به دنبال یک خلاصه کامل و رایگان Codependent No More هستید؟
شما در جای مناسب هستید!
در اینجا چیزی است که در این صفحه خواهید یافت …
خلاصه یک جمله
Codependent No More کتاب قطعی در مورد هم وابستگی است که توضیح می دهد که چیست، چرا بسیاری با آن دست و پنجه نرم می کنند، و مهمتر از همه، چگونه بر آن غلبه کنند – توسط ملودی بیتی، نویسنده سابق به هم وابسته و محبوب خودیاری. ( ۲۷۶ صفحه )
توجه: این خلاصه Codependent No More بخشی از یک پروژه در حال انجام برای خلاصه کردن بهترین کتابهای Codependency و بهترین کتابهای رابطه در تمام دوران است.
Codependent بدون بررسی بیشتر
کالسکه ام را به پایین راهروها هل دادم، تا حدودی روی ردیف کتاب ها لعاب زدم و تا حدودی از بوی کاغذ قدیمی، فرسوده و دوست داشتنی لذت بردم.
من فقط یک ماه پیش شوهرم را ترک کرده بودم و عمیقاً در افسردگی – ترس – اضطراب – همه احساسات بدی که همراه با این نوع تصمیم میآیند، بودم.
در تلاش برای تقویت روحیه و روشن کردن روزم، برای درمان جدی بوی کتاب به فروشگاه کتاب دست دوم مورد علاقه ام در دالاس رفته بودم (شما در سایتی پر از خلاصه کتاب ها و توصیه ها هستید ، بنابراین من مایلم شرط می بندم که حداقل بخشی از شما یک دوست کتاب دوست است).
وقتی از کنار راهروی غبارآلود رد میشدم، یک کتاب زرد روشن توجهم را به خود جلب کرد – هرگز نام ملودی بیتی را نشنیده بودم . هک – من حتی نمی دانستم “همبستگی” به چه معناست .
مطمئناً نمیدانستم که وابسته به هم هستم – و همچنین نمیدانستم که تمایلات همبستگی من عامل اصلی ازدواج با شوهرم است.
شوهری که به مرور زمان مورد آزار و اذیت کلامی، عاطفی، روانی و جسمی قرار گرفت و مصمم بود وابستگی های خارج از ازدواج، الکلی و شیمیایی خود را حفظ کند .
بنابراین این عنوان برای من بی معنی بود.
اما من آدمی هستم که اجازه میدهم یک کتاب مرا صدا بزند – و این یکی از نزدیک آواز میخواند.
نمی دانستم، زندگی من را تغییر خواهد داد .
Codependent No More Summary
Codependent No More کتابی است درباره کتابی درباره رها کردن وابستگی به همدیگر.
نوشته شده توسط یک همبسته سابق با تجربه گسترده در این زمینه نوشته شده است، توضیح می دهد که وابستگی مشترک چیست (اصطلاح جوانی، اما مفهومی به قدمت بشریت) و مهمتر از آن، چگونه می توان از آن خارج شد.
زیرا، دوست، کاملاً ممکن است از همبستگی خارج شویم و زندگی خود را آنطور که می خواهیم زندگی کنیم .
این کتاب در مورد چگونگی کمک به معتاد در زندگی نیست – بلکه در مورد “مهم ترین و نادیده گرفته شده ترین مسئولیت شما: یادگیری مراقبت از خود است.”
یافتن شادی در خودمان آسان نیست و یافتن آن در جای دیگری ممکن نیست. – پاسخ دهنده اگنس
همبستگی چیست؟
همبستگی یک اصطلاح پیچیده و نظری است، به ویژه در زمانی که بیتی این کتاب را نوشت.
اگرچه مردم در طول قرون و اعصار ویژگیهای همبستگی را نشان دادهاند، اما این تا اواخر دهه ۷۰ نبود. که اصطلاحی برای توصیف این پدیدهها در صحنه بالینی ظاهر شد.
وابستگی همزمان برای توصیف اقدامات افرادی که در روابط نزدیک با افرادی که با وابستگیهای شیمیایی مبارزه میکنند، استفاده میشود، هم وابستگی به اصطلاحی چتر برای توصیف مکانیسمهای مقابله ناسالم تبدیل شد.
