کتاب در سه جمله
- موفقیت شامل تعادل بین اثربخشی شخصی و حرفه ای است.
- قبل از اتخاذ هفت عادت ، باید تصور و تفسیر خود را از نحوه عملکرد جهان تغییر دهید (نگاه کنید به: تغییر پارادایم).
- بین آنچه برای شما اتفاق می افتد و پاسخی که به آن می دهید ، آزادی انتخاب آن پاسخ است.
پنج ایده بزرگ
- افراد فعال روی کارهایی کار می کنند که می توانند در مورد آنها کاری انجام دهند.
- مدیریت کارها را درست انجام می دهد ؛ رهبری در حال انجام کارهای درست است
- پارادایم راهی برای “دیدن” جهان است.
- ما جهان را نه آنطور که هست می بینیم ، بلکه آن گونه که برای «دیدن» آن شرط داریم.
- برای ایجاد تغییرات نسبتاً جزئی در زندگی خود ، بر نگرش ها و رفتارهای خود تمرکز کنید. برای ایجاد تغییرات قابل توجه و کوانتومی ، روی الگوهای اساسی خود کار کنید.
۷ عادت افراد بسیار مثر
- فعال باشید
- آخرش را در نظر گرفتن
- اولین چیزها را در اولویت قرار دهید
- فکر کنید برد/برد
- ابتدا به دنبال فهمیدن و سپس درک شدن باشید
- هم افزایی کنید
- اره را تیز کنید
خلاصه ۷ عادت افراد بسیار مثر
- “رهبری این است که ارزشها و پتانسیلهای دیگران را آنقدر واضح بیان کند که آنها از دیدن آن در خود الهام گرفته شوند.”
- اخلاق شخصیت می آموزد که اصول اساسی زندگی م effectiveثر وجود دارد و افراد تنها با یادگیری و ادغام این اصول در شخصیت اصلی خود می توانند موفقیت واقعی و شادی پایدار را تجربه کنند.
- تمرکز بر تکنیک مانند این است که راه خود را در مدرسه تنگ کنید.
- “آنچه شما آنقدر بلند در گوش من فریاد می زند که من نمی توانم آنچه شما می گویید را بشنوم.” – توماس ادیسون
- ما نقشه های زیادی در سر داریم و هر یک را می توان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: نقشه هایی از وضعیت موجودات ، یا واقعیت ها ، و نقشه هایی که باید چیزها باشند یا ارزش ها .
- “ما هر چیزی را که تجربه می کنیم از طریق این نقشه های ذهنی تفسیر می کنیم. ما به ندرت صحت آنها را زیر سوال می بریم. ما معمولاً حتی نمی دانیم که آنها را داریم. ما به سادگی فرض می کنیم که نحوه نگرش ما به امور همانطور است که واقعاً هستند یا باید باشد. “
- تلاش برای تغییر نگرش ها و رفتارهای بیرونی در درازمدت بسیار مفید است اگر در بررسی پارادایم های اساسی که این نگرش ها و رفتارها از آن ناشی می شوند ، ناکام باشیم. “
- “ما جهان را نه آنگونه که هست ، بلکه آنگونه که هستیم – یا آنچنان که مشروط به دیدن آن هستیم ، می بینیم.”
- پارادایم های ما ، درست یا نادرست ، منابع نگرش ها و رفتارهای ما و در نهایت روابط ما با دیگران هستند. »
- اگر بخواهیم تغییرات نسبتاً جزئی در زندگی خود ایجاد کنیم ، شاید بتوانیم به طور مناسب بر نگرش ها و رفتارهای خود تمرکز کنیم. اما اگر می خواهیم تغییرات قابل توجه و کوانتومی ایجاد کنیم ، باید روی الگوهای اساسی خود کار کنیم. “
- پارادایم ها از شخصیت جدا نشدنی هستند. بودن است دیدن در ابعاد انسانی است. و آنچه می بینیم به شدت با آنچه که هستیم ارتباط دارد . “
- پارادایم ها قدرتمند هستند زیرا عدسی هایی را ایجاد می کنند که ما از طریق آن جهان را می بینیم. قدرت تغییر پارادایم ، نیروی اساسی تغییر کوانتوم است ، خواه این تغییر یک فرآیند آنی باشد یا یک روند کند و عمدی. “
- در مورد شیوه ها در مقابل اصول: “تمرینات از نظر موقعیت خاص هستند. اصول حقایقی عمیق و اساسی هستند که کاربرد جهانی دارند. “
- “اصول قلمرو هستند. مقادیر نقشه هستند. وقتی برای اصول صحیح ارزش قائل می شویم ، حقیقت را داریم – شناختی از چیزها به همان صورتی که هستند. “
- “پذیرش جهل اغلب اولین گام در آموزش ما است.”
