Originals کتابی است که به این موضوع می پردازد که چگونه می توانید از منحصر به فرد بودن خود به عنوان ابزاری برای موفقیت استفاده کنید. آدام گرانت طیف گسترده ای از نمونه های عملی از افرادی را ارائه می دهد که بر مشکلات غلبه کرده و با موفقیت قدرت را به چالش می کشند. علاوه بر این، او از پیشینه خود در روانشناسی استفاده می کند تا تحقیقات مربوطه را در مورد هر نکته ای که بیان می کند به کار گیرد. گرانت به بررسی چگونگی تشخیص یک ایده خوب، صحبت بدون سکوت، ایجاد ائتلافی از متحدان، انتخاب زمان مناسب برای اقدام و مدیریت ترس و شک می پردازد.
درباره آدام گرانت
آدام گرانت روانشناس و نویسنده آمریکایی است که در حال حاضر استاد دانشکده وارتون دانشگاه پنسیلوانیا است و در روانشناسی سازمانی تخصص دارد. او در سن ۲۸ سالگی مقام آکادمیک را دریافت کرد و او را به جوانترین استاد در مدرسه وارتون تبدیل کرد. آدام گرانت هفت سال متوالی برترین استاد دانشگاه وارتون بوده است. او به عنوان یکی از ده متفکر تاثیرگذار مدیریت جهان و ۴۰ متفکر زیر ۴۰ سال Fortune شناخته شده است. او نویسنده چهار کتاب پرفروش نیویورک تایمز است که بیش از دو میلیون نسخه فروخته و به ۳۵ زبان ترجمه شده است. آدام همچنین میزبان WorkLife است، یک پادکست اصلی TED که در صدر جدول قرار دارد. سخنرانی های TED او در مورد متفکران و بخشندگان و گیرندگان اصلی بیش از ۲۰ میلیون بار دیده شده است.
“جوری بحث کن که انگار حق با توست و گوش کن انگار اشتباه می کنی.”
– آدام گرانت
اصالت زیربنای تحقق مشاغل است
تعریف فرهنگ لغت از اصالت بر اهمیت داشتن یک شخصیت منحصر به فرد تأکید می کند. با این حال، آدام گرانت استدلال می کند که نسخه های اصلی در دنیای مدرن پیشرفته تر از گذشته هستند. برای مثال، پیش از این، اصیلها باید ایدههای بدیع را رویاپردازی میکردند و وضعیت موجود را به چالش میکشیدند. با این حال، اصیل های مدرن نیز باید ابتکار عمل را به کار گیرند تا چشم انداز منحصر به فرد خود را به واقعیت تبدیل کنند.
تحقیقات نشان می دهد که نسخه های اصلی حتی در کوچکترین جزئیات با سایرین متفاوت هستند. مایکل هوسمن، اقتصاددان، تشخیص داد که گروه خاصی از افراد در تیم خدمات مشتری او به مراتب بیشتر از دیگران در مشاغل خود باقی می مانند. او به دنبال توضیحات بالقوه ای بود که چرا این افراد متفاوت بودند. در کمال تعجب هوسمن، او ارتباطی بین افرادی که شغل خود را برای مدت طولانی تری حفظ می کردند و انتخاب مرورگر اینترنتی آنها پیدا کرد.
به طور خاص، Housman دریافت که افرادی که مرورگرهای جایگزین اینترنت اکسپلورر پیشفرض را نصب کردهاند، احتمالاً شغل خود را حفظ میکنند. علاوه بر این، آنها به احتمال زیاد ابتکار عمل را به دست میگرفتند، در تصمیمگیریها با دیگران مقابله میکردند و راهحلهایی برای معضلات پیدا میکردند. اگرچه پیوند ممکن است در ابتدا ضعیف به نظر برسد، کسی که مایل است با نصب یک مرورگر دیگر، وضعیت موجود را به چالش بکشد، احتمالاً راهحلهای جدید را شناسایی کرده و رویکردهای ناموفق را به چالش میکشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که این کارمندان به طور متوسط ۱۵ درصد بیشتر در شغل خود باقی می مانند.