همانطور که بسیاری میدانند، الکلیسم یک بیماری خانوادگی است و به نظر میرسد که با جلوگیری از ابراز خود و ارتباطات باز، و تشویق خودخواهی، خودشیفتگی، و ایجاد انتظارات غیر واقعی، وابستگی مشترک را در گروههای خانواده تقویت میکند.
بیتی مثالهای واقعگرایانه و مطالعات موردی را در سراسر کتاب ارائه میکند – اغلب خاطرات خود را از هموابستگی به اشتراک میگذارد.
اما او خاطرنشان می کند که با توجه به جوان بودن این اصطلاح، تعاریف بی شماری از هم وابستگی وجود دارد دارد.
بنابراین، پس از ارزیابی تجربیات خود و بسیاری از مشتریانی که به آنها کمک کرده است، و همچنین اطلاعات فراوانی که در مورد این موضوع مطالعه کرده است، بیتی تعریف خود را از اصطلاح همبستگی ارائه می دهد:
“یک فرد وابسته کسی است که اجازه می دهد رفتار شخص دیگری بر او تأثیر بگذارد و در کنترل رفتار آن شخص وسواس دارد.”
برخی کارشناسان هم وابستگی را یک بیماری می دانند – برخی آن را پاسخی طبیعی به افراد غیرطبیعی می دانند. صرف نظر از این، مشکلی با رفتارهای مشکل ساز است – به این معنی که همبستگی راه حلی دارد.
و همانطور که بیتی در این کتاب بیان می کند – راه حل در درون هر یک از ما نهفته است.
ویژگی های همبستگی
اگرچه تعریف بالینی آن هنوز ثابت است، علائم، مشکلات، مکانیسمهای مقابله، و واکنشهای همه اشکال هم وابستگی ثابت هستند.
این ویژگیها اغلب در دوران کودکی آموخته میشوند ، یا زمانی که خود را درگیر افراد ناسالم میبینیم به عنوان مکانیسمهای مقابلهای به کار گرفته میشوند.
Beattie به جزئیات زیادی در سراسر کتاب میپردازد و ویژگیهای هموابستگی را شناسایی میکند، اما در اینجا یک نسخه فشرده وجود دارد.
افراد وابسته اغلب :
- نسبت به نیازها ، احساسات، افکار، رفتارها و رفاه دیگران احساس مسئولیت کنید .
- تقریباً مجبور هستید به دیگران کمک کنید ، صرف نظر از اینکه واقعاً میخواهند کمک کنند یا خیر.
- وقتی واقعاً منظورشان نه ، انجام کارهایی است که نمی خواهند انجام دهند، بله بگویید.
- نمیدانند چه میخواهند یا به چه چیزی نیاز دارند، یا احساس میکنند خواستههایشان بیاهمیت است.
- سعی کنید به جای خود دیگران را خشنود کنید.
- هنگام هدیه دادن احساس امنیت کنید و جذب افراد نیازمند می شوید .
- دیگران را به خاطر احساسات و مبارزاتشان سرزنش کنید.
- از خانواده های مشکل دار، سرکوب شده یا ناکارآمد آمده اند .
- ارزش خود را کم یا اصلاً نداشته باشید و با نفرت از خود مرز داشته باشید.
- احساس گناه و شرم غرق شدن کنید .
- با کمک کردن به دیگران، احساسات مصنوعی خودارزشمندی را دریافت کنید .
- سفت و سخت و کنترل شده به نظر می رسند .
- بیش از حد نگران چیزهای جزئی باشید.
- از دست دادن خواب به دلیل مشکلات یا رفتارهای دیگران؛
- برای کنترل دیگران از راه های افراطی استفاده کنید (نفس الکل، درمان اجباری…)
- مبارزه با افسردگی ناتوان کننده و تعجب که چرا آنها نمی توانند کاری انجام دهند.
- سعی کنید وقایع و افراد را از طریق درماندگی، گناه، اجبار، تهدید، نصیحت کردن، دستکاری یا تسلط کنترل کنید.
- وانمود کنید که شرایط به بدی آنها نیست.
- ناامیدانه به دنبال عشق و تایید ، اغلب از افرادی که قادر به ارائه آن نیستند.
- برای دیدن اینکه آیا دیگران به اندازه کافی برای آنها خوب هستند یا خیر وقت نگذارید.
- وقتی وارد روابط می شوند علاقه خود را به زندگی خود از دست می دهند.
