کتاب های مرتبط
ساخت ایدههای ماندگار
در دنیای امروز، هر روز با شاهد ایدههای جدید و مبتکرانهای هستیم که به راحتی میتوانند زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهند. اما برخلاف آنچه که بسیاری فکر میکنند، ایدههای ماندگار و برجستهای که به ما معرفی شدهاند، تنها به دلیل خلاقیت فردی نبودهاند. بلکه، این ایدهها بیشتر به دلیل رویکردهای خاصی که برای پیادهسازی آنها انتخاب شدهاند، ماندگار شدهاند.
در کتاب ساخت ایدههای ماندگار "ساخت ایدههای ماندگار"، به بررسی این رویکردهای خاص اشاره میشود و به کمک آنها، خوانندگان میتوانند به سادگی ایدههای برجسته و پایداری را شناسایی و پیاده کنند. این کتاب به کمک مثالهای کاربردی و رویکردهای عملی، به خوانندگان نشان میدهد که چگونه میتوانند به روشهای خلاقانهای برای پیادهسازی ایدههای خود دست یابند.
در کتاب ساخت ایدههای ماندگار، با تمرکز بر روی رویکردهایی که به ساخت ایدههای ماندگار کمک میکنند، خوانندگان با مفاهیم اساسی درباره خلاقیت، ارزشهای سازمانی، تحلیل زنجیره ارزش و مدیریتمهای موفقیت آشنا خواهند شد. همچنین، در این کتاب به روشهای مختلفی برای انتخاب ایدههای مناسب، توسعه آنها و بهرهگیری از رویکردهای خاص برای بهبود کیفیت و ماندگاری ایدهها پرداخته میشود.
شاید همه ما ایدههای خوبی داشته باشیم، اما پیادهسازی آنها به درستی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. این کتاب به خوانندگان نشان میدهد که چگونه از طریق ساخت ایدههای ماندگار، میتوانند به راحتی به اهداف خود دست یابند و در همان زمان، بهبود کیفیت زندگی خود و دیگران را نیز تضمین کنند. این کتاب به دانشجویان، کارآفرینان، مدیران و همه افرادی که به دنبال یافتن روشهایی برای تحقق ایدههای خود هستند، توصیه میشود.
در پایان، باید تاکید کرد که کتاب ساخت ایدههای ماندگار تنها یک راهنمای عملی نیست، بلکه یک پلساز است که به خوانندگان کمک میکند تا ایدههای خود را به طور موثری پیاده کنند و به عنوان برجستهترین و ماندگارترین ایدهها در دنیای امروز شناخته شوند.
تکنیک های خلاقیت و ایده پردازی
تکنیک های خلاقیت،نوآوری و ایده پردازی بسیار گسترده و متنوع هستند. در ادامه، به برخی از تکنیک های خلاقیت و ایده پردازی معروف اشاره می کنم:
- اتحاد مفاهیم: با ترکیب دو یا چند مفهوم مختلف با هم، ممکن است ایده های جدید و خلاقانه را به ذهن بیاورید.
- سؤالات چرخه ای: با پرسیدن سؤالات مختلف که به یکدیگر مرتبط هستند و با هم تغییر می کنند، می توانید به ایده های جدیدی دست یابید.
- شکست فکری: با تصور نتایج بدی به عنوان حلقه پایانی، می توانید به دنبال راه حل های جدیدی باشید. این تکنیک موجب افزایش خلاقیت و ایده پردازی می شود.
- اشتراک گذاری ایده ها: با گفتگو با افراد دیگر و به اشتراک گذاری ایده های خود، ممکن است افراد دیگر با تجربیات و دیدگاه های خود به بهبود آن کمک کنند.
- مغزگوشت: با نوشتن ایده های خود بدون توقف برای چند دقیقه، می توانید به ایده های جدید و خلاقانه دست یابید.
- تحلیل ایده های دیگران: با تحلیل و بررسی ایده های دیگران، می توانید به خلاقیت و ایده پردازی بیشتری دست یابید.
