نمایش 9 24 36

آمار فضایی (تحلیل داده های مکانی) – جلد 2 (کتاب الکترونیک)

40000 تومان
سپاس، خداوند بزرگ که توفیق نگارش جلد دیگری از کتاب آمار فضایی نصیب ما گرداند. این جلدها به عنوان منبع جامع و کاملی برای فراگیری آمار فضایی و تفسیر و تحلیل داده­های مکانی و همچنین به عنوان یک مرجع برای حرفه­های متعدد مرتبط با اطلاعات مکانی – فضایی و تحلیل آن­ها مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این کتاب­ها به عنوان یک منبع ارزشمند برای افرادی خواهد بود که با جمع­آوری و تحلیل داده­های مکانی سر و کار دارند. این جلد از این مجموعه آمار فضایی، به استفاده از ابزار آمار فضایی در نرم­افزار ArcGIS می­پردازد. جعبه ابزار آمار فضایی در ArcGIS شامل مجموعه‌ای از ابزارها برای تحلیل روابط، الگوها، فرآیندها و توزیع‌های فضایی است. آمار فضایی همانند آمار کلاسیک، مجموعه­اي منحصر به فرد از تجزیه و تحلیل است که جغرافیا را نیز در بر می­گیرد. این ابزار می‌تواند با تمام سطح مجوز ArcGIS Desktop مورد استفاده قرار گیرد و راهي منحصر به فرد برای کشف روابط فضایی موجود در داده‌ها است. توضيحات مربوط به تحلیل فضایی در ArcGIS با مقدمه‌ای بر موضوع آمار فضایی آغاز      می­شود. پس از این مقدمه کوتاه، ابزارهاي آمار فضایی را بررسي مي­کنيم. ابتدا ابزارهای موجود در «دسته ابزار اندازه­گیری توزیع جغرافیایی» را مورد بررسي قرار خواهيم داد که هدف آن ارائه اطلاعات توصیفی آمار فضایی است. در مرحله بعد «دسته ابزار تحلیل الگوي استاندارد»، که به بررسي خوشه­بندی، پراکندگي یا الگوهای تصادفی می­پردازد، آموزش داده می­شود. در ادامه، تحلیل­هاي پيشرفته و جذاب­تر آمار فضایی از جمله «تحلیل لکه داغ»، «جستجوی مشابهت» و «رگرسیون حداقل مربعات» نيز مورد بحث و بررسي قرار خواهد گرفت. برای درک بهتر هر فصل، خلاصه­ای مربوط به آن فصل و منابعی برای مطالعه بیشتر آورده شده است. این کتاب به جامعه علمی مخصوصاً پژوهشگران، اساتید، دانشجویان و همچنین مدیران و برنامه­ریزان کشور تقدیم می­شود.

اصول مقاله نویسی علمی ویژه رشته‌های حوزه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل (کتاب الکترونیک))

42000 تومان
در سرتاسر تاریخ رشد و تکامل انسان، علم نیز تکامل یافته و دانش جدید را تولید کرده است، بطوریکه از ما قبل تاریخ، علم و دانش، نسل به نسل به طور شفاهی انتقال یافته و بعنوان مثال، بومی سازی بسیاری از محصولات کشاورزی، پیش‌تر از رشد و پیشرفت سیستم‌های نوشتاری اتفاق افتاد. با ظهور و توسعه امر نگارش، ذخیره و انتقال دانش بین نسل‌ها و فرهنگ‌ها دقیق‌تر و آسان‌تر انجام گرفت و پیشرفت‌های قابل ملاحظه و سریع در دانش به تغییرات عظیم در زندگی بشر، مخصوصا در 50 سال اخیر منجر شده است. با وجود پیشرفت‌های شگرف در علم، ترتیب مراحل تهیه و نگارش مقالات علمی دستخوش تغییرات اساسی نگردیده است. گزارشات مختلف نشان می‌دهد که نگارشات علمی به زبان انگلیسی آن طور که امروزه آن را می‌شناسیم از قرن پانزدهم و ارتباطات علمی کمی بیش از 300 سال قبل آغاز شده است. دوره همزمان با شروع جنگ جهانی دوم شاهد افزایش زیاد نشریات علمی چاپ شده و اخیرا نسخه‌های الکترونیکی بوده است. با پیشرفت و توسعه‌ی فن‌آوری‌های جدید، همچون خودکار، ماشین چاپ و کامپیوتر در طی قرن‌ها، ماهیت و عمل نوشتن دائما تکامل یافته است، و معرفی نسبتاً اخیر فن‌آوری‌های دیجیتال باعث تغییرات سریع در این زمینه شده است. تمام این پیشرفت‌ها، محتوا و همچنین وسیله‌ی نگارش را تغئیر داده است، با این حال جالب است که ترتیب مراحل در نگارش مقالات علمی در طی این دوره دستخوش تغییرات مهم نشده است. مقالات علمی چه آنهائی که در مجلات چاپ شده‌اند و چه آنهائی که به صورت آنلاین وجود دارند، هنوز طبق الگوی IMRAD (اختصاری برای کلمات: مقدمه، مطالب و روش‌ها، نتایج و بحث) نوشته می‌شوند که سال‌های طولانی استفاده می‌شده است. اگرچه تاکنون شاهد نگارش کتب مختلفی در زمینه نگارش متون علمی در علوم مختلف بوده‌ایم اما عدم وجود یک کتاب راهنما برای مؤلفان و پژوهشگران مبتدی برای شروع نوشتن مقالات علمی مشکلی اساسی در این زمینه است. با توجه به تجربیات چند سال اخیر و ارتباط با اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های مختلف کشور به این نتیجه رسیدیم که نوشتن یک مقاله علمی نه تنها برای ما بلکه برای اکثر نویسندگان یک کار خسته کننده است. اگرچه این امر حتی برای مؤلفان با تجربه هم خسته کننده است، اما برای دانشجویان مقاطع مختلف نوعی کابوس است. کتاب حاضر در سه فصل تدوین شده است. فصل اول کتاب حاضر که می‌توان از آن به عنوان مهمترین و کاربردی‌ترین فصل کتاب اشاره کرد به معرفی و نحوه نگارش اجزای مختلف مقاله پرداخته می‌شود. در فصل دوم کتاب شیوه‌های مختلف استناد معرفی شده و شیوه APA به صورت کامل توضیح داده شده است. در فصل سوم دو پایگاه استنادی Scopus و  Web of Scienceتوضیح داده شده است. لازم به ذکر است که دانشجویانی که تمایل به تهیه فیلم های آموزشی از این کتاب را دارند می‌توانند با شماره 09382252774تماس حاصل نمایند.

تحلیلی بر مقررات ملی ساختمان مبحث 21 (پدافند غیر عامل)

35000 تومان
مدیریت بحران علم پیشگیری، بازدارندگی، تطبیق، تلفیق و کنترل سیر انواع بحران­ها می­باشد. پدافند غیرعامل یکی از شاخه­های مدیریت بحران و سازوکاری برای کنترل مخاطرات می­باشد. پدافند غيرعامل به‌ سبب افزايش توان بازدارندگي، و بالا بردن قدرت ملی و قدرت‌سازی، نقش ممتازي در کاهش احتمالي مخاطرات و آغاز درگيري‌هاي نظامي داشته و در صورت پياده‌سازي صحيح، خواهد توانست آثار مخرب مخاطرات و جنگ‌هاي پيش‌رو، را تقليل دهد. بحث پدافند غيرعامل مخصوصاً بكارگيري ملاحظات پدافند غيرعامل در ساخت فضاهاي شهري و همچنين ساختمان­هاي عمومي و مدیریت ساخت تاريخچه­اي طولاني دارد. اما با توجه به پيشرفت تكنولوژي و تاثير آن در پيشرفت سلاح­هاي كشتار جمعي و در حالي كه هم اكنون شاهد جنگ­هاي نسل ششم هستيم، نياز به پيشرفت در ملاحظات پدافند غيرعامل در كاهش تلفات جنگ­ها بيش از پيش احساس مي­گردد. در ملاحظات پدافند غيرعامل در خلق فضاهاي شهري و ساختمان­ها از مكان­يابي و استقرار فضايي اين فضاها مي­توان به­عنوان مهم­ترين عوامل نام برد. ضوابط و استانداردهاي مشخص و تعریف شده در هر تخصصی، اولین و مهم­ترین عامل جهت نیل به سوي رشد و تعالی بوده و اجراي کامل و دقیق آنها در قالب مقرراتی تأیید شده توسط سازمان­هاي ذیربط، امکان شناسایی نواقص و تلاش در جهت رفع موانع و مشکلات پیش رو را میسر خواهد نمود. در حال حاضر در صنعت ساختمان کشورمان، مقررات ملی ساختمان به عنوان بالاترین معیار تشخیص ضوابط ساخت­وساز مطرح می­باشد و می­توان مساعی تمام دست­اندرکاران در این صنعت را اعتلاي مقررات ملی ساختمان و ارایه راهکارهاي لازم در اجرایی شدن تمامیت این مهم دانست. آثار شعله­ای برافروخته­ای پدافند غیرعامل، با تدوین مبحث 21 مقررات ملی ساختمان، در کنار 20 مبحث لازم الاجرا از ضوابط و استانداردهاي ساخت­وساز کشورمان، در حالی احساس می­گردد که پیش­بینی می­شود باتوجه به اهمیت جایگاه این موضوع، سایر مباحث این مجموعه مقررات نیز از تغییرات ناشی از این مبحث بی­نصیب نمانده و به میزان توسعه و اجراي مبحث 21، الگوهایی براي ویرایش کلی هر ضوابط و معیارها نیز در نظر گرفته شده و به مرور معرفی گردند. به منظور آشنایی جامعه­ای مهندسان کشور با پدافند غیرعامل در صنعت ساختمان و فراهم نمودن بستري مناسب جهت پذیرش و آمادگی هرچه بهتر ضوابط جدید با هدف طراحی سازه­هاي امن، در این کتاب سعی گردیده بخشی از توصیه­هاي ارائه شده در مبحث 21، باتوجه به برخی تأکیدات مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن در حوزه­هاي معماري و سازه به صورت مفهومی تبیین گردد.

تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی و ناتو

55000 تومان
سؤالاتی که باید مورد بحث قرار گیرد ازاین‌قرار است: تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی[1] و دکترین­های مربوط به آن چرا و چگونه توسعه یافتند؟ تسلیحات و نیز استراتژی­های مربوط به آن به‌عنوان بازدارنده و بازدارندگی گسترش‌یافته چگونه توسعه‌یافته‌اند؟ این موضوع در آینده چه معنایی خواهد داشت؟ دکتر تام نیکولز از کالج جنگ نیروی دریایی ایالات‌متحده در مقدمه­ای متذکر شده است که درعین‌حال که در خود تسلیحات تغییری حاصل نشده است، اما معانی، اهمیت، اهداف و پیامدهای تسلیحات هسته‌ای در طی زمان و برحسب زمینه تغییر کرده­اند. او چنین استدلال می­کند که چون سلاح­های هسته‌ای تا قبل از سال 1945 هرگز مورداستفاده قرار نگرفته بودند، مهمترین سؤال این است که کارکردهای آن‌ها در دوران صلح چیست؟ بخش­های مختلف و استقرار تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی چه تأثیری بر روانشناسی و سیاست دوستان و دشمنان بالقوه دارد؟ تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی بخش فرعی از دارایی­های نظامی هستند که قرار است اعتمادبه‌نفس نظامی دشمن را کاهش داده و اطمینان ثانویه دوستان را بالا ببرد و قرار نیست به‌منظور حمله به‌کاربرده شوند. نیکولز نقاط ضعف دکترین مربوط به‌کل رسته تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی را تشریح می­کند. او چنین استدلال می­کند که اثرات تسلیحات- چه نظامی و چه سیاسی- مهمترین ویژگی آن‌ها محسوب می­شود و به همین جهت است که غرب و شوروی تمایزات مختلفی را بین آن‌ها قائل شده­اند. نیکولز می­گوید ویژگی­های خاص آن‌ها هر چه که باشد، بمب­های افکندنی[2] هسته‌ای که از یک بمب­افکن یا جنگنده بمب­افکن از هزاران مایل دورتر افکنده می­شوند اغلب یک سیستم­ استراتژیک تهاجمی هستند تا یک سلاح «تاکتیکی». بسیاری استدلال می­کنند که انفجار هسته‌ای صرف‌نظر از عملکرد یا ابزارهای ارائه آن، به لحاظ سیاسی و نظامی، رویدادی استراتژیکی است. تسلیحات هسته‌ای صرف‌نظر از اینکه حاصل یک مگا تن یا 20 کیلوتن بمب باشند، پتانسیل ذاتی برای تخریب، شوک و مرگ سریع و چشمگیر دارند. در این مفهوم، تفکیک میان «استراتژیکی» و «تاکتیکی» کم‌وبیش علمی محسوب می­شود. همچنان که توماس شلینگ درجایی اظهار کرده است، ارزش بالای این سلاح­ها در خشونت صرفی است که به نمایش می­گذارند. هم سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و هم شوروی دکترین­هایی را برای جنگ هسته‌ای محدود یا تدریجی ارائه کرده­اند. قصد آن‌ها این بود که جنگ هسته‌ای آن‌قدر پرهزینه باشد که ارزش تجاوز موضعی را نداشته باشد، اما نه اینکه خودکار آن‌قدر وحشتناک باشد که هر کشور تهدیدکننده یا هم­پیمانی برای دفاع از خود از بکار بردن سلاح­های اتمی سر باز زند. ناتو به سلاح­های هسته‌ای همزمان به‌عنوان ابزار بازدارنده، دفاعی و انکار می­نگرد. طراحان ناتو به‌زودی شور و شوق نسبت به سناریوهایی که حاوی استفاده از تسلیحات هسته‌ای محدود بودند را از دست دادند، اما طراحان شوروی به آن‌ها دقیقاً به‌عنوان سلاح دیگری نگاه می­کردند که می­توانست عملیات نظامی شوروی را تسهیل کند. تمرین­های نظامی شوروی و اخیراً روسیه معمولاً استفاده از برخی تسلیحات هسته‌ای را نیز در برمی‌گرفته است. پاول شولت از کالج کینگز و «بنیاد کارنگی» با تمرکز بر تکامل سیاست­های عملیاتی ناتو و شوروی، تاریخچه سلاح­های هسته‌ای تاکتیکی را در اروپا بررسی کرده ­است. او معتقد است اهمیت و معنای استراتژیک تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی در طی زمان تغییر کرده است. از سال 1953 به بعد، رشد تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی ایالات‌متحده در اروپا سرعت گرفت. در دسامبر 1957، شورای آتلانتیک شمالی با انباشت کلاهک­های هسته‌ای در اروپا موافقت کرد و یک دهه بعد تعداد آنها به 7000 کلاهک رسید. تلاش­های سنجیده­ای برای شناخت عمومی نسبت به تسلیحات هسته‌ای همچون سایر انواع گزینه­های نظامی جنگ صورت گرفت؛ اما علیرغم گفتگوهای بسیار درباره «اقدامات تلافی­جویانه گسترده» در دهه 50 میلادی، سیاست عملی، گرایش بسیار انعطاف­پذیری را منعکس ساخته است. در این میان، هنری کیسینجر، هرمان کان و سایر استراتژیست­ها سناریوهای ماهرانه­ای را برای استفاده از تسلیحات هسته‌ای محدود به منظور انهدام قطعی متقابل ارائه کرده­اند. به تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی زمینی مبتنی بر حرکت رو به جلو به عنوان عامل افزایش بازدارندگی از طریق معادله «استفاده یا زیان» نگاه می­شد؛ اما در اکثر موارد، تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی تبدیل به جایگزینی برای استراتژی شده­اند، چون به دلیل هزینه کم­، تهیه کردن آنها آسانتر بود. در طی دهه 60 میلادی، این طرح پیشنهادی رو به افول رفت. مقامات دولت و استراتژیست­های غیرنظامی به صورت فزاینده­ای قابلیت استفاده از تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی و دکترین جنگ هسته‌ای محدود را زیر سؤال بردند. در سال 1957، پس از رزمایش­هایی همچون ساگبروش[3]، ارتش ایالات‌متحده به این نتیجه رسید که این سلاح‌ها برای دفاع کردن مفید نیستند. علاوه بر این، رزمایش­های ناتو آشکار کرد که آلمان از اثرات انفجار و عواقب پس از آن، حتی بکارگیری محدود تسلیحات هسته‌ای، آسیب خواهد دید. دولت­های عضو ناتو، نگرانی­های استراتژیک متفاوتی را در خصوص شرایط ژئواستراتژیک مختلف خود تجربه می­کردند که بر سر زمان و چگونگی استفاده از این تسلیحات- یا تهدید به استفاده از آن- اختلاف نظر وجود داشت، مقامات ایالات‌متحده عموماً خواهان چندین گزینه، آتش­بس­ و زمان چانه­زنی بودند و آلمان با پافشاری بر تهدید ناتو به استفاده اولیه از تسلیحات هسته‌ای، به دنبال اجتناب از هر گونه افزایش احتمال وقوع جنگ بر علیه قلمرو خود بود. در حالی که تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی به عنوان ابزارهایی برای اطمینان دولتها طراحی شده بودند، اما تبدیل به نمادی از اضطراب برای بخش­های بزرگی از جوامع خود گردیدند. در سال 1960، کیسینجر و سایر تحلیل­گران به شکست خدمات انجام شده برای ارائه دکترین منسجمی برای تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی، عدم توافق اساسی در ناتو بر سر آنها و مشکلات استراتژی ناتو ناشی از هسته‌ای ساختن شوروی اشاره کردند. در واقع، شوروی معرفی تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی خود را آغاز کرد. رهبران شوروی بر این باور بودند که این تسلیحات همبستگی کلی نیروهای شرق- غرب را بالا می­برند که عدم تعادل منافع آنها می­توانست باعث اعمال فشار، تهدیدات و حتی باج­گیری شود. بیشتر استراتژیست­های شوروی گرفتار «رمانتیسم هسته‌ای» بودند، شکلی از تفکر واهی و خیالی که اکنون نیز شاهدیم که چگونه تسلیحات هسته‌ای پیروزی قاطع در جنگ با ناتو را امکان­پذیر می­سازند. اما آن ها هنوز هم به این موارد به عنوان سلاح­های کشتار جمعی و منابع احتمالی تشدید هر گونه مبادله ممکن نگاه می‌کنند که نمی­توان آنها را دقیقاً در برابر اهداف نظامی و به دور از جمعیت غیر نظامی بکار برد. متخصصان شوروی به جای کاهش نیاز به نیروی انسانی، معتقد بودند که چشم­اندازهای مبادلات هسته‌ای بیشتر نیازمند نیروهای متعارف چه بسا بزرگتری به عنوان جایگزین­ و ذخیره به جای کشته­شدگان یا معلولان نیز هستند. آنها به میزان تمایل به پیشدستی نیز اشاره کرده­اند اما به دلیل تعداد زیاد هدف­های تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی متعلق به ناتو، تقریباً هرگز مطمئن نیستند که نیروهای شوروی بتوانند موفق به انجام چنین کاری شوند. دکترین «واکنش انعطاف­پذیر» ارائه شده در دوره جان کندی/ رابرت مک نامارا روشی برای کاهش اتکا به تسلیحات هسته‌ای با به میدان بردن سطوح معتبر نیروهای متعارف بود. طرح جدید ام. سی 3/14[4] مربوطه ناتو مایل به بالا بردن آستانه جنگ هسته‌ای با عدم تأکید بر تسلیحات هسته‌ای و افزایش اتکا به نیروهای متعارف و عملی­تر ساختن دفاع متعارف بود. واکنش انعطاف­پذیر به تسلیحات هسته‌ای اساساً به دو نقش منحصر می­شد: بازداشتن شوروی از آغاز جنگ هسته‌ای و در صورت ناموفق بودن دفاع متعارف و نیز این تسلیحات برای ترغیب متجاوز به خاتمه دادن درگیری در شرایط قابل قبول و به عنوان آخرین تسلیحاتی که به آنها متوسل خواهند شد، بکار می­روند؛ اما واکنش انعطاف­پذیر ذاتاً مبهم به نظر می­رسید: بدون آن، کشورهای هم­پیمان احتمالاً بر سر نقش و زمان­بندی استفاده از تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی به توافق نخواهند رسید. انصراف فرانسه از ساختار نظامی یکپارچه ناتو، تأسیس گروه برنامه­ریزی هسته‌ای[5] و تلفیق جنگ­افزارهای هدایت شده دقیق در برنامه­های ناتو توافق بین کشور­های هم­پیمان را نیز تسهیل می‌کرد. در این میان، مخالفت عمومی باعث الغاء «کلاهک­های تابشی پیشرفته پیشنهادی ایالات‌متحده» («بمب­های نوترونی») شد که می­توانست کاربرد تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی را در برابر نیروهای مسلح شوروی افزایش دهد. تنش­زدایی میان شوروی و ناتو در دهه 70 کاهش متقابل تسلیحات هسته‌ای را امکان­پذیر ساخت و کشورهای عضو ناتو به منظور تسهیل چشم­اندازهای مدرن­سازی نیروهای هسته‌ای سطح متوسط[6] خود در واکنش به تلاش­های مدرن­سازی نیروهای هسته‌ای سطح متوسط متناظر شوروی، ترجیح دادند از بسیاری از ظرفیت­های تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی چشم پوشیده و بعدها روابط خود را با روسیه­ای که به سرعت در حال تغییر بود ارتقاء بخشند. در دسامبر 1979 در حالی که پاره­ای مذاکرات در خصوص کنترل تسلیحات با اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی[7] انجام می­شد، در نشست وزرای دفاع و امور خارجه تصمیم به استقرار 572 موشک کروز زمین پایه[8] آمریکایی و موشک­های میانبرد «پرشینگ 2» گرفته شد؛ و ناتو به صورت یکجانبه 1000 سلاح هسته‌ای تاکتیکی متعلق به ایالات‌متحده را از اروپا خارج کرد و در نشست اکتبر 1983 در مونت بلو، گروه برنامه­ریزی هسته‌ای اعلام کرد که بدون دستیابی به موفقیت در گفتگوهای نیروهای هسته‌ای سطح متوسط، استقرار «پرشینگ 2» و موشک­های کروز زمین پایه ادامه پیدا خواهد کرد، اما در ضمن اعلام کرد که 1400 مورد تسلیحات تاکتیکی آمریکایی دیگر نیز از اروپا خارج خواهد شد. معاهده نیروهای هسته‌ای سطح متوسط در دسامبر 1987 تمام موشک­های کروز و بالستیک زمین پایه ایالات‌متحده و شوروی را با برد 500 تا 5500 کیلومتر ممنوع کرد. ژنرال برنارد راجرز، فرمانده عالی کشورهای هم­پیمان در اروپا[9] توصیه کرد که ناتو بخش دوم تصمیم سال 1983 مونت بلو را پیاده­سازی کرده و نیروهای هسته‌ای کوتاه برد[10] باقی مانده خود را مدرن­سازی نماید. این امر عمدتاً به دلیل مخالفت آلمان و غرب هیچ گاه محقق نشد. در این میان برنامه موشکی «ادامه ضربه»[11] و موشک هوا به زمین ضد کشتی توماهاک[12] ایالات‌متحده و بریتانیا نیز لغو گردید. ایالات‌متحده و روسیه پس از پایان جنگ سرد به صورت یکجانبه بسیاری از تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی را از بین بردند، اما گسست­های ناتو بسیار عمیق­تر از این موارد بود. مدت کمی پس از آن نیروهای شوروی و تمام سیستم­های هسته‌ای از روسیه خارج شدند، ناتو بیشتر 4000 کلاهک هسته‌ای باقیمانده خود را از بین برد و تنها «چند صد» بمب افکندنی ب 61[13] نوع دو را باقی گذارد. اکنون مدتهاست که عدم تقارن تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی حاصل به نفع مسکو برقرار شده و به سختی می­توان آن را از بین برد. عدم تقارن دیگری در دیدگاه­های طراحان ناتو و روسیه نسبت به تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی باقیمانده آنها وجود دارد. رهبران ناتو تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی را به عنوان سلاح­هایی معرفی می‌کنند که «حقیقتاً آخرین ملجأ و دست­آویز» هستند و باید به صورت ایده­آل از طریق مذاکره با روسیه و به واسطه نظر برخی تحلیلگران، از جمله نیکولز که خواهان چشم­پوشی از این تسلیحات به صورت یک جانبه است حذف شوند؛ اما به نظر می­رسد سیاست­گذاران روسی شاهد کاربردهای سیاسی و نظامی مستمری از تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی خود هستند. از نظر شولتی، امروزه دکترین و بیانیه­های ناتو دلایل احتمالی بسیاری را برای حفظ تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی ارائه می­کند، اما تمام این استدلال­ها قابل مناقشه هستند:
