به دنبال یک خلاصه کامل و رایگان ۱۲ قانون زندگی هستید؟
شما در جای مناسب هستید!
در اینجا چیزی است که در این صفحه خواهید یافت …
خلاصه یک جمله
۱۲ قانون برای زندگی یک کتاب پرفروش بین المللی شماره ۱ است که برخی از سخت ترین سؤالات زندگی را به توصیه های کاربردی و قابل دسترس تقطیر می کند – توسط جردن بی. پترسون، “متاثیرگذارترین روشنفکر عمومی در دنیای غرب در حال حاضر” نیویورک تایمز. ( ۴۰۹ صفحه )
۳. ۱۲ قانون زندگی خلاصه
۲۱. ۱۲ قانون زندگی سوالات متداول
توجه: این خلاصه ۱۲ قانون زندگی بخشی از یک پروژه در حال انجام برای خلاصه کردن بهترین کتاب های خود کمکی در تمام دوران است.
۱۲ قانون برای مرور زندگی
کتاب ۱۲ قانون زندگی جردن پترسون بسیار بیشتر از یک کتاب است – این یک طرح اولیه برای زندگی است.
و این یکی خوب است.
این کتاب پر از داستانهای شخصی، حکایتها و خرد کافی برای خالی کردن یک برجستهکننده، ۱۲ اصل برای داشتن یک زندگی پر از صداقت، رضایت و شادی را بیان میکند.
به قول زیرنویس، این کتاب واقعاً یک پادزهر بیش از حد هرج و مرج است.
در واقع، تا آنجا پیش میروم که بگویم ۱۲ قانون زندگی بهترین کتابی است که امسال خواندهام.
غیرممکن است که آن را بخوانید و به نوعی تغییر نکنید. خواندن آن باید برای همه افراد زیر ۲۱ سال اجباری باشد (و خواندن آن برای همه افراد تا سن ۱۲۰ سالگی توصیه می شود!)
خبر خوب؟ می توانید کتاب را کامل بخوانید یا به کتاب صوتی گوش دهید . (گوش دادن به پیترسون که کتاب صوتی را روایت می کند، آن را شخصی تر می کند.)
در حال حاضر، در اینجا خلاصه ۱۲ قانون زندگی من است…
خلاصه ۱۲ قانون زندگی
خلاصه یک جمله : بیش از یک کتاب ساده خودیاری، ۱۲ قانون برای زندگی نیروگاهی از خرد است که مسائل و تجربیاتی را که در رده “هرج و مرج” قرار می گیرند را در بر می گیرد و به خوانندگان کمک می کند تا نظم را از طریق ۱۲ ساده اما عمیق برقرار کنند. نصیحت های زندگی
خلاصه کامل : طبق ساختار کتاب پترسون، من این خلاصه ۱۲ قانون زندگی را به پیش گفتار، اورتور، ۱۲ قانون زندگی و کدا تقسیم کرده ام.
آماده این کار هستید؟ بیایید شیرجه بزنیم
پیشگفتار
نوشته دکتر نورمن دویج، دوست جردن پیترسون و نویسنده کتاب مغزی که خودش را تغییر میدهد ( خلاصه رایگان ) ، خواننده را با پیترسون آشنا میکند که دویج او را متفکری مشتاق و معلمی مشتاق توصیف میکند.
در واقع دکتر پترسون یک روانشناس بالینی از کانادا است. او که زمانی استاد دانشگاه هاروارد بود، اکنون استاد روانشناسی کانادایی در دانشگاه تورنتو است.
دویج صراحت پترسون را می ستاید و خوانندگان را تشویق می کند تا قوانینی را که در کتاب به عنوان محدودکننده یا کنترل کننده بیان شده است رد نکنند. او توضیح می دهد که انسان ها خواهان نظم هستند و ممکن است هنگام عبور از چالش های دشوار زندگی، قوانین را مفید و حتی آرامش بخش بدانند.
اورتور
در این پیشگفتار کوتاه، پیترسون چگونگی پیدایش کتاب را توضیح می دهد. او داستان این را می گوید که چگونه زمانی تصمیم گرفت به برخی از سوالات فلسفی در سایت معروف و عمومی تالار Quora پاسخ دهد.
به طور خاص، پاسخ او به این سوال که “با ارزش ترین چیزهایی که همه باید بدانند چیست؟” ویروسی شد
فهرستی که او برای Quora ارسال کرد و استقبال بسیار مثبت آن (شامل هزاران اشتراک گذاری در رسانه های اجتماعی) در نهایت توجه یک کارگزار ادبی را به خود جلب کرد که دستش را دراز کرد و از کتابی خواست که اکنون ۱۲ قانون زندگی: پادزهری برای آشوب است.
قانون شماره ۱: صاف بایستید و شانه های خود را به عقب برگردانید.
صاف بایستید و شانه هایتان را به عقب باز کنید، به این معناست که خودتان را به روی دنیا باز کنید. این برعکس حالت دفاعی است. این موضع شایسته – سر به بالا، شانه ها به عقب – برای مبارزه نیست، بلکه برای کمک به احساس و در نتیجه شجاع بودن طراحی شده است.