- شکل دهی به ایده ها: با رسم نمودارها، تصاویر و نقشه های ذهنی ایده های خود، می توانید به صورت واضح تر به آنها فکر کنید و به دنبال ایده های جدید و خلاقانه باشید.
- تحلیل SWOT: با تحلیل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها، و تهدیدات، می توانید به ایده های خود برای بهبود آنها فکر کنید و ایده های جدیدی پیشنهاد دهید.
همچنین، می توانید با استفاده از روش های مختلف نظیر مطالعه، تحقیق، شنیدن موسیقی، ورزش و ... به ایده های خلاقانه دست یابید.
چرا برخی از ایدهها زنده میمانند و برخی دیگر میمیرند
برخی ایدهها در طول زمان میتوانند بسیار ماندگار و پایدار باشند، در حالی که برخی دیگر به سرعت فراموش میشوند و میمیرند. دلیل این امر به عوامل مختلفی بستگی دارد، که در زیر به برخی از این عوامل اشاره میشود:
- مشکلات در پیادهسازی: یکی از عوامل اصلیای که میتواند سبب ناموفقیت یک ایده شود، مشکلات در پیادهسازی آن است. گاهی اوقات، ایدههای خوبی وجود دارند، اما به دلیل نداشتن یک رویکرد مناسب برای پیادهسازی، به سرعت به فراموشدن محکوم میشوند.
- عدم تطبیق با بازار: ایدههایی که نتوانند با نیازهای بازار سازگار شوند، به سرعت از بین میروند. به عنوان مثال، اگر یک شرکت تولید کننده تلفن همراه، ایدهای برای تولید تلفن همراه با صفحهنمایش نمایش دهنده تصاویر سه بعدی داشته باشد، اما این ایده با نیاز بازار همخوانی نداشته باشد، به سرعت از بین خواهد رفت.
- عدم مزیت رقابتی: ایدههایی که نتوانند یک مزیت رقابتی در مقابل رقبای خود ارائه دهند، به سرعت از بین خواهند. برای ماندگاری یک ایده، لازم است که این ایده بتواند با رقبای خود رقابت کند و مزیتی را برای خود ایجاد کند.
- عدم ارتباط با ارزشهای جامعه: ایدههایی که با ارزشهای جامعه سازگاری ندارند، به سرعت از بین میروند. به عنوان مثال، اگر یک شرکت تولید کننده تنباکو، ایدهای برای توسعه تنباکوهای با طعم میوه داشته باشد، این ایده با ارزشهای جامعه سازگاری نخواهد داشت و به سرعت از بین خواهد رفت.
- نبود نوآوری: ایدههایی که نتوانند به صورتازه و نوآورانه باشند، به سرعت از بین خواهند رفت. برای ماندگاری یک ایده، لازم است که این ایده بتواند با نوآوری و ابتکار، بهبود و تغییر یابد و با گذر زمان، همچنان مورد توجه بازار باشد.
- عدم ارائه مزیت اقتصادی: ایدههایی که نتوانند به صورت مالی سودآور باشند، به سرعت از بین خواهند رفت. برای ماندگاری یک ایده، لازم است که این ایده بتواند به صورت اقتصادی سود آور باشد و توانایی رشد و توسعه را داشته باشد.
- نداشتن پشتیبانی و منابع کافی: برایدههایی که نتوانند از پشتیبانی و منابع کافی برخوردار باشند، به سرعت از بین خواهند رفت. برای ماندگاری یک ایده، لازم است که این ایده بتواند از پشتیبانی و منابع کافی برخوردار باشد و بتواند برای مدت طولانی در بازار حضور داشته باشد.
در کل، برای ماندگاری یک ایده، لازم است که با ارائه یک مزیت رقابتی، مطابق با نیازهای بازار، با ارزشهای جامعه سازگار، نوآورانه و اقتصادی سودآور باشد و از پشتیبانی و منابع کافی برخوردار باشد. همچنین، پیادهسازی و توسعه آن با یک رویکرد مناسب و با موفقیت، نیز برای ماندگاری یک ایده بسیار حائز اهمیت است.