- “روشی که ما به مشکل نگاه می کنیم مشکل است .”
- “مشکلات مهمی که ما با آن روبرو هستیم نمی تواند در همان سطح فکری که ما هنگام ایجاد آنها داشتیم حل شود.” – آلبرت اینشتین
- “ما آنچه هستیم که مدام تکرار میکنیم. بنابراین ، تعالی یک عمل نیست ، بلکه یک عادت است. ” – ارسطو
- «اندیشه ای بکارید ، عملی را درو کنید ؛ عمل کاشتن ، عادت درو کردن ؛ عادت بکارید ، شخصیت درو کنید ؛ شخصیت بکارید ، سرنوشت را درو کنید. “
- استفان عادت را نقطه تلاقی دانش ، مهارت و میل می داند . دانش پارادایم نظری است ، چکار باید کرد و چرا . مهارت نحوه انجام است . و میل ، انگیزه است ، تمایل به انجام . استفان توضیح می دهد ، برای اینکه چیزی در زندگی مان به یک عادت تبدیل شود ، باید هر سه مورد را داشته باشیم.
- “پیروزی های خصوصی قبل از پیروزی های عمومی است.”
- اثربخشی واقعی تابعی از دو چیز است: آنچه تولید می شود (تخم مرغ طلایی) و دارایی تولیدی یا ظرفیت تولید (غاز).
- اثربخشی در تعادل نهفته است – آنچه استفن آن را ترازوی P/PC می نامد. P نشان دهنده تولید نتایج دلخواه ، تخم مرغ طلایی است. PC مخفف قابلیت تولید ، توانایی یا دارایی تولید کننده تخم مرغ طلایی است.
- “من هیچ حقیقت دلگرم کننده تر از توانایی بی چون و چرا انسان در بالا بردن زندگی خود با تلاش آگاهانه نمی دانم.” – هنری دیوید تورو
- “ما احساسات خود نیستیم. ما روحیه خودمان نیستیم. ما حتی فکر خودمان هم نیستیم. این واقعیت که ما می توانیم در مورد این چیزها فکر کنیم ، ما را از آنها و از دنیای حیوانات جدا می کند. “
- سه نقشه اجتماعی وجود دارد – سه نظریه جبرگرایی به طور گسترده ، به طور مستقل یا ترکیبی ، برای توضیح ماهیت انسان پذیرفته شده است:
- جبرگرایی ژنتیکی این اساساً می گوید پدربزرگ و مادربزرگ شما این کار را با شما انجام داده اند. به همین دلیل چنین خلق و خویی دارید.
- جبرگرایی روانی. این اساساً می گوید والدین شما با شما این کار را کردند.
- جبرگرایی محیطی این اساساً می گوید که رئیس شما این کار را با شما – یا همسرتان ، یا آن نوجوان سرسخت ، یا وضعیت اقتصادی شما ، یا سیاست های ملی انجام می دهد. شخص یا چیزی در محیط شما مسئول وضعیت شما است.
- بین آنچه برای شما اتفاق می افتد یا محرک و پاسخ شما به آن آزادی یا قدرت شما در انتخاب آن پاسخ است.
- “بین محرک و پاسخ ، انسان آزادی انتخاب دارد.”
