عصر بعدی (کتاب الکترونیک)

کتاب های مرتبط

عصر بعدی

مقدمه

ابهام در همه جا وجود دارد، اما به خصوص در مورد اقتصاد. نگران این هستید که آب و هوا ممکن است برنامه‌های آخر هفته را مختل کند؟ یک برنامه برای آن وجود دارد. اما هیچ برنامه‌ای برای عدم قطعیت وجود ندارد که واقعاً مهم باشد. آیا شغل من امن است؟ آیا در سال آینده درآمد بیشتری خواهم داشت؟ آیا می‌توانم هزینه خرید خانه را داشته باشم؟ آیا من هرگز قادر به خرید آن خواهم بود؟ آیا اکنون زمان مناسبی برای خرید است؟ آیا پولی که برای پیش پرداخت کنار گذاشته ام در حال افزایش است؟ آیا بازار سهام در شرف سقوط است؟ با تمدید وام مسکن، نرخ بهره چقدر خواهد بود؟ آیا باید برای کوتاه مدت تمدید کنم یا بلندمدت؟ چقدر عمر خواهم کرد - آیا پس انداز کافی برای دوران بازنشستگی خود خواهم داشت؟ و اتفاقا چرا قیمت بنزین این هفته اینقدر بالاست؟ این سؤالات مربوط به تصمیمات مهم زندگی شخصی است که پیامدهای طولانی مدت دارد. همه ما در اقتصاد زندگی می‌کنیم.

این سوالات روزمره برای افراد به اندازه کافی سخت است، اما برای شرکت‌هایی که عوامل بیشتری در بازی دارند، سخت تر است. در واقع، کیفیت تصمیمات آنها نه تنها آینده آنها را تعیین می‌کند، بلکه تعیین می‌کند که آیا فردا هنوز شغلی دارید یا خیر. برای حفظ یک تجارت بادوام که اشتغال ایمن و سودآوری مداوم را ارائه می‌دهد، شرکت ها باید در مورد روندهای اقتصادی آینده مانند فروش، قیمت ها، نرخ بهره و نرخ ارز پیش بینی کنند. آنها این برآوردها را به یک طرح تجاری تبدیل می‌کنند که شامل استخدام، سفارشات مواد خام، خرید تجهیزات، برنامه‌های توسعه و غیره می‌شود. آنها همچنین باید یک برنامه مالی متناظر با حمایت یک بانک و احتمالاً بازارهای سهام عمومی یا اوراق قرضه ایجاد کنند.

به طور خلاصه، کارفرمایان و کارمندان در کنار هم با همان عدم اطمینان اقتصادی روبرو هستند. رشد اقتصادی در مقابل رکود، نرخ تورم، سطح نرخ بهره، نرخ ارز، بازار سهام، ایجاد یا کاهش اشتغال، سطح حقوق، وضعیت بازار مسکن، چشم‌انداز هزینه‌های دولت و مالیات و غیره. برای همه ما مهم است از سطح خیابان، برخی از مفاهیم کلان اقتصادی ممکن است انتزاعی به نظر برسند، اما آنها اجزای تشکیل دهنده همه تصمیمات اصلی اقتصادی ما هستند: آیا کار کنیم و کجا، کجا زندگی کنیم و چگونه، چه چیزی بخریم و چه زمانی، چه زمانی وام بگیریم و چه مقدار، چه زمانی. استخدام کنید و چه زمانی اخراج کنید و چه زمانی از فرصت استفاده کنید و تجارت را گسترش دهید. اقتصاد هوایی است که همه ما تنفس می‌کنیم و آبی که همه ما در آن شنا می‌کنیم.

شما نیازی به یک اقتصاددان ندارید که به شما بگوید بی ثباتی اقتصادی در سال‌های اخیر افزایش یافته است. این بدان معناست که برنامه ریزی برای آینده بسیار سخت تر می‌شود. سوالی که اغلب مطرح می‌شود این است که آیا همه چیز به حالت عادی باز می‌گردد یا خیر. پاسخ طولانی کتاب به این سوال این است که "عادی" آن چیزی نیست که اکثر ما فکر می‌کنیم. پاسخ کوتاه این است که باید منتظر نوسانات بیشتر در سال‌های آینده باشیم، نه کمتر.

آینده‌ای با نوسانات اقتصادی بیشتر به این معنی است که اوضاع می‌تواند بدتر یا بهتر از آنچه ما انتظار داریم پیش برود و دامنه نتایج احتمالی گسترش خواهد یافت. همه ما به طور غریزی از عدم قطعیت متنفریم، حتی وقتی می‌دانیم که دو طرفه است، به این معنی که می‌تواند نه تنها بدشانسی، بلکه گاهی اوقات خوب نیز به همراه داشته باشد. عدم اطمینان استرس زا است. ما هر روز بر اساس انتظاراتمان از آینده تصمیمات اقتصادی تازه‌ای می‌گیریم. و تصمیم اشتباه فقط راحت تر می‌شود.