راز ماندگار شدن یک ایده
راز ماندگار شدن یک ایده، به وابستگی بسیار زیاد به اجرای صحیح و موفق آن ایده دارد. اما علاوه بر این، چند نکته دیگر نیز میتواند به ماندگاری یک ایده کمک کند:
1. توجه به نیازهای بازار: ایده شما باید به نیازهای بازار پاسخ دهد و برای جامعه مفید و مورد نیاز باشد تا بتواند برای مدت طولانی از آن استفاده شود.
2. توجه به جزئیات: برای ماندگار شدن یک ایده، باید به جزئیات آن توجه کنید و در تمامی مراحل اجرای آن، به دقت و دقت کار کنید.
3. ارتباطات موثر: برای ماندگاری یک ایده، باید به ارتباطات موثر و ارتباطات بازاریابی توجه کنید تا بتوانید ایده خود را به جامعه معرفی کنید و آن را به خوبی بازاریابی کنید.
4. نوآوری: برای ماندگار شدن یک ایده، باید همیشه به دنبال نوآوری و به روزرسانی آن باشید تا بتوانید با تغییرات بازار و نیازهای مشتریان همگام شوید و باز هم جذابیت خود را حفظ کنید.
5. تیم قوی: برای ماندگار شدن یک ایده، باید یک تیم قوی و متخصص داشته باشید که بتواند بهترین اجرای ایده را برای شما به ارمغان آورد و با تلاش و همکاری مشتریان و بازار، ایده شما را به موفقیت برساند.
چه چیزی ماندگار میشود؟
دوست یکی از دوستان ما یک مسافر تجاری مکرر است. بیایید او را دیو صدا کنیم. دیو اخیراً برای یک جلسه مهم با مشتریان در آتلانتیک سیتی بود. پس از آن، او قبل از پرواز مدتی برای کشتن داشت.
تصور کنید که همین الان کتاب را بسته اید، یک ساعت استراحت کرده اید، سپس با یکی از دوستانتان تماس گرفته اید و بدون اینکه دوباره بخوانید، داستان را تعریف کرده اید. این احتمال وجود دارد که بتوانید آن را تقریباً کامل بگویید. ممکن است فراموش کنید که مسافر برای "یک جلسه مهم با مشتریان" در آتلانتیک سیتی بوده است - چه کسی به این موضوع اهمیت میدهد؟ اما شما همه چیزهای مهم را به خاطر خواهید داشت.
دزدی کلیه داستانی است که ماندگار است. ما آن را درک میکنیم، آن را به خاطر میآوریم و میتوانیم بعداً آن را بازگو کنیم. و اگر باور کنیم که درست است، ممکن است رفتار ما را برای همیشه تغییر دهد - حداقل از نظر پذیرش نوشیدنی از غریبههای جذاب.
داستان دزدی کلیه را با این قسمت مقایسه کنید، که برگرفته از مقالهای است که توسط یک سازمان غیرانتفاعی توزیع شده است. این کتاب شروع میکند، و در ادامه استدلال میکند که «یک عامل محدودکننده جریان منابع به CCIها این است که سرمایهگذاران باید با استفاده از رویههای موجود، مدلسازی شوند. اغلب برای اطمینان از مسئولیت پذیری به هدف گذاری یا الزامات طبقه بندی شده در اعطای کمک مالی متوسل میشوند.
تصور کنید همین الان کتاب را بسته اید و یک ساعت استراحت کرده اید. در واقع، حتی استراحت نکنید. فقط با یک دوست تماس بگیرید و آن قسمت را بدون خواندن مجدد بازگو کنید. موفق باشید.
آیا این یک مقایسه منصفانه است - یک افسانه شهری با یک گذرگاه بد گیلاس چیده شده؟ البته که نه. اما اینجاست که چیزها جالب میشوند: دو نمونه ما را به عنوان دو قطب در طیفی از به یاد ماندنی در نظر بگیرید. کدام یک به ارتباطاتی که در محل کار با آنها برخورد میکنید نزدیک تر به نظر میرسد؟ اگر مانند اکثر مردم هستید، محل کار شما به سمت قطب غیرانتفاعی گرایش پیدا میکند که گویی ستاره شمالی است.