- “افراد فعال می توانند آب و هوای خود را با خود حمل کنند. باران یا درخشش برای آنها فرقی نمی کند. آنها ارزش محور هستند ؛ و اگر ارزش آنها تولید آثار با کیفیت خوب است ، تابع این نیست که آب و هوا برای آن مناسب است یا خیر. “
- “توانایی تسلیم انگیزه به یک ارزش ، ذات شخص فعال است. افراد واکنشی تحت تأثیر احساسات ، شرایط ، شرایط ، محیط خود قرار می گیرند. افراد فعال با ارزش ها هدایت می شوند – ارزش های انتخاب شده و درونی شده با دقت مورد توجه قرار می گیرند. “
- “افراد فعال هنوز تحت تأثیر محرکهای بیرونی ، اعم از جسمی ، اجتماعی یا روانی هستند. اما پاسخ آنها به محرک ها ، آگاهانه یا ناخودآگاه ، یک انتخاب یا پاسخ مبتنی بر ارزش است. “
- “این چیزی نیست که برای ما اتفاق می افتد ، بلکه واکنش ما به آنچه برای ما اتفاق می افتد به ما آسیب می رساند.”
ویکتور فرانکل پیشنهاد می کند که سه ارزش اصلی در زندگی وجود دارد:
- تجربی یا آنچه برای ما اتفاق می افتد
- خلاق ، یا چیزی که ما به وجود می آوریم
- نگرش یا واکنش ما در شرایط دشوار مانند بیماری نهایی.
- “آنچه مهمتر است نحوه واکنش ما به آنچه در زندگی تجربه می کنیم است.”
- “افراد فعال تلاشهای خود را در حلقه تأثیر متمرکز می کنند. آنها روی چیزهایی کار می کنند که می توانند در مورد آنها کاری انجام دهند. ماهیت انرژی آنها مثبت است ، بزرگتر و بزرگتر می شود و باعث می شود دایره تأثیر آنها افزایش یابد. “
مشکلاتی که ما با آن روبرو هستیم در یکی از سه زمینه زیر است:
- کنترل مستقیم. مشکلات مربوط به رفتار خود ما
- کنترل غیر مستقیم مشکلات مربوط به رفتار دیگران
- بدون کنترل. مشکلاتی که ما نمی توانیم در مورد آنها کاری انجام دهیم ، مانند واقعیت های گذشته یا موقعیتی.
- “با پایان در ذهن شروع کنید” بر این اصل استوار است که همه چیز دو بار خلق شده است . در همه چیز یک خلق ذهنی یا اول و یک خلقت فیزیکی یا دوم وجود دارد. “
- “مدیریت کارها را درست انجام می دهد. رهبری در حال انجام کارهای درست است مدیریت کارآیی در بالا رفتن از پله های موفقیت است. رهبری تعیین می کند که آیا نردبان به دیوار راست تکیه داده است یا خیر. “
- “دو موهبت انسانی منحصر به فرد که ما را قادر می سازد تا فعالیت خود را گسترش دهیم و رهبری شخصی را در زندگی خود اعمال کنیم ، تخیل و وجدان است.”
- “نوشتن یا مرور بیانیه مأموریت شما را تغییر می دهد زیرا شما را مجبور می کند تا اولویت های خود را عمیقاً و با دقت بررسی کنید و رفتار خود را با باورهای خود همسو کنید. همانطور که شما انجام می دهید ، دیگران احساس می کنند که شما تحت تأثیر همه چیزهایی که برای شما اتفاق می افتد نیست. شما احساس ماموریت در مورد آنچه می خواهید انجام دهید دارید و از آن هیجان زده هستید. “
یک تأیید خوب دارای پنج عنصر اساسی است:
- این شخصی است
- مثبت است
- زمان حال است
- بصری است
- احساسی است.
یک مثال تأیید: “این بسیار رضایت بخش (احساسی) است که من (شخصی) در صورت رفتار بد فرزندانم (با زمان حال) با خرد ، عشق ، استحکام و کنترل خود (مثبت) پاسخ دهم.”
- چالش مدیریت زمان نیست ، بلکه مدیریت خودمان است. “
- “شما به سادگی نمی توانید با مردم به کارآمدی فکر کنید. شما با افراد موثر و با همه چیز کارآمد فکر می کنید. “
- “آرامش زمانی به وجود می آید که زندگی شما با اصول و ارزشهای واقعی هماهنگ باشد و به هیچ وجه دیگر.”