کتاب های مرتبط
استراتژی برند: 3 مرحله هدفمند در برندسازی برای همیشه
برندسازی کاری است که همه باید در آن شرکت کنند. با این حال، برخی از افراد، حتی کسانی که در بخش بازاریابی فعالیت میکنند، از اهمیت بزرگی که برندسازی در کارشان دارد و چگونگی ایجاد ارزش ویژه برای برند شرکتشان، آگاهی کافی ندارند.
برندهای برتر، ارزشهای خود را با وعدههایشان ترکیب میکنند و عملکرد واقعی آنها اهمیت بیشتری نسبت به کلمات دارد. محصولات آنها نیز بهبود یافته و بهتر از آنچه انتظار میرود، عمل میکنند. این برندها پشت محصولات خود ایستاده و در مورد مسائل اجتماعی تصمیمات درستی میگیرند.
در اینجا چند سؤال وجود دارد که ما به عنوان بازاریاب میتوانیم از آنها برای تعیین همخوانی ارزشها و وعدههای یک برند استفاده کنیم: آیا محصول یا خدمات شما چیز جدیدی به مشتریان شما ارائه میدهد؟ آیا مخاطبان شما اغلب با برند شما ارتباط برقرار میکنند؟
در عصری که پایداری اهمیت زیادی پیدا کرده و وفاداری مصرفکننده بهطور فزایندهای سخت به دست میآید، برای کسبوکارها حیاتی است که برند خود را با هدفی فراتر از سود هماهنگ کنند. اگر برند میخواهد در فضای رقابتی امروز پیشرفت کند، باید راههایی برای تعامل با مشتریانش در سطح عمیقتری پیدا کند. این بدان معناست که عناصر پایداری، مسئولیت اجتماعی و تجربه مشتری، در استراتژیهای بازاریابی باید مد نظر قرار گیرند. تفکر هدفمند نیز برای بسیاری از برندها راهی ضروری برای این کار است.
در سالهای اخیر، کسب و کارها به طور فزایندهای از نیاز به هدفی معنادار، که فراتر از راحتی است و خیر اجتماعی واقعی را ارائه میدهد، آگاه شدهاند. در کتاب "هدف عمیق" نوشته رانجی گولاتی، استاد دانشکده بازرگانی هاروارد، به این موضوع پرداخته و مزایای "هدف عمیق" را نسبت به رویکردهای "هدف راحت" و "برد-برد" بیان کرده است. به گفته گولاتی، زمانی که سازمانها هدف عمیقی را دنبال میکنند، توسط یک مأموریت فراگیر هدایت میشوند که تصمیمگیری را در همه سطوح هدایت میکند. این پایه و اساس یک فرهنگ سازمانی عمدی را فراهم میکند که در آن همه به ماموریت برند متعهد هستند و احساس میکنند که انگیزه دارند تا در خدمت به آن به خوبی عمل کنند.
مفهوم گولاتی میتواند پیامدهای عمیقی برای مشاغلی داشته باشد که به دنبال به حداکثر رساندن موفقیت هستند بدون اینکه صداقت یا سودآوری را قربانی کنند. سازمانهایی که هدف عمیقی دارند تمایل دارند در اهداف عملکرد سودآور و منافع اجتماعی به خوبی هماهنگ باشند. این میتواند با حصول اطمینان از بهرهمندی همه ذینفعان (شامل کارکنان، مشتریان و شرکا) از چشمانداز و ماموریت سازمان به دست آید. همچنین، از رهبران خواسته میشود که چشمانداز بلندمدتی در مورد اینکه چگونه کسبوکار اهداف خود را دنبال میکند و نیازهای ذینفعان را به روشهایی که ارزش پایدار در طول زمان ایجاد میکند، داشته باشند.
در استراتژی برند همه چیز را زیر سوال ببرید - قدرت پرسشگری و اختلال را در آغوش بگیرید
اگر زمانی که چیزی شما را ناراحت میکند به پزشک مراجعه کنید، احتمالاً پزشک دمای بدن شما را اندازه میگیرد، گوشها و چشمان شما را بررسی میکند و فشار خون شما را نیز اندازهگیری میکند و پیش از تشخیص، سؤالاتی در مورد سلامتی شما میپرسد. گاهی اوقات، فقط برای یک چیز به پزشک مراجعه میکنید تا متوجه شوید که این نشانه مشکل دیگری است. پزشک شما علاوه بر کمک به شما در مورد چیزی که ناراحت کننده است، یک برنامه درمانی ارائه میدهد که به شما به عنوان یک فرد کامل کمک میکند.