- به هر چیزی یا هرکسی که فکر میکنند میتواند خوشبختی ایجاد کند بچسبند .
- نگو منظورشون ، یا فقط آنچه را که فکر می کنند دیگران می خواهند بشنوند، بیان نکنید.
- مبارزه با تعیین و حفظ مرزهای سالم ؛ و
- احساس کنید تحت کنترل احساسات دیگران – یعنی خشم – قرار دارید.
البته این فهرست جامعی نیست. هر فرد منحصربهفرد است – برخی فقط با تعداد کمی از ویژگیهای وابسته به هم دست و پنجه نرم میکنند، در حالی که برخی دیگر با هم وابستگی ضعیفکنندهای مبارزه میکنند که زندگی آنها را اداره میکند.
همانطور که بیتی اشاره می کند…
«همبستگی چیزهای زیادی است. این یک وابستگی به افراد است – به خلق و خو، رفتار، بیماری یا رفاه و عشق آنها. این یک وابستگی متناقض است. به نظر می رسد که وابسته ها به هم وابسته هستند، اما وابسته هستند. آنها قوی به نظر می رسند اما احساس ناتوانی می کنند. آنها کنترل کننده به نظر می رسند، اما در واقعیت، گاهی اوقات توسط بیماری هایی مانند اعتیاد به الکل، خودشان کنترل می شوند.
مهم است که صادقانه خودتان را ارزیابی کنید و تعیین کنید که آیا همبستگی شما یک مشکل است یا خیر، و سپس – چه چیزی و چه زمانی باید تغییر کند.
«بازیابی از همبستگی هیجان انگیز است. رهایی بخش است.»
و قابل انجام است زیرا حول فرضی می چرخد که اغلب وقتی در علف های هرز وابستگی مشترک هستیم فراموش می کنیم – همه ما مسئول خودمان هستیم .
چگونه از همبستگی دست برداریم
اگر هم وابستگی زندگی وابسته به شخص دیگری است، پس اولین و مهمترین قدم برای شکستن این چرخه این است که یاد بگیریم برای خود زندگی کنیم .
و بیتی به ما می گوید که این مرحله با جداسازی فرآیند شروع می شود .
اما قبل از اینکه بخواهیم وارد بحث شویم ، بیایید به سرعت بحث کنیم…
دلبستگی چیست؟
به بیان ساده، دلبستگی بیش از حد درگیر می شود و گاهی اوقات به طور ناامیدکننده ای با دیگران درگیر می شود .
ممکن است تا حد وسواس نگران باشیم .
ممکن است واکنشی، مراقب و از نظر عاطفی وابسته شویم.
دلبستگی به نگرانی بیش از حد در مورد شخص دیگری خلاصه می شود که هیچ کمکی به شما نمی کند و باعث اتلاف کامل انرژی می شود .
مشکل اصلی؟ دلبستگی بیش از حد به دیگران باعث جدا شدن از خودمان می شود.
بنابراین اکنون که ما ثابت کردیم که…..
جداشدگی چیست؟
جدایی رهایی/ جدا شدن از یک شخص یا مشکل است و در حالت ایده آل، این کار در عشق انجام می شود.
جدا شدن بوقلمون سردی نیست که تمام اتصالات را قطع کند (اگرچه گاهی اوقات برای ایمنی ما این امر ضروری است).
جدا شدن از نظر ذهنی، عاطفی و گاهی جسمی خود را از درگیری های ناسالم در زندگی و مشکلات شخص دیگر رها می کند.
جدایی بر این فرض استوار است که هر فرد مسئول خودش است، نمیتوانیم مشکلاتی را حل کنیم که حل آن از عهده ما نیست، و نگرانی کمکی نمیکند.»
وقتی جدا میشویم، به مردم اجازه میدهیم با عواقب اعمالشان روبرو شوند ، در تختی که درست کردهاند دراز بکشند، همان باشند که هستند و مسئولیت رشد خود را بر عهده بگیرند. و به ویژه – ما به خودمان آزادی یکسانی می دهیم.
با اجازه دادن به افرادی که در زندگی ما زندگی می کنند ، ما نیز به نوبه خود می توانیم زندگی خود را بگذرانیم.