روانشناسی مدتهاست که تشخیص داده است که وضعیت بدنی خوب به حمایت از وضعیت ذهنی خوب کمک میکند ، و افکار پترسون در مورد این موضوع با آن ایده سازگار است. او می نویسد –
«صاف بایستید و شانههایتان را به عقب بپذیرید، مسئولیت وحشتناک زندگی را میپذیرید، با چشمانی کاملاً باز. این به معنای تصمیمگیری برای تبدیل داوطلبانه هرج و مرج بالقوه به واقعیتهای نظم قابل سکونت است… این به معنای انجام داوطلبانه فداکاریهای لازم برای ایجاد یک واقعیت سازنده و معنادار است.» – جردن پیترسون
وضعیت بدنی خوب در واقع می تواند به ما کمک کند که خودمان را فریب دهیم و به شجاعتی که می خواهیم داشته باشیم. پترسون معتقد است که افراد با شخصیت خوب اغلب وضعیت بدنی خوبی دارند. او ارتش را مثال خوبی می داند. و از آنجایی که شخصیت همه چیز است ، وضعیت بدنی خوب مکان خوبی برای شروع است.
خلاصه قانون شماره ۱:
“پس مراقب وضعیت بدن خود باشید. افتادگی و قوز کردن را کنار بگذارید. نظرت را بگو… بلند قدم برو و مستقیم به جلو نگاه کن.» – جردن پیترسون
قانون شماره ۲: با خودتان طوری رفتار کنید که انگار کسی هستید که مسئولیت کمک به او را بر عهده دارید.
چه مسیحی باشیم یا نه، اکثر ما با قانون طلایی کتاب مقدس آشنا هستیم که «همسایه خود را مانند خود دوست بدار». (مرقس ۱۲:۳۱ NIV)
در فصل دوم کتاب پترسون، او توضیح میدهد که این دستور به همان اندازه که فراخوانی است برای مراقبت از همسایگانمان، فراخوانی برای مراقبت از خودمان است.
بسیاری از ما در کمک به دیگران بسیار بهتر از کمک به خود هستیم.
برای مثال، اگر از یک حیوان بیمار خواسته شود، بسیاری از ما به دقت پروتکلی را که برایمان تعیین شده است، دنبال می کنیم. حیوان را به دامپزشکی می بردیم. ما نسخه را پر می کردیم. ما برای مراقبت از نیازهای حیوان حاضر و در دسترس خواهیم بود.
اما وقتی نوبت به نیازهای خودمان می رسد، چقدر مراقب هستیم؟ سال به سال، مطالعات نشان می دهد که ۲۰ یا ۳۰ درصد از نسخه های پزشکی هرگز پر نمی شوند. و حتی ۵۰ درصد از داروهایی که به افراد مبتلا به بیماری مزمن داده می شود، طبق دستور مصرف نمی شود.
و پزشکی تنها یک نمونه از روشی است که ما باید به درستی از خود مراقبت کنیم.
ما به عنوان یک انسان می توانیم نسبت به یک عیب خود انتقادی کنیم. پیترسون می نویسد…
ما سزاوار احترام هستیم. شما سزاوار احترام هستید شما برای دیگران به همان اندازه برای خودتان مهم هستید. شما باید نقشی حیاتی در سرنوشت آشکار جهان بازی کنید. بنابراین، شما از نظر اخلاقی موظف هستید که از خود مراقبت کنید.» جردن پیترسون
خلاصه قانون شماره ۲:
“شما باید به کودک کمک کنید تا به موجودی با فضیلت، مسئولیت پذیر، بیدار و قادر به انجام عمل متقابل کامل تبدیل شود – قادر است از خود و دیگران مراقبت کند و در حین انجام این کار، شکوفا شود. چرا فکر می کنید که انجام کاری کمتر برای خودتان قابل قبول است؟» – جردن پیترسون
قانون شماره ۳: با افرادی دوست شوید که بهترین ها را برای شما می خواهند.
در فصل ۳ – با استفاده از یک حکایت دردناک از زندگی خود – پیترسون درباره قدرت باورنکردنی دوستی برای خیر یا شر در زندگی ما صحبت می کند.
داشتن دوستان خوب خیلی بیشتر از داشتن افرادی است که با آنها کارهای سرگرم کننده انجام می دهیم. دوستان خوب در صورت لزوم ما را به چالش می کشند، تشویق می کنند، حمایت می کنند و حتی از ما انتقاد می کنند. به طور خلاصه، دوستان خوب آهنی خواهند بود که آهن ما را تیز می کنند و از ما نسخه بهتری از خودمان می سازند.
به افرادی که دوست خود می نامید توجه کنید .
پیترسون در رابطه با افرادی که به طور مداوم دوستان بد انتخاب می کنند، می نویسد…
“گاهی اوقات، زمانی که مردم نسبت به ارزش خود عقیده اندکی دارند – یا شاید وقتی مسئولیت زندگی خود را رد می کنند – یک آشنای جدید را انتخاب می کنند، دقیقاً از آن دسته که در گذشته دردسرساز بوده است.” – جردن پیترسون
یک چارچوب خوب دوستی پتانسیل باورنکردنی برای ایجاد و حفظ پیشرفت برای افراد و همچنین جامعه دارد.
