کتاب های مرتبط
حس خوب فروش
1: ذهن خود را به اهداف خود بتابانید
مهمترین دارایی شما چیست؟: توجه شما امروز کجاست؟ نور ذهنت را به کجا هدایت میکنی؟ روی خودت؟ در مورد مشکلات شما؟یا در مورد نتایجی که میخواهید امروز تولید کنید؟
ذهن شما پرتوی از خورشید است. دنیای تجارت یک باغ مرطوب و درخشان از خاک تیره مرطوب است که دانههای زیادی را پنهان کرده است که فقط منتظر رشد هستند. هر جا که توجه خود را معطوف کنید، آنجاست که یک گل شروع به رشد میکند.
دوست من Jim Blasingame میزبان یک برنامه رادیویی محبوب در سراسر کشور به نام مدافع مشاغل کوچک است. او اخیراً به من گفت که سال اولی که با برنامهاش روی آنتن میرفت، تمام حواسش را معطوف دغدغهها و مشکلات برنامه کرد و برنامه واقعاً مشکل داشت. سه سال بعد او شروع به توجه بیشتر و بیشتر به مخاطب کرد ... و مخاطبان افزایش یافت! به هر چیزی که توجهش را معطوف میکرد رشد میکرد.
هر چیزی که به آن توجه کنید گسترش مییابد رشد میکند. به گیاهان خانه خود توجه کنید رشد میکنند. به ورزش مورد علاقه خود توجه کنید و اشتیاق شما به آن ورزش افزایش مییابد، توجه چنین است. هر جا که به آن اشاره کنید، هدف آن توجه بیشتر میشود.
وقتی به فرصتهای جدید برای فروش توجه زیادی میکنید، ببینید چه اتفاقی میافتد.
2: در مکانهای پایین دوست پیدا کنید
در حال حاضر، همه قبلاً به شما گفتهاند که بالاتر بروید. فروش به تصمیم گیرندگان در مکانهای بالا در شرکتهای مورد نظر شما.
حتی ممکن است در مورد "چگونه از دروازه بان عبور کنیم" درس بگیرید.
اما هر زمان که با فردی که تیم را در فروش رهبری میکند صحبت میکنید، آنها نیز داستانهایی در مورد قدرت داشتن دوستان در مکانهای پایین خواهند داشت.
حتی اگر قراری با رئیس بزرگ نداشته باشید و روزی آن را بخواهید، رفتن و ملاقات با افراد دیگر ضرری ندارد. با همه آنها مانند طلا رفتار کنید. آنها طلا هستند. آنها میتوانند در مورد شرکتی که در آن کار میکنند چیزهای زیادی به شما بگویند.
یک بار با زنی به نام ماری آشنا شدم که پشت میز جلوی یک شرکت بزرگ بود که میخواستم به آن بفروشم. هر چه بیشتر میایستادم و بیشتر صحبت میکردیم، او بیشتر میخواست به من کمک کند. بالاخره یک روز او گفت: "خیلی زود صبح شنبه بیا او [رئیس بزرگ] حدود ساعت هفت میآید و برای یکی دو ساعت کار میکند. او شنبه معمولی است و برای دیدن هرکسی که میآید بسیار باز است. من میروم. اینجا با شما آشنا میشویم و شما را معرفی میکنیم. ما آن را آرام و معمولی جلوه میدهیم."
آن یک حرکت باعث شد که من به تجارت زیادی دست پیدا کنم. ماری آنقدر درباره شرکت به من گفته بود که وقتی بالاخره با خانم ملاقات کردم. در مکانهای بلند، من توانستم با او به زبان خودش درباره دنیایی که در آن زندگی میکند صحبت کنم. به دلیل "تحقیق" آشکاری که در شرکت او انجام داده بودم، بلافاصله به من اعتماد کرد. پژوهش؟ ماری تحقیق من بود.
هیچ آدم بی اهمیتی وجود ندارد. همه تکه ای از پازل زندگی هستند. همه نقش بسیار مهمی دارند. همه قدرت دارند.
دوستان شما در مکانهای پایین نسبت به مدیران بالاتر از قدرتهای جالب تری برخوردارند زیرا این قدرت مخفی است. مثل قدرت یک جادوگر است. این قدرتی است که آنها در محفظههای مخفی پنهان کردهاند. آنها راههایی از دروازه دارند که به هیچ کس نشان نمی دهند. و تا زمانی که به شما اعتماد نکنند هرگز قدرت پنهانی خود را به رخ نمی کشند. این همان راز است و رقبای شما هرگز نمی دانند که این قدرت وجود دارد زیرا رقبای شما یاد میگیرند که چگونه از این افراد در مکانهای پایین دوری کنند و راه خود را مستقیماً به اوج برسانند.