در مقابل، آن دسته از افرادی که از مرورگرهای داخلی رایانهها استفاده میکردند، از پذیرش استانداردها برای آنچه که بودند خوشحال بودند. از این رو، آنها در حل مشکلات کمتر مؤثر بودند و تمایل کمتری به فشار برای تغییر داشتند. بنابراین، زمانی که آنها با محل کار یا نقش خود مشکل داشتند، به جای اینکه به دنبال راه حلی برای مشکلات خود باشند، شغل خود را ترک می کردند.
آدام گرانت پیشنهاد می کند که این قیاس نمونه ای قوی از اهمیت تبدیل شدن به یک اصل است. اصیل های شرکت هوسمن آنهایی بودند که در دنیای کار زنده ماندند. از این رو، برای موفقیت، باید هدف خود را برای تبدیل شدن به یک اصیل داشته باشید. اگرچه همه ما نابغه یا استاد خلاق نیستیم، اما همه ما ایده های منحصر به فردی داریم که می تواند به بهبود کار، جوامع و روابط ما کمک کند.
آدام گرانت بیان می کند که اولین گام برای تبدیل شدن به یک فرد اصیل، اتخاذ شجاعت و اراده زمانی است که می خواهید تغییر کنید. شما باید بر ترس خود از دفاع از ایده های خود غلبه کنید.
کمیت ایده، کیفیت ایده را تشویق می کند
آدام گرانت پیشنهاد می کند که اگر می خواهید طیف وسیعی از ایده ها را در نظر بگیرید، به احتمال زیاد کیفیت ایده خود را بهبود می بخشید.
در طول تاریخ نمونههایی از ایدههای خارقالعاده وجود دارد که محصول خوش شانسی هستند. به عنوان مثال، کشف گرانش جهانی توسط اسحاق نیوتن محصول سقوط سیب از درخت و برخورد به سر او است. با این حال، واقعیت این است که این ایده های عالی بسیار نادر هستند و چیزی هستند که شما هیچ کنترلی روی آن ندارید. بنابراین، آدام گرانت به جای آن به شما پیشنهاد می کند که از سخت کوشی برای خلق ایده های جدید استفاده کنید.
به طور سنتی، مردم با ضرب المثل “کیفیت بر کمیت” کار می کنند. با این حال، در مورد ایده ها، هم کمیت و هم کیفیت به یک اندازه مهم هستند. کمیت ایده ها کیفیت ایده ها را در طوفان فکری تشویق می کند. این نکته توسط تحقیقات روانشناس، دین سیمونتون پشتیبانی می شود. سایمونون دریافت که افراد بسیار خلاق عموما ایده های بهتری تولید نمی کنند. در عوض، آنها ایده های بیشتری نسبت به دیگران تولید می کنند. افزایش خروجی ایده آنها منجر به احتمال بیشتری می شود که تعداد انگشت شماری از ایده های درخشان را توسعه دهند. برای تقویت این نکته، آدام گرانت نمونه ای از پابلو پیکاسو را ارائه می دهد. پیکاسو به خاطر تعداد انگشت شماری از آثار هنری شهرت دارد. با این حال، تعداد کمی از مردم متوجه می شوند که کارنامه کاری پیکاسو شامل ۲۸۰۰ سرامیک، ۱۸۰۰ نقاشی، ۱۲۰۰ مجسمه و بیش از ۱۲۰۰۰ طراحی است.
سیمونتون با دریافت این نکته که نوابغ نمی توانند تشخیص دهند که کدام یک از آثارشان به یک کلاسیک جاودانه تبدیل می شود و کدام یک شکست می خورد، از این نکته حمایت بیشتری کرد. برای مثال، بتهوون ۳۳ درصد از مواقع در رتبه بندی بهترین و بدترین ساخته های خود با کارشناسان موسیقی مخالف بود. بنابراین، تنها تمرکز بر چند ایده با کیفیت، دستوری برای شکست است. در عوض، باید تا حد امکان ایده های نوآورانه تولید کنید و احتمال موفقیت خود را افزایش دهید.