  • مکانیزم­هایی برای به اشتراک­گذاری کارکردها و مسئولیت­های هسته‌ای (البته با کشورهایی که به صورت فزاینده به ناخوشایند بودن تسلیحات هسته‌ای پی می­برند)؛
  • دستگاه­های ارسال سیگنال به هنگام بحران (البته استفاده از دستگاه­هایی که به روندها و فرآیندهای فعلی ناتو اختصاص یافته دشوار است)؛
  • تأکید مجدد بر روابط کشورهای حاشیه اقیانوس اطلس در زمانی که ایالات‌متحده توجه استراتژیک خود را به اقیانوس آرام معطوف کرده است (اما هر گاه مسایل مربوط به تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی غلبه پیدا می­کند، اختلافات بین متحدین این معاهده را تضعیف می­کند)؛
  • تأمین هزینه برگزاری گفتگوهای کنترل تسلیحات آتی (که در مقابل برگزاری آن مقاومت می­کنند)؛
  • گروه تسلیحات (که می­تواند سرمایه­گذاری­های ناتو را در قابلیت­های کاربردی­تر پایه­گذاری کرده و نمی­تواند بدون تجدید تعهد برای مدرن­سازی هواپیمای دو منظوره[14] پایدار بماند)؛
  • اطمینان دوباره نسبت به کشورهای اروپای شرقی عضو ناتو (البته تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی پیمان ناتو در این کشورها واقع نشده­اند و بدون برانگیختن آتش یک بحران بزرگ با روسیه نمی­توان آنها را به این مناطق منتقل کرد)؛
  • نشانه­های تعهد هسته‌ای مستمر ایالات‌متحده با شرکای آن در ناتو (تشبیه حلقه عروسی از پروفسور بون: مهم نیست حلقه عروسی را به دست کنید یا خیر، بلکه مسئله مهم این است که آن را به دست کنید و بعد کنار بگذارید)؛ و
  • ابزار بازدارنده ایران (البته به لحاظ عملیاتی امکانات هسته‌ای بسیار قابل قبول­تری برای این کار وجود دارد و دفاع موشکی بالستیک در سطح کشورهای ناتو[15] تبدیل به واکنش ترجیحی شده است).
شولتی معتقد است هر چند مجتمع­های تسلیحات هسته‌ای برای ایالات‌متحده و اتحاد جماهیر شوروی چندین میلیارد دلار هزینه­ در بر دارد، اما تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی به طور خاص کشورهای ناتو را از هزینه­های سرسام­آور حفظ و نگهداری ارتش­های دائمی متعارف در امان نگه داشته است. اثرات اقتصادی مرکب این مجتمع­ها، در استانداردهای برتر زندگی در اروپای غربی یک عامل محسوب می­شود. با اینحال برای کمک به حل معضل امنیتی در سراسر جنگ سرد، تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی به خودی خود دلیل مهمی در ناپایداری اوضاع به حساب نمی­آمدند: بلکه همبستگی نیروها از چشم­انداز ناتو را بهبود بخشیده و خود را وقف «سناریوی غافلگیرسازی» نمی­کردند، چون در میان نیروهای متعارفی قرار گرفته بودند که نظارت بر آنها کار آسانی بود. البریج کالبی در استراتژی ایالات‌متحده در قبال آسیا بر تاریخچه تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی متمرکز شده است. در ابتدا، پنتاگون این سلاح­ها را به عنوان یک ابزار ارزان با دسترس­پذیری آسان برای افزایش قدرت نظامی منطقه­ای ایالات‌متحده در جنگ­های احتمالی در آسیا در نظر می­گرفت. انسجام تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی در نیروهای ایالات‌متحده در آسیا به اندازه انسجام آنها در اروپا بود. این نیروها در هیچ دوره زمانی بدون استفاده از تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی قادر به مبارزه در یک جنگ متعارف نبودند. این تسلیحات به عنوان مزیت ایالات‌متحده بر بلوک شوروی و کمک به بازدارندگی یا شکست تجاوز شوروی و اجتناب از سایر تجربیات ناخوشایند همچون جنگ طولانی مدت کره در نظر گرفته می­شدند. به طور مثال، برای مقابله با جمهوری خلق چین[16] سعی در اشغال تایوان بود. پنتاگون به دلیل کمبود موشک­های دور برد، تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی را در زمین و نیز بر روی کشتی­ها و بمب افکن­های مبتنی بر حرکت رو به جلو[17] قرار داد و شبکه­ای از پایگاه­های نظامی ایالات‌متحده را در سراسر جهان ایجاد کرد. با این حال، کِنِدی و مقامات ایالات‌متحده پس از او از استفاده از آنها در جنگ ویتنام خودداری کردند. در آن زمان، دقت و اثربخشی ارتقاء تسلیحات متعارف ایالات‌متحده، به همراه زرادخانه­های هسته‌ای رو به رشد اتحاد جماهیر شوروی و چین، زرادخانه تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی ایالات‌متحده را کمتر کرد. امروزه، بر خلاف اروپا، تسلیحات هسته‌ای ایالات‌متحده در آسیا دیگر بر اهداف نظامی جدی متکی نیستند و به عنوان ابزاری برای اطمینان از هم­پیمانان کلیدی ایالات‌متحده در آسیا و به عنوان عامل بازدارنده­ای در برابر تهدیدات چین و کره شمالی طراحی می­شوند و در عین حال مانع از گسترش سلاح­های هسته‌ای بیشتر در سایر کشورهای آسیایی هستند. کالبی چندین فرضیه ارائه می­کند، مانند اینکه چرا گرایش ایالات‌متحده نسبت به تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی در اروپا در مقایسه با آسیا متفاوت است. نخست اینکه، فضای امنیتی منطقه به هم شبیه نیست. در حالی که در اروپا پیمان واحد چند ملیتی ناتو وجود دارد، ایالات‌متحده ناچار به مدیریت یک سیستم معاهده­ای پراکنده به صورت قطب و شعاعی[18] در آسیا است که ادغام نیروهای نظامی کشورهای مجزا را در یک مجموعه امکانات مجتمع یکپارچه دشوارتر می­سازد. دوم اینکه، نقش رسمی ناتو در شکل­دهی سیاست تسلیحات هسته‌ای ایالات‌متحده، اعم از ترتیبات کلیدی دوگانه آن برای تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی مشترک مبتنی بر حرکت رو به جلو و گروه برنامه­ریزی هسته‌ای، به صورت قابل ملاحظه­ای محدود به سیاست­های هسته‌ای واشنگتن است. در مقابل، نبود چنین پیمانی در منطقه اقیانوس آرام آسیا به ایالات‌متحده اجازه احتیاط بیشتری را در تعیین سیاست تسلیحات هسته‌ای مستقر در اقیانوس آرام می­دهد. ژاپنی­ها و سایر متحدان با بهره­گیری از حداقل تضمین­های بازدارندگی هسته‌ای ایالات‌متحده، بررسی بیش از حد این ترتیبات را کاهش می­دهند تا از برجسته کردن بعد هسته‌ای در مقابل حساسیت­های عموم مردم نسبت به امور هسته‌ای بکاهند. سوم، جغرافیای منطقه­ای نیز متفاوت است. عرصه اقیانوس آرام آسیا وسیعتر است و متحدان ایالات‌متحده در اطراف آن واقع شده­اند و نه سرزمین اصلی آسیا، بنابراین امکان دفاع از سوی نیروهای هوایی و دریایی ایالات‌متحده وجود دارد. در مقابل، ایالات‌متحده در اروپای مرکزی نیازمند نیروهای متعارف عظیمی برای دفاع از متحدان خود در ناتو در برابر ترس از حمله زمینی از سوی پیمان ورشو بود. شبکه پایگاه­های ایالات‌متحده در اقیانوس آرام همچنین استراتژی مبتنی بر حرکت رو به جلو را ایجاد کرد که متکی بر توان هوایی و دریایی آماده برای فعالیت مؤثر در دفاع از آنها بود. چهارم، ایالات‌متحده از تعادل متعارف سودمندتری در آسیا نسبت به اروپا برخوردار بود. برتری دریایی ایالات‌متحده به معنای این بود که ایالات‌متحده نیازی به اتکاء بر تسلیحات هسته‌ای برای حفاظت از بیشتر کشورهای اقیانوس آرام آسیا، به استثناء کره جنوبی در طی دوره جنگ سرد، نداشت. در مقابل، ایالات‌متحده در طی جنگ سرد، از برتری متعارف در اروپا برخوردار نبود، بنابراین گزینه­های متعارف معتبر کمی در اختیار داشت و باید بر حداقل ضمانت­های بازدارندگی گسترش تسلیحات هسته‌ای اتکا می­کرد. پنجم، چشم­اندازهای گسترش بیشتر سلاح­های هسته‌ای در آسیا بسیار وسیع­تر از اروپا است. هند، پاکستان و کره شمالی کشورهایی بوده­اند که به تازگی به تسلیحات هسته‌ای دست یافته­اند و به روسیه، چین و ایالات‌متحده پیوسته­اند. ژاپن، کره جنوبی و تایوان نیز ابزارهایی برای کسب سلاح­های هسته‌ای به صورت نسبتاً آسان در صورت اراده برای دستیابی به آن دارند. حتی تا این اواخر نگرانی­هایی نیز در قبال برمه وجود داشت که مبادا گزینه دستیابی به تسلیحات هسته‌ای را مد نظر قرار دهد. کالبی به این نکته اشاره می­کند که چگونه تغییرات در صحنه­های آسیایی این قاره را به الگوی اروپایی نزدیک می­کند. اخیراً تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی اهمیت تازه­ای در مذاکرات دفاعی در کره جنوبی و ژاپن یافته­اند. تلاش برای متعادل ساختن اقدامات تحریک­آمیز کره شمالی مجهز به سلاح­های هسته‌ای و توان نظامی رو به رشد چین، استراتژیست­های کره جنوبی و ژاپن را به بحث آشکار درباره این موضوع واداشته است که آیا تسلیحات هسته‌ای، خواه ایالات‌متحده یا احتمالاً قدرت­های هسته‌ای بومی، در موارد خطرناک می­تواند به آنها در مدیریت تهدیدات کمک کند یا خیر. ایالات‌متحده با تأکید بر اینکه این کشور از آنها در برابر تجاوزات خارجی دفاع می­کند، از جمله با استفاده از تسلیحات هسته‌ای در صورت نیاز، کسب اطمینان هر دوی این کشورها (ژاپن و کره جنوبی) را دنبال می­کند. هر چند تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی ایالات‌متحده دیگر نقش کلیدی را که در دهه 50 در برنامه­ریزی نظامی آسیا داشتند بازی نمی­کنند، اما کالبی چنین استدلال می­کند که آنها نقش مهم و احتمالاً رو به رشدی در قوت قلب دادن به متحدان و جلوگیری از تجاوز دشمن بر عهده دارند. او همچنین نگران این مسئله است که اگر کشورهای مخالف آمریکا آمادگی استفاده از تسلیحات هسته‌ای را داشته باشند و آمریکا چنین آمادگی را نداشته باشد، ایالات‌متحده در درگیری­های منطقه­ای متضرر خواهد شد.                                     [1] TNWs [2] Gravity bomb [3] Sagebrush [4] MC 14/3 [5] NPG [6] INF [7] USSR [8] Ground-based, GLCMs [9] SACEUR [10] SNF [11] Follow on To Lance, (FOTL) [12] TASM [13] B-61 [14] DCA [15] BMD [16] PRC [17] Forward- based [18] - hub-and-spoke

