و کتابخوانی بوجود بیاورد.و گروهی از علاقه مندان به این حوزه را مدیریت می کند.

او علاقمند به تدریس و انجام پروژه های مرتبط با حوزه کتاب است و هم اکنون نیز در زمینه تولید کتاب های صوتی ،تصویری و پویا  مشغول به فعالیت می باشد. از آرزوهای هانیه سخایی  جهانی بدور از جهل و توهم دانایی  می باشد.از ویژگی های اصلی ایشان شرکت در کار گروهی است.