اگر با راش به آن دکتر مراجعه کردید و آنها متوجه شدند که شما مشکل قلبی دارید، میخواهید که پزشک شما را از این موضوع آگاه کند، نه اینکه فقط روی جوش متمرکز شود. همین موضوع در دنیای بازاریابی و برندسازی نیز صدق میکند. هنگامی که یک بازاریاب برای تعمیر چیزی - مانند یک وبسایت - وارد میشود، قبل از شروع کار باید با یک برند آشنا شود. این بازاریاب برای سنجش اهداف برند و تعیین بهترین مسیر رو به جلو باید سؤالاتی بپرسد. برای انجام این کار، یک بازاریاب باید در فرآیندی کنجکاوی به نام "کشف" شرکت کند.
کنجکاوی در بازاریابی، برای بهبود برند و ارزش آن، بسیار ارزشمند است. شغل ما نیاز به کنجکاوی دارد. نام تجاری، بر اساس تلاش مداوم برای درک خود، سازمان، موقعیت، مشتریان و نحوه کار تیمها با یکدیگر، از کنجکاوی متولد میشود. ارتباط مبتنی بر کنجکاوی، افراد را بر اساس کنجکاوی ذاتی آنها به جای یک برنامه تبلیغاتی مشخص یا جاهطلبی، با هم متحد میکند. در صورتی که به جای ارائه یک پیشنهاد فروش برای محصولات و خدمات، روایتی جذاب و جالب ارائه دهید، توجه مخاطبان را جلب میکنید. برای این کار، باید با حفظ توجه بازار، آنها را به کاوش و بررسی محصولات شما تشویق کنید. برای این کار، باید یک پیوند عاطفی بین تبلیغکنندگان و بینندگان ایجاد کنید. نام تجاری مبتنی بر کنجکاوی، برای درک بهتر و صریحتر در مورد محصولات فروشی، بسیار مفید است. با این حال، مهمتر از آن،
درباره سعید جوی زاده مترجم کتاب استراتژی برند در 3 مرحله هدفمند
دکتر سعید جوی زاده، پژوهشگر و نویسنده برندسازی مشهور در ایران است.دکتر سعید جوی زاده همه ساله کارگاه های بسیاری را در زمینه برندسازی در دانشگاهها و مراکز علمی ایران برگزار کرده و با بیش از 200 شرکت در ایران به عنوان مشاور برندسازی همکاری داشته است. دکتر جوی زاده همچنین دورهای با عنوان "90 روز تا برندسازی" راه اندازی کرده است که در آن به شرکتها کمک میکند تا بتوانند برند موفقی را ساخته و توسعه دهند. وی همچنین به عنوان مدیر مرکز کوچینگ ایران فعالیت میکند و به شرکتها در بهبود استراتژیهای بازاریابی، مدیریت برند و بهبود عملکرد کمک میکند. دکتر سعید جوی زاده با داشتن تجربیات گسترده در زمینه برندسازی و مدیریت، یکی از اساتید برجسته ایران در این حوزه به شمار میرود.
شماره ارتباط با دکتر سعید جوی ازده :
09120438874
در استراتژی برند آیا مانند یک بازاریاب رفتار میکنید؟
نقش بازاریابی یک شغل است که برای دریافت حقوق، الزامات خاصی دارد که شما باید آنها را برآورده کنید. بازاریابی یک طرز فکر غریزی است که مسائل را از دیدگاه مخاطب به عنوان چالش میبیند. شما نمیتوانید از پرسیدن سؤالات خودداری کنید، ایدهها را به بینش تبدیل کنید و آن بینشها را به استراتژیها، کمپینها و جنبشهایی تبدیل کنید که برای مخاطبان و جهان اهمیت دارد. این بخشی از شخصیت شماست که هرگز نمیتوانید آن را تکان دهید، اگر بخواهید از آن به درستی استفاده کنید، باید آن را به عنوان یک هدیه قیمتی دریافت کنید.