درک جغرافیای فرهنگی مکان‌ها و آثار (ویرایش دوم) (کتاب الکترونیک)

85000 تومان
این کتاب، مقدمه‌‌ایی مفصل است بر شاید یکی از جالب‌‌ترین و چالش برانگیزترین گرایش‌‌های علمی جغرافیای انسانی. این کتاب با تمرکز بر «مکان» به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی که فرهنگ و هویت از طریق آن تثبیت می‌‌شود، محدوده گسترده نظریات، رویه‌‌ها و رویکنشانهای مورد استفاده در درون این رشته را نمایش می‌‌دهد. کتاب حاضر نه تنها خواننده را با تاریخ غنی و پیچیده جغرافیای فرهنگی آشنا می‌‌کند، بلکه شرایط کلیدی را که این رشته بر اساس آن ساخته شده‌‌است نیز ارائه می‌‌کند. کتاب بر اساس چنین دیدگاه‌‌هایی به جایگاهی به عنوان «ترکیب پویایی از نشانه‌‌‌‌گذاری و نشانها» می‌‌رسد، و در آن ذات پویا و همواره در حال تغییر جهان اطراف ما را پر رنگ می‌‌کند. نسخه دوم برای همراستایی با تحقیقات اخیر و مطالعات به روز مورد بازبینی و به روز رسانی کامل قرار گرفته است. در ضمن یک ساختار جدید هفت بخشی نیز پیدا کرده و دو فصل جدید به آن اضافه شده است: مکان و قابلیت حمل و نقل، و مکان و زبان. این کتاب از طریق پوشش گسترده مسائلی نظیر سن، نژاد، مقیاس، طبیعت، سرمایه‌‌داری و بدن دیدگاه‌‌های باارزشی در زمینه روابط فرهنگی بین مردم و مکان‌‌ها ارائه می‌‌کند. اندرسون دیدگاه‌‌های سازنده‌‌ایی در مورد این مسائل مهم ارائه نموده و به ما در درک و درگیر شدن با مکان‌‌های مختلفی که زندگی ما را می‌‌سازند، یاری می‌‌رساند. «درک جغرافیای فرهنگی» متنی ایده­آل برای دانشجویانی است که از طریق دوره‌های آموزشی تحصیلی یا تکمیلی با این رشته آشنا می‌‌شوند. کتاب نشان می‌‌دهد که چگونه ایده‌‌های نظری، اطلاعات تجربی و روش‌‌های متدولوژیک جغرافیای فرهنگی منجر به روشن شدن و معنا پیدا کردن مکان‌‌هایی می‌‌شوند که در آنها زندگی کرده و رفت و آمد می‌‌کنیم. این به روزرسانی به موقع یک متن بسیار موفق است که بنیان گسترده دانش را در خود نهفته دارد؛ کتابی با ارزش برای اساتید و دانشجویان. جان اندرسون یکی از محققین جغرافیای انسانی در دانشکده برنامه‌‌ریزی و جغرافیا در دانشگاه کاردیف بریتانیا است. تحقیقات او بر روابط بین هویت، فرهنگ، مکان و به ویژه رویه‌‌ها، رویکرد­ها، نشانها و سیاست‌‌هایی که چنین روابطی ایجاد می‌‌کنند، تمرکز دارد.

دیپلماسی فرهنگی و منافع ملی (کتاب الکترونیک)

32000 تومان
جمهوری اسلامی ایران، با داشتن فرهنگی کهن و پویا و نیز تمدنی متعالی که تأثیرات عمیق و گسترده‌ای در مناطق پیرامونی خود گذاشته است، امروزه می‌تواند با بهره‌گیری از دیپلماسی فرهنگی به نحوی مطلوب نفوذ فرهنگی خود را در بسیاری از کشورهای جهان به‌ویژه مناطقی که در آن دارای تاریخ و پیشینه‌ای مشترک با حوزه تمدنی خود را دارد، افزایش دهد. همچنین این کشور می‌تواند به‌مانند بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته جهان با تکیه‌بر فناوری‌های نوین ارتباط‌جمعی و رسانه‌های قدرتمند به گسترش فرهنگ خود در میان ملل دیگر اقدام نماید. در صورت چنین اقدامی، به چنان قدرتی می‌رسد که امروزه معروف به قدرت نرم است. این کشور با استفاده از قدرت نرم خود، ملت‌های منطقه خاورمیانه و جهان را به پیروی از فرهنگ و اهدافش متقاعد کرده و در نتیجه به خواست نهایی خود یعنی همراه کردن دولت‌ها باسیاست‌های خویش دست می‌یابد. ازاین‌رو، جمهوری اسلامی ایران با تکیه‌بر ظرفیت‌ها و عناصر فرهنگی، از قدرت بالفعل به بالقوه در زمینه دیپلماسی فرهنگی و در نهایت قدرت نرم خواهد رسید. برای اجرای آن، تاکتیک‌ها و راهبردهای فراوانی در این خصوص فراهم است؛ اما آنچه در این کتاب اهمیت دارد، آن است که دیپلماسی فرهنگی چه تأثیری بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ جایگاه دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی آن تا چه حد جدی و مهم است؟ سازوکارهای کنونی دیپلماسی فرهنگی آن تا چه اندازه در خاورمیانه و جهان اثربخش است؟ آیا الگوی مدون و مشخصی وجود دارد؟ و مؤلفه‌های دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی آن کدام­اند و چه ارتباطی میان قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی وجود دارد؟ کتاب حاضر سعی کرده است با تجزیه‌وتحلیل ضمن پاسخ به سؤالات فوق، به اهمیت دیپلماسی فرهنگی در روابط بین‌الملل جهان باهدف ارزیابی دیپلماسی فرهنگی بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران بپردازد؛ چون‌که دیپلماسی فرهنگی نقش بنیادین در حفظ منافع ملی جمهوری اسلامی ایران دارد. میان ارزیابی اقدامات و سازوکارهای فعلی دیپلماسی فرهنگی و خلق فرصت‌های جدید در سیاست خارجی آن، ارتباط وجود دارد. در سیاست خارجی آن در خاورمیانه الگو و مدل علمی و پیش رو در حوزه دیپلماسی فرهنگی که بتواند در خور شأن و جایگاهش باشد، دیده نمی‌شود. برای ارزیابی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نیاز به الگوی مطلوب است. با توجه به اهمیت دیپلماسی فرهنگی در برنامه‌ریزی استراتژیک و افزایش درک و آگاهی آن در افکار عمومی ملت‌ها و دولت‌ها و عرصه فرهنگ یک ملت به ملت‌ها و نهادها و سازمان‌های دیگر کشورها با عنایت به تجارب گذشته و نفرت افکار عمومی از جنگ و خونریزی، دولت‌ها ترجیح می‌دهند به‌جای هزینه بسیار سنگین نظامی برای پیشبرد روزافزون تکنولوژی و فضای مجازی اقدام نمایند. امروزه عامل فرهنگی نسبت به سایر ابعاد اقتصادی، سیاسی، نظامی از قدرت پایدارتر و تأثیرگذارتر برخوردار است. ازاین‌رو کشورها با به‌کارگیری سرمایه فرهنگی، از ظرفیت ملی در جهت رسیدن به اهداف و منافع ملی دلخواه خود می‌رسند. از طرفی تکثر در ارتباطات و تعاملات بین‌الملل بیشتر از طریق دیپلماسی صورت می‌گیرد، به‌نوعی هویت انسان‌ها و ملت‌ها دچار تزلزل گردیده است، لذا ضرورت نگاه جدید به دیپلماسی فرهنگی امری اجتناب‌ناپذیر است. از طرفی با ناکارآمدی راهکارهای قدرت محور در حل چالش‌ها و مناقشات جهانی و برقراری امنیت بین‌المللی ضرورت استفاده از دیپلماسی فرهنگی در میان دولت‌ها را دوچندان کرده است.

ژئوپلیتیک ناتو (تعامل سیاست، جغرافیا و قدرت در راهبردهای نوین سازمان پیمان آتلانتیک شمالی)

قیمت اصلی 55000 تومان بود.قیمت فعلی 51000 تومان است.
[real3dflipbook id='6'] سازمان پیمان آتلانتیک شمالی که با هدف اولیه حفظ و تقویت امنیت منطقه ژئوپلیتیکی یوروآتلانتیک در مقابل اتحاد جماهیر شوروی در سال 1949 شکل گرفت، با سقوط پیمان ورشو به­عنوان فلسفه­وجودی­اش­، نه­تنها از بین نرفت بلکه با به­روز کردن راهبردها، با اخذ به­موقع تصمیمات سیاسی، سطح جغرافیایی و مقیاس ژئوپلیتکی فعالیت­هایش در راستای بازآرایی قدرت خود در قرن بیستم را افزایش داد. بررسی تاریخ روابط ­بین­الملل نشان می­دهد خطر کمونیسم در قالب اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو اولین نقطه عطف تاریخ ناتو بود که منجر به­ظهور پیمان واشنگتن به­عنوان سنگ­بنای ناتو و پیدایش نسل اول ناتو شد. دومین نقطه عطف، مربوط­به پایان جنگ سرد و تصمیم سران ناتو برای اصلاح مفهومی و ساختاری پیمان برای بقا در نبود فلسفه­وجودی­اش بود که منجر ­به تدوین مفهوم نوین راهبردی در پنجاهمین سالگرد تشکیل پیمان در سال 1999 و رونمایی از نسل دوم ناتو شد. اما حادثه تروریستی یازده سپتامبر در سال 2001 مفهوم نوین راهبردی مذکور را به­سرعت ناکارآمد کرد و زمینه­های لازم برای ظهور نسل سوم ناتو پدیدار شد و درنهایت این سازمان در سال 2010 سومین مفهوم نوین راهبردی خود پس از جنگ سرد را معرفی و از نسل سوم ناتو رونمایی نمود. نسل سوم ناتو، موسع­ترین راهبردهای فعالیت را برای اتحادیه یوروآتلانتیک فراهم کرده که سبب تاریخی­ترین حضورهای فراجغرافیایی ناتو در اقصی نقاط جهان شده­است. این­که روند تحول در تاریخ ناتو از زمان تاسیس تا امروز چگونه رقم خورده­ و چگونه ناتو مفهوم جغرافیا را در راستای کسب قدرت و در تعامل با سیاست بازتعریف کرده­است موضوع کتاب حاضر است. در این کتاب تلاش شده با استفاده از معتبرترین تالیفات روز جهان با موضوع ناتو، با نگاهی انتقادی به روند پیشرفت و توسعه همه­جانبه فعالیت­ها و اقدامات ناتو پرداخته شود. در این زمینه، مهم­ترین دغدغه نگارنده پر کردن خلا تالیفات در ارتباط با سازمان ناتو است چرا­که علی­رغم حضور این سازمان در تمامی مرزهای آبی و خاکی کشورمان و همکاری گسترده با تمامی همسایگان کشور که امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را متاثر می­نماید اما آن­چنان که شایسته­است در داخل کشور سازمان ناتو مورد شناسایی و توجه قرار نگرفته است. فقر ادبیات مرتبط با شناسایی ناتویِ امروزی و بررسی تغییر و تحولات آن و هم­چنین، فقدان بررسی این سازمان از منظر ژئوپلیتیک و تبیین ژئوپلیتیکیِ یکی از مهم­ترین سازمان­های فرامنطقه­ای، مهم­ترین ضروریات تالیف این کتاب به­شمار می­آیند که نگارنده درصدد رفع آن­هاست. بی­شک ضرورت دارد به­طور عام مراکز علمی و دانشگاهی و به­طور خاص مراکز امنیتی و نظامی کشور توجه به این سازمان، رویکردهای نوین آن و هم­چنین تحولات ساختاری و مفهومی آن را بیش­ازپیش مورد توجه قرار دهند. کتاب حاضر در راستای اهداف فوق در سه فصل تدوین شده­است. در فصل اول نویسنده به بررسی تاریخ تحولات ناتو، معرفی نسلهای اول و دوم و هم­چنین تشریح مبسوط نشست­های سران ناتو از سال 2001 میلادی تاکنون و معرفی مشروح نسل سوم ناتو پرداخته­است. در فصل دوم، نسل سوم سازمان پیمان آتلانتیک شمالی با نگاهی ژئوپلیتیکی تبیین و فرآیندها، کارکردها و اهداف ژئوپلیتیکی آن استخراج و معرفی شده­است. در فصل سوم نیز به تفصیل به معرفی ساختار مدنی به­عنوان مهم­ترین تحول نسل سوم ناتو و هم­چنین شناسایی ساختار نظامی این سازمان پرداخته شده­است. اهمیت این کتاب علاوه ­بر تلاش برای جبران کمبود منابع فارسی درباره معرفی رویکردهای نوین ناتو، نیاز محیط­های دانشگاهی و آموزشی کشور است تا شناسایی یکی­از مهم­ترین کنش­گران بین­المللی با رویکرد ژئوپلیتیکی، برای اساتید، دانشجویان و پژوهش­گران، عملیاتی، محسوس و عینی شود. این کتاب می­تواند به­عنوان یک منبع آموزشی برای رشته­های جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی، روابط بین­الملل، علوم نظامی و امنیت بین­الملل، مورد توجه دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری قرار بگیرد.  

سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه

فصل 1 شامل کلیاتی در مورد سیاست خارجی ایلات متحده است و فصل 2، سیاست خارجی ایالات متحده را در قالب دیدگاه نظری رئالیسم تهاجمی قرار می­دهد. این فصل با تحلیل اهمیت نظریه و نظریه­های مختلف روابط بین­الملل و سیاست خارجی آغاز می­شود. در عین اذعان به اینکه هیچ نظریه­ای نمی­تواند و نباید همه­چیز را تبیین کند، رئالیسم تهاجمی به عنوان چارچوبی نظری مطرح می­شود که منحصراً بر سیاست قدرت­های بزرگ و موضوعات متضمن امنیت ملی و منافع ژئواستراتژیک ایالات متحده تمرکز می­کند. رئالیسم تهاجمی به خاطر رفتار تهاجمی ایالات متحده برای حفظ جایگاه به عنوان تنها هژمون منطقه­ای در نظام بین­الملل، برای تبیین سیاست خارجی این کشور مناسب است. این فصل با بحث روش­شناسی مطالعه­ی موردی تطبیقی که از طریق آن داده­ها گردآوری شده و ادعاهای نظری مورد آزمون قرار خواهند گرفت به پایان می­رسد. فصل 3، تحلیل مطالعه­ی موردی تطبیقی سیاست خارجی ایالات متحده در قبال خاورمیانه در طول جنگ سرد را با تمرکز بر دکترین­های عمده­ی رؤسای جمهور ارائه می­کند. موارد دکترین ترومن، آیزنهاور، نیکسون، کارتر و ریگان با موفقیت این ادعا را به آزمون می­کشند که ویژگی سیاست خارجی ایالات متحده تداوم بوده است تا تغییر. مقاصد سیاست خارجی ایالات متحده برای حفظ جایگاه هژمونیک منطقه­ای با پیشگیری از ظهور هژمونی شوروی در سراسر جنگ سرد بی­تغییر باقی ماند. فقدان حکومت فوق­ملی، دسترسی اتحاد شوروی به سلاح­های هسته­ای، عدم قطعیت در مورد نیات آن، و ضرورت بقا، واکنش تهاجمی ایالات متحده را دیکته کرد. همچنین، با توجه به موقعیت جغرافیایی، ایالات متحده پیوسته بر استراتژی کلان موازنه­بخشی فرامرزی برای دستیابی به مقاصدش متکی بود. فصل 4، تحلیل مطالعه­ی موردی تطبیقی دکترین بوش را در تلاش برای آزمون این ادعا ارائه می­کند که آیا دکترین مذکور نماینده­ی تداوم در سیاست خارجی ایالات متحده در قبال خاور میانه است. از این جهت، سیاستی که منجر به جنگ 2003 عراق شد، به خاطر تأثیر کلی آن بر سیاست خارجی ایالت متحده در قبال منطقه تحلیل می­شود. این فصل با تمرکز بر جنبه­ی استراتژیک و نه جنبه­ی مدیریتی سیاست مذکور، این مسئله را نیز تحلیل می­کند که آیا تغییری در مقاصد ژئواستراتژیک ایالات متحده و استراتژی­هایی که برای دستیابی به آن مقاصد اجرا کرد رخ داد. یافته­ی این بررسی آن است که هیچ تغییری در مقصود ژئواستراتژیک پیشگیری از ظهور قدرت منطقه­ای رقیب و استراتژی کلان موازنه­بخشی فرامرزی مورد استفاده برای دستیابی به این مقصود رخ نداده است. فصل 5، رویکرد مطالعه­ی موردی سیاست خارجی ایالات متحده در دوران اوباما را ارائه می­کند. این فصل، دکترین واقعی اوباما و اصول آن را نیز معرفی می­کند. برای آزمون ادعاها، بررسی حاضر تحلیل مطالعه­ی موردی تطبیقی سیاست خارجی ایالات متحده در قبال ایران، ترکیه، سوریه، و جنگ علیه داعش را ارائه می­کند. یافته­ی این بررسی آن است که سیاست خارجی ایالات متحده در دوران پرزیدنت اوباما نماینده­ی تداوم است و اصول دکترین اوباما همسو با مقاصد ژئواستراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه و استراتژی­هایی است که برای دستیابی به آن مقاصد اجرا کرده است. آنچه دکترین اوباما را از سایر دکترین­ها متمایز می­کند، تأکید آن بر اصل چماق و هویجِ تکمله­ی روزولت بر دکترین مونروئه است. فصل 6، از تحلیل مطالعه­ی موردی تطبیقی برای تبیین رابطه­ی ایالات متحده ـ ایران پس از سقوط شاه در سال 1979 بهره می­گیرد. این فصل برداشت متعارف را با این استدلال به چالش می­کشد که ایران کنشگری عقلانی است و علیرغم تغییر رژیم و خطابه­های سیاسی متعاقب، سیاست خارجی ایالات متحده در قبال آن در موضوعات متضمن منافع ژئواستراتژیک بی­تغییر مانده است زیرا تغییری در مقاصد ژئواستراتژیک و استراتژی­های دو دولت رخ نداده است. مقاصد ژئواستراتژیک و استراتژی­ها همانگونه باقی مانده است زیرا تغییری در جغرافیا و مواضع آنها در سیاست منطقه­ای و جهانی رخ نداده است. ایالات متحده و ایران، در عین محدودیت­های رابطه، منافع ژئواستراتژیک متقابلی دارند و مستعد همکاری­اند تا منازعه. ماجرای ایران ـ کنترا، جنگ 2001 افغانستان، جنگ 2003 عراق، و جنگ با داعش شواهد کافی برای حمایت از این ادعا ارائه می­کنند. کتاب با خلاصه­ای از یافته­ها و تحلیل آینده­ی سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه و چهارگوشه­ی جهان به پایان خواهد رسید. یافته­ی اصلی این است که ویژگی سیاست خارجی ایالات متحده در قبال خاورمیانه در هفت دهه­ی گذشته، تداوم در مقاصد ژئواستراتژیک سیاست خارجی و استراتژی­های دستیابی به آنهاست. مقصود اصلی، حفظ جایگاه هژمونیک منطقه­ای و پیشگیری از ظهور هژمون منطقه­ای دیگر بوده است. به این دلیل، ایالات متحده استراتژی کلان موازنه­بخشی فرامرزی برای حفظ موازنه­ی قدرت در هر منطقه را دنبال کرده است. همچنین، کاربرد یک چارچوب نظری ریشه­دار برای تبیین سیاست خارجی ایالات متحده در هفت دهه­ی گذشته، امکان شکلی از پیش­بینی مشروط را فراهم می­کند. در واقع، یکی از مهمترین مزایای کاربرد چارچوب نظری ریشه­دار برای تبیین سیاست خارجی، پیش­بینی رویدادهای آینده­ای است که در تحت شرایط و عوامل مشابه رخ می­دهند. بر اساس یافته­های پیش­گفته و اصول رئالیسم تهاجمی، این پیش­بینی منطقی است که اگر تغییری در جایگاه هژمونیک و جغرافیای ایالات متحده رخ ندهد، سیاست خارجی آن همچنان اساساً پابرجا خواهد ماند.

سیاست‌گذاری مسکن در ایران (املاک؛ مستغلات و ساختمان)

108000 تومان
مسکن در تمام ابعاد چیزی بیش از یک سرپناه بوده و همۀ خدمات اجتماعی و رفاهی را که یک محله یا اجتماع را به سمت سرزندگی و شادابی محیطی رهنمون می‌سازد را در برمی‌گیرد و به یک جز حیاتی در بافت اجتماعی، اقتصادی و سلامت هر ملت تبدیل‌شده است. تاریخ آن از توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی انسان جداناپذیر است و افزون بر این انعکاس‌دهنده ارزش‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه است، چنان چه بهترین شاهد فیزیکی و تاریخی تمدن یک کشور و شاخص یا معیار قابل‌اطمینانی از رشد اقتصادی است. مسکن يکي از حوزه‌‌هاي مهم اقتصاد و از عمده‌ترین دارايي‌‌ها بوده و امور مربوط به آن، اعم از حاکميتي و تصدي، افزون بر بخش خصوصي و تعاوني، در بخش دولتي و عمومي با دستگاه‌های متعدد، در سراسر کشور پراکنده است. اين پراکندگي‌‌ها که در طول چندين دهه گذشته پديد آمده، ريشه‌‌هاي ناکارآمدي سازماني و منشأ اختلافات ميان مردم و سازمان‌‌ها بشمار مي‌‌آيد که ناشی از نبود یک چشم‌‌انداز جامع و سیاست‌‌گذاری راهبردی می‌باشد. سیاست و خط‌مشی، رویه، اندیشه و تفکری است که در سطوح مختلف یک جامعه به‌منظور حل مسائل و جوامع انسانی به کار می‌رود. سازمان‌های مختلفی که در یک کشور در خدمت نیاز جامعه هستند هرکدام سیاست‌هایی را جهت رفع انواع نیازهای مردم به کار می‌برند. به نظر می‌رسد در وضعيت کنوني مديريت زمين و مسکن شهري به‌نوعی تابع اصول اقتصاد آزاد بوده و به عبارتي در چارچوب سود براي سود بيشتر عمل می‌کند؛ و با سازوکار همان بحث داروين مبني بر بقاي اصلح مطرح می‌شود و در چنين بازاري هرکس داراي توان اقتصادي بالاتري باشد می‌تواند بهترين موقعیت‌های شهر را تحصيل نمايد، به‌طوری‌که گروه‌های کم‌درآمد نه‌تنها نمی‌توانند زمین‌های با موقعيت خوب را در اختيار گيرند بلکه به خارج از محدوده‌های رسمي شهر جهت تأمين سرپناه پرتاب می‌شوند و موجبات شکل‌گیری بازار غیررسمی زمين و سکونتگاه‌های غیررسمی را فراهم می‌آورند. علاوه بر اين ديدگاه سود براي سود به‌مرور زیست‌بوم شهري را نيز تخريب خواهد نمود. لذا براي از ميان برداشتن اين سازوکار و انساني نمودن بازار با رهيافت اقتصاد پايدار جهت‌دهی و اصلاح سیاست‌گذاری دولت در اين عرصه ضرورت دارد. سیاست‌گذاری در امر مسکن در طول 70 سال نظام برنامه‌ریزی در ایران و بررسی تجارب جهانی در امر سیاست‌گذاری موضوع اصلی این کتاب را تشکیل می‌‌دهد. اين پژوهش در پي آن است که با تحلیل سیاست‌گذاری انجام‌شده در بخش مسکن چارچوبي تعريف نمايد که با مشخص نمودن ميزان مداخله دولت، سیاست راهبردی در طول این دوران را موردنقد و بررسی قرار دهد. فصل اول به مفهوم مسکن و واژه‌شناسی آن اختصاص دارد و به تعاریف و مفاهیم و اهمیت مسکن و شاخص‌های آن پرداخته و درنهایت حق به مسکن در معاهدات بین‌المللی را بازتعریف نموده است. فصل دوم به برنامه‌ریزی مسکن و عوامل مؤثر بر این برنامه‌ریزی تأکید دارد. در این فصل اهداف مترتب بر برنامه‌ریزی مسکن در ادبیات جهانی موردبررسی قرارگرفته است. فصل سوم به سیاست در مسکن پرداخته و عوامل تأثیرگذار بر سیاست و استراتژی‌های آن را در قالب سیاست اجرایی و لزوم دخالت دولت در مسکن را تحلیل می‌نماید. در فصل چهارم دیدگاه‌های مرتبط و موجود مسکن که مبنای ادبیات نظری می‌باشد تا حد امکان جمع‌آوری و ارائه گردیده است؛ دیدگاه‌های متفاوت در سیاست‌گذاری از رهاسازی بازار تا تمرکز کامل و انواع سیاست‌های تأمین مالی متکی بر ایدئولوژی حاکم در این فصل موردنظر می‌باشد. فصل پنجم به بررسی تجارب جهانی در برنامه‌ریزی مسکن در قالب کشورهای مختلف در دو بخش توسعه‌یافته و کمتر برخوردار پرداخته که درس‌های مثبت و منفی می‌تواند در سیاست‌گذاری کشور مؤثر باشد. فصل ششم، شاه‌بیت کتاب بوده و بخش اصلی آن را تشکیل می‌دهد و به عبارتی فصول پنج‌گانه می‌تواند مقدمه‌ای بر مدخل این فصل قلمداد شود. در این فصل از شکل‌گیری اولین مجلس مشروطه نگاه مستقیم و غیرمستقیم به سیاست‌گذاری مسکن تا برنامه ششم موردبررسی و ارزیابی قرارگرفته است.

سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی برای تصمیم‌گیری گروهی (کتاب الکترونیک)

50000 تومان

 سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی برای تصمیم‌گیری گروهی

نویسندگان                              پیوتر یانکوفسکی | تیموتی نیرگس مترجمین                 سعید جوی زاده | لیلا آقامردی | ونوس نصیرفام انتشارات                                                                                 آکادمیک چاپخانه و صحافی                                                       دانشگاه خوارزمی شابک                                                               6-83-5697-622-978 نوبت چاپ                                                                              اول/ 1401 شمارگان                                                                                500 نسخه قیمت                                                                             135.000 تومان

شهر خلاق (کتاب الکترونیکی)

50000 تومان
مؤلف: احسان سهرابی اشلقی | دکتر مریم ایلانلو انتشارات: آکادمیک چاپخانه و صحافی: دانشگاه خوارزمی شابک: 1-71-5943-622-978 شابک نسخه مجازی: 0-78-5943-622-978 نوبت چاپ: اول/ 1401 شمارگان:  500 نسخه قیمت نسخه فیزیکی:  110.000 تومان قیمت نسخه مجازی : 50.000 تومان

شهر دوچرخه سوار (کتاب الکترونیک)

45000 تومان

 شهر دوچرخه سوار

نویسندگان                                           متیو آدام | ناتالی اورتار مترجمین                                    ایرج تیموری | سعید جوی زاده انتشارات                                                                                 آکادمیک چاپخانه و صحافی                                                       دانشگاه خوارزمی شابک                                                               6-96-5697-622-978 نوبت چاپ                                                                              اول/ 1401 شمارگان                                                                                500 نسخه قیمت                                                                               90.000 تومان