به دنبال یک خلاصه کامل و رایگان چگونه کتاب بخوانیم؟
شما در جای مناسب هستید!
در اینجا چیزی است که در این صفحه خواهید یافت …
خلاصه یک جمله
چگونه یک کتاب بخوانیم، راهنمای کلاسیک برای خواندن سریعتر، عمیقتر و مؤثرتر از آنچه تا به حال میدانید امکانپذیر است – توسط متفکران عمیق، فیلسوفان و یادگیرندگان مادام العمر، M. Adler و C. van Doren. ( ۴۲۶ صفحه )
توجه: این خلاصه کتاب چگونه بخوانیم بخشی از یک پروژه در حال انجام برای خلاصه کردن بهترین کتابهای آموزش سریع و بهترین کتابهای خود کمکی در تمام دوران است.
چگونه نقد کتاب بخوانیم
«هر چه بیشتر بخوانید، چیزهای بیشتری خواهید دانست. هر چه بیشتر یاد بگیرید، مکان های بیشتری خواهید رفت.» – دکتر سوس
میدونم به چی فکر میکنی…
“من تمام زندگی ام را خوانده ام. فکر میکنم از پس یک کتاب بربیایم.»
و واقعیت این است که احتمالاً حق با شماست. اگر در حال خواندن این هستید، واضح است که می توانید بخوانید.
حتی ممکن است زیاد بخوانید .
اما احتمالاً در آن خیلی خوب نیستید.
و، متأسفانه، مانند ۹۰ درصد افرادی که فکر میکنند رانندگیشان «بالاتر از میانگین» است، این احتمال وجود دارد که شما نسبت به شکستهای خود کور باشید. علاوه بر این، حتی اگر میدانید که جای پیشرفت دارید، ممکن است ایدهای نداشته باشید که چگونه شروع کنید.
خوشبختانه، دقیقاً همین نقطه کور است که مورتیمر جی. آدلر و چارلز ون دورن، چگونه کتاب بخوانیم، در صدد درمان آن است.
چرا یادگیری خوب خواندن مهم است؟ زیرا ذهن شما شگفت انگیزترین هدیه ای است که طبیعت به شما داده است. برای چندین دهه از بدن شما بیشتر خواهد ماند. تقریباً به طور مداوم رشد می کند، شکل می دهد و کل تجربه زندگی شما را متحول می کند.
و کتابها یک گزینه اضافی اختیاری نیستند – آنها کلید باز کردن پتانسیل کامل ذهن شما هستند. آنها منبع بینش بی پایان هستند. آنها چاه بی حد و حصری از حکمت منجمد از بهترین متفکران و عمل کنندگان بشر هستند.
خبر خوب؟ خواندن یک مهارت است – مهارتی که می توانید آن را تا حد زیادی بهبود بخشید. مانند همه مهارتها ، میتوان آن را شکست، تمرین و تسلط یافت – مهم نیست که چه کسی هستید، چقدر مطالعه میکنید یا از کجا شروع میکنید.
پس ذهن خود را باز کنید، یک خودکار بردارید و آماده شوید – زیرا علیرغم چندین دهه مطالعه، بالاخره زمان یادگیری فرا رسیده است…
چگونه خلاصه کتاب بخوانیم
خواندن را می توان به سه دلیل انجام داد:
- سرگرمی – برای استراحت، شنیدن یک داستان یا “فقط به این دلیل” ؛
- اطلاعات – برای به دست آوردن حقایق (برای دیدن بیشتر جهان)؛ و
- درک – توسعه بینش (جهان را متفاوت ببیند).
از بین این سه، خواندن برای درک سختترین کار است – و تمرکز این راهنما.
چرا؟ زیرا جهش های شناختی کار سختی است. آنها با کتابهایی شروع میکنند که فراتر از ما هستند، ما را به حقایق جدید و گاهی ناراحتکننده سوق میدهند و ما را مجبور میکنند دیدگاههای جدیدی را اتخاذ کنیم.
برای پر کردن شکاف درک خود با نویسنده، باید به چهار سوال پاسخ دهید:
- کتاب آنها به طور کلی در مورد چیست؟
- چه چیزی به تفصیل گفته می شود و چگونه؟
- آیا کتاب آنها به طور کامل یا جزئی درست است؟ و
- از آن چه؟
چگونه به آن سوالات پاسخ دهیم؟ ما تمایل داریم خواندن را غیرفعال بدانیم. اما راز این است که متوجه شوید این یک مبادله دو طرفه است. وظیفه نویسنده پرتاب کردن است، وظیفه شما گرفتن است – موفقیت یک کتاب به این بستگی دارد که هر دوی شما نقش خود را ایفا کنید.
هر چه مطالعه شما فعال تر باشد ، مطالعه شما بهتر است. هرچه مطالعه شما بهتر باشد، پاسخ بهتری به سوالات بالا می دهید. و هرچه پاسخهای شما بهتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که دنیا را به روشهای جدیدی ببینید.
۴ سطح خواندن
اما چگونه ؟ خواندن فعال به معنای تسلط بر چهار سطح خواندن است :
- خواندن ابتدایی – تبدیل نمادها به اطلاعات.
- خواندن بازرسی – بیشترین بهره را از یک کتاب در یک زمان معین ببرید.
- خواندن تحلیلی – خواندن کامل و کامل برای درک. و
- خواندن ترکیبی – کاوش یک موضوع از طریق خواندن گسترده.
بیایید در مورد سه نکته کلی برای خواندن فعال بحث کنیم و سپس هر سطح را به ترتیب بررسی کنیم.
نکات عمومی خواندن
اولین نکته عمومی برای خواندن فعال بسیار مهم است، ما قبلاً به آن اشاره کرده ایم و در پایان به آن باز خواهیم گشت. همیشه به خواندن به عنوان گفتگو با نویسنده نگاه کنید. با دیدی باز به هر کتابی نگاه کنید و به یاد داشته باشید که کتاب ها مخلوقات ناقص موجودات ناقص هستند .
هر چیزی را که می خوانید به عنوان بیانیه های واقعیت غیر قابل انعطاف تلقی نکنید . سوال و چالش انجام دهید . اما همچنین مطمئن شوید که آنچه را که خوانده اید قبل از انتقاد متوجه شده اید. خواندن فعال مانند گوش دادن فعال است. اگر نمیتوانید موقعیت نویسنده را بهتر از آنها بازگو کنید، آنقدر خوب نمیدانید که به رفع آن کمک کنید.
دومین نکته برای مطالعه فعال این است – هر کتابی را که می خوانید را کتاب خود بسازید .
برای این کار از :
- برجسته کردن – زیر خط، دایره، ستاره، ستاره و صفحات تا کنید.
- پیوند – آرگومان های شماره در صفحه، ارجاع به صفحات یا بخش های دیگر. و
- سنتز – در حاشیه، بالا و پایین صفحات و کاغذهای جلویی و انتهایی بنویسید.
ساختن کتابی برای خود در حین مطالعه، تمرکز را بهبود می بخشد، تفکر (از طریق کلمات) را تشویق می کند و درگیری فعال را وادار می کند.
آخرین نکته فعال خواندن این است که محیط مطالعه خود را برای موفقیت آماده کنید. مطمئن شوید که فضای مطالعه شما به خوبی روشن، مرتب است و به شما امکان تمرکز می دهد. با هر جلسه با همان احترام رفتار کنید که یک ملاقات ذهنی تغییر دهنده زندگی است.
بنابراین، با در نظر گرفتن این افکار، وقت آن است که با…
مرحله ۱: خواندن ابتدایی
خواندن ابتدایی مهارت تبدیل نمادها به اطلاعات است. اگر بتوانید از صفحه اول تا آخرین صفحه یک کتاب (یا اگر در حال خواندن این کتاب هستید) دریافت کنید، قبلاً آنجا هستید. اما یک پیشرفت عمده که همه ما می توانیم انجام دهیم خواندن با سرعت مناسب است.
اکثر دوره های تندخوانی بر دو ترفند تمرکز دارند :
- کاهش فیکساسیون – تعداد پرش هایی که چشم شما انجام می دهد. و
- کاهش رگرسیون – زمانی که صرف خواندن مجدد می کنید.
راه حل هر دو به همین سادگی است که یک مداد را روی صفحه بکشید و با سرعت کمی بیشتر از احساس راحتی مطالعه کنید. با تمرین، این به شما کمک می کند عادات بدی مانند صداگذاری فرعی را کاهش دهید و سرعت خواندن خود را صدها درصد افزایش دهید.
اما کلمه کلیدی در جمله بالا سرعت نیست ، مناسب است.
آدلر و ون دورن به ما میگویند : «هر کتابی نباید آهستهتر از آنچه شایسته است خوانده شود، و نه سریعتر از آنچه بتوانید آن را با رضایت و درک بخوانید» .
همه کتاب ها یکسان خلق نشده اند . وقتی برای درک مطلب مطالعه می کنید، ممکن است یک کتاب ۳۰۰ صفحه ای فقط سزاوار یک ساعت مرور باشد، دیگری ممکن است سزاوار روزها یا حتی هفته ها وقت شما باشد. درک این موضوع تفاوت بین کسانی که به طور گسترده مطالعه می کنند (مطالعه زیاد، کم درک) و کسانی که خوب مطالعه می کنند نشان می دهد. می کنند (کمتر خواندن، درک بیشتر) مشخص می کند. این یک تمایز حیاتی است.
یادگیری تشخیص و تنظیم رویکرد خواندن در هر انتهای طیف بسیار مهم است.
راز؟ همه چیز به…
مرحله ۲: خواندن بازرسی
خواندن بازرسی هنر کسب بیشترین استفاده از یک کتاب در یک زمان معین است.
شما باید قبل از خواندن هر کتابی را که قصد خواندن آن را دارید بررسی کنید .
چرا؟ انجام این کار به دو صورت کمک می کند:
- این شما را با چارچوب کلی کتاب آشنا می کند . و
- به شما می گوید که آیا و چگونه باید آن را بخوانید .
اگر بخواهید عمیق تر بگردید، اولین مورد به شدت خواندن شما را تسریع می کند. دومی باعث صرفه جویی در ساعات زیادی از خواندن کتابهایی میشود که بهتر نادیده گرفته شوند. هر دو منجر به بینش های بیشتری از کتاب های بیشتری می شوند که سزاوار وقت و توجه شما هستند.
پس چگونه کار می کند؟ قرائت بازرسی دو بخش دارد:
- بخش اول : اسکیمینگ سیستماتیک و
- بخش دوم: خواندن سطحی .
بیایید هر کدام را به ترتیب بررسی کنیم…
بخش اول: اسکیمینگ سیستماتیک
زمان : ده دقیقه تا یک ساعت
پاسخ : چه نوع کتابی است؟ این درباره چیست؟ ساختار آن چگونه است؟ ارزش خوندن داره؟
برای شروع اسکیمینگ سیستماتیک، ابتدا موارد زیر را مطالعه کنید:
- عنوان – یک لحظه وقت بگذارید و آن را با صدای بلند بخوانید. انتظار چه چیزی را به شما می گوید؟
- محتویات – نویسنده چگونه کار خود را ساختار داده است؟ چگونه جریان دارد؟ فصل های محوری کدامند؟
- فهرست – بیشتر به چه اصطلاحاتی اشاره می شود؟ آیا شما را شگفت زده می کند؟
- بیانیه ناشر – ناشر فکر می کند چه چیزی مهم است؟ چگونه کار را سنتز کرده اند؟ و
- پیشگفتار نویسنده – نویسنده از شما می خواهد چه چیزی را حذف کنید؟ آنها می خواهند چگونه بخوانی؟
در این مرحله، سعی کنید از ترکیببندیها، نظرات و بررسیهای دیگران اجتناب کنید، زیرا این موارد توانایی شما را برای رسیدن به نتیجهگیری سوگیری میکند.
مرحله بعدی ورق زدن صفحات است، همانطور که این کار را انجام می دهید:
- خواندن عناوین، عنوانهای فرعی، شکلها و جداول .
- یک یا دو پاراگراف، گاهی چندین صفحه بخوانید – هرگز بیشتر.
- فصل های محوری را به طور کامل بررسی کنید – به خصوص بیانیه های آغازین و خلاصه). و
- دو سه صفحه آخر را در قسمت اصلی کتاب بخوانید .
سوم، چند یادداشت مختصر و ساختاری را مداد بنویسید (صفحات اول خالی مکانی عالی برای انجام این کار هستند):
- طبقه بندی کتاب – آیا این است:
- غیر داستانی، داستانی غیرداستانی، داستانی؟
- نثر، شعر، تئاتر، دیگر یا ترکیبی؟
- تاریخ، علم یا فلسفه؟
- نظری یا عملی؟
- یک ترکیب کوتاه از مطالب آن بنویسید – حداکثر یک تا سه جمله. و
- ساختار سطح بالای آن را گلوله کنید.
در این مرحله، باید ایده خوبی از این که این کتاب چه نوع کتابی است و درباره چیست، داشته باشید. این مفید است زیرا آخرین مرحله در خواندن کوتاه مدت این است:
- تصمیم بگیرید که آیا کتاب را بخوانید یا نه.
اگر فقط ۷۰۰۰۰۰ ساعت (۸۰ سال) زندگی می کنید، آیا واقعاً می خواهید ۶ تا از آنها را در این کتاب سرمایه گذاری کنید؟ آیا خواندن این کتاب دنیای شما را تکان می دهد؟ آیا این یکی از ۱۰۰۰ کتاب خوب یا ۱۰۰ کتاب واقعا عالی است که آدلر و ون دورن پیشنهاد می کنند ممکن است وجود داشته باشد ؟ اگر نه، ممکن است بخواهید چیز دیگری بخوانید.
امیدواریم، شما بتوانید ببینید که چگونه یک بررسی سریع و یک سوال ساده می تواند صدها ساعت ناامیدی و تلاش را نجات دهد.
اگر تصمیم به خواندن کتاب دارید، عالی است!
مرحله بعدی در خواندن بازرسی…
بخش دوم: خواندن سطحی
طول می کشد : بستگی به کتاب دارد، اما با سرعتی سریعتر از راحت.
پاسخ ها: چه می گوید (تصویر بزرگ)؟
خواندن سطحی ساده است مانند خواندن کل کتاب، در تمام طول مسیر بدون توقف .
یادداشت بردارید و کتاب را برای خود بسازید اما…
به چیزها نگاه نکنید یا چیزهایی را که بلافاصله متوجه نمی شوید معما نکنید.
چرا؟اول، ممکن است با ادامه مطالعه، سؤالات شما حل شود.
دوم، نکته مهم در اینجا این است که بدون گم شدن در درختان، منظره ای از جنگل داشته باشید. این نکته خوبی است زیرا همانطور که آدلر و ون دورن خاطرنشان می کنند، “حتی اگر هرگز به عقب برنگردید، درک نیمی از یک کتاب واقعاً سخت بسیار بهتر از عدم درک آن است.”
اما با اتمام کار، اگر تصمیم گرفتید که میخواهید به عقب برگردید – اگر این کتاب واقعاً ارزش جدا کردن را دارد – پس وقت آن است که شروع کنید…
مرحله ۳: خواندن تحلیلی
خواندن تحلیلی هنر خواندن کامل و کامل برای درک است.
هدف از خواندن تحلیلی این است که شکاف درک بین شما و نویسنده را از بین ببرد. در پایان فرآیند، باید بتوانید توضیح دهید که نویسنده چه گفته است، منظور آنها چیست و چرا آن را گفته است. همچنین باید بتوانید موضع خود را در مورد کار آنها با دلایل خاص برای هرگونه انتقاد به وضوح بیان کنید.
سه بخش در فرآیند وجود دارد:
- بخش اول: کتاب به طور کلی درباره چیست؟
- قسمت دوم: چه چیزی و چگونه به تفصیل گفته می شود؟
- بخش سوم: آیا کتاب به طور کامل یا جزئی درست است؟
ممکن است احساس کنید که بسیاری از این مراحل را به خوبی انجام می دهید. هدف در اینجا این است که آنها را آشکار کنیم. برای ساختارشکنی خواندن تا بتوانید مهارت های فرعی آن را ببینید، تمرین کنید و به آن مسلط شوید.
خود را به چالش بکشید تا هر مرحله زیر را تمرین کنید (مخصوصاً در جایی که بیشتر مقاومت می کنید) چند بار بعدی که واقعاً در یک کتاب فرو می روید.
انجام این کار باعث می شود خواننده بهتر، سریع تر و باهوش تری شوید.
برای جزئیات بیشتر دوبار کلیک کنید…
بخش اول: این کتاب به طور کلی درباره چیست؟
۴ مرحله فرعی برای روشن شدن موضوع کتاب وجود دارد :
- طبقه بندی کتاب ؛
- به طور خلاصه آن را ترکیب کنید ؛
- قسمت ها را شناسایی، سازماندهی و ترسیم کنید . و
- مشکلاتی را که نویسنده سعی در حل آنها دارد تعریف کنید.
اکنون که کل کتاب را یک بار خوانده اید، اولین گام در خواندن تحلیلی این است که یادداشت های خود را از خواندن بازرسی بازبینی و گسترش دهید .
ابتدا بررسی کنید که هنوز با طبقه بندی خود موافق هستید . این به شما کمک می کند بقیه رویکرد خود را کالیبره کنید.
دوم ، سنتز خود را مرور کنید . موضوع یا نکته اصلی چیست؟ نویسنده در صدد رسیدن به چه چیزی است؟ چگونه به آنجا می رسند؟ این را تا حد امکان مختصر، دقیق و جامع بیان کنید (بیش از چند جمله یا یک پاراگراف کوتاه).
در مرحله بعد ، ساختار سطح بالای خود را دوباره بررسی کرده و گسترش دهید . قسمت های اصلی کتاب را مشخص کنید. هر گلوله را به گلوله های فرعی بشکنید. آن گلوله های فرعی را بیشتر تقسیم کنید تا زمانی که یک طرح کلی از مطالب و جریان کتاب داشته باشید.
در نهایت ، فهرستی از سوالاتی که فکر می کنید نویسنده سعی دارد به آنها پاسخ دهد تهیه کنید. سوالات اصلی چیست؟ سوالات فرعی آنها چیست؟ کدام سوالات اولیه و کدام ثانویه هستند؟ این کار را فقط در ذهن خود انجام ندهید. آنها را یادداشت کنید .
با در دست داشتن این منظره چشم پرنده، وقت آن رسیده است که به…
بخش دوم: چه چیزی به تفصیل گفته می شود و چگونه؟
۴ مرحله فرعی بعدی در خواندن تحلیلی به شما کمک می کند تا دقیقاً آنچه را که نویسنده می گوید و نحوه بیان آن را روشن کنید:
- تمام کلمات کلیدی را پیدا کنید و منظور نویسنده از آنها را درک کنید .
- گزاره های کلیدی را از مهمترین جملات نویسنده استخراج کنید .
- استدلال های نویسنده را از توالی جملات بیابید یا بسازید . و
- تصمیم بگیرید که نویسنده چه مشکلاتی دارد، نداشته است و می دانست که آنها نمی توانند حل کنند.
در جایی که بخش اول خواندن تحلیلی از بالا به پایین است، بخش دوم به کار از پایین به بالا می پردازد.
همانطور که نوشتن از کلمات برای ساختن جملات و پاراگراف ها استفاده می کند، منطق نیز از اصطلاحات برای ساختن گزاره ها و استدلال ها استفاده می کند. وظیفه شما این است که اینها را پیدا کرده و به قسمت اول مربوط کنید.
رسیدن به شرایط
ابتدا فهرستی از کلمات کلیدی ناآشنا یا مهم کتاب را تعریف کنید – فنی، قدیمی و غیره . از عنوان، سرفصل ها، شکل ها، واژه نامه و قالب بندی برای کمک به تشخیص آنها استفاده کنید. پس از فهرست شدن، مطمئن شوید که دقیقاً متوجه شده اید که نویسنده چگونه از این کلمات استفاده می کند. مطمئن باشید که منظور آنها را متوجه شده اید شده اید .