یک روز قبل از تدریس در کلاس بازاریابی در دانشگاه، مفهوم "عملکردن مانند یک بازاریاب" به ذهنم رسید. شاگردان من آنچه که لازم بود انجام میدادند، اما شکاف محسوسی بین تاکتیک و استراتژی وجود داشت. من امیدوار بودم که ابزارهای الهام گرفته و یک استراتژی به یاد ماندنی را ببینم که سر و صدا را از بین ببرد. بنابراین، به گروههایی از دانشجویان یک مفهوم بازاریابی را که قبلاً در کلاس توضیح داده شده بود، اختصاص دادم و به آنها فضایی روی تخته سیاه دادم تا هر کاری که میخواستند توضیح دهند. تنها معیار ارزیابی، "خسته نباشید" بود. از دانشجویان خواستم که کارهای خود را در لینکدین و سایر کانالهای اجتماعی پست کنند و درگیر شوند. این تبدیل به یک مسابقه شد و محتوای شخصی ترین و آسیب پذیرترین، بیشترین توجه و درگیری را به خود جلب کرد. این افکار در حال گسترش بودند. اول، این افراد در کلاس بودند که از یکدیگر حمایت میکردند. سپس، دانشجویان در کلاسهای بازاریابی دیگر، اساتید، و والدین، از جمله یکی از والدین CMO، به این فعالیت پیوستند. بعد، افرادی که با آنها کار میکنند، به این تمرین پیوستند. این تمرین الهام بخش بود تا بازاریابان جدید واقعاً مانند یک بازاریاب عمل کنند. آنها عمیق تر وارد مسئله میشدند، ناراحت میشدند و معنای خود را پیدا میکردند.
برندها و افراد در استراتژی برند
برندها باید برای هدفهای بلندمدت برنامهریزی کنند، نه فقط به دنبال دستیابی به اهداف کوتاهمدت باشند. برندهای قوی به آرامی، آگاهانه و با روشمندی ساخته میشوند. همانطور که یک نام تجاری رشد میکند، میتواند به شناخت برند و تداعی مثبت آن منجر شود. اگر میخواهید برند خود را در مسیری طولانیمدت حفظ کنید، باید زمانی را برای ساختن برند خود اختصاص دهید و در شناسایی و تداعی برند سرمایهگذاری کنید.
یک برند بدون کارمندان و مصرف کنندگانش امکان پذیر نیست. برندها بخشی از زندگی و هویت افراد هستند. مردم به درگیر کردن با برندها علاقهای ندارند مگر اینکه ماهیت، معنا و تعاملی در آن وجود داشته باشد. این اغلب زمانی به وجود میآید که نمایندگان برند در آن سرمایهگذاری نشده باشند. البته همه کسب و کارها با یک ایده شروع میشوند، اما این ایده به تنهایی کسب و کار را پشتیبانی نمیکند. باید مردم آن را تقویت کنند.
نقش تیم بازاریابی در ایجاد نقاط ارتباطی فوق العاده حیاتی برای مصرف کنندگان است. باید وعده و پتانسیل بازاریابی را به طور کامل بپذیریم. عادات بازاریابی سالم به چیزی بیش از مهارتهای سخت، ابزارها و قالبهای از هم گسیخته نیاز دارد. با این حال، در دنیای امروز، اینترنت، رسانههای اجتماعی، سیستم آموزشی و شرح شغلها بیشتر بر روی آموزش «مهارتهای سخت» تأکید دارند. میتوانید تمام مهارتها، مدارک و گواهینامههای فنی، تحلیلی و طراحی را در دنیا داشته باشید، اما اگر فرهنگ احترام متقابل، فرآیندی برای اطمینان از دستیابی یکپارچه، توجه تیمی به جزئیات و پیامی واضح و مطمئن برای تقویت وجود نداشته باشد، یک برند هرگز نمیتواند پیشروی کند و از بین برود. برای موفقیت در بازاریابی، نیاز به مهارتهای نرم و یک چارچوب قابل تکرار است که شما را مجبور میکند از دیدگاه مخاطبان خود درباره مشکلی که حل میکنید، فکر کنید.
وقتی مانند یک بازاریاب عمل میکنید، دلیلی وجود ندارد که بین برند و عملکرد انتخاب کنید و نیازی به برچسبهای جذاب برای بخشهای مختلف آمیخته بازاریابی، مانند «بازاریابی رشد» نیست. این عبارات اضافی همه را گیج میکنند و سهم بیشتر بازاریابی را تضعیف میکنند. حتی اگر در حال تبلیغ کسب و کار خود هستید یا فقط خودتان را تبلیغ میکنید، هر کاری که میتوانید انجام دهید تا نکات خود را روشن کنید و خلاقیت و اصالت پشت آن را تقویت کنید. بهترین راه برای جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان فعلی، ارائه یک برند قوی و ارزشمند است که توانایی ملاقات نیازهای مشتریان را دارد.