خلاصه قانون شماره ۳ : چه یک دوازده ساله باشید یا یک نود ساله…
“این یک چیز خوب است، نه یک چیز خودخواهانه که افرادی را انتخاب کنید که برای شما خوب هستند.” – جردن پیترسون
قانون چهارم: خودتان را با کسی که دیروز بودید مقایسه کنید، نه با کسی که امروز هستید.
مردم مستعد مقایسه هستند.
از زمانی که خیلی جوان هستیم، شروع به جستجوی همسالان یا رقبای خود می کنیم تا معیارهای خود را برای موفقیت و شکست تعیین کنیم.
مشکل؟ همانطور که پیترسون اشاره می کند، مقایسه باعث تحریف و تخریب می شود.
دستاوردها یا دستاوردهای منحصر به فرد دیگران را می گیرد و آنها را با کمبودهای ما می سنجد، بدون اینکه اندازه گیری مناسبی از زمینه کامل و کامل داشته باشد.
این زندگی واقعی در دنیای اینستاگرام است. رسانههای اجتماعی برای فرصتهایی برای شرکت در مقایسه ناسالم آماده هستند.
پیترسون می نویسد…
«مقایسه زمانی مشکلساز میشود که به روشی برای تضعیف مکرر خود به شیوه «کلیشه نیهیلیسم» تبدیل شود، جایی که همیشه افرادی بهتر از شما وجود خواهند داشت.» – جردن پیترسون
پترسون چندین استراتژی برای کمک به غلبه بر مقایسه ثابت ارائه می دهد، از جمله:
- هدف گذاری بالاتر با اهدافمان؛
- توجه بهتر به دنیای اطرافمان؛ و
- بررسی شرایط و کشف احتمالات برای موفقیت یا شکست.
خلاصه قانون شماره ۴ : شما متوجه خواهید شد که مقایسه غیر مفید را با موفقیت حذف می کنید زمانی که…
“شما در مییابید که راهحلهای مشکلات خاص شما باید شخصی و دقیقاً متناسب با شما باشد.” – جردن پیترسون
قانون شماره ۵: به فرزندانتان اجازه ندهید کاری انجام دهند که شما را دوست نداشته باشید.
فصل ۵ کتاب پترسون در مورد فرزندپروری است.
اما غیر پدر و مادر، دل بخرند. هنوز چیزهای زیادی برای شما وجود دارد.
فصل ۵ شاید تکان دهنده ترین فصل کتاب باشد، فقط به این دلیل که پیترسون چیزهای زیادی را بیان می کند که امروزه در آمریکای شمالی تابو شده است.
برای مثال، او از تنبیه بدنی مسئولانه حمایت میکند و بدون عذرخواهی از مادرانی که به پسرانشان اجازه میدهند به آنها بیاحترامی کنند و «خدا-امپراطور کوچک کیهان» شوند، شرمنده میشود .
او نمونه هایی از فرزندپروری عالی و همچنین فرزندپروری غم انگیز را به اشتراک می گذارد. او بار والدین را به درستی و مستقیم بر دوش مادران و باباها می اندازد تا انسان هایی را تربیت کند که نقش مثبتی در جامعه داشته باشند.
پترسون والدین را تشویق میکند تا انضباطهایی باشند که کودکان را به رفتار صحیح تشویق میکنند. او همچنین مدافع این است که والدین باید مهربان، مراقب باشند و «به عنوان نیابتی برای دنیای واقعی عمل کنند» .
خط پایانی: اگر از بچه هایتان متنفر هستید، بقیه دنیا هم همینطور هستند.
خلاصه قانون شماره ۵ : پیترسون به والدین توصیه می کند که سعی نکنند دوستان فرزندانشان باشند، زیرا…
“دوستان اختیارات بسیار محدودی برای اصلاح دارند.” – جردن پیترسون.
قانون ششم: قبل از اینکه از دنیا انتقاد کنید، خانه خود را مرتب کنید.
پترسون شروع می کند و از طریق فصل ۶ ادامه می دهد که “زندگی در حقیقت بسیار سخت است” . نمونه هایی در این فصل شامل موضوعات سنگینی مانند خودکشی و تیراندازی در دبیرستان کلمباین در سال ۱۹۹۹ است.
پترسون به سرعت اشاره می کند که، اگرچه اکثر ما هرگز به انجام اعمال خصمانه علیه خود یا دیگران سوق نخواهیم یافت، انگیزه تخریب زندگی خود به روش های دیگر به طور فزاینده ای در فرهنگ ما فراگیر شده است.
او می پرسد: “کسی که بیدار است چگونه می تواند از خشم دنیا جلوگیری کند؟”
دنیا خیلی اشتباهه و با این حال حق بسیار زیادی وجود دارد.