هنگامی که عدم اطمینان اقتصادی افزایش می‌یابد، خطرات مرتبط با تصمیم گیری اشتباه نیز افزایش می‌یابد. نیروهایی که بر اقتصاد اثر می‌گذارند در آینده نوسانات مکرر و بزرگتری در اشتغال، تورم، قیمت مسکن، نرخ بهره و بازارهای سهام ایجاد خواهند کرد. به عنوان مثال، هنگام خرید خانه، باید در نظر داشته باشیم که خطر از دست دادن شغل و در نتیجه احتمالاً از دست دادن خانه، بیشتر از گذشته خواهد بود.

به طور خلاصه، هرچه آینده ما نامطمئن تر شود، هنگام تصمیم گیری‌های روزمره، ریسک بیشتری را متحمل می‌شویم. مردم چگونه در مواجهه با عدم قطعیت تصمیم می‌گیرند؟ ما تصمیمات خود را بر اساس میانگین تجربیات گذشته خود قرار می‌دهیم و انتظار داریم که آینده مسیر خود را دنبال کند. به عبارت دیگر، اگر در حال حاضر همه چیز غیرعادی به نظر می‌رسد، بیشتر ما انتظار داریم که همه چیز به حالت عادی بازگردد. اما چقدر می‌توانیم به آن اطمینان داشته باشیم؟ هرچه نامطمئن تر باشیم، آن تصمیم استرس زاتر می‌شود. برای رهایی از استرس ناشناخته ممکن است از خانواده، دوستان یا متخصصان مشاوره بگیریم.

متخصصان نژاد خاصی هستند. آنها مانند بقیه ما انتظاراتی را ایجاد نمی‌کنند. آنها پیش‌بینی‌هایی را بر اساس پایگاه اطلاعاتی بسیار گسترده‌تری انجام می‌دهند، از جمله درک اقتصاد، مجموعه‌ای از داده‌ها و مدل‌های کامپیوتری برای پیش‌بینی نتایج. آنها تمام روز را صرف درک این چیزها می‌کنند، در حالی که بقیه ما کارهای معمولی خود را انجام می‌دهیم و سعی می‌کنیم دنیا را عصرها و آخر هفته ها درک کنیم. روزنامه‌ها، کتاب‌ها را می‌خوانیم، در وب جستجو می‌کنیم، یا برنامه‌های اخبار تجاری را تماشا می‌کنیم تا به طیف گسترده‌ای از کارشناسان دسترسی پیدا کنیم تا به ما در درک چگونگی کارکرد جهان کمک کنند. متخصصان زیادی در زمینه اقتصاد وجود دارند و حتی بیشتر از کارشناسان هستند. اطلاعات زیادی در مورد اقتصاد در دسترس ما است، بسیاری از آنها با صدای بلند، بیش از حد مطمئن و متناقض هستند. همیشه حق با کارشناسان نیست و چیزهایی وجود دارد که کارشناسان نمی‌توانند بدانند.