اگرچه آدام گرانت استدلال می کند که کمیت ایده ها ضروری است، او پیشنهاد نمی کند که ایده ها را مانند یک خط مونتاژ بیرون بیاورید. در عوض، باید به ایده ها زمان بدهید تا به سراغ شما بیایند. بنابراین، بلافاصله هیچ ایده ای را رد نکنید و ایده ها را مجبور نکنید.
اهمال کاری می تواند سازنده باشد
به تعویق انداختن کار ممکن است دشمن بهرهوری باشد، اما میتواند منبعی برای خلاقیت باشد.»
– آدام گرانت
اغلب به ما می گویند که تعلل بدترین دشمن ماست. به علاوه، تقریباً هر کتاب خودیاری افراد موفق را کسانی توصیف میکند که میتوانند بر اهمال کاری غلبه کنند. با این حال، چندین لحظه نبوغ از تعلل ناشی شده است. خط “من یک رویا دارم” مارتین لوتر کینگ جونیور تا حدی بداهه بود. ماحلیا جکسون، خواننده انجیل در طول سخنرانی خود خطاب به مارتین لوتر کینگ فریاد زد: “در مورد رویا به آنها بگویید.” نتیجه یک سخنرانی بداهه درباره دیدگاه مارتین برای آینده آمریکا بود. دلیل اینکه مارتین تمایل داشت فیلمنامه خود را کنار بگذارد این بود که به سختی برای آن آماده شده بود. او فقط از شب قبل شروع به نوشتن سخنرانی کرده بود و محتوای زیادی آماده نکرده بود. بنابراین تعلل مارتین به او اجازه بداههپردازی داد.
آدام گرانت بداهه پردازی کینگ را نمونه ای از اثر زیگارنیک توصیف می کند. این اثر توسط یک روانشناس روسی به همین نام توصیف شده است. اثر زیگارنیک به باز بودن ذهن ما نسبت به ایدهها و بینشهای جدید پس از اتمام کار یا کنار گذاشتن آن مربوط میشود. از این رو، برخی سخنرانی ناتمام کینگ را به دلیل اینکه او آن را برای آخرین لحظه ترک می کند، به عنوان کاری که یک فرد ناموفق انجام می دهد، می بینند. با این حال، تحقیقات نشان میدهد که سخنرانی ناتمام کینگ فضایی را برای مغز او فراهم میکند تا ایدههای درخشانتری را توسعه دهد.
اصیل های بزرگ می دانند که چگونه از تعلل به عنوان یک استراتژی در تولید ایده خود استفاده کنند. به تعویق انداختن کار، به جای پیشرفت سریع، پیشرفت تدریجی را تشویق می کند، که مغز شما را برای طیف وسیع تری از ایده ها باز می گذارد. در اینجا آدام گرانت نمونه ای از هنرمند مشهور دیگر را ارائه می دهد. تعداد کمی از مردم می دانند که لئوناردو داوینچی یک تعلل کننده بزرگ بود. او نقاشی مونالیزا را در سال ۱۵۰۳ شروع کرد اما پس از آن پروژه را رها کرد و روی چیز دیگری کار کرد. او در واقع مونالیزا را تا ۱۶ سال بعد تمام نکرد. برخی این را به عنوان شانس می دانند. از سوی دیگر، ویلیام پاناپکر، مورخ، معتقد است که این بار به داوینچی اجازه داد تا به روشی مؤثر کار را به تعویق بیندازد. در این مدت داوینچی با توهمات نوری و تکنیک های جدید نقاشی آزمایش کرد. با استفاده از این آزمایش به عنوان زمان به تعویق انداختن،
اعتراف کنید که نقاط ضعفی دارید
بیان نظرات خود این پتانسیل را دارد که حرفه تجاری و شبکه شما را تهدید کند. به چالش کشیدن وضعیت موجود میتواند یک چیز مثبت باشد، اما ارائه ایدهها و ادعای شکست آنها شما را به دردسر میاندازد. به عنوان مثال، تحقیقات در بین سازمانهای غیرانتفاعی، خردهفروشی و تولید نشان میدهد که بیان ایدهها و نگرانیهای خود به مافوق با احتمال کمتری برای افزایش حقوق و ارتقاء مرتبط است.