او چندین نمونه از افرادی را به اشتراک میگذارد که بر موانع باورنکردنی غلبه کردهاند تا زندگیشان را در دنیایی مملو از آسیبها مهم کنند. و او ما را به انجام همین کار تشویق می کند.
خلاصه قانون شماره ۶ : پیترسون چندین مرحله مفید را برای پاکسازی زندگی و دنبال کردن معنا پیشنهاد می کند، یعنی مسئولیت اعمال خود را بر عهده بگیرید و عادات مخرب را برگردانید. او می نویسد…
“شروع کن به انجام کاری که می دانی اشتباه است.” – جردن پیترسون.
این برخی از ساده ترین و در عین حال تاثیرگذارترین توصیه های کتاب است.
قانون شماره ۷: آنچه را که معنادار است (نه آنچه که مصلحت است) دنبال کنید.
فصل هفتم با این کلمات شروع می شود…
«زندگی رنج است. این واضح است. هیچ حقیقت اساسی و غیرقابل انکار دیگری وجود ندارد.» – جردن پیترسون
این نکته جدیدی برای پیترسون نیست (او در شش فصل اول آن را تکرار می کند). اما در فصل ۷، او بیشتر از فصلهای قبلی برای پرداختن به رنج این جهان تلاش میکند.
در مواجهه با رنج، ما اغلب وسوسه می شویم که واضح ترین و راحت ترین راه را برای «پیگیری لذت» طی کنیم. از انگیزه های [ما] پیروی کنید. برای لحظه زندگی کن آنچه را که مصلحت است انجام دهید.» .
اما پیترسون توضیح میدهد که این استراتژیها برآورده نمیشوند و در نهایت باعث میشوند احساس پوچی کنیم.
پترسون پیشنهاد میکند که بهجای جستجوی سریع سروتونین، یک راه جایگزین و قانعکنندهتر برای نزدیک شدن به زندگی وجود دارد: فداکاری.
در حالی که فداکاری در نهایت بر اساس آنچه که میخواهیم با زندگیمان انجام دهیم کاهش مییابد – و در حالی که پاسخی جذاب و فرهنگی به درد یا ناامیدی ما نیست – پترسون پیشنهاد میکند که فداکاری، به تنهایی، آینده را بهبود میبخشد.
کارهای مصلحتی سریع و آسان است. آنها همچنین می توانند دستکاری و تنبل باشند.
اما معنای واقعی هیچ یک از این چیزها نیست. و آیا معنای واقعی آن چیزی نیست که همه ما در نهایت می خواهیم؟
عیسی در این فصل بهعنوان نمونهای از شخصی که فداکاریهای افراطی برای خیر و صلاح دیگران انجام داده است، برجسته است.
پترسون همچنین از نیچه نقل قول میکند، نمونههایی از اساطیر مصر را به اشتراک میگذارد و همچنین به دانشمندان و سقراطی که مصلحت را در «پیگیری معنا و حقیقت» رد میکردند، اشاره میکند.
خلاصه قانون شماره ۷ : فداکاری کلید بهبود آینده است.
قانون شماره ۸: حقیقت را بگویید – یا حداقل دروغ نگویید.
این فصل با یک حکایت شخصی از دوران تحصیل پیترسون در مدرسه و مطالعه روانشناسی بالینی شروع می شود، زمانی که یک بیمار جوان اسکیزوفرنی از پترسون سؤالی پرسید که او نمی خواست به آن پاسخ دهد.
پیترسون در مواجهه با چندین احتمال ناخوشایند – از جمله جریحه دار کردن احساسات بیمار – وسوسه شد که به جای اینکه با او صادق باشد، یک “دروغ سفید کوچک” بگوید .
اما اگرچه حقیقت چندان مهربان نبود، پترسون به این نتیجه رسید – و در سرتاسر فصل ادامه میدهد – که حتی دروغهای کوچک عواقب ناخواستهای دارند و میتوانند کاملاً خطرناک باشند.
او در ادامه توضیح می دهد که اکثر مردم همیشه به صورت کوچک به خود و دیگران دروغ می گویند. در واقع، اغلب اوقات، ما احتمالاً حتی متوجه یا تصدیق نمیکنیم که این کار را انجام میدهیم.
به ما آموزش داده شده است که «جهان را برای ارائه آنچه [ما] میخواهیم دستکاری کنیم» .
پترسون معتقد است که بدترین دروغها «دروغهای زندگی» است. (اصطلاحی که توسط روانشناس اتریشی آلفرد آدلر، فیلسوف و روانپزشک مشهور جهان در اوایل قرن بیستم ابداع شد.)
دروغهای زندگی، دروغهایی هستند که چارچوب زندگی را تشکیل میدهند و/یا تصورات سادهلوحانهای که مردم باور میکنند و انرژی خود را صرف تلاش برای به وجود آوردن آن میکنند. پترسون می نویسد –
“من دیده ام که مردم مدینه فاضله خود را تعریف می کنند و سپس زندگی خود را به گره هایی تبدیل می کنند تا آن را به واقعیت تبدیل کنند.” – جردن پیترسون
عدم صداقت عمیقاً برای خودمان و دیگران مضر است. وقتی دروغ می گوییم شخصیت خود را ضعیف می کنیم. و اولین جایی که ما باید یاد بگیریم که حقیقت را بشناسیم، بشناسیم و بگوییم با خودمان است.