در دورانی که رئیس بانک کانادا بودم، عادت کردم در مورد عدم اطمینان در چشم انداز اقتصادی خود صادق باشم. این امر به ویژه پس از اینکه اقتصاد تحت تأثیر یک آشفتگی قابل توجه قرار گرفت بسیار مهم است، زیرا مدل‌های اقتصادی به راحتی می‌توانند ما را به بیراهه بکشانند. یک مثال خوب، بحران مالی جهانی در سال 2008 و رکود بزرگ پس از آن بود. صادرات کانادا به طرز چشمگیری کاهش یافت و وضعیت با افزایش دلار کانادا که در نهایت در سال 2011 از ارزش برابری خارج شد و بسیاری از شرکت‌های صادراتی کانادایی را مجبور به توقف تجارت کرد، دشوارتر کرد. از آنجایی که دلار در چند سال آینده به طور پیوسته کاهش پیدا کرد، اقتصاددانان انتظار داشتند صادرات کانادا بهبود یابد. این پیش بینی اشتباه بود زیرا بسیاری از شرکت‌های صادراتی دیگر وجود نداشتند. مدل‌های اقتصاددانان به سادگی برای توضیح تخریب شرکت در چنین مقیاسی مجهز نبودند. این تجربه به خوبی نشان داد که پیش‌بینی‌های اقتصادی باید همیشه به‌عنوان نقطه‌ی میانی طیفی از پیامدهای ممکن تفسیر شوند – گاهی اوقات طیف وسیعی از نتایج ممکن. یک پیش‌بینی تنها حدس یک متخصص است که معمولاً توسط مدل‌های مبتنی بر داده‌های تاریخی پشتیبانی می‌شود. اقتصاددانان بسیار شبیه دانشمندان هستند زیرا ما اطلاعات زیادی را دریافت می‌کنیم و فرضیه‌ای برای نحوه عملکرد اقتصاد ارائه می‌دهیم. اما در حالی که یک دانشمند می‌تواند یک فرضیه را در آزمایشگاه آزمایش کند، اقتصاددانان و بانک‌های مرکزی تنها می‌توانند مدل‌هایی را بر اساس رفتار گذشته توسعه دهند. در نتیجه، این مدل‌ها زمانی بهترین عملکرد را دارند که آینده شبیه گذشته باشد. معمولاً توسط مدل‌های مبتنی بر داده‌های تاریخی پشتیبانی می‌شود. اقتصاددانان بسیار شبیه دانشمندان هستند زیرا ما اطلاعات زیادی را دریافت می‌کنیم و فرضیه‌ای برای نحوه عملکرد اقتصاد ارائه می‌دهیم. اما در حالی که یک دانشمند می‌تواند یک فرضیه را در آزمایشگاه آزمایش کند، اقتصاددانان و بانک‌های مرکزی تنها می‌توانند مدل‌هایی را بر اساس رفتار گذشته توسعه دهند. در نتیجه، این مدل‌ها زمانی بهترین عملکرد را دارند که آینده شبیه گذشته باشد. معمولاً توسط مدل‌های مبتنی بر داده‌های تاریخی پشتیبانی می‌شود. اقتصاددانان بسیار شبیه دانشمندان هستند زیرا ما اطلاعات زیادی را دریافت می‌کنیم و فرضیه‌ای برای نحوه عملکرد اقتصاد ارائه می‌دهیم. اما در حالی که یک دانشمند می‌تواند یک فرضیه را در آزمایشگاه آزمایش کند، اقتصاددانان و بانک‌های مرکزی تنها می‌توانند مدل‌هایی را بر اساس رفتار گذشته توسعه دهند. در نتیجه، این مدل‌ها زمانی بهترین عملکرد را دارند که آینده شبیه گذشته باشد.

این کتاب در پی همه‌گیری COVID-19، یک مطالعه موردی در عدم اطمینان شدید اقتصادی نوشته شده است. از نقطه نظر من، اوضاع به نظر هرج و مرج بود. برای چندین هفته در بهار 2020، زندگی من شامل توالی نامنظم و بی وقفه از جلسات مجازی بود، در تمام ساعات روز، که همه از دفتر خانه من که به ندرت استفاده می‌کردم با استفاده از اتصال اینترنتی با قابلیت اطمینان مشکوک گرفته شده بود. برنامه‌های بازار مالی و ابزارهای سیاست پولی به‌سرعت به کار گرفته شدند و بیشتر ما به جای داده‌های واقعی، غرایز را هدایت می‌کردیم.

هر زمان که چنین اتفاقی افراطی برای اقتصاد رخ می‌دهد، از اقتصاددانان خواسته می‌شود تا در مورد آنچه ممکن است برای آینده باشد نظر دهند. من شخصاً به توانایی ما برای پیش‌بینی چگونگی تأثیر همه‌گیری بر اقتصاد جهانی اعتماد بسیار کمی داشتم، و با این حال، طبق معمول، پیش‌بینی‌های مطمئن درباره آینده کم نبود. اکثریت قریب به اتفاق یک تشنج اقتصادی بزرگ را پیش بینی می‌کردند، تشنجی که برای مدت طولانی ادامه خواهد داشت. من شک داشتم. شاید این حالت آفتابی من بود که به سطح می‌آمد، اما این احساس را داشتم که اقتصادها کمی انعطاف‌پذیری نشان می‌دهند. این موقعیت من را به یاد 11 سپتامبر 2001 و اظهارات مطمئن در پی آن رویداد، برخی از آن روزها انداخت.