جدا شدن به این معنی است که ما عمداً مشخص می کنیم که چه چیزی را می توانیم تغییر دهیم و چه چیزی را نمی توانیم – و سپس در آن می نشینیم. ما هر کاری از دستمان بر می آید انجام می دهیم و وقتی نمی توانیم آرامش داریم.
جدایی یعنی زندگی در زمان حال – رها کردن پشیمانی های گذشته و ترس هایمان از آینده – و انتخاب نکردن برای کنترل همه بخش ها.
جدایی پذیرش است – رهایی است – تسلیم است.
جدا شدن به این معنی نیست که ما اهمیتی نمی دهیم – در واقع، درست برعکس است.
زمان و نحوه جدا شدن
جدایی زمانی ضروری می شود که نگرانی مداوم شما در مورد شخص دیگری بر زندگی شما تأثیر منفی بگذارد.
به عنوان یک قاعده، شما باید زمانی که کمترین احتمال یا ممکن ترین کار به نظر می رسد، بیشتر را جدا کنید.
یک ضرب المثل قدیمی AA برای استفاده در اینجا این است که چگونه – صداقت، صراحت، و تمایل به تلاش .
وقتی افراد مبتلا به اختلال اجباری هر کاری را که مجبور به انجام آن هستند انجام می دهند، نمی گویند که شما را دوست ندارند، بلکه می گویند که خودشان را دوست ندارند.
Beattie هنگام یادگیری جدا کردن برخی از دستورالعمل های مفید را ارائه می دهد:
- یاد بگیرید تشخیص دهید که چه زمانی واکنش نشان می دهید و کنترل خود را به شخص دیگری واگذار می کنید.
- خودتان را راحت کنید – دور شوید (از نظر ذهنی یا جسمی) و فعالانه کاری انجام دهید تا حس آرامش خود را بازگردانید .
- وضعیت را صادقانه ارزیابی کنید – و این کار را با دلسوزی انجام دهید! گاهی اوقات این به معنای مراجعه به یک دوست یا متخصص برای صحبت کردن است. و
- اکنون آنچه را که باید انجام دهید مشخص کنید – عذرخواهی کنید؟ مرزها را تعیین کنید؟ بگذار چیزی (یا کسی) برود؟ – اما مهم این است که فقط زمانی که به یک وضعیت صلح آمیز رسیدید، این موضوع را بفهمید (مرحله شماره ۲).
بخشی از جدا شدن در حال بی وابستگی است ، اصطلاحی که پنه لوپه روسیوف برای توصیف یافتن تعادل بین نیازهای طبیعی ما به عشق و افراد بدون وابستگی به آنها استفاده می کند .
دستیابی به عدم وابستگی مستلزم مواجهه صادقانه با رویدادهایی از دوران کودکی شماست که هنوز هم ظاهر می شوند.
این نیاز به پرورش و مراقبت از آن کودک درون دارد.
از شما می خواهد که از جستجوی شادی و رضایت در دیگران دست بردارید. تنها تاییدیه ای که نیاز دارید تایید خودتان است .
باید یاد بگیرید که به خودتان وابسته باشید – از رها کردن خود برای دیگران دست بردارید – به خودتان قول بدهید و به آنها عمل کنید .
و همانطور که بیتی در سراسر کتاب خاطرنشان می کند، شما باید یاد بگیرید که به خدا نیز وابسته باشید .
وابسته ها و احساسات
ما به عنوان افراد وابسته، رابطه پیچیده ای با احساسات خود داریم.
ما آنقدر به احساس احساسات دیگران عادت کرده ایم که نمی دانیم احساسات خودمان چیست – اما بسیار مهم است که یاد بگیریم آنها را احساس کنیم، ابراز کنیم و رها کنیم .
و یکی از مهمترین احساساتی که باید با آن کنار بیاییم خشم است.
در اینجا فقط برخی از دروغ های ناسالم در مورد افراد وابسته به خشم است که معمولاً به آن باور دارند:
- اینکه احساس عصبانیت خوب نیست.
- که اگر با آنها عصبانی شویم، مردم ما را ترک خواهند کرد.
- اینکه دیگران هرگز نسبت به ما عصبانی نشوند.
- اینکه اگر دیگران عصبانی شوند، باید تقصیر ما باشد و رفع آن بر عهده ماست.