آخر آیا ما بیشتر از دیگران به حرف خود گوش نمی دهیم؟
خلاصه قانون شماره ۸ :
«حقیقت را ببینید. حقیقت را بگو.” – جردن پیترسون
قانون شماره ۹: فرض کنید شخصی که به او گوش می دهید ممکن است چیزی را بداند که شما نمی دانید.
فصل ۹ همه چیز در مورد گفتگو است.
پترسون ابتدا تمایز مهمی بین نصیحت و گفتگوی واقعی قائل می شود. او معتقد است که مکالمه خوب شامل “کاوش، بیان و استراتژی” و همچنین گوش دادن دقیق است.
با تکیه بر فصل قبل، او توضیح می دهد که در قلب هر رابطه خوب صداقت است. بنابراین، اگر دو نفر با صداقت ارتباط برقرار کنند – هم با خودشان و هم با یکدیگر – گفتگو ارزشمند است.
او به سرعت به خواننده هشدار می دهد که…
«همه حرف زدن فکر کردن نیست. همچنین تمام گوش دادن باعث تحول نمی شود. انگیزههای دیگری برای هر دو وجود دارد که برخی از آنها نتایج بسیار کمارزش، معکوس و حتی خطرناکتری دارند.» – جردن پیترسون
به عبارت دیگر، همه ارتباطات یکسان ایجاد نمی شوند.
پترسون مثال خوبی از کسی میزند که صرفاً از بحث به عنوان ابزاری برای تثبیت سلطه یا برنده شدن در یک بحث (بدون دلیل دیگری جز برنده شدن) استفاده میکند.
یکی از کلیدهای مفیدی که پترسون در این فصل ارائه میکند، ایده «کاوش متقابل» در چارچوب گفتگو است که شامل «تقابل واقعی» است.
مکالمات خوب به همان اندازه در مورد گوش دادن است که صحبت کردن، زیرا گوش دادن یادگیری است.
این نوع بحث – که در آن هر دو طرف به یک اندازه قادر به صحبت و گوش دادن هستند – “به همه شرکت کنندگان اجازه می دهد تا افکار خود را بیان و سازماندهی کنند” .
چه موهبتی در متن روابط انسانی شنیدن و شنیده شدن.
خلاصه قانون شماره ۹ :
«مکالمه [خوب] بهترین آمادگی برای زندگی صحیح است.» – جردن پیترسون
قانون شماره ۱۰: در گفتار خود دقیق باشید.
این فصل به ایجاد ارتباط خوب ادامه میدهد و «تمرکز» به عنوان یک موضوع کلیدی است.
به طور خاص، پترسون به طور مفصل در مورد ادراک انسان و آگاهی از شرایط ما می نویسد.
به نظر پترسون، درک ما از دنیای اطرافمان بسیار محدود است. ما نمی توانیم پیچیدگی کامل هیچ موقعیتی را درک کنیم – فقط آنچه را که خودمان با حواس خود درک می کنیم.
در اولویت بندی اطلاعات خاصی که به ما مربوط است، از فرآیندی استفاده می کنیم که پترسون از آن به عنوان «کاهش ضروری و عملی جهان» یاد می کند.
این منفی نیست، اما چیزی است که باید در نظر داشته باشیم، زیرا ما آنچه را که معتقدیم در مورد افراد اطرافمان میدانیم ارزیابی میکنیم.
وقتی شرایط ما آشفته می شود یا وقتی زندگی طبق برنامه پیش نمی رود، «نارسایی وحشتناک حواس ما خود را نشان می دهد. هر چیزی را که عزیز نگه می داریم به خاک می ریزد. یخ می زنیم. ما تبدیل به سنگ می شویم.»
اما همه چیز گم نشده است . پترسون به این نکته اشاره می کند که شرایط منفی و آشفته در واقع می تواند فرصتی برای ایجاد چیزی جدید و زیبا در زندگی ما باشد.
پترسون معتقد است که بدترین انتخابی که می توانیم در مواجهه با یک موقعیت ناامیدکننده داشته باشیم نادیده گرفتن یا انکار وجود آن است. سکوت و ناآگاهی (چه عمدی و چه غیرعمدی) تصمیمات مخربی هستند زیرا ما را از شفاف سازی و بیان باز می دارند.
هنگامی که ما مسائل زندگی خود را نادیده می گیریم، آنها تمایل به رشد دارند، نه ناپدید می شوند.
در نهایت، این مسائل می توانند آنقدر بزرگ شوند که توجه ما را می طلبد.
پاسخ : واضح و دقیق ارتباط برقرار کنید.
خلاصه قانون شماره ۱۰ :
«در گفتار خود دقیق باشید. [سخنرانی] می تواند ساختار بدهد و نظم را دوباره برقرار کند.» – جردن پیترسون
قانون شماره ۱۱: کودکان را هنگام اسکیت سواری آزار ندهید.
