کتاب های مرتبط
منظور او از «آتش» چیست. ما به خوبی میدانیم منظور او چیست. اما گاهی اوقات تعجب میکنم. آیا ما واقعا؟ آیا ما آن را از روی تجربه میدانیم؟ آیا ما همان آتش را احساس میکنیم؟ آیا باید شاعر بود یا خواننده؟ خیر همه ما میدانیم که داشتن همان آتش چیست، مهم نیست که چقدر کوتاه آن را تجربه کرده ایم.
نقطه عطف زندگی من زمانی بود که متوجه شدم میتوانم آن آتش را به تنهایی روشن کنم. بیش از 50 سال طول کشید تا این را کشف کنم. اما من در این مسائل کند هستم. اگر بخواهید میتوانید آن را امروز دریافت کنید. در 50 سال اول زندگی ام فکر میکردم آتش فقط زمانی اتفاق میافتد که چیزی به من الهام میشود. این چیزی بود که باید برای من اتفاق میافتاد. و دلیل اینکه من به آن اعتقاد داشتم این بود که این تجربه من بود. شما باید طبق آنچه میدانید پیش بروید، نه؟
جالب ترین چیز در مورد آتش این است که برای روشن کردن آن به آتش نیاز است.
برای آتش زدن به سمت شومینه میروم. روزنامه مچاله شده را زیر کیندلینگ گذاشتم. سپس کندهها را روی چوب کیندلینگ گذاشتم. اما چگونه این آتش را روشن کنم؟ من به یک مسابقه نیاز دارم یا فندک. برای برافروختن آتش باید آتش داشته باشید. کنایه آمیز؟ متناقض؟ متناقض؟ حقه بی رحمانه؟
یکی از دوستانم یک بار گفت: "آتش گرفتی!" او به این واقعیت اشاره میکرد که من فقط یک سری ایدههای کتاب، نسخه مکتوب برای چیزهایی که میفروختیم، برنامههای صوتی ضبط شده، و تعدادی از فعالیتها و اقدامات دیگر را برایش فرستادم.
چگونه خود را آتش زدم؟ با آتش.
یک عمل منجر به دیگری شد و من ترسی نداشتم که زود بلند شوم و کار کنم. خودم را وادار به ورزش کردم من خودم را وقف کار کردم به جای اجازه دادن به حواس پرتی. کار (همانطور که همیشه وقتی تمام وجود خود را در آن میاندازید) به زودی سرگرم کننده شد.
نوئل کوارد نمایشنامه نویس گفت: "کار بیشتر از سرگرمی لذت میبرد."
این زمانی است که شما آن را انجام میدهید. وقتی به آن فکر میکنید جالب نیست. مخصوصاً زمانی که از قبل به آن فکر میکنید.
برای روشن کردن آتش نیاز به آتش دارید. مالش دو چوب به یکدیگر اصطکاک و حرارت کافی ایجاد میکند تا جرقه و سپس شعله ای ایجاد شود که میتوانید آن را در آتش بزرگتر قرار دهید.
Reviews