وقتی مانند یک بازاریاب رفتار میکنید، نمیتوانید ارزشهای خود را کشف کنید، بیشتر بدانید، آنها را به ارزش تبدیل کنید و به برند خود اضافه کنید. برای افزودن ارزش، باید خودتان ارزشها را داشته باشید. همه ما ارزشهایی داریم، اما آنها همیشه مستند نیستند و بسیاری از آنها را به خاطر نمیآوریم. اگر ارزشهای اصلی شما در یک قفسه یا جایی از رایانهتان که به جستجوی گسترده نیاز دارد گرد و خاک میگیرند، احتمالاً ارزشهای شما چقدر میتوانند به اصل شما صادق باشند؟ بهتر است ارزشهای خود را بشناسید، آنها را در زندگی و کسب و کار خود به کار ببندید و آنها را به برند خود اضافه کنید.
زیبایی بازاریابی در این است که راههای زیادی برای رسیدن به نتیجه مطلوب وجود دارد، از جمله روشهای آزمایش شده و واقعی که برای بازاریابان کار میکنند و خواهند کرد. با این حال، اکنون زمان آن است که بازاریابی با تغییر زمان تغییر کند. و این تغییر توسط برندسازی و افرادی که برندهای معنیدار ایجاد میکنند هدایت میشود. برندسازی و ارایه برندهای با ارزش و معنی، اکنون تبدیل به راهکاری اساسی در بازاریابی شده است. به دنبال این هدف، باید از روشهای نوین و خلاقانه استفاده کرده و با ایجاد تجربههای مثبت برای مشتریان، به دستیابی به اهداف بازاریابی خود برسید.
«بدون اسکریپت. آسیب پذیر. واقعی.” آینده رسانهها بدون فیلمنامه و آسیب پذیر است
انکار قدرت رسانههای بدون اسکریپت سخت است. آنها میتوانند احساسات را برانگیزانده، داستانهایی را بیان کنند و با مخاطبان در سطح عمیقتری ارتباط برقرار کنند. پلتفرمهایی مانند توییتر، اینستاگرام و تیک تاک به ما این امکان را دادهاند که خودمان را برای مخاطبان زیادی ابراز کنیم و با دیگران در ارتباط باشیم. این قابل توجه است که چگونه افراد میتوانند تا این حد خلاق باشند حتی زمانی که تجهیزات یا ابزارهای پیشرفتهای ندارند. ایجاد ارتباط موثر با مصرف کنندگان، مستلزم این است که مخاطبان و نیازهای آنها را درک کنید. مردم به دنبال ارتباطات معتبر هستند، بنابراین مهم است که برای ساختن داستانهایی که بدون اتکا به حقهها یا هزینههای گرانقیمت تولید درگیر هستند، وقت بگذارید. داستان سرایی صادقانه از طریق تصاویر، صدا و متن معنادار، چیزی بیش از صرفاً مواد بازاریابی را به مخاطب ارائه میدهد - این امر باعث ایجاد پیوند بین برند و مصرف کننده مادامالعمر میشود. همیشه لازم نیست بودجه خود را روی بازیگران گرانقیمت فناوری یا A-list سرمایهگذاری کنید. محتوای ساده و معنادار میتواند به همان اندازه در ایجاد یک ارتباط واقعی موفق باشد اگر با بینندگان شما دردسری ایجاد کند.
اخیراً، بازاریابان از محتوای متنی و طراحیهای فانتزی دور شدهاند. به جای محتوای قدیمی، مردم اکنون به محتوای پویا و جذابتر اهمیت میدهند که باعث تبادل پیامی آسانتر و شفافتر میشود.
قبل از TikTok، پروفایلهای شخصی و حرفهای من در رسانههای اجتماعی به عنوان آلبومهای عکس تمجید شده بودند. اما اکنون، با TikTok، احساس راحتی میکنم که شخصیت سه بعدی خود را به نمایش بگذارم. این یک دنیای مجازی است که برای به اشتراک گذاشتن علایق متنوع، طنز، و قلب عجیب و غریب طراحی شده است. در تجربه شخصی من، این برنامه به من امکان میدهد که نه تنها لحظات زندگی را به یاد بیاورم، بلکه چیزهایی ایجاد کنم که به آن خاطرات متصل میشوند. نسلهای جوانتر سالهاست که این راه را ایجاد میکنند و شرکتهایی مانند Google، TikTok، و Meta دارای حقوق مالکیت معنوی مربوط به آثار، پرسونا، و نمایههای خود و نحوه نمایش آنها در جهان هستند.