پیترسون فصل ۱۱ را با داستانی درباره شهری باز می کند که اسکیت بردها را از داشتن مکانی برای اسکیت محروم می کند. حتی موانع فیزیکی نصب کرد تا از انجام کاری که دوست دارند اسکیتبردبازان جلوگیری کند.
در حالی که داستان تحت اللفظی است، به سرعت مشخص می شود که به عنوان یک استعاره نیز عمل می کند.
به قول پترسون…
“در زیر تولید قوانینی که اسکیتبوردها را از انجام کارهای بسیار ماهر، شجاعانه و خطرناک باز میدارد، من عملکرد یک روحیه موذیانه و عمیقا ضد بشری را میبینم.” – جردن پیترسون
او با تکیه بر این مضمون رفتار ضد بشری، به موضوعاتی مانند مسائل جنسیتی و همچنین پدرسالاری می پردازد.
(پترسون معتقد نیست که پدرسالاری رنجی ناروا را در دنیای امروز ما ایجاد می کند. او معتقد است فرهنگ در واقع ساختار سرکوبگر است.)
او بر این باور نیست که هیچ سلسله مراتبی – بر اساس موضوعاتی مانند جنسیت یا نژاد – مسئول ایجاد برندگان و بازندگان است. در عوض، او اصرار دارد که مردم بر اساس شایستگی شخصی خود برنده یا شکست میخورند.
در حالی که پترسون در این فصل اظهارات بسیار جسورانه ای می کند، آنها را با پشتوانه حکایتی و آماری پشتیبانی می کند که باعث می شود ادعاها به طور سطحی قانع کننده به نظر برسند.
خلاصه قانون شماره ۱۱ :
“اگر فکر می کنید مردان سرسخت خطرناک هستند، صبر کنید تا ببینید مردان ضعیف چه توانایی هایی دارند.” جردن پیترسون
قانون شماره ۱۲: وقتی در خیابان با یک گربه روبرو شدید، یک گربه را نوازش کنید.
پیترسون فصل ۱۲ را با تفسیر شخصی طنزآمیز درباره ترجیح سگ ها نسبت به گربه ها باز می کند. اما این تا جایی است که نظرات او در مورد حیوانات تا انتها ادامه دارد.
“گربه ها” در این فصل در واقع بیانگر لحظات کوچک، غیرمنتظره و مثبتی هستند که می توانیم هر روز از آنها لذت ببریم.
ایده کم کردن سرعت به اندازه کافی برای نوازش گربه در خیابان می تواند به لحظات دیگر کاهش سرعت در طول روز تبدیل شود. این یک پیچ و تاب خلاقانه در اصل قدیمی “ایست و بوییدن گل رز” است.
پترسون به طور خاص از محدودیتهایی در زندگی صحبت میکند که اگر اجازه دهیم به راحتی میتوانند ما را از لذت بردن از چیزهای کوچک باز دارند. و او شدیداً طرفدار این است که محدودیتها و چالشها نیازی به تعریف یا ناتوانی ما از زندگی کامل ندارند.
بخش اعظم این فصل به داستان دختر پترسون اختصاص دارد که به وضوح او را با تمام وجود دوست دارد.
میخاییلا در اولین سال های زندگی خود از آرتریت روماتوئید نوجوانان رنج می برد. این بیماری درد غیرقابل تصوری را در مفاصل او ایجاد کرد که میتوانست منجر به کنار گذاشته شدن کامل میخائلا شود.
سالها طبابت تجربی، تلفات طاقتآوری بر زندگی او گذاشت.
پترسون در توصیف تکان دهنده خود از تماشای رنج و غلبه بر دخترش، ازدواج تراژدی و پیروزی را به زیبایی به تصویر کشید – و از لحظات کوچک شادی در وجود ما قدردانی کرد.
خلاصه قانون شماره ۱۲ :
«اگر به دقت توجه کنید، حتی در یک روز بد، ممکن است به اندازه کافی خوش شانس باشید که با فرصتهای کوچکی از این دست مواجه شوید. شاید دختر بچه ای را در خیابان ببینید که در حال رقصیدن است زیرا همه او لباس باله پوشیده است. شاید در کافهای که به مشتریانش اهمیت میدهد، یک فنجان قهوه خوب بخورید. شاید بتوانید ده یا بیست دقیقه دزدی کنید تا کارهای مسخرهای انجام دهید که حواس شما را پرت میکند یا به شما یادآوری میکند که میتوانید به پوچ بودن وجود بخندید.» – جردن پیترسون
کدا
در این نتیجه گیری کوتاه از کتاب، پیترسون سؤال زیر را مطرح می کند…
“با قلم نوری تازه یافته ام چه کنم؟”
در حالی که سوال نظری است، به قلم تحت اللفظی نیز اشاره دارد که پترسون از یک دوست نویسنده دریافت کرده است. این خودکار دارای یک چراغ LED داخلی است که به خواننده اجازه می دهد در تاریکی بنویسد.