- اینکه اگر ما احساس عصبانیت کنیم، شخص دیگری این احساس را در ما ایجاد کرده و او مسئول رفع آن است.
- اینکه اگر کسی از دست ما عصبانی است، آن شخص ما را دوست ندارد و رابطه باید تمام شود.
در این مورد با صدای بلند و واضح به من گوش دهید: خوب است که احساس عصبانیت کنید .
حتی عصبانی شدن با یک فرد بیمار اشکالی ندارد.
احساس خشم شما برای معتبر بودن نیازی به توجیه ندارد.
شما برای احساس عصبانیت اشتباه یا گناهکار نیستید.
احساسات شما معتبر است. آنها باید احساس شوند.
خشم سرکوب شده باعث ایجاد تلخی، نفرت، تحقیر، انزجار و کینه می شود.
این آسیب فیزیکی بر بدن ما وارد می کند و همیشه راه خود را از سیستم ما خارج می کند. اغلب به روش های ناسالم و ناخوشایند، و اغلب به روش های نزدیک به قلب ما.
خشم یک احساس عادی و قابل درک پس از ارتباط با فردی است که ناسالم، سمی است و با وابستگی های شیمیایی یا سایر اختلالات اجباری مبارزه می کند.
و قطعا باید به آن رسیدگی شود، برخورد شود و آزاد شود.
اشکالی ندارد که در مواجهه با احساسات سرکوب شده خود کمی طول بکشد – به خاطر داشته باشید که چقدر طول کشید تا حتی این عصبانیت را به دست آورید.
پس با خودتان صبور باشید و در طول مسیرتان شفقت و مهربانی داشته باشید.
چگونه با خشم مقابله کنیم
بیتی چند راه عالی برای مقابله با عصبانیت ارائه می دهد:
- هر دروغی که درباره خشم و احساسات به طور کلی خریده اید را بپذیرید . به یاد داشته باشید – خشم برای شما و دیگران یک احساس خوب است.
- این عاطفه را همراه با هر گونه احساس اساسی مانند ترس یا آسیب احساس کنید. و همیشه خود را با شفقت و بدون قضاوت در حالی که از خود عبور می کنید نگه دارید.
- افکار خود را که همراه با این احساس هستند تصدیق کنید . آنها را با صدای بلند بگویید. هرگونه نقص در منطق خود را ارزیابی کنید.
- تصمیمی مسئولانه بگیرید که در مورد عصبانیت خود چه کاری انجام دهید.
- انتخاب کنید که اجازه ندهید عصبانیت شما را کنترل کند – هم عصبانیت شما و هم عصبانیت دیگران.
- آشکارا و صادقانه در مورد خشم خود صحبت کنید – اما فقط زمانی که با آن در آرامش باشید!
زندگی پس از همبستگی
زندگی پس از وابستگی متقابل از یک کلمه (خوب، یک کلمه خط فاصله) تشکیل شده است – مراقبت از خود .
حالا اول از همه، بیایید در مورد آنچه که مراقبت از خود نیست صحبت کنیم .
خودمراقبتی بهانه ای نیست که بدون فکر کردن به بودجه خود، ۵۰۰ دلار از کارت اعتباری خود در «خرده درمانی» دریافت کنید.
یا بهانه ای برای سوء استفاده از افراد زندگی تان،
یا بهانه ای برای انجام هر کاری که برای شما و خانواده شما ناسالم و/یا مضر است.
گاهی اوقات، مراقبت از خود سخت است .
گاهی اوقات، مراقبت از خود، تنظیم و پایبندی به یک بودجه منظم است.
گاهی اوقات، خودمراقبتی به معنای تنظیم وعده های غذایی است تا بتوانید بدن خود را همانطور که نیاز دارد تغذیه و تغذیه کنید.
گاهی اوقات، مراقبت از خود به معنای تعیین حد و مرز با افراد خاصی در زندگی شما است.
نکته این است که مراقبت از خود همیشه مربوط به حمام های حباب دار و بستنی نیست – اگرچه مطمئناً مواقعی وجود دارد که به آن نیاز دارد.
خودمراقبتی در مورد تربیت کردن خود است. این در مورد مراقبت از خود است که به آن نیاز دارید و شاید در جوانی این کار را انجام نداده اید.
خودمراقبتی این است که بدانم باید حقوق و آزادی های دیگران را در نظر بگیرم – و به اندازه کافی برای آنها احترام بگذارم و برای آنها ارزش قائل شوم.