پلتفرمهایی که بر خلاقیت تمرکز دارند، برای چشمانداز رسانههای اجتماعی ضروری باقی خواهند ماند. اگرچه ممکن است همه چیز در اطراف ما تغییر کند، اما اصالت و ارتباط ارزشهایی هستند که هرگز از مد نمیافتند. نسل بعدی رسانهها تکامل خواهند کرد و متاورژن راه خود را به تصویر خواهد کشید. دوران محتوای متنی که در تلویزیون پخش میشد، مدتی است که گذشته است. با فراسویی و تکامل رسانهها، همه ما فرصتی باورنکردنی برای ارتباط و تعامل با مخاطبان خود خواهیم داشت و در عین حال، تجربیاتی را ایجاد میکنیم که ارزش برای به یادآوری و بحث کردن را دارند.
برندهایی که این چشمانداز جدید را درک میکنند و میتوانند ارتباطات معناداری با مخاطبان خود ایجاد کنند، در صدر قرار خواهند گرفت. آنها کسانی هستند که برای فروش چیزی خیلی تلاش نمیکنند، بلکه در عوض روی تعامل با مردم و ایجاد مکالماتی تمرکز میکنند که واقعاً تأثیرگذار باشد.
در اینجا یک چالش وجود دارد: دفعه بعدی که به ایجاد محتوا فکر میکنید، از قالبهای ثابت دوری کنید و به این فکر کنید که چگونه میتوانید چیزی واقعاً منحصر به فرد ایجاد کنید که با مردم تعامل داشته باشد و برایشان جذاب باشد.
در استراتژی برند با راهنمایی رشد کنید
به عنوان یک بازاریاب، میتوانید در سطح بالا یا بسیار متواضع باشید. هر دو گزینه به شما کمک نمیکنند تا به جایی که باید بروید برسید. اگر بیش از حد بالا هستید و بیش از حد زورگو هستید، مردم ممکن است شک داشته باشند که آیا چیزی که ارائه میدهید واقعی، معتبر و صادقانه است یا نه. به عنوان یک حرفهای، باید احساس نزدیکی به کاری که ارائه میدهیم، داشته باشیم. راه انجام این کار، هماهنگ کردن کارمان با علاقههایمان است.
ما چطوری میتونیم این کار را انجام بدهیم؟
در این کتاب، من با استفاده از یک فرآیند سه مرحلهای، به شما کمک میکنم رویکردی معتبر برای برندسازی ایجاد کنید: هویت، قصد و اجرا. بخش اول "هویت" به شما این امکان را میدهد که موانع شخصی را از بین برده و تعیین کنید که به عنوان یک فرد و یک حرفهای چه کسی هستید. بخش بعدی "قصد" به شما کمک میکند تا هویت خود را از طریق فرآیند برنامهریزی و هدفگذاری توسعه دهید. و با هویت و قصد به عنوان پایه و اساس، به مرحله نهایی، به موقع، مرتبط، صادقانه و معنادار خواهیم رسید: «اجرا». پایان این کتاب بر کمک به شما برای برداشتن گامهای حسابشده به سوی توسعه برندتان تمرکز دارد، به طوری که برند شما، قبلاً ایجاد شده باشد یا خیر.
امروز ما موقعیت خوبی داریم تا از قدرت بازاریابی برای ایجاد تغییرات معنادار استفاده کنیم. این کتاب به شما یاد میدهد که چگونه کسبوکارهای معتبرتری بسازید و شما را برای داشتن صدایی در تعریف آینده بازاریابی آماده میکند. بازاریابی مستلزم تصمیمگیری است و شما تنها زمانی میتوانید تصمیمات بهتری بگیرید که واقعاً بفهمید چه کاری انجام میدهید و چرا آن را انجام میدهید. این سفر با تعریف مجدد همه چیزهایی که تا به حال در مورد بازاریابی باور داشتیم، آغاز میشود و تا طرح و راهاندازی بازار ادامه مییابد. به عقب نگاه نکنید، به جلو عمل کنید؛ آیا آماده جهش هستید؟
Reviews