البته به صورت استعاری، پیترسون از تاریکی صحبت می کند که با عدم اطمینان و ناامیدی در زندگی همراه است.
او چند سؤال اضافی می پرسد: «فردا چه کنم؟ سال دیگه چیکار کنم؟ با زندگیم چه کنم؟»
امید او این است که خرد به دست آمده از خواندن ۱۲ قانون زندگی او به خواننده کمک کند تا مدت ها پس از اتمام کتاب سؤالات مشابهی را بپرسد و به آنها پاسخ دهد.
اگر علاقه مند به گوش دادن یا یادگیری بیشتر از پیترسون هستید، می توانید پادکست او را در اینجا گوش دهید .
۱۲ قانون برای نقد زندگی
اگرچه این کتاب تا حد زیادی مورد استقبال قرار گرفته است، اما از زمان انتشار در سال ۲۰۱۸ با انتقادات زیادی روبرو شده است.
این انتقادات عبارتند از:
- موضع زن ستیزانه پترسون و تمایل او به از بین بردن افسانه سرکوب مردان.
- طول کتاب – در ۴۰۹ صفحه، برخی استدلال می کنند که او می توانست مختصرتر باشد. و
- پترسون که نسبت به هر چیزی که «از نظر سیاسی صحیح» حساسیت دارد، متهم شده است که تعصبات فرهنگی خود را در کار نشان میدهد و تحقیقات علمی مرتبط را نادیده میگیرد.
برای اطلاعات بیشتر، این طنز عالی از آثار پترسون را بررسی کنید.
۱۲ قانون برای مطالب زندگی
اورتور
- قانون ۱ / صاف بایستید و شانه های خود را به عقب برگردانید
- قانون ۲/ با خود مانند کسی رفتار کنید که مسئول کمک به او هستید
- قانون ۳/ با افرادی دوست شوید که بهترین ها را برای شما می خواهند
- قانون چهارم: خودتان را با کسی که دیروز بودید مقایسه کنید، نه با کسی که امروز هستید
- قانون پنجم: به فرزندانتان اجازه ندهید کاری انجام دهند که شما را دوست نداشته باشید
- قانون ششم/ قبل از اینکه از دنیا انتقاد کنید، خانه خود را مرتب کنید
- قانون ۷ / آنچه را که معنادار است (نه آنچه مصلحت است) دنبال کنید.
- قانون هشتم/ راستش را بگو یا حداقل دروغ نگو
- قانون نهم / فرض کنید شخصی که به او گوش می دهید ممکن است چیزی را بداند که شما نمی دانید
- قانون ۱۰ / در گفتار خود دقیق باشید
- قانون یازدهم: کودکان را در هنگام اسکیت بورد آزار ندهید
- قانون ۱۲/ وقتی در خیابان با گربه ای برخورد کردید، گربه را نوازش کنید
۱۲ قانون زندگی سوالات متداول
۱۲ قانون زندگی چیست؟
۱۲ قانون جردن پترسون برای زندگی عبارتند از:
- قانون ۱ : صاف بایستید و شانه های خود را به عقب برگردانید.
- قانون ۲ : با خود مانند کسی رفتار کنید که مسئول کمک به آن هستید.
- قانون ۳ : با افرادی دوست شوید که بهترین ها را برای شما می خواهند.
- قانون ۴ : خود را با کسی که دیروز بودید مقایسه کنید، نه با کسی که امروز است.
- قانون ۵ : اجازه ندهید فرزندانتان کاری را انجام دهند که باعث شود از آنها متنفر باشید.
- قانون ششم : قبل از اینکه از جهان انتقاد کنید، خانه خود را در نظم کامل قرار دهید.
- قانون ۷ : آنچه را که معنادار است (نه آنچه که مصلحت است) دنبال کنید.
- قانون ۸ : حقیقت را بگویید – یا حداقل دروغ نگویید.
- قانون ۹ : فرض کنید شخصی که به او گوش می دهید ممکن است چیزی را بداند که شما نمی دانید.
- قانون ۱۰ : در گفتار خود دقیق باشید.
- قانون ۱۱ : کودکان را هنگام اسکیت بورد آزار ندهید.
- قانون ۱۲ : وقتی در خیابان با یکی از آنها روبرو شدید، یک گربه را نوازش کنید.
برای خلاصه هر فصل اینجا را کلیک کنید .
۱۲ قانون زندگی چند نسخه فروخته شده است؟
طبق گفته ناشر Penguin Random House، ۱۲ Rules for Life بیش از پنج میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است.
بهترین ۱۲ قانون برای نقل قول های زندگی
این ۱۲ نقل قول قانون زندگی از کتابخانه مرکزی همیشه در حال رشد افکار، حکایات، یادداشت ها و نقل قول های الهام بخش هنر زندگی آمده است.