رقبای شما در سمینارها نشستهاند و یاد میگیرند که چگونه از دروازه بان عبور کنند. چگونه از ماری عبور کنیم!
لونیتا فروشنده ای بود که وقتی یاد گرفت که رویاها را تجزیه و تحلیل کند، متوجه شد که بیشتر فروخته است.
لونیتا میپرسید: "چه میخواهی؟ رویای تو چیست؟ دوست داری چه اتفاقی در کسب و کارت بیفتد؟"
سپس، لونیتا (که فروشنده ماهری بود) با یافتن پاسخ به این سؤالات، قول داد که نقش کوچک خود را در تحقق این رویا ایفا کند.
او میگفت: "من قول میدهم به شما کمک کنم." "من به شما کمک خواهم کرد تا آنچه را که قصد دارید داشته باشید. تمام اعما و افکارم را روی اهداف شما متمرکز خواهم کرد. ماشینهای اداری من که به شما میفروشم نقش مهمی در آن دارند. آنها کارها را موثرتر و بیشتر میکنند. همانطور که به سمت آینده خود حرکت میکنید، برای شما در سراسر دفتر کارآمد است. اکنون اهداف شما کمی سریعتر به دست خواهند آمد."
لونیتا تیم خود را در فروش رهبری کرد.
4: به استفاده از شجاعت خود ادامه دهید
یکی از فواید و لذتهای بزرگ فروش این است که فرصتهایی برای شجاعت ارائه میدهد. بسیاری از حرفهها این کار را نمیکنند، بنابراین افراد زیادی با دانستن اینکه واقعاً چقدر شجاع هستند، به قبر خود نمیروند.
همانطور که تصمیم میگیرید، در طول روز، بین دو انتخاب، هر دو انتخاب، زمانی که نمی توانید تصمیم بگیرید: شجاع ترین انتخاب را انتخاب کنید.
بسیاری از اوقات فروشندگان تعجب میکنند که چگونه میتوانند کار بیشتری انجام دهند. آنها در حال تبدیل شدن به معتاد به کار هستند. پاسخ در تلاش برای انجام کار بیشتر نیست. جهشهای کوانتومی واقعی از انجام کارهای شجاعانهتر ناشی میشوند.
در طول روز به راههایی فکر کنید که بتوانید کاری جسورانه تر از حد معمول انجام دهید. این حتی ساعات کاری شما را بعد از مدتی کاهش میدهد.
5: خود را در ماشین خود آموزش دهید
امروزه برنامههای صوتی تحریک کننده و الهام بخش زیادی برای زنان و مردان تجاری موجود است که رانندگی به سمت محل کار میتواند یکی از مفیدترین اوقات روز باشد.
به جای تلاش برای برقراری چندین تماس تلفن همراه با ارتباط نامناسب در حین رانندگی، چرا در یک نوار یا سی دی عالی برای گوش دادن قرار ندهید؟ چرا هر بار که رانندگی میکنید، هوش تجاری و بازاریابی خود را بهبود نمی دهید؟
تماس تلفنی و گوش دادن به "اخبار" از رادیو میتواند اتلاف وقت رانندگی شما باشد. این میتواند سطح اضطراب شما را افزایش دهد و روز شما را بسیار پر استرس تر از آنچه که باید باشد. تماسهای تلفنی خود را زمانی برقرار کنید که آرامش و اعتماد به نفس دارید و میتوانید به طور واضح و مؤثر ارتباط برقرار کنید و مکالمات خود را به یک حس کامل و گرم و بالغ تبدیل کنید.
شما نمی خواهید بهترین مشتری بالقوه شما به این شکل صحبت کنید:
"هی، سلام، ممنون که تماسم را گرفتی... نگه دار! لعنتی! من دارم زیر یک پل میروم؟ اینجا هستم، صدای من را میشنوی؟ تلفن. فکر میکردم تو را از دست داده ام. به هر حال در قرارداد نوامبر، سلام؟ سلام ... "
این نوع تماس به مشتری شما یک پیام ساده میفرستد: زندگی شما خارج از کنترل است.
آیا این همان چیزی است که میخواهید از زمان رانندگی خود برای آن استفاده کنید؟
Reviews