خودمراقبتی عبارت است از شناسایی نیازهای ما ، بیان آنها و انجام اقداماتی برای مشاهده برآورده شدن آنها.
افراد وابسته یک مضمون مشترک در مورد ارزش خود پایین دارند – نفرت از خود، بدنمان، افکارمان، اعمالمان، و اینکه فکر می کنیم مشکلی با ما وجود دارد.
خودمراقبتی پایان دادن به آن موضوع است تا بتوانیم خودمان را بشناسیم و عاشق آن شویم.
در واقع عنوان فصل ۱۱ کتاب، رابطه عاشقانه با خودت داشته باش.
وقتی تصمیم می گیریم خودمان را کشف کنیم – زندگی خود را به جای زندگی با مردمان دیگر زندگی کنیم – آنگونه که نیاز داریم و شایسته آن هستیم از خودمان مراقبت کنیم و از آن مراقبت کنیم – زندگی به شکلی کاملاً غیرمنتظره و با شکوه شکوفا می شود .
و دوست – کاملاً ممکن است.
“هر بار که یاد می گیرید طوری رفتار کنید که انگار ارزشمند هستید، نه ناامید، دفعه بعد کار را آسان تر می کنید.”
کتاب قطعی در مورد همبستگی
Codependent No More یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز است و درک دلیل آن آسان است.
بیتی متواضعانه، صادقانه و آسیبپذیر داستانهایی از قدم زدن خود در میان وابستگی شیمیایی، هموابستگی و آزادی نهایی را به اشتراک میگذارد – روشی که من بهویژه به آن علاقه دارم زیرا شفافیت او به من کمک کرد تا بفهمم در هرج و مرج خودم تنها نیستم .
بیتی پس از رجوع به این برنامه ها در کل کتاب ، فصلی را در مورد برنامه های ۱۲ مرحله ای می نویسد. او یکی از حامیان اصلی این مدل است و ۱۲ مرحله را به طور عمیق به اشتراک میگذارد، برای کسانی که نمیدانند آیا ممکن است از یک برنامه سود ببرند، آزمونهایی ارائه میدهد و توصیههایی را برای برنامههای متعدد در آنجا فهرست میکند.
اگر پس از خواندن این خلاصه مطمئن شدید که در واقع به هم وابسته هستید، نمی توانم این کتاب را به اندازه کافی توصیه کنم.
مثبت بودن و تشویق او در سراسر کتاب شما را در مسیر دشوار شفا و بهبودی ادامه می دهد و فعالیت های کاربردی و سوالات تعاملی او در پایان هر فصل شما را بیشتر به سمت شفا و تمامیت خود راهنمایی می کند .
مهم است که توجه داشته باشید، همانطور که این کتاب فوق العاده است، که در مواقعی به کمک حرفه ای نیاز است.
لطفاً در موارد زیر به دنبال کمک حرفه ای باشید:
- شما به خودکشی فکر می کنید .
- شما قربانی آزار جسمی یا جنسی شده اید .
- شما با الکل یا مواد مخدر مشکل دارید .
- شما به طور فیزیکی یا جنسی از شخص دیگری سوء استفاده کرده اید.
- شما می خواهید مداخله ای انجام دهید و با یک الکلی/معتاد مقابله کنید.
- به نظر می رسد نمی توانید مشکلات خود را حل کنید و خودتان به جلو حرکت کنید.
- شما آن را می خواهید – زیرا خواستن و نیاز به کمک حرفه ای مشکلی ندارد.
صرف نظر از گام های پیش رو پس از این، می توانید مطمئن باشید که شفا ممکن است و شما دوست عزیز توانایی دارید .
Codependent دیگر سؤالات متداول وجود ندارد
تعریف همبستگی چیست؟
همبستگی زمانی است که فرد اجازه داده رفتار شخص دیگری بر او تأثیر بگذارد و در کنترل رفتار دیگران وسواس دارد.
همبستگی زمانی اتفاق می افتد که کودک اجازه ندارد احساسات واقعی خود را احساس یا ابراز کند و سپس بزرگ می شود و هرگز یاد نمی گیرد که چگونه.
همبستگی زمانی است که یک فرد نیازهای خود را به دلیل تمرکز بیش از حد بر روی دیگران یا به دلیل اینکه به سادگی نمی داند نیازهای خود را دارد از دست می دهد.
وابستگی همبستگی یک اعتیاد است – این یک فرد است که به شخص دیگری وابسته است زیرا آنها به خودشان وابسته نیستند.
علائم یک فرد وابسته چیست؟
نشانههای یک فرد وابسته حول این است که چگونه اعمال، احساسات و افکارش تحت تأثیر افراد زندگیشان قرار میگیرد.
یک فرد وابسته اغلب از احساسات، نیازها و خواستههای خود بیخبر است یا از آن جدا است.
خلق و خوی، علاقهمندیها و دوست نداشتنهای آنها بر اساس فردی که در کنارشان است تغییر میکند – یا برای شبیه شدن به همان یا در واکنش به آن.
آنها اغلب برای کنترل دیگران دست به اقدامات افراطی می زنند و زمانی که تلاش هایشان قدردانی نمی شود، خشمگین می شوند.
یک فرد همبسته اغلب مردمی را خشنود می کند و هیچ مرزی ندارد، برای نه گفتن تلاش می کند و به طور کلی فاقد مهارت های ارتباطی سالم است.
یک فرد وابسته، در اصل، فردی است که دیگر با خود واقعی خود همسو نیست، و بنابراین بیان آن در کلمات بسیار دشوار است.
یک رابطه سالم چیست؟
یک رابطه سالم فضایی را برای عشق و محبت، احترام و افتخار می دهد. افراد برای داشتن زندگی صادقانه به خودشان احساس آزادی و امنیت می کنند و هر دو فضایی را برای استقلال فراهم می کنند و دریافت می کنند.
دستکاری و اجبار در هیچ کجای تصویر نیست و با احترام و تحسین سالم جایگزین شده است.
هر فردی تصمیمات خود را می گیرد و به دیگری اجازه می دهد تا همین کار را انجام دهد، فضایی را برای افکار و احساسات دیگران نگه می دارد و با صداقت، شفافیت و صراحت ارتباط برقرار می کند.
نیازها و خواسته ها در میان گذاشته می شوند، به آنها گوش داده می شود، مورد احترام قرار می گیرند و برآورده می شوند.
یک رابطه سالم دو فرد کامل، کامل و راضی است که در یکدیگر شادی و رضایت بیشتری می یابند.
بهترین Codependent بدون نقل قول
این نقلقولهای Codependent No More از کتابخانه مرکزی همیشه در حال رشد The Art of Living از افکار، حکایات، یادداشتها و نقلقولهای الهامبخش آمده است.
“نگرانی در مورد مردم و مشکلات کمکی نمی کند. مشکلات را حل نمی کند، به دیگران کمک نمی کند و به ما کمک نمی کند. انرژی هدر می رود.”
– ملودی بیتی ، Codependent No More
“هموابستگان ارتجاعی هستند. آنها بیش از حد واکنش نشان می دهند. آنها کمتر واکنش نشان می دهند. اما به ندرت عمل می کنند. آنها به مشکلات، دردها، زندگی و رفتارهای دیگران واکنش نشان می دهند. آنها به مشکلات، دردها و رفتارهای خود واکنش نشان می دهند.”
– ملودی بیتی ، Codependent No More
ما مجبور نیستیم رد شدن را به عنوان بازتابی از ارزش خود بدانیم. اگر کسی که برای شما مهم است (یا حتی فردی بی اهمیت) شما یا انتخاب های شما را رد کند، شما هنوز واقعی هستید و هنوز هم ارزش هر ذره ای را دارید. به همان اندازه که اگر طرد نمی شدید، احساس می کنید که با طرد شدن همراه است، در مورد افکار خود صحبت کنید، اما عزت نفس خود را به دلیل عدم تایید یا طرد دیگری نسبت به آنچه هستید یا کاری که انجام داده اید، از دست ندهید. اگر مهمترین فرد در دنیای شما شما را طرد کرد، شما هنوز واقعی هستید و هنوز خوب هستید، اگر کار نامناسبی انجام داده اید یا نیاز به حل مشکل یا تغییر رفتار دارید، اقدامات مناسب را برای مراقبت از خود انجام دهید. اما خودت را رد نکن و اینقدر قدرت نده که دیگران از تو طرد شوند، لازم نیست”
– ملودی بیتی ، Codependent No More
از زمانی که مردم برای اولین بار وجود داشتهاند، همه کارهایی را انجام میدهند که ما به آنها برچسب «همبستگی» میدهیم. آنها خود را در مورد دیگران نگران کردهاند. آنها سعی کردهاند به روشهایی کمک کنند که کمکی نکرده است. آنها در حالی که منظورشان نه بوده است، گفتهاند بله. آنها سعی کرده اند دیگران را وادار کنند چیزها را به روش خود ببینند. آنها به عقب خم شده اند تا به احساسات دیگران آسیب نرسانند و با این کار به خود صدمه زده اند. آنها از اعتماد به احساسات خود می ترسند. دروغ ها را باور کرده و سپس احساس می کنند که به آنها خیانت شده است. آنها میخواستند دیگران را تنبیه کنند، آنقدر عصبانی شدهاند که میخواهند بکشند، برای حقوق خود مبارزه کردهاند، در حالی که دیگران گفتهاند که ندارند. آنها لباسهای گونی پوشیدهاند، زیرا باور نداشتند که سزاوار ابریشم هستند. “
– ملودی بیتی ، Codependent No More
ما مجبور نیستیم چیزها را آنقدر شخصی بگیریم. ما چیزهایی را به دل می گیریم که کاری نداریم. برای کسی که ذات الریه دارد “اگر مرا دوست داشتی سرفه نمی کردی”. قربانیان ذات الریه تا زمانی که درمان مناسب بیماری خود را دریافت نکنند سرفه می کنند. الکلی ها تا زمانی که به همان بیماری مبتلا شوند مشروب می نوشند. وقتی افراد مبتلا به اختلال اجباری هر کاری که می شود انجام می دهند. آنها مجبور به انجام این کار هستند، آنها نمی گویند که شما را دوست ندارند – آنها می گویند که خودشان را دوست ندارند.”
– ملودی بیتی ، Codependent No More
“بیشتر افراد وابسته به افراد دیگر وسواس دارند.”
– ملودی بیتی ، Codependent No More
“اشکال ندارد که از نزدیکی و عشق احساس ترس کنیم، اما این نیز اشکالی ندارد که به خودمان اجازه دهیم مردم را دوست داشته باشیم و احساس نزدیکی کنیم.”
– ملودی بیتی ، Codependent No More
من معتقدم که ما افراد وابسته باید قبل از اینکه بخواهیم دیگران را ببخشیم باید ملایم، محبت آمیز و بخشنده باشیم.
– ملودی بیتی ، Codependent No More
“شهادت می تواند در توانایی ما برای احساس خوب اختلال ایجاد کند تا مدت ها بعد از اینکه فرد الکلی به ما کمک کند احساس بدبختی کنیم.”
– ملودی بیتی ، Codependent No More
رنج میتواند تبدیل به عادت شود، اما لذت بردن از زندگی و خوب بودن با خودمان نیز میتواند عادت شود.
– ملودی بیتی ، Codependent No More
“افراد وابسته به مرزها نیاز دارند. ما باید محدودیت هایی را برای کارهایی که باید برای مردم انجام دهیم و برای مردم انجام دهیم. ما باید محدودیت هایی را برای کارهایی که به مردم اجازه می دهیم برای ما و برای ما انجام دهند، تعیین کنیم.”
– ملودی بیتی ، Codependent No More
“فقط به انجام کارهایی ادامه دهید که می دانید [که] باید انجام دهید. بهتر خواهد شد. مهم نیست که چه اتفاقی می افتد مراقبت از [خود] را متوقف نکنید.”
– ملودی بیتی ، Codependent No More
“تنها تفاوت بین همبستگان و بقیه دنیا این است که دیگران خودشان را به این دلیل که هستند انتخاب نمی کنند.”
– ملودی بیتی ، Codependent No More
ما باید با خودمان خوب باشیم. باید نسبت به خود دلسوز و مهربان باشیم. باید از وارد شدن به یک رابطه خصمانه با خود خودداری کنیم.
– ملودی بیتی ، Codependent No More
“پذیرش پارادوکس نهایی است: تا زمانی که خودمان را آنگونه که هستیم نپذیریم نمی توانیم شخصیت خود را تغییر دهیم.”
– ملودی بیتی ، Codependent No More