“صاف ایستادن با شانه های خود به عقب، پذیرفتن مسئولیت وحشتناک زندگی است، با چشمان باز. این به معنای تصمیم گیری داوطلبانه برای تبدیل هرج و مرج بالقوه به واقعیت های نظم قابل سکونت است… این به معنای انجام دادن فداکاری های لازم برای ایجاد یک نظم است. واقعیت سازنده و معنادار.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“پس با دقت به وضعیت بدن خود توجه کنید. از افتادگی و قوز کردن دست بردارید. نظر خود را بگویید… بلند قدم بروید و مستقیم به جلو نگاه کنید.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“شما باید به کودک کمک کنید تا به موجودی با فضیلت، مسئولیت پذیر، بیدار و قادر به انجام عمل متقابل کامل تبدیل شود – قادر به مراقبت از خود و دیگران و در حین انجام این کار پیشرفت کند. چرا فکر می کنید که انجام هر کاری کمتر برای خود قابل قبول است؟”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“گاهی اوقات، وقتی مردم نسبت به ارزش خود عقیده اندکی دارند – یا شاید وقتی مسئولیت زندگی خود را رد می کنند – یک آشنای جدید را انتخاب می کنند، دقیقاً از آن نوع که در گذشته دردسرساز بوده است.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“این یک چیز خوب است، نه یک چیز خودخواهانه که افرادی را انتخاب کنید که برای شما خوب هستند.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“راه حل های مشکلات خاص شما باید به صورت شخصی و دقیق برای شما طراحی شود.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“دوستان اختیارات بسیار محدودی برای اصلاح دارند.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“شروع کن به توقف کاری که می دانی اشتباه است.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“زندگی رنج است. این واضح است. هیچ حقیقت اساسی و غیرقابل انکاری وجود ندارد.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“حقیقت را ببین. راستش را بگو.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“اگر فکر می کنید مردان سرسخت خطرناک هستند، صبر کنید تا ببینید مردان ضعیف چه توانایی هایی دارند.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“اگر دقت کنید، حتی در یک روز بد، ممکن است به اندازه کافی خوش شانس باشید که با فرصت های کوچکی از این دست روبرو شوید. شاید دختر بچه ای را ببینید که در خیابان می رقصد زیرا همه او لباس باله به تن کرده است. شاید در کافهای که به مشتریانش اهمیت میدهد یک فنجان قهوه خاص بخورید. شاید بتوانید ده یا بیست دقیقه دزدی کنید تا کارهای مسخرهای انجام دهید که حواس شما را پرت میکند یا به شما یادآوری میکند که میتوانید به پوچ بودن وجود بخندید.»
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“مردم دنیای خود را با ابزارهایی که مستقیماً در دست دارند می سازند. ابزارهای معیوب نتایج معیوب ایجاد می کنند. به این ترتیب است که کسانی که از گذشته درس نمی گیرند، خود را به تکرار آن محکوم می کنند.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“والدین وظیفه دارند به عنوان نیابتی برای دنیای واقعی عمل کنند – نیابت های مهربان، نیابت های دلسوز – اما با این وجود. این تعهد جایگزین هر مسئولیتی برای تضمین شادی، پرورش خلاقیت یا افزایش عزت نفس است. این وظیفه اصلی والدین است. تا فرزندان خود را از نظر اجتماعی مطلوب بسازند. این به کودک فرصت، احترام به خود و امنیت می دهد. حتی از پرورش هویت فردی مهمتر است. در هر صورت، این جام مقدس تنها پس از درجه بالایی از پیچیدگی اجتماعی قابل پیگیری است. تاسیس شده است.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“مردم فکر می کنند فکر می کنند، اما این درست نیست. بیشتر انتقاد از خود است که به فکر کردن می گذرد. تفکر واقعی نادر است – درست مانند گوش دادن واقعی. فکر کردن یعنی گوش دادن به خودتان. دشوار است. برای فکر کردن، باید حداقل دو نفر باشید. مردم در همان زمان. سپس باید اجازه دهید که آن افراد مخالفت کنند. تفکر یک گفتگوی درونی بین دو یا چند دیدگاه متفاوت از جهان است.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“بعداً، انسان ها موجودات بسیار قابل توجهی هستند. ما همتا نداریم و مشخص نیست که محدودیت های واقعی داریم. چیزهایی در حال حاضر اتفاق می افتند که از نظر انسانی حتی در همان زمان در گذشته ای نزدیک که شروع به بیدار شدن کردیم، غیرممکن به نظر می رسید. به مسئولیتهایمان به اندازه سیارهمان».
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی
“نفرت از زندگی، تحقیر زندگی – حتی برای درد واقعی که زندگی ایجاد می کند – فقط در خدمت بدتر کردن زندگی است، به طرز غیرقابل تحملی بدتر می شود. هیچ اعتراض واقعی در آن وجود ندارد. هیچ خوبی در آن وجود ندارد، فقط میل به ایجاد رنج است. به خاطر رنج. این جوهر شر است. افرادی که به این نوع تفکر می رسند، در یک قدمی هرج و مرج کامل هستند. گاهی اوقات آنها فقط فاقد ابزار هستند. گاهی مانند استالین انگشت خود را روی دکمه هسته ای می گذارند.”
– جردن بی پیترسون ، ۱۲ قانون برای زندگی