شاید این کاملا طبیعی باشد. برخی از ایدهها ذاتا جالب و برخی ذاتا غیر جالب هستند. گروهی از سارقان اعضای بدن - ذاتاً جالب! استراتژی مالی غیرانتفاعی - ذاتاً جالب نیست! این بحث طبیعت در مقابل پرورش است که در مورد ایدهها اعمال میشود: آیا ایدهها جالب متولد میشوند یا جالب؟
خوب، این یک کتاب پرورشی است.
پس چگونه ایدههای خود را پرورش دهیم تا در جهان موفق شوند؟ بسیاری از ما با نحوه برقراری ارتباط موثر ایدهها، چگونگی ایجاد تفاوت در ایدههایمان مشکل داریم. یک معلم زیست شناسی یک ساعت را صرف توضیح میتوز میکند و یک هفته بعد فقط سه کودک به یاد میآورند که چیست. در حالی که کارکنان با شوق سرشان را تکان میدهند، یک مدیر سخنرانی میکند و از استراتژی جدیدی رونمایی میکند و روز بعد مشاهده میشود که کارمندان خط مقدم با خوشحالی استراتژی قبلی را اجرا میکنند.
ایدههای خوب معمولاً برای موفقیت در دنیا کار سختی دارند. با این حال، داستان مضحک دزدی کلیه بدون هیچ منبعی برای حمایت از آن همچنان در گردش است.
چرا؟ آیا صرفاً به این دلیل است که کلیههای ربوده شده بهتر از سایر موضوعات میفروشند؟ یا آیا میتوان یک ایده واقعی و ارزشمند را به همان اندازه این ایده نادرست به جریان انداخت؟
آرت سیلورمن به کیسه پاپ کورن فیلم خیره شد. به نظر میرسید که روی میزش نشسته بود. مدتها بود که دفتر او پر از دود کره تقلبی شده بود. سیلورمن به دلیل تحقیقات سازمانش میدانست که ذرت بو داده روی میزش ناسالم است. در واقع به طرز تکان دهندهای ناسالم است. کار او این بود که راهی برای انتقال این پیام به تماشاگران سینمای آمریکا بیابد.
سیلورمن برای مرکز علوم در منافع عمومی (CSPI)، یک گروه غیرانتفاعی که به مردم در مورد تغذیه آموزش میدهد، کار میکرد. CSPI کیسههای پاپ کورن فیلم را از دوازده سالن سینما در سه شهر بزرگ برای تجزیه و تحلیل تغذیه به آزمایشگاه فرستاد. نتایج همه را شگفت زده کرد.
وزارت کشاورزی ایالات متحده (USDA) توصیه میکند که یک رژیم غذایی معمولی حاوی بیش از 20 گرم چربی اشباع در روز نباشد. طبق نتایج آزمایشگاهی، کیسه معمولی پاپ کورن 37 گرم داشت.
مقصر روغن نارگیل بود که تئاترها از آن برای پاپ کورن خود استفاده میکردند. روغن نارگیل مزایای زیادی نسبت به سایر روغنها داشت. به پاپ کورن بافتی زیبا و ابریشمی داد و عطر دلپذیرتر و طبیعی تری نسبت به روغنهای جایگزین داد. متأسفانه، همانطور که نتایج آزمایشگاهی نشان داد، روغن نارگیل نیز مملو از چربیهای اشباع شده بود.
یک وعده پاپ کورن روی میز سیلورمن - میان وعدهای که ممکن است بین وعدههای غذایی روسری بریزد - تقریباً دو روز چربی اشباع شده داشت. و آن 37 گرم چربی اشباع شده در یک وعده پاپ کورن با اندازه متوسط بسته بندی شد. بدون شک یک سطل با اندازه مناسب میتوانست سه رقمی را پاک کند.
سیلورمن متوجه شد که چالش این است که تعداد کمی از مردم میدانند "37 گرم چربی اشباع" به چه معناست. بسیاری از ما توصیههای تغذیه روزانه USDA را حفظ نمیکنیم. 37 گرم خوب است یا بد؟ و حتی اگر شهودی داشته باشیم که بد است، از خود میپرسیم که «بد بد» (مانند سیگار) یا «بد عادی» (مثل کوکی یا میلک شیک) است.
حتی عبارت "37 گرم چربی اشباع" به خودی خود کافی بود تا چشمان بیشتر مردم را براق کند. سیلورمن میگوید: «چربیهای اشباع جذابیت صفر دارند. "خشک است، دانشگاهی است، چه کسی اهمیت میدهد؟"
سیلورمن میتوانست نوعی مقایسه بصری ایجاد کند - شاید یک تبلیغ برای مقایسه میزان چربی اشباع شده در پاپ کورن با مقدار مجاز روزانه توصیه شده وزارت کشاورزی آمریکا. به یک نمودار میلهای فکر کنید که یکی از میلهها دو برابر دیگری کشیده میشود.
اما این به نوعی بیش از حد علمی بود. خیلی منطقی میزان چربی موجود در این پاپ کورن به نوعی منطقی نبود. مسخره بود CSPI به راهی نیاز داشت تا پیام را به گونهای شکل دهد که این مضحک بودن را به طور کامل بیان کند.
سیلورمن راه حلی ارائه کرد.
SPI در 27 سپتامبر 1992 یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد. این پیامی است که ارائه کرد: «یک پاپ کورن متوسط کرهای در یک سینمای محله معمولی حاوی چربی مسدود کننده عروق بیشتری نسبت به صبحانه بیکن و تخم مرغ، یک بیگ مک است. و سیب زمینی سرخ شده برای ناهار، و یک شام استیک با تمام تزئینات - ترکیبی!
افراد حاضر در CSPI از جلوههای بصری غافل نشدند - آنها بوفه کامل غذای چرب را برای دوربینهای تلویزیونی چیدند. ارزش یک روز غذای ناسالم که روی یک میز نمایش داده شده است. تمام آن چربی اشباع شده در یک کیسه پاپ کورن پر شده است.
این داستان بلافاصله در CBS، NBC، ABC و CNN پخش شد. صفحه اول USA Today، لس آنجلس تایمز، و بخش سبک واشنگتن پست شد. لنو و لترمن جوکهایی در مورد ذرت بو داده آغشته به چربی داشتند، و سرفصل نویسان برخی از موارد زیر را به زبان میآورند: «پاپ کورن رتبه R را میگیرد»، «چراغ، اکشن، کلسترول!» پاپ کورن تئاتر دو ویژگی چربی است.
ایده گیر کرد. تماشاگران سینما که از این یافتهها منفور شده بودند، دسته دسته از پاپ کورن پرهیز کردند. فروش سقوط کرد. کارکنان خدمات خانههای سینما به پرسشهایی در مورد اینکه آیا ذرت بو داده در روغن «بد» ریخته شده است، عادت کردند. بلافاصله پس از آن، بسیاری از بزرگترین زنجیرههای تئاتر کشور - از جمله United Artists، AMC و Loews - اعلام کردند که استفاده از روغن نارگیل را متوقف خواهند کرد.
این یک داستان موفقیت ایده است. حتی بهتر از آن، این یک داستان موفقیت ایده واقعی است. افراد حاضر در CSPI چیزی در مورد جهان میدانستند که باید آن را به اشتراک بگذارند. آنها راهی برای انتقال این ایده پیدا کردند تا مردم گوش کنند و اهمیت دهند. و این ایده ماندگار شد - درست مانند داستان دزدی کلیه.
و، بیایید صادق باشیم، شانس در برابر CSPI انباشته بود. داستان «فیلم پاپ کورن چرب است» فاقد جذابیت وحشتناک یک باند دزد اعضای بدن است. هیچ کس در وان پر از روغن بیدار نشد. داستان هیجانانگیز نبود، و حتی سرگرمکننده هم نبود. علاوه بر این، هیچ منبع طبیعی برای اخبار وجود نداشت - تعداد کمی از ما تلاش میکنیم تا «از اخبار پاپ کورن به روز بمانیم». هیچ فرد مشهور، مدل، یا حیوان خانگی شایان ستایشی در آن نقش نداشت.
به طور خلاصه، ایده پاپ کورن بسیار شبیه ایدههایی بود که اکثر ما هر روز در آن تردد میکنیم - ایدههایی که جالب اما نه هیجان انگیز، صادقانه اما نه شگفت انگیز، مهم اما نه "زندگی یا مرگ". احتمالاً منابع زیادی برای حمایت از ایدههای خود ندارید، مگر اینکه در تبلیغات یا روابط عمومی فعالیت کنید. شما بودجه تبلیغاتی چند میلیون دلاری یا تیمی از اسپینرهای حرفهای ندارید. ایدههای شما باید بر اساس شایستگیهای خود باشند.
ما این کتاب را نوشتیم تا به شما کمک کنیم تا ایدههای خود را ثابت کنید. منظور ما از «چسب» این است که ایدههای شما درک میشوند و به خاطر سپرده میشوند، و تأثیری ماندگار دارند—آنها نظرات یا رفتار مخاطبان را تغییر میدهند.
در این مرحله، ارزش این را دارد که بپرسیم چرا باید ایدههای خود را ثابت نگه دارید. از این گذشته، اکثریت قریب به اتفاق ارتباطات روزانه ما نیازی به چسبندگی ندارد. لزومی ندارد که «نوش جان کنید» به یاد ماندنی باشد. وقتی به دوستان خود در مورد مشکلات رابطه خود میگوییم، سعی نمیکنیم "تاثیر پایدار" داشته باشیم.
بنابراین هر ایدهای قابل چسبیدن نیست. وقتی از مردم میپرسیم که هر چند وقت یکبار نیاز به ایجاد ایده دارند، به ما میگویند که این نیاز بین یک بار در ماه تا یک بار در هفته، دوازده تا پنجاه و دو بار در سال ایجاد میشود. برای مدیران، اینها "ایدههای بزرگ" در مورد جهت گیریهای استراتژیک جدید و دستورالعملهای رفتار هستند. معلمان سعی میکنند مضامین، تعارضها و گرایشها را به دانشآموزان خود منتقل کنند - انواع مضامین و روشهای تفکری که مدتها پس از محو شدن واقعیتهای فردی باقی خواهند ماند. ستون نویسان سعی میکنند نظرات خوانندگان را در مورد مسائل سیاست تغییر دهند. رهبران دینی سعی میکنند تا حکمت معنوی را با جمعیان خود به اشتراک بگذارند. سازمانهای غیرانتفاعی تلاش میکنند داوطلبان را متقاعد کنند که وقت خود را به اشتراک بگذارند و کمککنندگان نیز پول خود را برای یک هدف ارزشمند به اشتراک بگذارند.
با توجه به اهمیت ماندگاری ایده ها، تعجب آور است که چقدر به موضوع توجه شده است. وقتی در مورد برقراری ارتباط مشاوره دریافت میکنیم، اغلب به زایمان ما مربوط میشود: «صاف بایستید، تماس چشمی برقرار کنید، از حرکات دست مناسب استفاده کنید. تمرین کنید، تمرین کنید، تمرین کنید (اما اینطور به نظر نرسید). گاهی اوقات توصیههایی در مورد ساختار دریافت میکنیم: «آنچه را که قرار است به آنها بگویید، به آنها بگویید. به آنها بگو، سپس آنچه را که به آنها گفتی به آنها بگو." یا "با جلب توجه آنها شروع کنید - یک جوک یا یک داستان بگویید."
ژانر دیگر مربوط به شناخت مخاطبان شماست: "بدانید که شنوندگان شما به چه چیزهایی اهمیت میدهند تا بتوانید ارتباط خود را با آنها هماهنگ کنید." و در نهایت، رایج ترین جملات در حوزه مشاوره ارتباطی وجود دارد: از تکرار، تکرار، تکرار استفاده کنید.
Reviews