واژه نامه ها، لغت نامه ها و کتاب های مرجع می توانند کمک کنند (مخصوصاً برای اصطلاحات تخصصی). اما مهمترین سرنخ در اینجا زمینه است. کلمات اطراف کلمات کلیدی در مورد نحوه استفاده نویسنده از آنها چه می گویند؟ بقیه کتاب چطور؟ ترکیب کلمات کلیدی و روش خاصی که نویسنده از آنها استفاده می کند، اصطلاحات نویسنده است .
شناسایی پیشنهادها
دوم، جملاتی را بیابید، برجسته کنید و آنها را کالبدشکافی کنید که معنای آنها یا فوراً آشکار نیست یا بیانگر دانش یا عقیدهای است. اینها گزاره های نویسنده است های نویسنده هستند ، مبانیی که از استدلال های اصلی آنها حمایت می کنند. یک راه خوب برای تشخیص این موارد این است که به دنبال غلظت بالایی از اصطلاحاتی باشید که در بالا جمع آوری کردید.
هنگامی که آنها را پیدا کردید، از این گزاره ها دوری کنید تا زمانی که بتوانید آنها را به وضوح با کلمات خود بیان کنید. از طرف دیگر، خود را به چالش بکشید تا حقیقت کلی را که آنها بیان می کنند با یک مثال شخصی خاص مثال بزنید. هر دو تمرین شما را برای نشان دادن درک واقعی به چالش می کشند.
ساخت و ساز استدلال
سوم، مجموعه جملات یا پاراگراف های کتاب را که یک یا چند گزاره را در حمایت از یک نتیجه گیری خاص به هم متصل می کند، بیابید یا کنار هم قرار دهید. این زنجیره های منطق، استدلال های اصلی نویسنده هستند های اصلی نویسنده هستند .
برای تشخیص آنها، به دنبال چیزهایی باشید که نویسنده بیان می کند باید فرض کنند، می توانند ثابت کنند یا نیازی به اثبات ندارند زیرا بدیهی هستند. به دنبال نتیجه گیری باشید که در آن دلایل پیدا کنید (و بالعکس).
بررسی مشکلات
در نهایت، تحلیل خود را به مشاهدات خود از بخش اول مرتبط کنید. نویسنده چه مشکلاتی را حل کرده است؟ کدام را از دست داده اند؟ آنها از کجا می دانستند که شکست خورده اند؟
پیروی از این فرآیند دقیق ساختارشکنی، شما را در مکانی عالی برای مقابله با…
بخش سوم: آیا کتاب در کل یا در بخشی صحیح است؟
وقتی تصمیم میگیرید که نویسنده چقدر حقیقت را در یک کتاب لمس کرده است (یا نتوانسته است به آن دست بزند)، شروع کردن با برخی از موارد مفید است…
بخش اول: اصول کلی آداب فکری
- قبل از اینکه «موافق» ، «مخالف» یا «متنع» را درک کنید ؛
- ذهنی باز و مشارکتی داشته باشید، حتی زمانی که مخالف هستید . و
- در هر انتقادی که می کنید خاص باشید.
یک قانون کلی برای انتقاد این است که همیشه به یک کتاب مانند یک جلسه حل مسئله ساده و سازنده با یک دوست نزدیک شوید.
با ذهنی باز و مشارکتی شروع کنید، نیت خیرخواهانه را در نظر بگیرید و بتوانید موقعیت طرف مقابل را بهتر از آن چیزی که می تواند قبل از سنجیدن با موقعیت خود بیان کنید.
به یاد داشته باشید که هم شما و هم نویسنده (معمولا) به همان اندازه کنجکاو و علاقه مند به یافتن حقیقت هستید. تمرکز بر روی آن، و نه اینکه چه کسی درست است یا چه کسی اشتباه می کند، به شما کمک می کند تا از مطالعه خود بیشتر استفاده کنید.
در جایی که مخالف هستید، بر احساسات خود نظارت کنید. به یاد داشته باشید، فقط به این دلیل که استدلال های کسی را دوست ندارید، لزوماً به این معنی نیست که آنها اشتباه می کنند.
همیشه با چشم به راه حل انتقاد کنید و گزاره ها و استدلال های خود را مطابق با معیارهای نویسنده نگه دارید.
و به یاد داشته باشید، احتمال بسیار خوبی وجود دارد که این شما هستید که ممکن است در مورد یک نکته مهم اشتباه متوجه شوید یا نادان باشید.
بهترین راه برای منطقی و صادق نگه داشتن خود این است که…
بخش B: انتقادات خود را خاص و جزئی کنید
یک نویسنده و استدلالهای او میتوانند با این موارد نادیده گرفته شوند:
- ناآگاه – نویسنده چیز مهمی نمی داند.
- نادرست – نویسنده چیزی را بیان می کند که نادرست است.
- غیر منطقی – استدلال های نویسنده متناقض هستند یا از آنها پیروی نمی کنند. یا
- ناقص – یک یا چند نتیجه مهم اضافی حذف شده است.
یکی یا همه اینها ممکن است درست باشد، اما فقط برای بخش های خاصی از یک کتاب.
آدلر و ون دورن به ما یادآوری میکنند : «کسی که میگوید میداند چه فکر میکند اما نمیتواند آن را بیان کند، معمولاً نمیداند چه فکر میکند» .
بنابراین وقتی انتقاد می کنید، مطمئن شوید که می توانید به وضوح توضیح دهید که انتقاد شما کجا اعمال می شود، چه نوع نقصی را مشاهده کرده اید و (برای نکات اضافی) چگونه می توانید استدلال را بهبود یا بازنویسی کنید. اگر نمی توانید، به خودتان مشکوک باشید همانطور که نسبت به دیگرانی که از کار شما انتقاد می کنند و بهترین توضیح آن «احساس ناراحتی عمومی» است.
و به یاد داشته باشید، تا زمانی که نتوانید حداقل یکی از سه نقطه اول یک اثر را به سطح برسانید، نمی توانید (منطقی) با نتیجه گیری های آن مخالف باشید، حتی اگر آنها را دوست نداشته باشید.
همه اش را بگذار کنار هم
اگر سه بخش خواندن تحلیلی را با موفقیت به کار برده اید، باید متوجه شوید که شکاف بین شما و نویسنده به میزان قابل توجهی بسته شده است.
تبریک می گویم! با استفاده از چیزی جز قدرت ذهن خود، کتابی را فتح کرده اید که زمانی فراتر از شما بود. شما خود را از دانش آموز به همسال ارتقا داده اید. شما ذهن نویسنده را برابر دانسته اید و جهان را از چشم یک غول دیده اید. این بسیار شگفت انگیز است.
اما از آن چه؟ سوال چهارم و آخری که فعال خواندن باید به چه چیزی پاسخ دهد؟ برای اینکه یک قدم به عقب برداریم و نه تنها یک نقطه، بلکه چندین نقطه را به هم وصل کنیم، تا از قدرت های تازه یافته خود در خواندن استفاده کنیم تا نه تنها بخشی از جهان خود، بلکه کل چیز را تغییر دهیم، باید به آخرین سطح خواندن برویم…
مرحله ۴: خواندن همزمان
خوانش ترکیبی هنر کاوش در یک سوال یا موضوع با خواندن گسترده است. بحث نتیجه گیری نیست. در عوض، قرار دادن یک نقشه واقعا خوب است. این در مورد کشف و توجه به نقاط دیدنی، مناظر و خطرات است، به طوری که وقتی به سفر می روید، بهترین مسافر در جاده باشید.
مهم ترین تغییر در اینجا از دیدگاه کتاب محور به دیدگاه متمرکز بر موضوع است . در جایی که خواندن تحلیلی کتاب را به عنوان یک هدف در خود تلقی می کند، خواندن ترکیبی با کتاب به عنوان یک وسیله برخورد می کند. به عنوان ورودی برای یک بحث گسترده تر.
به همین دلیل است که بخش اول خواندن ترکیبی کمتر درباره «چگونه» و بیشتر درباره «چه چیزی» است. با…
بخش اول: راه اندازی برای موفقیت SYNTOPIC
مانند هر پروژه خوب، مطالعه syntopic با برنامه ریزی خوب شروع می شود. روند شش مرحلهای زیر به شما کمک میکند تا روی پای راست قرار بگیرید:
- تقریباً موضوعی را که میخواهید به آن بپردازید مشخص کنید – سعی کنید تا حد امکان خاص باشید، اما نگران نباشید – در ادامه این موضوع را اصلاح خواهید کرد.
- درک کنید که برای مقابله با آن بیش از یک کتاب لازم است – واضح به نظر می رسد، اما چند نفر (از جمله خودتان) را می شناسید که یک کتاب را می خوانند و سپس آن را دوباره می خوانند که انگار یک مرجع عینی و منفرد در مورد یک موضوع است؟
- یک کتابشناسی طولانی تهیه کنید – از کتابخانه ها، مشاوران و کتابشناسی های موجود در کتاب های دیگر تهیه کنید. از Syntopicon ( جلد ۱ ، جلد ۲ ) برای شناسایی ارجاع به موضوعات خاص در کتاب های بزرگ دنیای غرب استفاده کنید (نکته، این دقیقاً همان کاری است که من در اینجا انجام داده ام ).
- به طور سیستماتیک تمام کتابهای فهرست خود را مرور کنید – این کار را قبل از خواندن سطحی هر چیزی در فهرست خود انجام دهید، چه رسد به تحلیل تحلیلی. منابع اضافی را که کشف می کنید به فهرست طولانی خود اضافه کنید.
- موضوعی را که به آن می پردازید تثبیت کنید – سؤالاتی را که می خواهید به آنها بپردازید فهرست کنید . اینها مرزهای شما را تعیین می کنند و شرایط شما را مشخص می کنند. و
- کتابشناسی خود را کوتاه کنید – فقط آن دسته از کتابهایی را بگنجانید که چیزهای مهمی در مورد سؤالاتی که پرسیدهاید بیان میکنند.
در حال حاضر، شما باید یک ایده محکم از:
- موضوعی که به آن پرداخته اید؛
- زاویه ای که از آن با آن برخورد می کنید.
- منابعی که مطالب مهمی در این باره دارند؛ و
- تقریباً آن منابع در کدام طرف از هر سؤال قرار می گیرند.
بنابراین با در دست داشتن ماموریت و فهرست کوتاه، زمان شروع…
بخش دوم: خواندن ترکیبی
خواندن همزمان چهارمین سطح خواندن است زیرا شامل ترکیبی ماهرانه از خواندن ابتدایی، بازرسی و تحلیلی است. برای انجام این:
- قسمت های مربوطه را بیابید – هر کتابی را که در فهرست کوتاه خود قرار دارد به صورت تحلیلی مطالعه نکنید . مدت زمانی که با یک کتاب در مطالعه ترکیبی می گذرانید به میزان و میزان ارتباط آن با سوالات شما بستگی دارد.
- نویسندگان را به شرایط خود بیاورید – اصطلاحات هر نویسنده را «ترجمه» کنید تا همه را به همان صفحه ( شما ) ببرید (این میتواند سختترین بخش فرآیند باشد).
- سؤالات را روشن کنید – سؤالات خود را اصلاح کنید و ترتیب دهید تا بیشترین نور ممکن را در مورد موضوع بتابانید.
- مسائل را تعریف کنید – راه های متفاوتی را که هر نویسنده به هر سوال پاسخ می دهد را مشخص کنید. و
- بحث را تجزیه و تحلیل کنید – به بحث دستور دهید که تا آنجا که ممکن است موضوع را روشن کند.
به یاد داشته باشید، خواندن syntopic مانند ترسیم یک نقشه است – با عینی نگه داشتن آن تا حد امکان بهترین شانس را برای پیمایش ایمن سوژه به شما می دهد.
با در نظر گرفتن این موضوع، در مرحله ۵ دقت ویژه ای به خرج دهید. هنگام سفارش دادن به سؤالات، بحث و به ویژه در لحن نوشته خود مراقب تعصبات ملایم باشید. حقایق را هر طور که می خواهید بیان کنید، اما به یاد داشته باشید، اگر بتوانید در مقابل اضافه کردن سوگیری زودهنگام مقاومت کنید، تفکر شما از شما سپاسگزار خواهد بود.
نتیجه
خب! حالا شما مالک آن هستید! هنوز احساس می کنید مطالعه شما جایی برای پیشرفت ندارد؟
امیدواریم این خلاصه کتاب چگونه کتاب بخوانیم نوشته آدلر و ون دورن به شما نشان داده باشد که خواندن چقدر بیشتر از آنچه که به نظر می رسد وجود دارد. اما همچنین این که خواندن یک مهارت است – مهم نیست که چه کسی هستید یا چه تجربه ای دارید، می توانید آن را تا حد زیادی بهبود بخشید.
راز بزرگ؟ فعالیت جوهره مطالعه خوب است – هر چه فعال تر، بهتر. و برای رسیدن به آن، ما نه تنها چهار سطح خواندن ( ابتدایی ، بازرسی ، تحلیلی و ترکیبی )، بلکه تعداد زیادی از راه های عملی را برای شروع فوری بررسی کرده ایم.
“اوه مرد، مطمئناً کار سخت زیادی است!”
من تو را می شنوم. گریزی از این واقعیت نیست که یادگیری خوب خواندن یک چالش است. اما یادگیری یا تکمیل هر مهارت جدید نیز همینطور است.
و مطمئنا، شما می توانید با خوشحالی با مهارت های خواندن متوسط یا حتی کمتر از حد متوسط، زندگی را پشت سر بگذارید. اما فواید یادگیری خوب خواندن آنقدر زیاد است که هر تلاشی که انجام دهید ارزشش را دارد.
زیرا پرداختن به کتاب هایی که فراتر از شما هستند، فقط مطالعه شما را بهبود نمی بخشد . این شما را به فردی بهتر و دلسوزتر تبدیل می کند. این شما را «عاقلتر میکند به این معنا که عمیقتر از حقایق ماندگار بزرگ زندگی انسانی آگاه هستید».
پس فقط به میانگین اکتفا نکنید.
خواننده خوبی شوید.
هک، خواننده بزرگی شوید .
زیرا انجام این کار باعث نمیشود که کتاب بعدی شما به تجربهای جالب، ارزشمند و معنادارتر تبدیل شود.
این ذهن شما را به سطح بزرگترین متفکران و انجام دهندگان بشریت ارتقا می دهد.
و ممکن است کل زندگی شما را متحول کند.
نقل قول بهترین نحوه خواندن کتاب
این نقلقولهای «چگونه کتاب بخوانیم » از کتابخانه مرکزی همیشه در حال رشد «هنر زندگی » از افکار، حکایات، یادداشتها و نقل قولهای الهامبخش آمده است.
ما مجبور نیستیم همه چیز را در مورد چیزی بدانیم تا بتوانیم آن را بفهمیم؛ بسیاری از حقایق اغلب به همان اندازه که کم هستند مانع درک آن می شوند.
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“خواندن می تواند کم و بیش فعال باشد، و … هر چه خواندن فعال تر باشد، بهتر است.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
ما میتوانیم تقریباً منظورمان از هنر خواندن را اینطور تعریف کنیم: فرآیندی که در آن یک ذهن، بدون هیچ چیزی جز نمادهای ماده خواندنی، و بدون هیچ کمکی از بیرون، خود را با قدرت خود بالا میبرد. عملیات ذهن از درک کمتر به درک بیشتر می رسد. عملیات ماهرانه ای که باعث این اتفاق می شود اعمال مختلفی هستند که هنر خواندن را تشکیل می دهند.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“آگاه بودن به معنای ساده دانستن این است که چیزی درست است. روشنفکر بودن به این معناست که بدانیم، علاوه بر این، همه چیز درباره چیست: چرا چنین است، چه ارتباطی با سایر حقایق دارد، از چه جنبه هایی همان، از چه نظر متفاوت است، و غیره».
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“روشنگری تنها زمانی به دست می آید که علاوه بر دانستن آنچه نویسنده می گوید، بدانید که منظور او چیست و چرا آن را می گوید.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
«همیشه جاهلهای باسوادی بودهاند که زیاد خواندهاند و خوب خواندهاند».
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
با کمک کتابهای خوانده شده، خواننده ترکیبی میتواند تحلیلی از موضوعی بسازد که ممکن است در هیچ یک از کتابها نباشد… خواندن همزمان احتمالاً باارزشترین فعالیتهای خواندنی است. فواید آن به قدری زیاد است که آن را انجام میدهد. ارزش زحمت یادگیری نحوه انجام آن را دارد.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“هر نوآوری در قطار خود تعداد ناظران مشکوک و به نظر می رسد غیرقابل اقناع را به همراه دارد.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“یک دبیرستان هنرهای لیبرال خوب، اگر هیچ کار دیگری انجام ندهد، باید فارغ التحصیلانی تولید کند که خوانندگان تحلیلی شایسته ای داشته باشند. یک کالج خوب، اگر هیچ کار دیگری انجام ندهد، باید خوانندگان همسوی شایسته ای تولید کند.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
هر کتابی نباید آهستهتر از آنچه که شایسته است خوانده شود، و نه سریعتر از آنچه بتوانید با رضایت و درک مطلب بخوانید.»
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“این حرکات کششی نیست که شما را خسته می کند، بلکه ناامیدی از انجام حرکات کششی ناموفق است، زیرا شما مهارت لازم برای کشش موثر را ندارید.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“کسی که می گوید می داند چه فکر می کند اما نمی تواند آن را بیان کند، معمولا نمی داند به چه فکر می کند.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“برای فراموش کردن [مهارت ها] به عنوان اعمال جداگانه، ابتدا باید آنها را به عنوان اعمال جداگانه یاد بگیرید.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
«گزارهها چیزی جز بیان عقیده شخصی نیستند، مگر اینکه با دلایلی تأیید شوند».
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“بسیاری از افراد بر این باورند که خواندن را بلدند زیرا با سرعتهای مختلف میخوانند. اما روی جملات اشتباه مکث میکنند و آهسته پیش میروند. آنها به جای جملاتی که برایشان جالب است، مکث میکنند.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“برای افراد مشاجرهآمیز و مشاجرهآمیز، همیشه میتوان استخوانی پیدا کرد که یک نزاع را حل کند. فرقی نمیکند که استخوان واقعاً یک تراشه روی شانه شما باشد.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“هیچ کار ذهن انسان را نمی توان بالاتر از این ستایش کرد که آن را به خاطر میزان حقیقتی که به دست آورده است ستایش کرد.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“کسی که زیاد خوانده است اما خوب نیست، سزاوار ترحم است تا ستایش.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“یک دانش آموز خوب اغلب معلم می شود، و همچنین یک خواننده خوب نویسنده می شود.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
در مجموع، بهتر است قبل از جستجوی کمک از بیرون، تمام کارهایی را که می توانید انجام دهید، زیرا اگر به طور مداوم بر اساس این اصل عمل کنید، متوجه خواهید شد که کمتر و کمتر به کمک خارجی نیاز دارید.
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“بسیاری از نویسندگان فقط برای خوانندگانی می نویسند که با آنها موافق هستند.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
«بهترین مقالات، مانند بهترین کتابها، نمیتوانند بدون از دست دادن خلاصه شوند».
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
“یکی از قابل توجه ترین چیزها در مورد کتاب های بزرگ فلسفی این است که آنها همان سوالات عمیقی را مطرح می کنند که کودکان می پرسند.”
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم
شما به عنوان یک خواننده پیشرفت نخواهید کرد اگر تمام آنچه می خوانید کتاب هایی باشد که در حد توان شما باشد. باید با کتاب هایی که فراتر از شما هستند یا همانطور که گفتیم با کتاب هایی که بالای سرتان هستند مقابله کنید.
– مورتیمر جی. آدلر ، چگونه کتاب بخوانیم