اگرچه بیان نظرات شما می تواند اثرات نامطلوبی داشته باشد، انتخاب نحوه بیان نظرات خود می تواند این تاثیر را تغییر دهد. آدام گرانت پیشنهاد می کند که نظرات خود را به شما ارائه دهد، اما مطمئن شوید که دلایلی نیز ارائه می دهید که چرا مافوق شما ممکن است نخواهند پیشنهاد شما را بپذیرند. ارائه ایده خود را با باز کردن کاستی های ایده خود شروع کنید. پذیرفتن اینکه ایده شما دارای نقاط ضعفی است، کسانی را که با آنها صحبت می کنید شگفت زده می کند و نشان می دهد که شما فردی صادق هستید. این صداقتی که مخاطبان شما اکنون با شما در ارتباط هستند، مشروعیت ایده های شما را بهبود می بخشد.
آدام گرانت نمونه ای از یک زوج کارآفرین به نام های روفوس گریسکوم و آلیسا ولکمن را ارائه می دهد. این زوج مجله آنلاین و شبکه والدین خود را به نام Babble به حامیان احتمالی ارائه می کردند. این زوج با صداقت کامل و اعتراف به اینکه میزان تعامل کاربران وب سایتشان کمتر از حد انتظار بوده، شروع به کار کردند. به طور خاص، ۴۰ درصد از سایت آنها از شایعات بی ربط افراد مشهور تشکیل شده بود. علاوه بر این، آنها همچنین پذیرفتند که قسمت پشتی آنها به طور قابل توجهی به به روز رسانی نیاز دارد. سرمایه گذاران از صداقتی که این زوج در مورد شرکت خود صحبت کردند مجذوب شدند. آنها به این زوج اعتماد داشتند و این بدان معنی بود که آنها به شرکت خود اعتماد داشتند. پس از آن، این زوج توانستند ۳.۳ میلیون دلار سرمایه جمع آوری کنند و در نهایت توسط دیزنی در سال ۲۰۱۱ خریداری شدند.
ایده های رادیکال را عادی کنید
«اصیل بودن نیازی به اول بودن ندارد. این فقط به معنای متفاوت بودن و بهتر بودن است.»
– آدام گرانت
انسان ها تمایل دارند چیزهایی را که برای ما آشنا نیستند طرد کنند. اما این گرایش ما را از اندیشیدن و پذیرش ایده های بدیع باز می دارد. با وجود این، آدام گرانت راههایی را برای معرفی ایدههای اصلی به کارتان و جذب همکارانتان معرفی میکند.
در ابتدا، آدام گرانت اثر نوردهی صرف را معرفی می کند. این اثر بیان میکند که تکرار ایدههای اصلی میتواند به دیگران کمک کند تا با ایده خود آشنا شوند. به عنوان مثال، میتوانید یک ایده اصلی را معرفی کنید، چند هفته صبر کنید و بعد از اینکه همکارانتان زمان لازم را برای عادیسازی ایده داشتند، دوباره ایده را مطرح کنید. علاوه بر این، تحقیقات نشان میدهد که قرار دادن مداوم افراد در معرض ایدههای جدید به آنها اجازه میدهد تا در طول زمان پذیراتر شوند.
برای تقویت اثر نوردهی صرف، آدام گرانت توصیه می کند که ایده های خود را مختصر نگه دارید. بعلاوه، سعی کنید ایده اصلی خود را با ایده های قبلی که قبلاً به طور گسترده پذیرفته شده اند، ادغام کنید. انجام این کار به دیگران کمک می کند تا به سرعت کاربردهای بالقوه ایده اصلی شما را درک کنند. در نهایت، شما باید پایدار باشید. همکاران شما احتمالاً در ابتدا به روشی خصمانه به ایده های اصلی شما پاسخ خواهند داد. با این حال، با گذشت زمان و پشتکار، بدون شک پاسخ آنها بهبود خواهد یافت.
علاوه بر ادغام ایدههای اصلی خود در ایدههای از قبل موجود، میتوانید آنها را در یک زمینه آشنا نیز قاب کنید. آدام گرانت نمونه ای از فیلم معروف دیزنی، شیر شاه را ارائه می دهد. زمانی که ایده اصلی این فیلم برای اولین بار به دیزنی ارائه شد، آنها بسیار شک داشتند. تهیه کنندگان داستان تاریکی را که در فیلمنامه فیلم گنجانده شده بود دوست نداشتند. با این حال، مایکل آیزنر، مدیر عامل دیزنی، توانست با قاب بندی فیلم شیر شاه در چارچوبی آشنا، نظر مردم را نسبت به فیلم تغییر دهد. به طور خاص، آیزنر شباهت های بین مضامین فیلم و شاه لیر و هملت شکسپیر را برجسته کرد. بلافاصله تهیه کنندگان متقاعد شدند. فقط ارائه یک نقطه مرجع مشترک به ایده های اصلی اجازه می دهد تا به بخشی از یک زمینه اصلی تبدیل شوند. بقیه اش تاریخ است.
با نظرات مخالف همکاری کنید
اگر فقط به افرادی که با شما موافق هستند گوش دهید و دائماً از شما تعریف و تمجید کنند، در زندگی راه دوری نخواهید داشت. انتقاد عموماً چندان خوشایند نیست، اما برای رشد شخصی بسیار مهم است. احاطه کردن خود با افرادی که دیدگاه های کاملاً متفاوتی با شما دارند، یکی از راه های جلوگیری از تفکر گروهی است. از این رو، مردم تشویق می شوند تا نظرات واقعی خود را به اشتراک بگذارند نه صرفاً مطابق با نظرات اکثریت.
آدام گرانت آزمایشی ارائه می دهد که از اهمیت گنجاندن دیدگاه های اقلیت در شرکت شما پشتیبانی می کند. روانشناس، چارلن نمث، آزمایشی را انجام داد که در آن گروههایی از شرکتکنندگان مجبور بودند یکی از سه نامزد ممکن را استخدام کنند. اولین نامزد به عنوان دارای بهترین مجموعه مهارت برای کار معرفی شد. بنابراین، او یک انتخاب روشن بود. در یکی از شرایط، روانشناس مجبور بود که روضهها به کاندیدای کمتر واجد شرایط ترجیح دهند. در این شرایط، شرکت کنندگان واقعی با موقعیت اکثریت مطابقت داشتند و کاندیدای با شرایط کمتر را استخدام کردند. با این حال، در شرایط دوم، روانشناس فقط یک نفر را با حمایت از بهترین کاندیدای واجد شرایط، یک موقعیت اقلیت پیشنهاد کرد. در این شرایط، شانس شرکت کنندگان برای استخدام بهترین کاندیدای واجد شرایط چهار برابر شد.
گروهاندیشی پدیدهای منفی است که زمانی رخ میدهد که افراد درون گروه با دستیابی به اجماع بر انتخاب بهینه، اجتناب از تعارض را در اولویت قرار میدهند. گروه فکری اولین بار توسط محقق دانشگاه ییل، لستر ایروینگ جنیس به عنوان یک پدیده توصیف شد. جانیس تفکر گروهی را به عنوان یکی از بزرگترین محرک های تصمیم گیری ضعیف تیم معرفی کرد. علاوه بر این، تفکر گروهی به طور قابل توجهی پتانسیل خلاقیت را کاهش می دهد. یکی از راههای به چالش کشیدن تفکر گروهی، شامل افرادی است که بسیار متفاوت هستند، اما مایلند در جهت یک هدف مشترک کار کنند. آدام گرانت نمونه ای از استراتژی مورد استفاده بن کولمان را ارائه می دهد که یکی از اعضای بنیانگذار هسته نوآوری سریع رئیس عملیات دریایی است.
این گروه یکی از مهمترین قطبهای خلاق برای شناسایی راهکارهای نوآورانه برای نیروی دریایی است. به عنوان مثال، CRIC اولین گروهی بود که یک چاپگر سه بعدی را روی کشتی آورد تا در صورت شکستن چیزی در دریا، قطعات یدکی را چاپ کند. این خلاقیت به کولمان متکی بود که تیمی پر از افسرانی تشکیل داد که مایل به به چالش کشیدن قدرت بودند و دیدگاههای مختلفی داشتند. با این حال، مهمتر از همه، کولمان اطمینان حاصل کرد که همه آنها در جهت یک هدف مشترک خلاقیت، نوآوری و سخت کوشی کار می کنند.
ایده های خود را پنهان کنید تا از پشتیبانی برخوردار شوید
ایده های نوآورانه برای ایجاد تغییر کافی نیستند. در عوض، شما باید همتایان خود را جذب کنید. در غیر این صورت ایده شما به طور موثر اجرا نمی شود. آدام گرانت به خوانندگان توصیه می کند هنگام انتقال ایده های خود از لحن مناسب استفاده کنند. به طور خاص، او می گوید که شما باید مردم را علاقه مند نگه دارید، اما نباید از اوج بگیرید. در واقع، آدام گرانت پیشنهاد می کند که باید ایده های خود را مخفیانه وارد مکالمات کنید.
آدام این ادعا را مطرح می کند زیرا این رویکرد می تواند به شما در جلوگیری از خصومت افقی کمک کند. خصومت افقی نوعی تعصب است که می تواند بین اعضای یک گروه رخ دهد. به عنوان مثال، فداکارترین اعضای گروه های سیاسی رادیکال اغلب بیشتر از افرادی که پلیس هستند و به راحتی تحت تأثیر گروه های دیگر قرار می گیرند، به یکدیگر حمله می کنند. از این رو، اگرچه این اعضا ارزش های اصلی بیشتری نسبت به دیگران دارند، اما دشمنی بیشتری نیز دارند. شما می توانید با اجتناب از تلاش برای تغییر نگرش افراد به طور کامل از خصومت افقی جلوگیری کنید. درعوض، باید هدفتان برقراری ارتباط با ارزش های دیگران در گروه خود و پیوستن ایده خود به آن ارزش ها باشد.
در این کتاب، نمونه ای از مردیت پری استفاده شده است تا نشان دهد که چگونه پنهان کردن یک ایده می تواند موثرتر باشد. پری مخترع تجهیزات شارژ بی سیم است. با ارائه این ایده به استادان و مهندسان فیزیک، او حمایت بسیار کمی دریافت کرد. بنابراین، پری رویکرد خود را تغییر داد. پری ایده خود را پنهان کرد و فقط به آنها گفت که می خواهد یک مبدل طراحی کند، نه مبدلی که برق را به صورت بی سیم ارسال می کند. این ایده به طور قابل توجهی از حمایت بیشتری برخوردار شد، زیرا کمتر چالش برانگیز به نظر می رسید. پری چندین سرمایه گذار به دست آورد. متعاقبا، او شرکت خود، uBeam را راه اندازی کرد که اکنون راه حل های نوآورانه شارژ بی سیم را ارائه می دهد.
اصالت در کلام آدام گرانت
در سرتاسر کتاب، آدام گرانت چندین توضیح درباره معنای اصلی بودن ارائه می دهد. اینجا اند:
- “اصالت یک عمل تخریب خلاقانه است”
- “ویژگی بارز اصالت رد کردن منحل شده و بررسی اینکه آیا گزینه بهتری وجود دارد یا خیر” است.
- «اصالت یک ویژگی ثابت نیست. این یک انتخاب آزاد است”
- «اصیل شدن سادهترین راه در جستجوی خوشبختی نیست، اما ما را کاملاً برای خوشبختی دنبال کردن آماده میکند».
- «اصالت دست اندازهای بیشتری را در جاده به ارمغان میآورد، با این حال ما را با شادی بیشتر و احساس معنا بیشتری به ارمغان میآورد».