برخی از اقتصاددانان گفتند: «مردم دیگر هرگز سفر نخواهند کرد. بسیاری می‌گویند: «اقتصاد جهانی شاهد یک رکود عمیق و طولانی مدت خواهد بود. من در آن زمان اقتصاددان ارشد در Export Development Canada (EDC) بودم و هنوز به یاد دارم که در آن زمان با عدم قطعیت پیش‌بینی دست به گریبان بودم. همانطور که معلوم شد، متوجه شدیم که عدم قطعیت خود مفیدترین بینش است. ما به‌روزرسانی پیش‌بینی خود را «عصر جدید عدم قطعیت» نامیدیم تا اذعان کنیم که آینده ممکن است هرگز آنقدر مطمئن نباشد که در گذشته به نظر می‌رسید. من یک نسخه از کتاب «عصر عدم قطعیت» در سال 1977 جان کنت گالبریث را به عنوان پشتوانه‌ای برای چند هفته آینده با خود همراه داشتم، در حالی که حدود بیست سخنرانی عمومی برای بیان تفکر ما در مورد آینده ارائه می‌کردم. ما خواهان رکود جهانی نبودیم، اما گفتیم که افزایش عدم اطمینان باعث می‌شود تا چرخ‌های تجارت بین‌المللی شن و ماسه پرتاب شود. ریسک تجاری در دنیایی که خطر تروریسم در آن همیشه وجود دارد بیشتر خواهد بود و شرکت‌ها با آن سازگار می‌شوند. برای ثبت، اقتصاد جهانی پس از 11 سپتامبر رکودی را تجربه نکرد. سرعت گرفت

کتاب گالبریت در سال‌های 1973 تا 1977 نوشته شد، زمانی که برای حرفه‌ی اقتصاد ابهامات زیادی وجود داشت، زیرا مفهوم «عادی» در حال تغییر بود. ورود نسل رونق نوزاد به نیروی کار جهانی، بازارهای کار را مختل کرد. قیمت نفت در پی تحریم نفتی اعراب به شدت افزایش یافت و در کشورهای واردکننده نفت تشنج ایجاد کرد. سیستم پولی بین‌المللی که از پایان جنگ جهانی دوم برقرار بود - که بر اساس آن اکثر ارزهای ملی در برابر دلار آمریکا ثابت بودند، که روی قیمت ثابت طلا قفل شده بود - شکست و نوسانات نرخ ارز فوران کرد. اینها شوک‌های عظیمی به اقتصاد جهانی بود و نشان دهنده یک تغییر اساسی در آنچه قبلاً "عادی" تلقی می‌شد. آنچه پدیدار شد ترکیبی از افزایش تورم و افزایش بیکاری بود. نتیجه‌ای که مدل‌های اقتصادی آن دوران هرگز پیش بینی نکرده بودند. واضح است که مشکلی پیش آمده است.

در طول دهه بعد، آن مدل ها مورد بازنگری کامل قرار گرفتند. در اواخر دهه 1970 در دوران تحصیلات تکمیلی من، نسل جدیدی از مدل ها در حال ظهور بود. این نقطه نظر گالبریت بود: علم اقتصاد همیشه از یک ایده جدید بزرگ به ایده دیگر و به ایده دیگر پیشرفت کرده است، و هر بار طرفداران ایده جدید آن را با اعتقادی مطلق اما غیرموجه ارائه می‌کردند.

این انتقاد از اقتصاددانان از گالبریت سرچشمه نمی‌گیرد. او از آخرین پاراگراف کتاب خود در سال 1936 به نام تئوری عمومی اشتغال، بهره و پول از کسی جز خود جان مینارد کینز نقل قول نکرد:

ایده‌های اقتصاددانان و فیلسوفان سیاسی، چه زمانی که درست و چه زمانی که اشتباه می‌کنند، قوی‌تر از آن چیزی است که معمولاً درک می‌شود. در واقع، جهان توسط کمی دیگر اداره می‌شود. مردان عملی، که خود را کاملاً از هرگونه تأثیر فکری معاف می‌دانند، معمولاً بردگان برخی از اقتصاددانان منقرض شده هستند.

وقتی دنیا تغییر می‌کند، نظریه اقتصادی باید با آن تغییر کند. اقتصاددانانی که در تطبیق خود شکست می‌خورند، اشتباه خواهند کرد، و همچنین هرکسی که از آنها پیروی می‌کند، اشتباه خواهد کرد.

در حالی که تاریخ ممکن است همیشه تکرار نشود، همانطور که مارک تواین به آن اشاره کرد، اغلب قافیه است. با آرام شدن بازارهای مالی در اواخر بهار 2020، دوباره به پیش بینی‌های اقتصادی انجام شده در نقاط عطف مهم در گذشته فکر کردم و اینکه چقدر اشتباه از آب درآمده بود. نه فقط در اعشار بلکه حتی در جهت. تنها تفسیر منطقی از چنین اشتباهات پیش‌بینی این است که این رویدادهای بزرگ پایه‌های اقتصادی ما را تغییر داده بودند. نظریه‌های ما قدرت خود را برای پیش بینی آینده از دست داده بودند.

Reviews

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “عصر بعدی (کتاب الکترونیک)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *