کتاب های مرتبط
1-1 مفهوم سبز بودن
دنیای امروز به سوی مفاهیم "سبز" در حرکت است که بر افزایش کارایی منابع موجود و تلاش برای کاهش اثرات سوء فعالیتهای بشری بر سلامت انسان، بهرهوری و محیطزیست تمرکز دارد. سازمانهای پیشرو در پیادهسازی مفاهیم سبز اقداماتی از قبیل استفاده کارا از منابع، کاهش مصرف انرژی، ذخیره انرژی، کمینهسازی انتشار کربن و تهیه محصولات سازگار با محیط زیست انجام دادهاند. به همین منظور، آگاهی جهانی برای پیادهسازی مفاهیم سبز در تمامی بخشها رو به گسترش است. در ادامه، درباره مباحث مرتبط با این مفاهیم در حوزه فناوری اطلاعات بحث خواهیم کرد.
1-1-1. محیط زیست امروزی
فعالیتهای بشری ممکن است به تغییرات در محیط زیست بینجامند یا فرصتهایی برای بهبود کسبوکار و دستیابی همزمان به خروجیهای محیطی در یک فرآیند فراهم سازند. این یک تعامل مبتنی بر کسبوکار است که به فرصتهایی برای اقدامات مشارکتی منجر میشوند.
در حالیکه دلیل تغییرات آبوهوایی توسط پاچوری و همکاران (2008) بررسی میشود، اما نیازی به عواملی برای تصمیمگیری درباره استفاده از طرحهای فناوری اطلاعات سبز وجود ندارد. برای مثال، اگر فقط حقایق در نظر گرفته شوند (بدون توجه به اینکه چه چیزی منجر به این تغییر شده) کاملاً واضح است که نفت و زغال استخراجشده از زمین به پایان خواهد رسید. به همین ترتیب، منابع پلاستیکی و سایر مواد شیمیایی نیز تمام خواهد شد، اما آلودگی و زبالههای حاصل از این مواد پلاستیکی با ما باقی خواهند ماند. وجود طرحها و ابتکاراتی برای دوران پس از اتمام غذا، هوا و آب کاملاً ضروری است.
شکل 1-1 نشان میدهد که فناوری اطلاعات بر کسبوکار، اجتماع و محیط کلی پیرامون کسبوکار اثر میگذارد. برای مثال، فناوری اطلاعات در کسبوکار، امکان استفاده از فناوری شبکهای و پردازشهای وسیعی را فراهم میکند که به مراکز داده اختصاصی و بزرگ نیاز دارند. موقعیت مکانی این مراکز داده و افراد شاغل در آنها تحت تأثیر استفاده کسبوکار از فناوری اطلاعات قرار دارد.
بعلاوه، همچنانکه ساختار اجتماعی تضعیف شده و از بین میرود، بر محیط کلی جامعه نیز اثر میگذارد. در نهایت، فناوری اطلاعات تأثیر مستقیمی بر جامعه و محیط زیست دارد که مستقل از تأثیر آن بر کسبوکار است.
تأثیر مستقیم فناوری اطلاعات در گسترش وسیع ابزارهای لوازم خانگی، استفاده از کامپیوترها در مدارس و بیمارستانها، محبوبیت شبکههای اجتماعی و سطح بالایی از فناوریهای ارتباطی مانند GPS در وسایل نقلیه مشاهده میشود.
بهرغم محبوبیت وسیع فناوری اطلاعات، ظاهراً ملاحظات مربوط به محیط زیست توجه کمتری نسبت به به اثرات فناوری اطلاعات در استراتژیهای کسبوکار دریافت کردهاند. رویدادهایی مانند بحرانهای اقتصادی جهانی، نشت نفت شرکت بریتیش پترلوم[1] در خلیج مکزیک و خاکستر آتشفشانی ایسلند عدم توجه به ملاحظات زیستمحیطی در استراتژیهای کسبوکار را پررنگتر کرده است.
شکل 1-1. فناوری اطلاعات بر کسبوکار، جامعه و محیطزیست تأثیر میگذارد و به مثلث پایداری منجر میشود.
از یک سو، مدیرعامل یک شرکت درباره ابعاد مالی ابتکارات زیستمحیطی سؤالاتی مطرح میکند: «چرا؟» یا «عواید حاصل از این طرحها برای من چیست؟»، و از سوی دیگر، این رویدادهای جهانی برای جلب توجه نسبت به محیط زیست بهعنوان بخشی از مدیریت ریسک تلاش میکنند. برای مثال، اگر آلودگی کربن بهنحوی یکپارچه با کسبوکار در نظر گرفته شود، حتی خطرات ناشی از بلایای ذکرشده ممکن است از طریق برنامهریزی قبلی، استراتژیهای کاهش ریسک و حاکمیت مؤثر بهبود یابد.
پاسخ به سؤال «اگر من مسئولیت استراتژیهای کاهش کربن را بر عهده بگیرم، آیا در کوتاهمدت برای من هزینهای خواهد داشت؟) به ریسکهای مرتبط با کسبوکار که به تولید کربن میانجامد، وابسته است. کسبوکارهایی که کربن تولید کرده و جو را آلوده میکنند، شانس کمتری برای بقا در بلندمدت دارند. اما کسبوکارهای سبزی که از IT هوشمندانه استفاده میکنند و پایداری را به مدیریت ریسک خود میافزایند، شانس بیشتری برای موفقیت در حال و آینده دارند.
این دیدگاه را میتوانید در سمت راست شکل 1-1 مشاهده کنید که مثلث پایداری یک سازمان را نشان میدهد که از تعادل بین جامعه و اقتصاد (جامعه چقدر میتواند تحمل کند؟) تعادل بین اقتصاد و محیط زیست (آیا ابتکارات و طرحهای زیستمحیطی مهم و حیاتی هستند؟) و تعادل بین جامعه و محیط زیست (آیا ملاحظات زیستمحیطی عادلانه هستند؟) تشکیل میشود. تلاش برای پاسخ به این سؤالات مبنای طرحهای فناوری اطلاعات سبز را تشکیل میدهد و اصل بنیادی این است که تعادلی بین عوامل اقتصاد، جامعه و محیط زیست برقرار باشد.
مؤسسات تحقیقاتی و مشاوران مختلفی بر این رویکرد متعادل و کلنگر به کسبوکار و محیط زیست مهر تأیید زدهاند.
نظرات متفاوت بازه وسیعی از نیاز به بهینهسازی فرایندهای زنجیره تأمین، خاموشکردن رایانهها در زمان عدم استفاده، طراحی تراشههای ریزپردازندهها با آلودگی کمتر برای ایجاد آگاهی بلندمدت در مورد استانداردها و پروتکلهای زیستمحیطی تا استفاده از معیارها و استانداردهای کربنی و تغییر دیدگاههای کاربران و کارمندان از طریق تحصیل و آموزش را دربرمیگیرد.
استراتژی فناوری اطلاعات سبز از منابع فناوری بهرهبرداری نموده، فرایندها را بازمهندسی کرده و از دیدگاه مثبت مردم برای نشر آگاهی زیستمحیطی در فعالیتهای روزانه کسبوکار استفاده میکند. معیارها و استانداردهای فناوری اطلاعات سبز تمامی جابجاییها به سمت سبز بودن را توجیه میکند.
در این رویکرد کلنگر، به عوامل نرم مرتبط با مردم، دیدگاههایشان و اثرات اجتماعی-فرهنگی فناوری اطلاعات سبز توجه میشود. فرایند تحول شامل مدلی از اهداف کنونی و استراتژی سازمانی و همچنین مدلی از موقعیت آینده سازمان از نظر زیستمحیطی است.
در نهایت، فرایند تغییر و تحول، سازمانها را به سمت تغییرات سیستماتیک از موقعیت فعلیشان به موقعیت آینده سوق میدهد.
راهبرد، سیاست و اقدامات مربوط به فناوری سبز، مفاهیمی است که در سطوح مختلف در یک سازمان تغییر میکنند. برای مثال، شکلگیری استراتژی اولیه فناوری اطلاعات سبز یک تلاش مشترک و پویا است که برای پایدارسازی و ایجاد سیاستهای فناوری اطلاعات سبز توصیه میشود.
این سیاستها نیز در سازمان با سطح، شدت و نگرش متفاوتی کار میکنند. از این رو، پویایی استراتژی فناوری اطلاعات سبز به خطمشیها و نحوه کاربرد، یادگیری و هماهنگی نیروی انسانی و استعدادهای مختلف سازمان نیاز دارد تا به ایجاد سازوکارهای زیستمحیطی در داخل و سراسر سازمان بپردازد.
1-1-2. منابع انرژی تجدیدپذیر
جدا از بحث پیرامون سیاستها و شیوههای مرتبط با سازمان در وضعیت فعلی آن، توجه به تأثیر انواع مختلف انرژی مورد استفاده در سازمانها نیز ضروری است. برای مثال، اگر انرژی بهجای گاز یا نفت، از ذغالسنگ تولید میشد، آیا این موضوع در روش توسعه سیاستهای سازمانی تفاوتی ایجاد میکند؟ بهعنوان مثالی دیگر، آیا سیاستهای سازمانی مرتبط با انتشار کربن باید این حقیقت را منعکس کند که انرژی مصرفی در سازمان از ذغالسنگ قهوهای بهجای ذغالسنگ سیاه تولید شده است؟ (ذغالسنگ قهوهای نسبت به سیاه آلایندگی بیشتری دارد).
این ملاحظات به بحث پیرامون انرژیهای تجدیدپذیر، منابع و موارد استفاده آن منجر میشود. با اینکه انرژیهای تجدیدپذیر، روشی بهینه از منظر تولید و انتشار کربن برای اجرای کسبوکار هستند، اما تمامی فناوریهای تجدیدپذیر ممکن است برای تمامی شرایط و مکانها مناسب نباشد. بعلاوه، انرژیهای تجدیدپذیر نیز لزوماً ارزان نیستند. بنابراین، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر مستلزم آن است که دولت و قانونگذاران نقش مهمی در تشویق به استفاده از این انرژیها ایفا کنند که با تغییر اهرم بازار توسط قوانین و تعرفههای استفاده از کربن بهدست میآید. کشورهای اروپایی در آزمودن و استفاده از منابع انرژی سبز/تجدیدپذیر پیشگام بودهاند. برای مثال، میزان استفاده از انرژیهای سبز در آلمان و اسپانیا تا 40% است. آلمان از انرژی برقآبی و اسپانیا از انرژی بادی و خورشیدی استفاده بسیاری میکنند. شرکتهایی مانند شرکت اسپانیایی تولید برق Iberdrola پیشگام نهضت روی آوردن به منابع انرژی سبز بودهاند. در حالیکه ممکن است مصرفکنندگان از تجدیدپذیربودن منابع انرژی آگاه نباشند، اما مشتریان کسبوکار اهمیت و حساسیت خاصی برای استفاده بیشتر از فناوری سبز نشان میدهند که از طریق تعهد به خرید انرژی تجدیدپذیر سبز حاصل میشود.
شکل 1-2 برخی منابع انرژی تجدیدپذیر متداول را نشان میدهد. انواع مختلف منابع انرژی مانند هستهای، گرمایی، خورشیدی، آبی، بادی و زیستتوده میتوانند بهعنوان هسته توانمندساز محیطزیست سبز بهکار برده شوند. در واقع، این منابع انرژی جایگزین بهجای تمرکز بر کاهش مصرف انرژی در سازمان، فرصتی برای کاهش انتشار (کربن) ناشی از خود منبع در تولید انرژی فراهم میکنند. بنابراین، این منابع انرژی تجدیدپذیر برای ایفای نقش مهمی در قانونمندکردن سیاستهای سبز یک سازمان مقرر شدهاند. این منابع انرژی تجدیدپذیر باید با راهبردهای اصلی کسبوکار سازمان، بهعنوان توانمندساز ابتکارات سبز تلفیق و یکپارچه شوند. استفاده از انرژی تجدیدپذیر روشی برای کمینهکردن تولید گازهای گلخانهای توسط کسبوکارها است. ممکن است مصرفکنندگان، کسبوکارها و سازمانها از انرژی تجدیدپذیر برای کاهش اثرات محیطی تولید سنتی برق استفاده کنند. رقابت برای کسب گواهینامههای انرژی تجدیدپذیر راهی برای سازمانها است تا از انرژیهای سبز حمایت کنند. تأثیر منابع انرژی تجدیدپذیر معمولاً از طریق استانداردهای قانونی دولت مشخص میشود. دولت استانداردهای قانونی تدوین میکند که ضمن حمایت از تأمینکنندگان انرژی، آنها را کنترل مینماید. تأمینکنندگان انرژی این استانداردها را اجرا میکنند و در نتیجه، سازمانها این فرصت دارند تا از یک یا چند تأمینکننده انرژی استفاده نمایند.
شکل1-2. منابع انرژی تجدیدپذیر
1-1-3. چالش های اقتصاد کربن
به رغم مزایای آشکار، چالشهای جالب و منحصربهفردی در مورد تحولات و جابجاییهای مرتبط با محیطزیست وجود دارد. برای مثال، نحوه همکاری مجازی بین کسبوکار و افراد را در نظر بگیرید. این همکاریهای مجازی، به ویژه بین کسبوکارها، میتواند برخی چالشهای مدیریتی در اجرای راهکارهای مرتبط با محیط زیست ایجاد کند، زیرا همکاریهای مجازی، ذینفعان متعددی با منافع متفاوت را گردهم میآورد. در حالیکه این ذینفعان برای ارائه خدمات یکپارچه به مشتریان همکاری میکنند، این همکاریها بسیار پیچیده و پویا میشوند. در چنین همکاریهایی که توسط فناوریهای تلفن همراه ایجاد شده است، شناسایی دستاندرکاران معین در انتشار گازهای گلخانهای و آلودگیها مشکل است.
کاربران تلفن همراه نیز چالشهایی را از دیدگاه زیستمحیطی ایجاد میکنند. از آنجا که ردیابی کاربران تلفن همراه با توجه به استقلال مکانی آنها دشوار است، چالشهایی در ردیابی فعالیتهای زیستمحیطی و محاسبه آلودگیهایی تولیدشده احتمالی ناشی میشود.
بعلاوه، شبکههای تلفن همراه، رایانهها و دستگاههای تلفن همراه مشابه مقدار چشمگیری انرژی برق مصرف میکنند. در حالیکه دستگاهها معمولاً کوچک هستند، اما تعداد آنها بهویژه در کشورهای BRIC شامل برزیل، روسیه، هند و چین بهسرعت رشد میکند. این استفاده روزافزون بار سنگینی به شبکه برق تحمیل میکند که باعث انتشار گازهای گلخانهای و عدم تعادل در موازنه زیستمحیطی میشود. این عدم تعادل میتواند با تعداد زیادی از شبکههای تلفن همراه و سرورها تشدید شود. بنابراین، هنگامیکه فناوریهای تلفن همراه به کسبوکار می پیوندند، باید به اثرات زیستمحیطی این تحول نیز توجه کنیم. علاوه بر تعادل تکنولوژیکی، نیاز به "مهندسی" دقیق فرایندهای کسبوکار یک سازمان از دیدگاه سازگاری با محیطزیست نیز وجود دارد. این مهندسی دقیق فرایندهای کسبوکار میتواند از طریق تعالی در مدلسازی بهدستآید، بهگونهای که افراد و فناوریهای آن برای دستیابی به اهداف فرآیند بهکار گرفته میشوند. مدلسازی فرآیندهای کسبوکار همراه ممکن است بر اساس اهدافی باشد که باید از طریق کاربران با حداقل تأثیر بر محیط زیست، کاهش ضایعات و افزایش بهرهوری به دستآید. مدلسازی فرایند میتواند نقش بسیار خلاقانه و جالبی در عملکرد زیستمحیطی سازمان ایفا کند که از کمک به کاربران سازمان برای انجام متفاوت کارها حاصل میشود. با این حال، تجربه نشان میدهد که ایجاد چنین فرایندهای کسبوکارِ سازگار با محیطزیست تنها زمانی میتواند موفق شود که بخشی از راهبرد کلی کسبوکارِ سازگار با محیطزیست باشند.
1-1-4. اندازه گیری اثر کربن و هزینههای عملیاتی
اندازهگیری اثر کربن در سازمان شما
شکل 1-3 جنبه عملی برای رسیدن به اثر کربن در سازمان را نشان میدهد. سنجههای اندازهگیری انتشار کربن یک سازمان در شکل 1-3 به دو دسته عمده تقسیم میشود: سنجههای ایستا (استاتیک) و سنجههای پویا (دینامیک). در سنجههای استاندارد فناوری اطلاعات سبز و فعالیتهای اندازهگیری، تنها اندازهگیریهای پویا با جزئیات در نظر گرفته میشود. هرچند، این شکل استدلال میکند که به هردوی معیارهای استاتیک و پویای عملکرد محیطی یک سازمان نیاز است تا اثر کربن صحیح و جامعی از این سازمان به دست آورد. اثر کلی یک سازمان با نماد "C" در شکل 1-3 نشان داده شده است. معیارهای پویا در شکل 1-3 اندازهگیری انرژی مصرفی در طول عملیات روزمره سازمان را نشان میدهد. بدین ترتیب، فعالیتهای پویا به طور روزانه تغییر میکنند و از انتشارهای سازمان در خط تولید و فرآیندهای خدمات و همچنین تأثیر نگرش و رفتار کارکنان در سازمان تشکیل میشوند. معیار پویا یک محاسبه مداوم است که باید طی یک دوره زمانی خاص (برای مثال، یک ماه یا یک سال) به منظور تعیین میزان انتشار کربن سازمان محاسبه شود. حوزه انتشار گازهای گلخانهای اندازهگیری شده در جنبههای پویا معمولاً حوزه 2 و حوزه 1 است (این دو حوزه در ادامه توضیح داده خواهند شد). حوزه 2 متداولتر بوده و به راحتی قابل اندازهگیری است؛ زیرا معمولاً بر اساس صورتحسابهای برق سازمان است. سنجههای ایستا یک اندازهگیری کلی است که بر اساس تهیه، طراحی و همچنین نحوه رسیدگی به مواد و تجهیزات موجود در سازمان مشخص میشود. بعلاوه، این اندازهگیریها شامل ساختمانها، زیرساختها و تمامی چنین بخشهایی است که یک بار و معمولاً در ابتدای پروژه در داخل سازمان اجرا میشود و در طول دوره استفاده تغییر نمیکند. برای مثال، انتشار کربن مرتبط با ساخت یک فرم مرکز داده، تنها یک بار در ابتدای ایجاد مرکز داده رخ میدهد. این انتشارها از ساختمان، مواد، تأسیسات تهویه مطبوع و غیره ناشی میشوند.
شکل 1-3. اندازهگیری CO2
این انتشارها ایستا و پیشرو هستند که باید محاسبه شده و به کل انتشارهای مرکز داده اضافه شوند. در نهایت، کلیه اندازهگیریهای ایستای انتشار کربن در طول عمر یک زیرساخت یا تجهیزات برای بهدستآوردن هزینه کل مالکیت کربن[2] (TCCO) توزیع خواهد شد.
اندازهگیری هزینههای عملیاتی در سازمان شما
اندازهگیریهای پویا که در بخش قبل مطرح شد، عمدتاً اندازهگیریهای عملیاتی انتشار کربن در سازمان است. به این ترتیب، این سنجههای پویا شامل کربن تولید شده در مواقعی است که تجهیزاتی مانند صفحه نمایش رایانه، سرور داده یا مسیریاب شبکه در حال کارکردن یا استفاده هستند. از آنجا که روش استفاده از تجهیزات به طور روزانه تغییر میکند، این محاسبات عملیاتی کربن روزبهروز و از تجهیزاتی به تجهیزات دیگر متفاوت است.
محاسبه CO2 برای یک سازمان از کربن عملیاتی تولیدشده توسط واحدهای کسبوکار (یا ادارات) آن ناشی میشود که در شکل 1-4 نشان داده شده است. از آنجا که این محاسبه کربن عملیاتی است، نه تنها از تجهیزات بلکه از مدت زمان استفاده نیز تشکیل شده است. برای مثال، در شکل 1-4 استفاده اداری از تمامی رایانههای شخصی در هر ماه برای افزودن به انتشار سالانه محاسبه میشود. هر استفاده اداری و محاسبه کربن مرتبط که توسط رایانه مورد استفاده هر کاربر جدا در هر روز تولید میشود، در یک بخش یا واحد تجاری است. بنابراین، محاسبه انتشار کربن عملیاتی ترکیبی از تجهیزات مورد استفاده و زمانهای مختلف استفاده از آن است.
شکل 1-4. تجزیه عادی در اندازهگیری انتشار کربن (نمونه وسایل کاربر نهایی)
1-1-5. پیشبینی آینده سبز
اقتصاد آینده، اقتصاد کربن است. برادفیلدمودی و نوگرادی (2010) این پدیده را بهعنوان "موج ششم" بهخوبی توصیف کرده اند. اعتماد به آینده سبز، ترکیبی از مهارتها، فرایندها، رهبری، فناوریها و مدلسازی مالی مناسب برای آینده است تا ابتکارات سبز سازمانها فراموش نشوند.
قطعاً Gen-G – یعنی نسلی که امروزه در مدارس تحصیل میکند- با Gen-X یا Gen- یا هر نسل دیگری (به خاطر مفاهیم سبز) متفاوت خواهند بود. مشتریان آینده احتمالاً جزو مصرفکنندگان سبز هستند و انتظار دارند سازمان های آینده برای مصرفکنندگان سبز آماده شوند.
تأثیر پیشبینیشده برای فناوریهای نوظهور لزوماً متناقض با کربن نیست. طراحی، توسعه، تولید و توزیع نسل جدید نمایشگرهای کامپیوتری، لپتاپها، سرورها و فرایندهای مرتبط با فشار مستمر باعث ایجاد ساختار، طراحی و توسعه کارآمد از لحاظ کربن میشود. کسبوکارهای آینده نه تنها آماده پذیرش تهاجم تجهیزات تولیدکننده کربن هستند، بلکه آمادگی استفاده از تجهیزاتی با قدرت بالا، با طراحی مناسب و کم قدرت را که نیازمند روشی متفاوت برای استفاده است، نیز دارند.
کسبوکارهایی که برای اقتصاد کربن آماده میشوند، در حالیکه بهنوعی شبیه بورس اوراق بهادار فعلی هستند، به دلیل اختصاص ارزشهای متفاوت به چنین معاملاتی، تغییرات بیشتری خواهند داشت. برای مثال، واحد کربن احتمالاً "نرخ ارز" ویژه خود را با ارز رایج، سهام و گزینه های مرتبط خواهد داشت.
temporal windowها که انتشار آلودگی یک سازمان و صنعت را اندازهگیری کرده و تحت یک مفهوم نمایش میدهند، نیز بخشی از آینده اقتصاد کربن خواهد بود. آینده صنعت سبز/کربن به دلیل ابهام و عدم اطمینان از مدت زمان مورد نیاز و یا هزینه تولید کربن توسط یک سازمان، صنعت و یا کشور در هالهای از ابهام باقی خواهد ماند.
1-2. مدیریت سبز
مزایای پیادهسازی مدیریت سبز توسط ساوانت و همکاران (2013) به صورت زیر تعریف شدهاند:
- تلاشهای صورت گرفته برای مدیریت سبز به صورت خودکار به روابط عمومی بهتر و فروش بیشتر منجر خواهد شد.
- کاهش بودجه کاغذ، کاهش مصرف انرژی برق و ...
- پیشرو در احترام به قوانین ملی و دولتی و دستیابی به ارزش بیشتر
- افزایش صرفهجویی در خرید (هزینههای ثابت، هزینههای چاپ، هزینههای پست)
- ارتقاء روحیه کارکنان و ذهنیت عمومی
- روابط بهتر با تأمینکنندگان و جوامع محلی، تأکید بر مزایای اقتصادی، بهبود روحیه، مزایای رقابتی و یا وجهه عمومی عالی
1-2-1. مدیر ارشد سبز
مدیر ارشد سبز[3] (CGO) یا مدیر ارشد پایداری[4] (CSO) عالیرتبهترین فرد مسئول در سازمان برای راهبردهای سبز است. او مسئول توسعه و حفظ سیاستهای سبز است. سیاست سبز باید توانایی توجیه (اقتصادی) بازگشت سرمایه (ROI) را داشته باشد.
قانونیکردن سیاستهای محیطی بهنوبه خود امری پیچیده است. تبدیل این سیاستها به عمل نیز معمولاً به همان میزان پیچیده است. این امر به برنامه تحول شرکت سبز منتهی خواهد شد. موفقیت در تحول سبز و اجرای آن به یک نقش تعیینکننده وابسته است: مدیر ارشد سبز (CGO) که مدیر پایداری سبز (CSO) نیز نامیده میشود؛ عالیرتبهترین فرد در سازمان که در سطح هیئت مدیره کار میکند و مسئول راهبردهای سبز، سیاستهای سبز و حاکمیت سبز نیز هست. مدیر ارشد سبز همراه با همکاری هیئت مدیره، مسئول توسعه و حفظ سیاستهای سبز مناسب برای سیاستهای کلی کسبوکار است. در وهله اول، مدیر ارشد سبز مسئول پاسخگو برای تحول سبز است. ماکوور و پایک (2009) الزامات تبدیل مدیر ارشد اجرایی به مدیر سبز را مشخص کردهاند که ارتباطی با آنچه مدیر ارشد اطلاعات باید از منظر هوشمندی در کسبوکار بیان کند ندارد. نقش مدیر ارشد سبز بین مدیر ارشد اجرایی و مدیر ارشد اطلاعات قرار میگیرد؛ با این وجود، ممکن است در بسیاری موارد از مدیر ارشد اطلاعات خواسته شود در نقش مدیر ارشد سبز ایفای نقش کند.
شکل 5-1 نقشه ذهنی یک مدیر ارشد سبز را نشان میدهد. مجریان و چهار بعد در بالای ذهن یک مدیر ارشد سبز قرار میگیرند. این مجریان و ابعاد، سیاستهای سبز را بهپیش میبرند که به نوبه خود به سیاستها تعبیر میشوند. سیاستهای فناوری اطلاعات سبز ضمن مشورت با بخشهای مختلف بهعنوان طرفهای خارجی مانند مشتریان و تأمینکنندگان توسعه مییابند. سنجههای سبز، قابلیت توجیه بازگشت سرمایه را فراهم میکنند. از نظر فنی، مدیر ارشد سبز باید با مدیر ارشد اجرایی همکاری کند تا از پتانسیلهای پیشنهادی توسط هوش محیطی بهرهبرداری نماید. همچنین میتوان از سنجهها در گزارشدهی رسمی درباره بهرهوری کربن سازمان و انطباق قانونی آن استفاده کرد.
درک این نقشه ذهنی از مدیر ارشد سبز میتواند در وضع و هدایت (طرح) تحول سازمان سبز در یک سازمان مفید باشد. البته ضروری است این نقشه برای هر سازمان بهطور خاص ایجاد شود و اجزای خاص آن سازمان در این نقشه ذکر شود. این شکل پویا و متغیر است؛ بنابراین اهمیت اجزای سازمان میتواند بر اساس مسیری که تحول سازمان رخ میدهد، مدام تغییر کند.
شکل 1-5. نقشه ذهنی برای نقش مدیر ارشد سبز
1-2-2. اقدامات زیستمحیطی
مدیر ارشد سبز مسئولیتهای تحول سبز شرکت را همانند اقدامات در حال انجام پس از کسب موفقیتآمیز تحول، میپذیرد. شکل 3.10 بسیاری از اقدامات محیطی را نشان میدهد که سازمانهای سبز میتوانند بهکار بگیرند. از یک نظرسنجی برای تعیین گستردگی و سادگی یکپارچهسازی این اقدامات زیستمحیطی در سازمان سبز استفاده شده است. در ادامه، نتایج و بحث پیرامون پاسخها ذکر شده است:
- ارتقاء عملیاتی برای کاهش انتشار کربن: فعالیتها و فرایندهای معمول کسبوکار، بهعنوان بخشی از عملیات هر سازمان انجام میشود. پیشرفت در اقدامات عملیاتی باید در جهت ایجاد یک سازمان سبز هدایت شوند. بهکارگیری حد مناسبی از تغییرات در برنامه عملیاتی برای کسب اهداف زیستمحیطی به ارتقاء سطح عملکرد خدماتی منجر خواهد شد، بی آنکه فشار نامناسبی بر کارکنان عملیاتی وارد کند. نظرسنجی نشان میدهد حدود 50% پاسخدهندگان موافق و 24% مخالف این اقدامات هستند.
- تغییرات راهبردی در چگونگی عملکرد کسبوکار برای کاهش انتشار کربن: تغییر چگونگی عملکرد کسبوکار به فراهمنمودن زمینه مترقی برای سازمان سبز کمک میکند. راهبرد کسبوکار باید برای تغییر در عملیات کسبوکار متحول شود. تقریباً 45% پاسخدهندگان موافق ایجاد تغییرات راهبردی برای تغییر عملیات کسبوکار بودند؛ درحالیکه 31% مخالف و 24% ممتنع بودند.
- انتظار برای تغییرات در قوانین دولتی مرتبط با انتشار کربن: استانداردهای دولتی باید بهمنظور پیادهسازی قوانین انتشار کربن تغییر کنند تا توسط همه سازمانها اجرا شوند. 54% پاسخدهندگان در انتظار تغییرات در استانداردهای دولتی هستند. در مقابل، تنها 21% پاسخدهندگان مخالف این انتظار برای تغییر در استانداردهای دولتی هستند.
- تأثیرگذاری بر قوانین دولتی مرتبط با انتشار کربن: قوانین دولتی باید در سراسر زنجیرهای که در شکل 3.8 ذکرشده یکپارچه شوند. تأثیرگذاری قوانین دولتی مرتبط با انتشار کربن از نظر 41% پاسخدهندگان به نظرسنجی نقش مهمی دارد؛ در حالیکه 25% پاسخدهندگان با تأثیرگذاری قوانین دولتی بر سازمان سبز مخالف هستند.
- دستیابی به منابع جدید: یکی از اقدامات سبز مهم با دستیابی به منابع جدید سرمایه، انرژی و مواد خام بهعنوان بخشی از فرآیند تدارکات مرتبط است. این کار میتواند به فراهمنمودن ساختار سبز برای یک سازمان کمک کند. حدود 44% پاسخدهندگان موافق و 25% مخالف این کار هستند.
- ارتقاء مدیریت ریسک: مدیریت ریسک برای یکپارچهسازی هر سیاستی اهمیت بسیار دارد. تغییرات در ساختار مدیریت ریسک با توجه به تغییرات در محیط، لازم است. بیش از نیمی از پاسخدهندگان (حدود 54%) با انجام تغییر در ساختار ریسک باتوجه به تغییرات محیطی موافق و 22% مخالف هستند.
- افزایش شهرت شرکت: پذیرش راهبردهای سبز به ارتقاء شهرت شرکت منجر خواهد شد. سازمانها در سراسر جهان در حال اجرای ابتکاراتی برای کاهش تولید آلایندگی و ضایعات از طریق روشهای کاهش، استفاده مجدد و بازیافت هستند. جدا از کمک به محیط، این سازمانها درحال کسب تصویر یک شرکت سبز در بازار هستند. 54% پاسخدهندگان معتقدند اقدامات، حفاظت و استفاده مجدد سبز باید بهعنوان بخشی از راهبرد کسبوکار گنجانده شود. به نظر این پاسخدهندگان، راهبردهای کسبوکار سبز، آغازگر نوآوری، بازار محصول جدید و خدمات سازگار با محیطزیست خواهند بود درحالیکه 21% از پاسخدهندگان با این پیادهسازی مخالف هستند.
شکل 1-6. گنجاندن سیاستهای محیطی در سازمان سبز
- تعیین فرصتهای جدید بازار: پذیرش سیاستهای سبز میتواند به توسعه بخش جدید بازار در بازار رقابتی منجر شود. کسبوکارها در حال سرمایهگذاری بر تمایلات رو بهرشد مصرفکنندگان برای کسبوکار پایدار هستند که از طریق "سبزنمودن" اقدامات آنها در راستای سازگاری با محیطزیست عمل میکنند. کسبوکارها در حال معرفی یک فرصت بازار جدید برای محصولات و خدمات هستند. امروزه، کسبوکار سبز یک شاخه بسیار سودآور از کسبوکار جهانی است که گسترهای از شرکتها، از شرکتهای مشهور چندملیتی تا شرکتهای کوچک محلی را در برمیگیرد. حدود 46% پاسخدهندگان به پذیرش این اقدامات اعتقاد دارند، در حالیکه تقریباً نیمی از آنها (23%) مخالف این اقدامات هستند.
- ارتقاء مدیریت منابع انسانی: راهبردهای سبز و اقدامات مرتبط با آنها نیازمند مدیریت منابع انسانی پیشرفته است. کارمندان و پیمانکارانی که اقدامات سبز را دنبال کرده و در راستای انجام اقدامات کاهش انتشار کربن مشارکت میکنند، نیازمند انگیزه رسمی هستند. گوانگ (2008) درباره ارتباطات سبز کارمند و مدیر مباحثی را مطرح نموده که در آنها حفاظت محیطزیست با مدیریت کارمندان و مذاکرات مرتبط آمیخته شده است. حدود 58% پاسخدهندگان با اقدامات بالقوه نهفته در مسائل زیستمحیط در مدیریت کار سبز موافق و 18% مخالف هستند.
1-2-3. اهداف کسبوکار سبز
اهداف کسبوکار سبز، اهداف اصلی کسبوکاری است که متعهد به تحول سبز شده است. در ادامه، برخی از نکاتی که میتوان برای قانونمندسازی اهداف خاص سبز در توسعه راهبرد کسبوکار پاسخگو در برابر محیط بهکار برد؛ ذکر شده است:
- اطمینان از همافزایی بین اهداف اصلی کسبوکار و اهداف سبز متناظر
- طول مدت کاربرد بالقوه -3 تا 5 سال ایدهآل است
- تعیین محرکها و ابعاد تأثیرگذار بر سازمان
- مشخصنمودن پتانسیل رشد و ابزارها برای بازدهی سرمایهگذاری سبز
- توجه به فرصتهای همکاری بهخصوص شناسایی بازارها و مناطق برای محصولات و خدمات سبز در سطح جهانی
- توسعه نیروی انسانی سبز بهعنوان بخشی از راهبرد
- بهینهسازی و یکپارچهسازی سیستمهای زنجیره تامین
- الحاق قوانین دولتی و آئیننامهها
میتوان یک تحلیل SWOT برای تنظیم دقیق اهداف کسبوکار سبز انجام داد. بر این اساس، یک نظرسنجی زیستمحیطی (Trivedi and Unhelkar,2010) آزمونی از شرکتکنندگان درباره وضعیت کنونی سازمانشان را با توجه به گواهینامههای سبز انجام میدهد. این وضعیت کنونی، نمای مناسبی از میزان آمادگی سبز سازمان و همچنین بخشهایی که باید تلاشها بر آنها متمرکز شود را به دست میدهد. نتایج نظرسنجی در شکل 2.14 نشان داده شدهاند.
شکل 1-7. وضعیت کنونی سازمان با توجه به گواهینامههای سبز آن
این نتایج را میتوان به صورت زیر تفسیر کرد:
- 43% شرکتکنندگان با این حقیقت که سازمان آنها از اهمیت سنجههای سبز آگاه است، موافق بوده و نزدیک به 26% بسیار موافق بودند؛ بنابراین، هنگامیکه اهداف کسبوکار سبز مشخص و در ERBS توسعه داده شدهاند، آگاهی قابلتوجهی درباره نیاز به سنجههای معین سبز وجود دارد.
- 35% شرکتکنندگان موافق و نزدیک به 8% بسیار موافق در نظر گرفتن مسئولیت برای اثرات کربن در سازمانشان هستند. همچنین این نتایج بیان میکند که بسیاری از پاسخدهندگان معتقدند سازمانهایشان برای اثرات کربن مسئولیتی نمیپذیرد- موضوعی که به توجه اولیه به مسئولیت در توسعه ERBS منجر میشود.
- 31% شرکتکنندگان موافق و حدود 9% بسیار موافق این حقیقت بودند که سازمانشان مصرف برق بیشتری نسبت به دیگر سازمانهای مشابه دارد.
- 26% شرکتکنندگان موافق و نزدیک 21% آنها بسیار موافق این حقیقت بودند که یک شخص مسئول در سازمانشان برای مسائل زیستمحیطی دارند.
- 19% شرکتکنندگان موافق و نزدیک به 9% بسیار موافق این حقیقت بودند که آنها در حال استفاده از وسایل و یا نرمافزارهایی برای اندازهگیری انتشار کربن در سازمانشان هستند.
- 18% شرکتکنندگان موافق و حدود 7% بسیار موافق این حقیقت بودند که سازمانشان در حال اندازهگیری دقیق میزان انتشار کربن است.
- 16% شرکتکنندگان موافق و حدود 3% بسیار موافق این حقیقت بودند که اثر کربن در سازمانشان محرکی برای کاهش انتشار کربن است.
- حدود 29% مخالف یا بسیار مخالف استفاده یا داشتن این گواهینامههای سبز در سازمانشان بودند.
1-2-4. انواع مختلف اتلاف انرژی در فناوری اطلاعات و روشهای مقابله با این اتلاف در مفاهیم فناوری اطلاعات سبز
- مدیریت چرخه فناوریهای سبز : روشی کمهزینهتر نسبت به سایر روشهاست و سازگاری بسیاری با محیط زیست دارد. «مدیریت چرخه» فناوریها با در نظر گرفتن هزینه تمامشده محصول است. مدیریت چرخه به معنای در نظر گرفتن مسائل مربوط به انهدام محصول در طبیعت، استفاده بهینه از انرژی و اثرات زیستمحیطی تولیدات است.
- توجه به فرایند خرید: اکثر شرکتهای سنتی مبنای فرآیند خرید را هزینه اولیه در نظر گرفته و به موضوعاتی مانند مصرف انرژی و بازیافت توجه کمتری میکنند. خوشبختانه پس از افزایش هزینههای مربوط به انرژی، سازمانها علاوه بر دغدغههای مالی، بهتدریج به بازیافت بهینهتر محصولات نیز روی آوردهاند. یک شرکت معتقد به فناوریهای سبز در فرآیند خرید باید به نکاتی توجه کند: 1ـ مصرف انرژی: هر قدر در فرآیند خرید به این موضوع توجه بیشتری نشان داده شود هزینههای نهایی کاهش مییابند. 2ـ توجه به محصولاتی که قابل بازیافت طراحی شده باشند.
- طراحی برای بازیافت[5] (DfR): بهتر است شرکتها به دنبال خرید دستگاههایی باشند که به راحتی از رده خارج شده و در آینده نزدیک استفاده مجدد از آنها از سر گرفته میشود.
- افزایش طول عمر مفید: افزایش طول عمر مفید داراییهای فناوری اطلاعات مزایای مالی بسیاری برای سازمانها دارد که از آن جمله میتوان به بهبود بازگشت سرمایه و کاهش هزینههای مالکیت اشاره کرد. در صورت توجه به این موضوع، شرکتها نیازی به خرید تجهیزات جدید که مسلماً منجر به اتلاف سرمایه خواهد شد، نخواهند شد؛ اما واقعیت این است که در بسیاری از مجموعهها کاربران فناوری اطلاعات برای انجام مؤثر فعالیتهای خود، خرید آخرین و بهترین تجهیزات را درخواست میکنند. در چنین مواردی ارتقاء سختافزاری سیستمها (مثلاً افزایش حافظه اصلی) میتواند موضوع را تا حد زیادی حل کند. بسیاری از سازمانها با مجازیسازی سرورها و رایانهها به این امر پرداخته و طبیعتاً در مقابل، مصرف انرژی را کاهش و طول عمر مفید دستگاهها را افزایش میدهند.
- استفاده مجدد: یکی دیگر از روشهای حفظ داراییهای فناوری اطلاعات، استفاده مجدد اط تجهیزاتی است که دیگر برای مالک یا کاربر اصلی کارایی ندارند. یکی از راهکارها این است که تجهیزاتی را که در حال حاضر برای بخشی از سازمان منسوخ شدهاند، به بخشهای دیگر سازمان منتقل کرد. در صورتی که امکان استفاده از تجهیزات منسوخشده در بخشهای دیگر سازمان وجود ندارد، بهتر است آنها را به مؤسسات خیریه یا مدارس موجود در کشور واگذار کرد. اگر چه راهکار دوم گزینه خوبی به نظر میرسد، اگر دریافتکننده محصولات ازکارافتاده پس از استفاده آنها به موضوع زبالههای الکترونیکی توجه نشان نداده و در این زمینه مسئولیتپذیر نباشد، مزایای زیستمحیطی فرایند از بین خواهد رفت.
- بازیافت: آخرین راهکار برای یک محصول بلااستفاده، انتقال آن به یک شرکت بازیافت است. هدف از انجام این کار این است که اجزای مناسب تجهیزات، دوباره با دیگر نمونههای مشابه ترکیب شده و بخشهای غیرقابل استفاده مجدد، برای تولید مواد خام اولیه دیگر محصولات بهکار برده شوند.
- در فرایند بازیافت موضوع محیط زیست و سلامت انسان اهمیت بسیاری دارد. راهکار اول برای یک شرکت بازیافت این است که محصولات دریافتی خود را به سازمانهایی بدهد که هنوز هم برای آنها کارایی دارند. اگر این راهکار انتخاب شود، یک شرکت بازیافت باید پیش از ارائه دستگاهها به سازمان جدید، اطلاعات موجود در حافظهها وهارد دیسکهای سازمان پیشین را توسط ابزارها و منابع انسانی متخصص کاملاً حذف کند تا این امر مشکلات بعدی مربوط به حریم شرکتها را ایجاد نکند.
- شرکت مایکروسافت در حال حاضر یک برنامه با عنوان MAR (Microsoft's Authorized Refurbisher) طراحی و تولید کرده است که امکان نصب سیستم عامل ویندوز را با هزینه کمتر روی رایانههای مرمتشده فراهم میکند. فرایند بازیافت محصولات فناوری اطلاعات شامل مراحل زیر است:
- جداسازی اجزای سختافزاری (Disassembly) ـ تجهیزات سختافزاری باید به نحوی از یکدیگر جدا شوند تا تأثیرات مواد سمی آنها به حداقل برسد. این موضوع مخصوصاً هنگام جداسازی نمایشگرهایCRT اهمیت بیشتری پیدا میکند. میتوان اجزای دستنخورده دستگاهها را دوباره فروخته یا در دستگاههای مشابه دیگر بهکار برد. مرحله جداسازی قطعات کار بسیار طاقتفرسایی است. بهعنوان مثال، برای جداسازی یک نمایشگر CRT باید مراحل زیر را دنبال کرد:
- ـ پوشش لاستیکی نمایشگر باید با دست حذف شود.
- ـ لوله لامپ تصویر CRT برداشته شود.
- ـ فلزات داخلی برداشته و از یکدیگر جدا شوند.
- ـ قیف اصلی نمایشگر از پنل جدا شود.
- ـ پنل سرب دار از پنل معمولی جدا شود.
- ـ مواد درخشان از نمایشگر حذف شوند.
- مرتبسازی(Sorting) ـ در این مرحله اجزایی که نمیتوانند مورد استفاده مجدد قرار بگیرند، در دستههای مربوط به خود مانند مدارات مجتمع، فلزات، پلاستیک و غیره قرار داده میشوند.
- بازپردازش (Reprocessing) ـ پالایشگاههای مختلفی وجود دارند که از مواد اضافی حاصل از محصولات الکترونیکی استفاده میکنند. شیشههای سربدار نمایشگرهای CRT برای سیلیس و سرب موجود به کارخانجات مختلف فرستاده میشوند. بخشهای فلزی دیگر نیز برای استخراج مس، طلا، پالادیوم و نقره به پالایشگاههای مختلف ارسال میشوند.
- یک بخش فناوری اطلاعات سبز بسازید.
فناوری اطلاعات سبز فقط محدود به تولیدکنندگان محصول نیست و شرکتهای دیگر نیز باید به این مسئله اهمیت ویژهای بدهند. بخشهای فناوری اطلاعات با فرایندها و پروژهها سروکار دارند. یک پروژه مانند نصب ماژول مدیریتی جدید، بهروزرسانی سرورها یا پیادهسازی ERP، در این سازمانها یک رویداد تکمرحلهای به شمار میرود. فرآیندها اقدامات تکرار شوندهای هستند که بارها و بارها انجام میشوند (درخواست شناسه کاربر جدید، پشتیبانگیری، آموزش آخرین نسخه یک نرمافزار صفحه گسترده یا تعمیر یک رایانه رومیزی). هر قدر ضایعات ناشی از فرآیند و پروژه در سازمانهای فناوری اطلاعات بیشتر باشد، تأثیر منفی زیستمحیطی افزایش پیدا میکند.
- قانون پنج S ـ نخستین گام در ایجاد یک دپارتمان سبز فناوری اطلاعات، پاکسازی و مرتبسازی آن است. قانون پنج S، برای نخستین بار به منظور بهبود بهرهوری کارخانههای کشور ژاپن بهکار گرفته شد. مبنای این قانون آن است که یک فضای کاری نامرتب میتواند به تولید ضایعات بیشتر منجر شود. پنج S قانون عبارت هستند از Sort یا مرتبسازی، Straighten یا هر چیز سر جای خود، Shine یا درخشش،Standardize یا استانداردسازی وSustain حفظ و نگهداری. استفاده از قانون پنج S در سازمانها دارای مزایایی است که از آن جمله میتوان به افزایش مسئولیت کارکنان در حفظ دستگاهها، افزایش فضای کاری، انجام کارآمد فرایندها، کشف سادهتر تجهیزات دچار مشکل و افزایش روحیه کاری اشاره کرد.
1-3. توسعه پایدار
مفهوم توسعه پايدار ناظر بر اين واقعيت انكارناپذير است كه ملاحظات مربـوط بـه محیط زیست ميتواند و بايد در فعاليتهاي اقتصادي بهكار گرفته شوند. اين ملاحظات شامل ايدههاي ايجاد محيطي منطقي است كه در آن، ادعاي توسعه برای پيشبرد كيفيت همـه جنبـههـاي زنـدگي به چالش کشیده میشود. درباره توسعه پايدار تعاريف متعددي وجود دارد كه برخی از آنها عبارتند از:
- توسعه پايـدار بـهمعنـاي تلفيـق اهـداف اقتـصادي، اجتمـاعي و زيـستمحيطـي بـراي حداكثرسـازي رفـاه انـسان فعلـي بـدون آسـيب بـه توانـايي نـسلهاي آتـي بـراي بـرآوردن نيازهايشان ميباشد.
- كميسيون جهاني محيط زيست و توسعه[6] كه براي اولين بـار ايـن اصـطلاح را ارائـه داد، توسعه پايدار را بهعنوان توسعهاي تعريف كرد كه نيازهاي نسل فعلي را بدون ايجاد اشـكال در توانايي نسلهاي آينده در برآوردن احتياجات خود تأمين ميکند.
در واقع، توسعه پايدار بر پايه هشياري انسان نسبت به خود و منـابع طبيعـي كره زمين استوار است و خواهان يك سبك زندگي پايدار براي همه انسانها بوده و مخـالف مصرف بيش از اندازه، اتلاف منابع و بيتوجهي به نسلهاي آينـده و قطـع رابطـه بـا گذشـته است.
از سوي ديگر، توسعه پايدار به زبان فني ميتواند بهعنوان مسير توسعهاي تعریف شود كه در آن، بهينهسازي رفاه براي نسل امروزي منجر به كاهش رفـاه آينـده نميشود. قرارگیری در اين مسير مستلزم از بين بردن زيادهرويهايي اسـت كـه بـه تهـيشـدن منابع طبيعي و تخريب محيط زيست منجر ميشود. بهعلاوه، مفهوم برابري بهعنوان يكي از بنيادهاي توسعه پايدار كه عدالت بيننسلي را با عـدالت دروننـسلي تلفيـق مـيکنـد، مستلزم آن است كه ساختار الگوهاي درآمدي و تـوزيعي تغييـر كنـد. بنـابـراين، به نظـر برخی صاحبنظران ميتوان آن را پيششرطي براي اتخاذ هرگونه راهبرد در ارتباط با توسعه پايدار دانست. در واقع، بدون عدالت اجتماعي در بـين نسل حاضر، عدالت بيننسلي امكانپذير نيست.
توسعه پايدار همچنين بر اهميت وجود چشمانداز بلنـدمـدت در مـورد نتايج فعاليتهاي امروز و همكاري جهاني در بين كشورها بـراي رسـيدن بـه راهحلهـاي مـؤثر تأكيد ميکند. اين عناصر، توسعه پايـدار را بـهصـورت هـدف كليـدي بـراي صـورتبنـدي سياستهاي داخلي، منطقهاي و بينالمللي در قرن 21 درآورده است. از اصول توسعه پایدار میتوان به عدالت و برابری، مشارکت و وفاق، مردممحوری، برنامه جامع و تلفیقی، دید سیستمی و کلگرا و انعطافپذیری و ... اشاره نمود.
از مهمترین چالشهای توسعه پایدار نیز میتوان به خطر رسیدن به آستانههای بحرانی در حوزههای مختلف، افزایش جمعیت و مصرف منابع، فقر، تهیشدن منابع، آلودگی، تغییرات جهانی آبوهوا، بیماریهای خطرناک، بیثباتی سیاسی، کمبود آگاهی و تجربه نیز اشاره کرد.
1-4. فناوری اطلاعات
تعاریف کلی از فناوری اطلاعات
فناوری اطلاعات به استفاده از فناوری برای ذخیره، ارتباطات و پردازش اطلاعات گفته میشود. فناوری معمولاً از رایانهها، ارتباطات، برنامههای کاربردی و نرمافزارها تشکیل شده است.
این اطلاعات میتواند شامل دادههای کسبوکار، صوت، تصویر، ویدئو و سایر موارد باشد. از فناوری اطلاعات معمولاً برای پشتیبانی از فرآیندهای کسبوکار توسط خدمات فناوری اطلاعات استفاده میشود.
افزایش فعالیتهای صنعتی بشر به دلیل پیشرفتهای فناوری بر کل کره زمین تأثیر میگذارد که گرمترشدن کره زمین بخشی از آن تأثیر بوده و توجه جهانی چشمگیری را به خود جلب نمودهاست. برخلاف باور عمومی که فناوری اطلاعات را سازگار با محیط زیست میداند، خروج مواد سمی و انتشار گازهای گلخانهای در حین عملیات تولید و استفاده از تجهیزات فناوری اطلاعات رخ میدهد که طیف گستردهای از مسائل زیستمحیطی مربوط به آبوهوا، خاک و ... را ایجاد میکند. اخیراً نگرانیهای مربوط به مسائل زیستمحیطی بهشدت در حال افزایش است. فشار سهامداران و مسائل قانونی به تلاش کسبوکارها و سازمانها برای کاهش اثرات زیستمحیطی و بهبود فعالیتهای پایدار محیطی منجر شده است. فناوری اطلاعات علاوه بر نقش پررنگی که در راستای بهبود شرایط زندگی ایفا میکند، به افزایش گازهای گلخانهای، افزایش اثرات مخرب بر محیط زیست، افزایش میزان کربن و طیف گستردهای از مسایل زیستمحیطی مانند آلودگی آب، خاک، هوا و ... منجر میشود. یکی از مهمترین چالشهای بشریت مواجهه با شرایط محیطی رو به وخامت است و تغییرات جوی به یک مسئله و دغدغه جهانی تبدیل شده است.
1-5. فناوری اطلاعات سبز
1-5-1. پیدایش فناوری اطلاعات سبز
در سال 1992، سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا، برنامهی انرژی استار[7] را آغاز کرد. از این برنامه برای افزایش و تعیین بازده انرژی در نمایشگرها، تجهیزات کنترلی هواشناسی و سایر فناوریها استفاده شده و به طور گسترده وتدریجی در بین مصرفکنندگان وسایل الکترونیکی مورد پذیرش قرار گرفت. در همان زمان، آژانس توسعه سوئد [8]برنامههایی برای بهبود تشعشعات مغناطیسی ناشی از نمایشگرهای رایانهای مبتنی بر لامپ اشعه کاتدی[9] آغاز کرد. این برنامه بعدها گسترش یافت و به معیاری برای مصرف انرژی، ارگونومی و استفاده از مواد خطرناک در تولید تبدیل شد. سازمان توسعه همکاری اقتصادی[10] مقالهای در مورد بیش از 90 کشور و اقدامات صنعت در خصوص "فناوری ارتباطات و اطلاعات سبز"، تغییرات جوی و زیستمحیطی منتشر کرد. نتیجه گزارش این بود که اقدامات کنونی بر جنبه های محض فناوری اطلاعات سبز بیش از پرداختن به موضوع گرمایش جهانی یا تخریب محیط زیست تمرکز میکنند. به طور کلی، با برنامههای دولتی که تمایل دارند اهداف بیشتری را نسبت به کسب وکارها پوشش دهند، تنها 20% از این اقدامات دارای اهداف قابل اندازهگیری میباشند. برنامه انرژی استار در اکتبر 2006 مورد بازبینی قرار گرفت تا به قوانین کارآمدتری بهتری برای تجهیزات کامپیوتری منجر شوند. در سال2008، 26 ایالت آمریکا برنامههای بازیابی گستردهای را برای کامپیوترهای از رده خارج شده و تجهیزات الکترونیکی ایجاد کردند. در سال 2010، لایحه سرمایهگذاری مجدد و بازیافت آمریکا[11] توسط رئیس جمهور اوباما به صورت قانون درآمد. مبلغ 90 میلیارد دلار برای سرمایهگذاری در اقدامات با رویکرد سبز (انرژی تجدیدپذیر، شبکههای الکتریک هوشمند، بازده انرژی و غیره) تخصیص داده شد.
فناوری اطلاعات سبز و یا پایداری ارتباطات و اطلاعات، مطالعه و به کارگیری محاسبات پایداری زیست محیطی و فناوری اطلاعات است. فناوری اطلاعات سبز میتواند شامل"طراحی، تولید، استفاده، کاهش کامپیوترها، سرورها و سیستمهای فرعی مرتبط – از جمله نمایشگرها، چاپگرها و دستگاههای ذخیره باشد که بهصورتی کارآمد و مؤثر و با حداقل و یا هیچ تأثیری بر محیط زیست وجود دارد.
مسلماً جامعه ما نیازمند تحول و روی آوردن به یک محیط زیست پایدار است. یکی از عوامل اثرگذار بر این تحول، اجتناب از گرمترشدن کره زمین است که همراه با افزایش میزان ذرات کربندیاکسید در هوا همراه خواهد بود. برای جلوگیری از گرمترشدن بیش از 2 درجه هوا، ما باید تا پیش از سال 2050 و یا حتی پیش از آن، میزان آلودگی گازهای گلخانهای را به صفر برسانیم. این زمینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات سبز مرتبط با به حداقل رساندن اثرات منفی ICT بر محیط و بهینه کردن اثرات مثبت آن است. اگرچه اکثر فعالیتهای فناوری اطلاعات سبز بر کاهش اثرات منفی ICT تمرکز دارند. در میان این فعالیتها در برخی از موارد تمرکز محدودی وجود دارد . برای مثال، توجه قابل ملاحظهای به مراکز داده معطوف میشود که ناشی از میزان مصرف انرژی آنهاست. در حالیکه مراکز داده تنها باعث 20% از کل اثرات ICT میشوند. در حالیکه دستگاههای کاربران نهایی مسئول بخش بزرگتری از اثرات بر محیط -یعنی 60%- هستند. بعلاوه، از منظر چرخه عمر، اکثر تلاشها در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات سبز، اثرات فاز استفاده و مصرف انرژی را کاهش میدهند. اما برای بسیاری از تجهیزات ICT و اجزاء آن، قسمت عمدهای از اثرات بر محیط در فاز تولید است.
فناوری اطلاعات سبز شامل برنامهها و ابتکاراتی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم عوامل مؤثر بر حفاظت از محیط زیست را شناسایی میکند و سپس به شناسایی مصرف انرژی و اتلاف آن در رابطه با استفاده از نرمافزار و سختافزار میپردازد. در واقع، فناوری اطلاعات سبز به استفاده کارآمد و مؤثر از منابع فناوری اطلاعات اشاره دارد.
فناوری اطلاعات سبز دارای تعاریف مختلفی است. از دیدگاه زنجیره تأمین، زنجیره تأمین سبز به یکپارچهسازی تفکر محیطی در طراحی محصول، منبعیابی، تولید، انبارداری، توزیع و مدیریت اتمام عمر محصول در زنجیره تأمین اشاره دارد. بنا بر این تعریف، فناوری اطلاعات سبز نه تنها به سبز بودن محصولات فناوری اطلاعات، بلکه به استفاده از فناوری اطلاعات برای تحقق پایداری در کسبوکار و فرایندهای زنجیره تأمین اشاره میکند. در این مفهوم، در واقع فناوری اطلاعات سبز بهعنوان قابلیت سازمان در بهکارگیری معیارهای محیطی برای زیرساخت فنی فناوری اطلاعات و زیرساخت انسانی و مدیریتی فناوری اطلاعات در حیطههای کلیدی منبعیابی، عملیات و مصرف تعریف میشود. برای اکثر مدیران اجرایی و تأمینکنندگان فناوری اطلاعات، کارایی فناوری اطلاعات سبز در حیطه کارایی مرکز داده، حائز اهمیت است.
فناوری اطلاعات سبز مانند چتری است که به سیستمها و فناوریهای اطلاعاتی، شیوهها و برنامههای کاربردی سازگار با محیط زیست اشاره دارد. فناوری اطلاعات سبز شامل سه رویکرد از رویکردهای مکمل برای تواناسازی فناوری اطلاعات است تا پایداری محیط زیست را بهبود بخشد. ابعاد فناوری اطلاعات سبز شامل استفاده از سیستمهای فناوری اطلاعات سبز، استفاده از فناوری اطلاعات برای حمایت از پایداری محیطی و استفاده از فناوری اطلاعات برای ایجاد آگاهی سبز میشود.
با وجود تعاریفی که برای فناوری اطلاعات سبز بیان کردیم، همچنان فناوری اطلاعات سبز یک اصطلاح مبهم است. برای کاهش این ابهام، شناسایی سیستمهای اطلاعاتی سبز میتواند مفید باشد. با دانستن اینکه "چه چیزی" برای ثبت در سیستمهای اطلاعاتی[12] (IS) وجود دارد تا IS سبز را تشکیل دهد؛ "چه مکانی"برای تثبیت سبز بودن در IS وجود دارد؛ "چگونه" میتوان سبز بودن را در IS تثبیت کرد و "چه زمانی" باید سبز بودن در IS تثبیت شود، میتوان تعریفی واضحتر از IT سبز بیان کرد.
موضوع دیگری که مفاهیم فناوری اطلاعات سبز را دربرمیگیرد، رایانش سبز[13] است که با استفاده سازگار محیط زیست از کامپیوتر و منابع ارتباط دارد؛ مانند شیوههایی که شامل کارکرد کممصرف واحد پردازشگر مرکزی [14]، سرور و لوازم جانبی، کاهش مصرف منابع و دفع مناسب زباله های الکترونیکی است.
پژوهش در زمینه رایانش سبز عمدتاً بر اقدامات عرضهکنندگان فناوری اطلاعات و کسبوکار تمرکز میکند. بر اساس تئوری عمل منطقی و تئوری رفتار برنامهریزیشده، نگرش نسبت به رایانش سبز، عامل برتر در توضیح عقیده یا قصد کاربران فناوری اطلاعات برای عمل کردن به رایانش سبز است و کنترل رفتار درکشده نسبت به رایانش سبز بیشترین تأثیر را بر کاربران IT برای رفتار محاسبات سبز فناوری اطلاعات واقعی دارد.
چهار مورد از شیوههای داخلی سبز که توسط شاخصهای عملکردیِ پایدار زیست محیطی IT مدیریت میشوند شامل یادگیری، فرایند، برند (نام تجاری) و حاکمیت ارزش زیستمحیطی میشوند.
در زمینه استفاده از IT سبز در محصولات دیجیتال، میتوان به موضوع بستهبندی کارآمد این نوع محصولات اشاره کرد. این نوع بستهبندی به شرکتها اجازه نمیدهد اطلاعات را بهطور گسترده در اختیار مشتریان خود قرار دهند. اما آنها تلاش میکنند ارزیابی آنلاین اطلاعات برای مصرفکنندگان را فراهم کنند. برای مثال، استفاده از برچسبها و تگها روی تلفن همراه یکی از رایجترین فناوریها در بازاریابی و سیستمهای اطلاعاتی است که بهعنوان وسیلهای برای سادگی برقراری ارتباط و ارائه اطلاعات به مصرفکنندگان بهکار برده میشود. نتایج این تحقیقات نشان میدهد که میتوان از فناوری تگ برای محصولات سبزی که به طور ارگانیک و پایدار تولید شدهاند، استفاده کرد تا درک از نام تجاری به طور گستردهای افزایش یابد. همچنین انتقال اطلاعات مرتبط با محصول میتواند تمایل مصرفکنندگان را به خرید محصولات ارگانیک افزایش دهد، اما در مورد محصولات پایدار این گونه نیست.
گرایش طبیعی مصرفکنندگان به محیطزیست و دانش و نگرانیهای زیستمحیطی بر نگرش مصرفکنندگان در خرید محصولات سبز تأثیر میگذارد. ظاهراً مصرفکنندگان سبز، مسئولیت فردی خود را در قبال تهیه محصولات سبز پذیرفتهاند. تمایل به چنین مسئولیتهایی ممکن است به اعتقادات در مورد رفتار دیگران و یا حتی به انگیزههای مصرفکنندگان در این زمینه بستگی داشته باشد که در هنجارهای اخلاقی درونی آنها – و نه در تصویب قوانین اجتماعی- وجود دارد. این اثر میتواند در تعادل تولید و نوسان تقاضا برای محصولات سبز تأثیر داشته باشد.
سیستمها و فناوریهای اطلاعاتی سبز به طرحها و برنامههایی که به طور مستقیم و غیر مستقیم به پایداری سازمانها مرتبط است، اشاره میکنند. اکثر تحقیقات صورتگرفته به بررسی اثرات IT سبز بر سازمانها پرداختهاند. از جمله دلایل آن میتوان به فقدان آگاهی عمومی از اثراتی که IT و IS بر محیط سازمانها میگذارد و همچنین مسائل محیطی که پرداختن به آنها اخیراً ضرورت یافته است، اشاره کرد. اما متأسفانه مطالعات صورتگرفته در این زمینه تأثیر IT بر محیط زیست در دو سطح ملی و صنعت را به طور پراکنده بررسی کردهاند. در صورتی که بسیار حیاتی است که این تحقیقات در سطح جامعه نیز صورت پذیرفته و دستاوردهای آن بررسی شوند.
گارتنر[15] به بیان اصولی بسیار مهم برای سبزتر شدن IT میپردازد. برخی از این اصول به شرح زیر میباشد:
1) تعریف یک سیاست زیستمحیطی
2) آغاز اندازهگیری و تجزیه و تحلیل
3) استفاده از کارکنان سبز و تخصیص پذیرش اجتماعی درباره مسائل سبز و آموزش نیروی کار
4) بهبود بهرهوری برای سرد کردن مراکز داده و در نظر گرفتن آن بهصورت عاملی در طراحی سبز برای ایجاد مراکز داده جدید
5) ورود معیارهای زیستمحیطی به تصمیمگیریهای تدارکاتی.
1-5-2. تعاریف متفاوت فناوری اطلاعات سبز
- بهطور کلی، فناوری اطلاعات سبز در مورد درک نقش فناوری در این فعل و انفعالات و گام برداشتن در جبهههای مختلف برای افزایش نهادی و پایداری محیط زیست است.
- فناوری اطلاعات سبز اینگونه تعریف میشود: مطالعه و اقدام کارا و اثربخش برای طراحی، ساخت، استفاده و انهدام رایانه، سرورها و سیستمهای فرعی مرتبط با حداقل یا بدون اثری بر محیطزیست. این دیدگاه، بر ارتقاء کارایی انرژی و استفاده از تجهیزات از طریق اقداماتی مانند طراحی تراشههای کممصرف، مجازیسازی، کاهش مصرف انرژی مراکز داده، استفاده از انرژی تجدیدپذیر برای تأمین برق مراکز داده و کاهش ضایعات الکترونیکی متمرکز است.
- فناوری اطلاعات سبز که گاهی رایانش سبز نیز نامیده میشود، به مفهوم مطالعه و کاربرد با استفاده از منابع فناوری اطلاعات به نحوی کارآمد است.
- فناوری اطلاعات سبز چندان مناسب توصیف نشده است؛ فناوری اطلاعات سبز ارتباط بسیاری با فناوری دارد و مصرف برق، سرما و هزینههای واقعی مربوط به عملیات تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات را تا حد زیادی کاهش میدهد. این بخش از فناوری اطلاعات، جدید نیست. طرحهای صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات سبز به منظور بهبود عملکرد انرژی برای چند دهه بررسی شده است. الیوت (2007) فناوری اطلاعات سبز را اینگونه تعریف میکند: طراحی، تولید، عملیات و دفع فناوری اطلاعات و ارتباطات و محصولات توانمندساز فناوری اطلاعات و ارتباطات و خدمات به نحوی که آسیبپذیر نباشد و در طول مدت چرخه عمر آن مزایای سودمندی به محیط زیست برساند.
توصیف زیر نیز برای فناوری اطلاعات سبز بهکار برده شده است:
- تولید، مدیریت، استفاده و مصرف فناوری اطلاعات بهمنظور حداقلساختن صدمه به محیط زیست
نام دیگر فناوری اطلاعات سبز، توسعه فناوری اطلاعات پایدار است و اغلب توسط تولیدکنندگان از جمله Dell، hp و Apple بهکار برده میشود.
- تعریف دیگر، استفاده از منابع فناوری اطلاعات برای سازماندهی چگونگی استفاده شرکت از منابع فناوری اطلاعات خود بهصورت خرید رایانههای کممصرف، کنترل مصرف انرژی، بازیافت و یا دفع تجهیزات خطرناک است.
- فناوری اطلاعات سبز، طراحی و پیادهسازی سیستمهای اطلاعاتی است که به همکاری فرآیندهای کسبوکار پایدار منجر میشود .
- موروگسن (2008) درباره فناوری اطلاعات برای سازگاری با محیط زیست و چگونگی آن میگوید: "حمایت، کمک و بهکارگیری طرحهای زیستمحیطی از طریق ارائه مدل ابتکاری، شبیهسازی، تصمیمگیری و ابزارهای پشتیبانی. "
فناوری اطلاعات سبز شامل ابزارهای نرمافزاری برای تجزیه و تحلیل، زیرساخت برای مدیریت محیط زیست، ابزار گزارشدهی و حسابرسی مصرف انرژی، سیستمهای مدیریت دانش محیط زیست، ابزارهای طراحی محیط زیست شهری و یکپارچهسازی و بهینهسازی پلاگین جدید و آسان در حسگرها است. همچنین میتوان از آن برای ایجاد آگاهی از مسائل فناوری اطلاعات سبز استفاده کرد.
- فناوری اطلاعات و سیستمهای سبز به طرحها و برنامههایی اشاره دارد که بهطور مستقیم یا غیر مستقیم با پایداری زیستمحیطی در سازمان مرتبط هستند. اگرچه متخصصان تمرکز روی فناوری اطلاعات سبز را آغاز کردند، تحقیقات کمی در این زمینه انجام شده است. فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی میتوانند تأثیر مخربی روی اثر زیست محیطی سازمانی بگذارند. فناوری اطلاعات دارای محصولاتی با طول عمر کوتاه است. هزینههای صرفشده برای فناوری اطلاعات پیامدهای مهمی برای محیط زیست دارند. برای مثال، در سال 2008 گارتنر پیشبینی کرد که 80% از مراکز داده در بالاترین سطح برق مصرفی و سطح خنککننده در سال 2010 قرار میگیرند.
- فناوری اطلاعات سبز به فناوری اطلاعات سازگار با محیط زیست اشاره دارد. فناوری اطلاعات سبز همچنین برای نیل به کارایی اقتصادی و بهبود عملکرد سیستمها و استفاده از آنها با رعایت مسئولیت اجتماعی و اخلاقی تلاش میکند. بنابراین، فناوری اطلاعات سبز شامل ابعاد پایداری زیستمحیطی، اقتصاد بهرهور انرژی و کل هزینه مالکیت میشود.
- بهطور دقیق توضیح داده شد که فناوری اطلاعات سبز نشاندهنده طراحی کارآمد مراکز داده و معماری فناوری اطلاعات به منظور کاهش انرژی مصرفی و هزینهها است. در واقع سهم فناوری اطلاعات سبز فراتر از مراکز داده است و میتواند شامل پذیرش فناوری اطلاعات از فناوریهای سازگار با محیط زیست و اولویتهای زیستمحیطی روشهای مدیریت فناوری اطلاعات شود. فناوری اطلاعات میتواند به کاهش انتشار کربن، سطح زباله و آلودگی از طریق روشهایی مثل مدیریت برق رایانهها، مجازیسازی سرورها، بازیافت، مسئولیتهای اجتماعی فناوریهای قدیمی و منبعیابی فروشندههای سبز کمک کند.
- جنکین و همکاران (2011) استدلال کردند که هدف از فناوری اطلاعات سبز، کاهش کلی اثرات زیستمحیطی ناشی از فناوری ارتباطات و اطلاعات با پذیرش تعدادی از اقدامات سازگار با محیط زیست برای محصولات و تجهیزات فناوری اطلاعات است که بر بهینهسازی استفاده از فناوری ارتباطات و اطلاعات همراه با زیرساختها به منظور کاهش انرژی مصرفی در هر مرحله تمرکز کردهاند.
- در دهه گذشته، جهان شاهد درک اکثر کسبوکارها نسبت به اثر بلندمدت آلودگی و مسئولیتپذیری آنها برای انتشار کربن در محیط زیست بوده است. با وجود این، توجه چندانی به نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در راهحلهای پایداری زیستمحیطی- که معمولاً فناوری اطلاعات سبز نامیده میشود- نشده است. به عبارت دیگر، هر مرحله از چرخه عمر منابع فناوری اطلاعات از تولید تا استفاده و دفع میتواند به محیط زیست آسیب برساند. از سوی دیگر، فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند انتشار کربن توسط کسبوکارها را کنترل کند. درک فناوری اطلاعات سبز به دلیل اهمیت اخلاقی و ملاحظات پایداری زیستمحیطی در فرایند تصمیمگیری، با درک سایر بخشهای فناوری اطلاعات تفاوت دارد. درک فناوری اطلاعات معمولاً توسط منافع اقتصادی بالقوه حاصل از استفاده از فناوری برانگیخته میشود. در مقابل، روشهای فناوری اطلاعات سبز ممکن است در اثر دغدغههای زیستمحیطی برانگیخته شود؛ حتی اگر منافع اقتصادی نیز مطرح باشد، در کوتاهمدت ملموس نیست. همچنین ممکن است به دلیل نقش بالقوه روشهای فناوری اطلاعات سبز در توانمندسازی کسبوکارها برای دسترسی به اهداف سبزشان، درک فناوری اطلاعات سبز از طرحهای سبز متفاوت باشد.
- امروزه کسبوکارها تحت فشار رقبا، قانونگذاران و گروههای اجتماعی برای پیادهسازی روشهای کسب و کار پایدار قرار دارند. تعادل بین اقتصاد و عملکرد زیست محیطی برای سبز شدن و رقابتیتر شدن یک موضوع کلیدی راهبردی است. فناوری اطلاعات سبز نه تنها بر فناوری تأثیرگذار است، بلکه بر راهبردهای رقابتی و حتی قانونی بودن راهبردهای کسبوکار نیز اثر میگذارد. درک و اِعمال فناوری اطلاعات سبز برای ادامه پیشرفت کسبوکارها بسیار حیاتی است. با وجود این، اصول، روشها و ارزش فناوری اطلاعات سبز هنوز در حال بررسی است.
- فناوری اطلاعات سبز به ابتکارات و برنامههایی اطلاق میشود که به طور مستقیم و غیرمستقیم با پایداری محیط زیست ارتباط دارند. با توجه به استدلال سیگلر و همکاران (2008)، فناوری اطلاعات سبز درباره فناوری اطلاعات و طرحهای سیستمی است که شامل برنامههایی درباره پایداری محیط زیست میشود. این مفهوم همچنین در خصوص مصرف انرژی و ضایعات مرتبط با استفاده از نرمافزار و سخت افزاری بحث میکند که اثرات مستقیم مثبتی میتواند داشته باشد. فناوری اطلاعات سبز از محصولات، نحوه استفاده و تأثیر مستقیمی که فناوری اطلاعات میتواند روی محیط زیست بگذارد، پشتیبانی میکند. برآوردها نشان میدهد که صنعت IT 2% کربندیاکسید تولید میکند که با مقدار تولید کربندیاکسید در صنعت هوایی برابر است. به گزارش آژانسهای حفاظت از محیطزیست، رایانهها و صفحات نمایشگر آنها مسئول تولید میلیونها تن گاز گلخانهای در سال هستند. در عین حال، فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی کمکهای چشمگیری به محیط زیست کرده و فرصتهای روزافزونی را برای سرمایهگذاری بر فناوری اطلاعات سبز و سیستمهای اطلاعاتی سبز به وجود آوردند. بهطور کلی، استفاده از فناوری و سیستمهای اطلاعاتی به طور مستقیم و غیرمستقیم اثرات زیستمحیطی را کاهش میدهد.
- فناوري اطلاعات سبز به طرحها و برنامه هایی اطلاق میشود که سازگاري سیستمها و فناوريهاي اطلاعاتی با محیط زیست را در سازمانها در نظر میگیرد. برای مثال میتوان به بهبود بهرهوري انرژي در سختافزار و مراکز داده، یکپارچهسازي سرورها با استفاده از نرمافزار مجازيسازي و کاهش ضایعات در تجهیزات منسوخ اشاره کرد. طبق تعریفی که در 12 جولاي 2009 در ژورنال رسمی جمهوري فرانسه بیان شد؛ فناوري اطلاعات سبز فناوری اطلاعات و ارتباطی است که بهمنظور کاهش آثار منفی و مخرب فعالیتهاي انسان بر محیط زیست طراحی و استفاده میشود. فناوري اطلاعات سبز در واقع تلاشی براي استفاده از روشها، محصولات و خدمات فناوري اطلاعات در جهت رفتار مسئولانه نسبت به محیط زیست است.
فناوری اطلاعات سبز نشان میدهد که فناوری اطلاعات میتواند محیط پایداری را با شرایط زیر بهوجود آورد:
1) اصلاح زنجیره تأمین، فعالیتهای تولید و گردش کار سازمانی
2) کارآمدتر کردن عملیات کسبوکار، ساختمان و سیستم
3) کمک به فرایند تصمیمگیری با تجزیه و تحلیل، مدلسازی و شبیهسازی اثرات زیستمحیطی که ممکن است اتفاق بیفتد
4) بازرسی و مصرف و صرفهجویی انرژی سازمانی
انتظار میرود که با استفاده و اجرای یکی از رویکردهای فناوری اطاعات سبز که در بالا گفته شد، چرخه عمر فناوری اطلاعات در سازمان بادوامتر و پایدارتر شود. رویکردها با توجه به نوع سازمان و کاربرد فناوری اطلاعات در سازمان متفاوت هستند. موروگسن[16] چهار مسیر آثار زیستمحیطی فناوری که باید به آنها توجه کرد، بهوجود آورد: استفاده سبز، انهدام سبز، طرح سبز و تولید سبز. فناوری اطلاعات سبز همچنین میتواند راه حلهایی برای ایجاد بهرهوری از طریق تنظیم تمام فرایندهای فناوری اطلاعات بهوجود آورد که برای کاهش، استفاده مجدد و بازیافت بهکار میروند. همچنین یافتن روشهای مبتکرانه برای استفاده از فناوری اطلاعات در فرایندهای تجاری به منظور ایجاد فواید پایداری در سازمانها ضروری است. تعریفی که در این پژوهش از فناوری اطلاعات مد نظر است، "فناوری اطلاعات سبز به معنای تولید، مدیریت، بهکارگیری و مصرف فناوری اطلاعات همراه با به حداقل رساندن صدمه به محیط زیست" میباشد.
1-5-3. فناوری سبز و رایانش سبز
برای اجتناب از اثر انتشار گازهای گلخانهای، روشهایی برای دفع زبالههای الکترونیکی و مواد سمی وجود دارد که فناوری سبز را بهعنوان مکملی برای فناوری اطلاعات بهکار میبرد. با آنکه فناوری اطلاعات و ارتباطات خود بخشی از مشکل است، اما بهعنوان راه حلی کلیدی نیز عمل میکند. برای رشد و توسعه فناوری سبز، به افزایش مسئولیتپذیری اجتماعی، استفاده صحیح و هوشمندانه از منابع و نوآوری در این فناوری نوین نیاز است. فشارهای نظارتی برای کاهش اثرات گازهای گلخانهای، شرکتهای بزرگ را مجبور به استفاده از شیوههای پایدار و بهینه کرده است. برای این منظور میتوان به روشهای زیر اشاره کرد:
- با توجه به اینکه سازمانها هزینه زیادی را صرف خرید سرور برای فعالیتهای خود میکنند، میتوان با استفاده از مجازیسازی این میزان را تا 75% کاهش داد. این فناوری بر مبنای استفاده از یک دستگاه سرور و نصب چند سیستم عامل روی آن است که موازی با هم کار میکنند. راهکارهای نرمافزاری زیادی در این روش وجود دارد که شرکتهای Microsoft و VMware از جمله پیشتازان این فناوری هستند و نرمافزارهای متنوعی را در این زمینه ارائه نمودهاند.
- سیستمهای خنککننده در مراکز داده (در شرکت ارائهدهنده خدمات اینترنتی) یکی از تجهیزات پرمصرف انرژی محسوب میشوند. طراحی صحیح سیستم خنککننده علاوه بر تأثیرگذاری بیشتر میتواند 20 تا 25 درصد مصرف انرژی را کاهش دهد.
- در هر سرور باید دقت شود که دقیقا به میزان کارایی آن، تجهیزات لازم پیش بینی شده و به منبع تغذیه متناسب برای آن طراحی شود. همچنین مواقعی که از سرور استفاده نمیشود، مانند شبها و تعطیلات، باید میزان برق مصرفی آن را به حداقل رساند. امروزه همیشه از خطراتی که آلایندههای سوختی در محیطزیست ایجاد میکنند صحبت میکنیم. صحبت از آلودگی هوا و محیط زیست در طی روز حداقل چندین بار به گوشمان میخورد. هر جا سخن از آلودگی به میان میآید، تمامی فکر و ذهن ما به سمت بنزین و کارخانههای صنعتی معطوف میشود که آلایندهها را تولید میکنند. اما آیا میدانستید که بیش از 5 درصد کربن تولیدشده در دنیا که باعث بروز آلودگیهای زیستمحیطی شده است، توسط تجهیزات و سختافزارهای رایانهای و تجهیزات جانبی آنها تولید میشود؟ هرجا صحبت از رنگ سبز بود، بدانید که فناوری مورد نظر در جهت سالمسازی محیطزیست و توجه به مسائل زیست محیطی طراحی شده است. بنابراین هنگامیکه از Green Computing یا رایانش سبز سخن میگوییم، به این معناست که میخواهیم از استانداردهای پیشرفتهتری در صنعت کامپیوتر استفاده کنیم که هم در چرخه تولید، استفاده و هم دفع زبالههای الکترونیکی باعث کاهش میزان آلودگی زیستمحیطی شوند. برای مثال، استفاده از منابع انرژی سالم و موادی که برای محیط زیست خطرناک نیستند میتواند به سالم نگهداشتن محیط زیست کمک کند. بعلاوه، رایانش سبز به نحوه استفاده شما از تجهیزات نیز مربوط میشود. نحوه استفاده شما از انرژی موجود در رایانه و دستگاههای جانبی مانند نمایشگرها، سرورها، چاپگرها، پاورها و ... همه و همه میتوانند در سالم نگهداشتن محیط زیست به شما کمک کنند. هدف رایانش سبز تا حدود زیادی با هدف شیمی سبز[17] مشابه است و هر دو به منظور ایجاد آلودگی کمتر برای محیط زیست طراحی شدهاند. از مواد خطرناک در محصولات خود کمتر استفاده کنید. هنگام استفاده از تجهیزات سعی کنید حداکثر بهرهوری در مصرف انرژی را داشته باشید. تا حد ممکن از مواد زیستتخریبپذیر استفاده کنید تا آسیب کمتری در فرایند بازیافت مواد به طبیعت وارد شود. امروزه بسیاری از شرکتها و سازمانهای دولتی در کشورهای مختلف ملزم به رعایت قوانین و استانداردهای مربوط به رایانش سبز شدهاند.
نام دیگری که برای رایانش سبز بهکار میرود، Green IT یا Green ICT نیز هست. حتی گاهی آن را به نام فناوری سبز یا Green Technology نیز میشناسیم. طراحی و پیاده سازیCPUهای کممصرف، سرورها و تجهیزات جانبی که بهرهوری انرژی بالایی دارند و همچنین کاهش پسماندهای تجهیزات الکترونیکی که به E-Waste نیز شهرت دارد، به معنی رایانش سبز است. برخی اوقات رایانش سبز بیشتر به سوی تولیدکنندگان تجهیزات الکترونیکی سوق داده میشود که معمولاً تولیدکنندگان رایانه هستند. برخی شرکتهای تولیدی، معیارها و استانداردهایی را رعایت میکنند تا تجهیزات تولیدشده توسط آنها آلودگی کمتری برای محیط زیست ایجاد کند. تولید و استفاده از حداقل کربن ممکن در تجهیزات رایانهای بهشدت در رایانش سبز توصیه میشود، زیرا بیشترین تخریب زیستمحیطی از طریق کربن آزادشده از چنین تجهیزاتی است. اما این پایان ماجرا نیست؛ گفتیم که بهرهوری بهتر از انرژی یکی از معیارهای اصلی در رایانش سبز است. برخی از شرکتها برای هماهنگی با استانداردهای رایانش سبز، تجهیزات خود را بهگونهای طراحی میکنند که در صورت عدم یا کاهش استفاده، تجهیزات بهصورت خودکار بتوانند مصرف انرژی خود را کاهش دهند و یا خود را خاموش کنند.
یکی از کشورهای پیشگام در زمینه پیادهسازی رایانش سبز، ایالات متحده آمریکا بود که بهصورت داوطلبانه پروژهای به نام انرژی استار را آغاز نمود. این پروژه برای اولین بار در سال 1992 اجرایی شد و استفاده بهینه از انرژی در تمامی انواع سختافزار را بهعنوان مبنای کار خود قرار داد. البته در آن مقطع زمانی، عمده استفاده از این پروژه به تولید نوتبوک و همچنین صفحات نمایش محدود میشد. بعدها چنین پروژههایی در اروپا و آسیا نیز شکل گرفت. با توجه به اینکه بیشترین میزان استفاده از منابع انرژی و همچنین سختافزارها و لوازم جانبی رایانه به سازمانهای دولتی مربوط میشود، رایانش سبز نیز اولویت خود را بر شرکتها و سازمانهای بزرگ قرار داده است. بهعنوان یک قانون همیشگی نباید فراموش کنیم که هرقدر رایانههای ما کوچکتر باشند، مصرف انرژی کمتری دارند و آلودگی زیستمحیطی کمتری را نیز خواهند داشت و بالعکس.
برای مثال، یک کامپیوتر دسکتاپ در طول چرخه عمر خود مصرف برق بیشتری از یک لپتاپ یا نوتبوک دارد و طبیعتاً پس از بازگشت به طبیعت آلودگی بیشتری نیز ایجاد خواهد کرد. البته هرقدر اندازه رایانهها کوچکتر باشد، قدرت پردازش آنها نیز کمتر میشود و این امر اجتنابناپذیر است؛ اما در سازمانهایی که کارهای روزمرهای توسط کاربران انجام میشود که به قدرت پردازشی کمی نیاز دارند، بهتر است بهجای استفاده از سیستمهای دسکتاپ، از سیستمهای کممصرفتری مانند نوتبوکها یا لپتاپها استفاده شود. امروزه اکثر سازمانها به استفاده از فناوریهای مجازیسازی دسکتاپ روی میآورند و پردازش خود را روی سرورهای قوی قرار میدهند و با این شرایط حتی کاربر به نوتبوک نیز نیازی نخواهد داشت و صرفاً با استفاده از یک کامپیوتر بسیار کوچک به نام Thin Client یا Zero Client به سرور متصل میشوند و تمام پردازش را سرور انجام خواهد داد.
در دنیای تجارت، اکثر سازمانهایی که به استفاده از رایانش سبز روی میآورند، نه تنها دغدغه محیط زیست دارند، بلکه به فکر منافع مالی خود نیز هستند. با استفاده از رایانش سبز، قدرت پردازشی بهصورت بهینه از منابع انرژی استفاده میکند و این امر میتواند در هزینههای پرداختی انرژی سازمان صرفهجویی حاصل کند. البته معمولاً تفکرات معنوی و زیستمحیطی در اینگونه سازمانها اولویت نیست و هدف آنها کاملاً مالی است. چنین سازمانهایی حتی قوانینی برای استفاده بهینه از انرژی برای کارمندان خود وضع میکنند تا مثلاً در پایان زمان کاری خود سیستم و نمایشگر را خاموش کنند.
برخی از مواردی که میتوان در مجموعه رایانش سبز مشاهده کرد، بهشرح زیر هستند:
- - CPU و تجهیزات پردازشی خود را در زمان بیکاری سیستم خاموش کنید.
- - تجهیزات جانبی کامپیوتر را در صورت استفاده غیردائمی، خاموش نگه دارید.
- - برای انجام فرایندهای رایانهای خود زمان خاصی اختصاص دهید و در خارج از زمان کاری به سختافزارها استراحت بدهید.
- - تجهیزات جانبی مثل چاپگرهای لیزری را فقط بر حسب نیاز روشن کنید و پس از پایان کار آنها را خاموش نمایید.
- – بهجای صفحات نمایشCRT ، از صفحات نمایش LCD یا LED استفاده کنید.
- - در صورت امکان از نوتبوکها به جای رایانههای دسکتاپ استفاده کنید.
- - تنظیمات Power Options سیستم خود را بهگونهای انجام دهید که بهصورت خودکار دستگاهها را خاموش کند.
- - تا حد ممکن استفاده از کاغذ را در سازمان خود کاهش دهید (استفاده بیشتر از کاغذ = قطع درختان بیشتر).
- - تجهیزات جانبی که خراب شده و بازیافتی هستند، بهدرستی و با توجه به استانداردها از بین ببرید.
- - در خصوص استفاده بهینه از منابع انرژی به کاربران خود آموزش لازم را بدهید.
- - ازفناوریهای مجازیسازی برای بهینهسازی مصرف انرژی و قدرت پردازش سیستمها استفاده کنید.
- - از فناوریهای رایانش ابری[18]خصوصی برای منابع سازمانی خود استفاده کنید.
- - از فناوریهای Terminal Services وDesktop Virtualization و Application Virtualization استفاده کنید.
- - از هارد دیسکهای کوچکتر برای دستگاههای ذخیره اطلاعات خود استفاده کنید.
- از VGA هایی استفاده کنید که قابلیت پردازش یا GPU داشته باشند
- ITPRO باشید ...
1-5-4. هوش محیطی
رشد اقتصادی در اقتصاد فعلی معمولاً با افزایش انتشار کربن همراه است. این وضعیت به ویژه در مورد اقتصادهای در حال توسعه، که تمام صنایع آنها در حال ارتقا هستند، صدق میکند و فقط محدود به یک سازمان خاص نیست. برای مثال، این ابعاد اقتصادی باعث اصطکاک بین "جهان توسعهیافته" و "جهان در حال توسعه" میشود. دوگانگی بین مصرف منابع کشورهای توسعهیافته در جهان و تقاضای آنها از کشورهای BRIC (برزیل، روسیه، هند و چین) برای بهدست آوردن سهم خود در حفظ محیط زیست برای آینده میتواند به باتلاق اقتصادی و قانونی منجر شود؛ زیرا بهنظر میرسد مصرف منابع و تولید نسبی گازهای گلخانهای در سراسر جهان متناسب نیست. باید مقررات یکنواختی در کاهش انتشار کربن در سطح جهانی بهکار گرفته شود. بههرحال، کاهش انتشار کربن نه تنها به نسلهای آینده در سطح جهانی آسیب نخواهد زد، بلکه امری ضروری نیز خواهد بود.
این شیوه بهعنوان یک راهکار عملی و رویکردی برای پایداری محیطی است که بر مبنای بهترین استفاده از منابع فناوری اطلاعات در دسترس سازمان میباشد. نمونههایی از این استفاده از منابع فناوری، شامل بهینهسازی در سطح کاربر نهایی، مجازیسازی در سطح سرور و بازمهندسی فرایندها است. تهیه و نصب یک CEMS نیز بخشی از این استفاده از منابع فناوری اطلاعات- اما از دیدگاه سیستمها و برنامههای کاربردی- است. بخشی جالب از این گسترش و استفاده از منابع فناوری اطلاعات، از گسترش و کاربرد مفاهیم و فناوریهای کسبوکار به نوآوریهای زیستمحیطی سازمان ناشی میشود.
هوش در واقع مفهوم جالبی است. تلاشهای مستمری برای ترکیب هوش در محاسبات و رایانش (مثلاً، از طریق هوش مصنوعی) انجام میشود. استفاده تدریجی پیچیده از دادهها و اطلاعات، ایجاد فرایندهای کسبوکار پویا و متنوع و استفاده از سیستمهای مدیریت دانش همه تلاشهایی در این راستا هستند. برای مثال، تلاش میشود انبارهای داده گستردهای را برای برقراری ارتباط از طریق فناوریهای خدمتگرا بهکار ببریم و به تجزیه و تحلیل و همبستگی بین اطلاعات غیر مرتبط با اطلاعات دیگر برای تولید دانش قابل اجرا بپردازیم. هوش در کسبوکار، مجموعهای از تمامی این فناوریها و فرایندها است.
1-5-5. هوش کسبوکار
هوش کسبوکار از اطلاعات سازمان حاصل میشود و با تجزیه و تحلیل دانش یا بینش بهدست میآید.
این اطلاعات میتواند شامل موارد زیر باشد: دادهها، اطلاعات مالی، پارامترهای زیستمحیطی، دادههای منابع انسانی و دادههای استراتژی سازمانی. دادهها و اطلاعات موجود در مورد سازمان میتواند در سیلوها بماند که ممکن است بهآسانی بین دادهها ارتباطی برقرار نشود. چالش سازمانی، تعیین همبستگی برای سازماندهی بخشهای اطلاعاتی و زیرمجموعه آنهاست و تحلیل این اطلاعات بهمنظور کسب فرصتهایی برای اقدامات مثبتی است که شامل تعهد برای انتقال به یک سازمان سبز میشود. برای مثال، یک سیستم پشتیبانی عملیاتی در یک شرکت مخابراتی به ارتباط اطلاعات نگهداری سوییچ یا سیستم پشتیبانی صدور صورتحساب نیاز دارد. این همبستگی به سازمان کمک میکند تغییرات سوییچ خود را بر اساس خوشههای مشتریان و الگوی پرداخت قبض خود درک نموده و اولویتبندی کند.
بهطور مشابه، یک سیستم بایگانی الکترونیکی بیمار[19] (EPR) به ارتباط با سیستم منابع انسانی یا حسابداری نیاز دارد تا بتواند اطلاعات ارزشمندی در زمینه برنامهریزی و سازماندهی خدمات بیمار ارائه کند. این گونه توانایی برقراری ارتباط بین سیلوهای اطلاعاتی، کاربردهای بالقوهای در زمینه پایداری محیطی دارد.
در مثالهای قبلی، شرکت مخابراتی میتواند همچنان از سوییچهای موجود استفاده کند یا آنها را ارتقا دهد. بهطور مشابه، EPR همراه با سیستم HR میتواند به برنامهریزی مناسب نیروی کار برای بیماران بهصورت تقریباً بلادرنگ کمک کند. اگر این فرایندهای سازمانی مبتنی بر هوش کسبوکار باشند، ارزش بیشتری دارند، زیرا از طریق ابزارهای BI، اطلاعات در زمان و مکان مورد نیاز ارائه میشود. برای مثال، بهجای ارائه یک گزارش ماهانه یا روزانه، BI از طریق یک واسط گرافیکی تعاملی در دستگاههای تلفن همراه متنوع اطلاعاتی را برای تصمیمگیرندگان فراهم میکند.
بنابراین، با افزایش قابلیتهای ارائهشده در ابزارهای BI، هوش کسبوکار بهعنوان مجموعهای از فناوریهای قابل استفاده برای ابتکارات زیستمحیطی در سازمان در نظر گرفته میشود. چنین کاربردهایی از BI برای محیط زیست، افراد را با فرایندها و فناوریها یکپارچه میکند. سیستمها و برنامههای کاربردی BI شامل بستههای مدیریت ارتباط با مشتریان، سیستمهای زنجیره تأمین، ویکیها و وبلاگها و داشبوردهای اجرایی میشود. این فناوریها به استفاده از رایانش ابری، نرمافزار بهعنوان خدمت[20] (SaaS) و Web X .0 منجر میشود. اطلاعات جمعآوریشده در کسبوکار از پتانسیل بالایی برای بهبود اعتبارات زیستمحیطی سازمان برخوردار است. BI اطلاعات لحظهای کربن سازمان را فراهم کرده و اطلاعات و دانش و بینشی برای تصمیمگیری بههنگام ارائه میکند. BI فرصت استفاده همزمان از داده و اطلاعات را فراهم میکند.
1-5-6. کاربرد هوش محیطی و هوش کسبوکار در مسائل زیستمحیطی
گستره استفاده از BI در مسائل زیستمحیطی در حال افزایش است. گسترش و استفاده از BI برای پیشبرد اهداف زیستمحیطی سازمان، هم به نفع محیط و هم به نفع کسبوکار است. ترکیب هوش کسبوکار با عوامل زیستمحیطی به رویکردی منجر میشود که در آن، اقدامات مربوط به کاهش آلودگی محیط زیست، هزینه سرباری برای سازمانها در نظر گرفته نمیشود. در عوض، رویکرد هوش محیطی ابزارها و تکنیکهای هوش کسبوکار را فراهم میکند که به بهبود کارایی اهداف محیطی و اهداف کسبوکار منجر میشود. EI تمام منابع در دسترس -چه منابع داخل سازمان، چه منابع خارج از مرزهای سازمانی- را در اختیار سازمان گذاشته و از این منابع برای کاهش آلودگی کربن استفاده میکند، بی آنکه اهداف اصلی کسبوکار به خطر بیفتد. EI سازمانها را قادر میکند تا از بینش و دانشی درباره عملکرد کربن و همچنین فرصتهایی برای بهبود سطح آلودگی بهرهمند شوند. این یک رویکرد منطقی و بلندمدت در پایداری کسبوکار است.
در حالیکه تمرکز هوش کسبوکار بر کارایی کسبوکار است، هوش محیطی از هوش کسبوکار برای گسترش بهرهوری محیطی استفاده میکند. هوش محیطی میتواند بهعنوان یک مجموعه بزرگتر شامل هوش کسبوکار نیز باشد. هوش محیطی بر این اصل استوار است که اگر کسبوکار lean و کارا ساخته شده باشد، میتواند یک سازمان کارا از لحاظ کربن و آلودگی نیز باشد. اگر رهبری کسبوکار به این سطح از هوشیاری برسد، میتواند با یک سیستم ارزشی یکسان که در آن، کارایی کسبوکار همبستگی بالایی با محیط دارد، در افراد و کارمندان، فرایندها و فناوریهای سازمان نفوذ کند. بنابراین، هر تصمیم مرتبط با سازمان باید از ملاحظات کربن تأثیر بگیرد. این تصمیمات شامل تدارکات فناوریها، افزایش مهارت کارکنان، بازمهندسی فرایندهای سازمان و سازماندهی منابع میشود.
هوش محیطی فراتر از نصب و استفاده از یک CEMS است. نتیجه هوش محیطی یک واسط کاربری مبتنی بر خدمت است که تبدیل به پرتال فناوری اطلاعات سبز میشود و از اطلاعات محیط داخلی و خارجی استفاده میکند. هوش محیطی به درک فرایندهای فعلی کسبوکار نیاز دارد. همچنین درک روش استفاده افراد از آن فرایندها، سودآوری محصولات/خدمات فعلی و فناوریهای مورد نیاز برای پشتیبانی از کسبوکار ضروری است. بعلاوه، سازمان به اقدامات چشمگیر عملی در تبدیل، گسترش و استفاده از هوش محیطی نیاز دارد، بهنحویکه شاخصهای عملکردی فعلی سازمان را کاهش ندهد.
برای مثال، امکان بهبود و بهینهسازی فرایندهای کسبوکار در اثر ارتباط با فرایندهای دیگر -چه داخل سازمان، چه خارج سازمان- وجود دارد. پیادهسازی یک سیستم نرمافزاری جامع، از طریق ارتباطات اینترنتی میتواند بهروز و بهخوبی تنظیم شود تا تأثیر آلودگی کربن را بر اساس دادههای موجود در سیستمهای ERP سازمان ضبط کرده و گزارش دهد. ارتقاء مهارتهای افراد که در تغییر نگرش آنها منعکس میشود، به هماهنگی و همکاری با سیستمهای منابع انسانی نیاز دارد که بهعنوان بخشی از CEMS نگرشها و رفتارها را تغییر میدهد.
با ظهور فناوریهایی مانند رایانش ابری، فناوریهای موبایل با سهولتی مانند سیستمهای ERP و CRMشروع به کار کرده، اصلاح شده و درون سازمان پیادهسازی میشوند تا سازمانها را از مسئولیتهای محیطیشان جدا کنند. بنابراین تمام جنبههای مهم هوشمندی کسبوکار در خصوص مسئولیتهای زیستمحیطی اعمال شده و گسترش مییابد. جدول 1.2 تأثیرات هوش کسبوکار بر هوش محیطی را از طریق فرایندهای فنی، ابعاد اقتصادی و اجتماعی یک سازمان خلاصه میکند.
شکل 1-5 ایجاد هوش محیطی مبتنی بر سیستمها و انبارهای داده موجود در سازمان را نشان میدهد. سیستمهای CRM، SCM و ERP از حرکت سازمان به سمت هوش محیطی تأثیر گرفته و بهروزرسانی میشوند. این اصلاحات به فراهم ساختن امکاناتی برای محاسبه و ذخیره دادههای مربوط به سطح کربن فرایندها و تجهیزات سازمانی منجر میشود.
ابزارهای هوش کسبوکار معمولاً با تمرکز بر پایش موجودی، هزینهها، زمان بیکاری و خدمات مشتری، نقشی حیاتی در بخش حسابداری هر سازمان دارند. این ابزارها با تغییرات فعلیِ همراه با هوش محیطی، تأثیرات کربن و رشد یا کاهش درآمد مرتبط با عملکرد کربن را سنجیده و در نهایت، سازمانها را برای تجارت کربن آماده میکنند. EI فرصتهایی را فراهم میکند که از طریق آنها داشبوردهای اجرایی عملکرد کربن که دادههای چندین سیستم را برای نمایش تصویر کربن سازمان تحلیل میکند، ارائه میشوند. CEMS دارای پایگاه داده منحصربفرد خود است که بر دادههای مرتبط با کربن و تحلیلهای مرتبط با آن تمرکز میکند؛ اگرچه با واسط کاربری سیستمهای دیگر مانند CRM، SCM و ERP نشان داده میشود.
فناوریها، جنبههای اجتماعی-فرهنگی، فرایندهای کسبوکار و محاسبات اقتصادی چهار بعد یا زمینه را فراهم میکنند که میتوان هوشمندی زیستمحیطی را در آن اعمال کرد. جدول 1-1 به این موضوع اشاره دارد. اینها چهار حوزه کسبوکار هستند که در هنگام وقوقع هر تغییری تحت تأثیر قرار میگیرند. در زمینه محیط زیست، فناوریهایی تولید شده و برای کاهش انتشار آلودگی بهکار برده میشوند؛ نگرش از طریق آموزش و تحصیل تغییر میکند؛ فرایندهای کسبوکار نیازمند مدلسازی، بهینهسازی و مدیریت است؛ و معیار ROI برای پروژه تحول سبز مبنا و توان مالی برای شروع تغییرات را فراهم میکند.
جدول 1-1. بررسی اثر هوش کسبوکار بر محیطی بر اساس ابعاد سازمانی
اثر هوش کسبوکار[21] بر هوش محیطی[22] | ابعاد سازمانی |
استفاده از اندازهگیریهای هوشمند، پیادهسازی CEMSها، اصلاح سیستمهای نرمافزاری فعلی برای یکپارچهسازی دادههای کربن | فناوریها |
چرخه عمر تجهیزات و زیرساختهای .... – مدیریت فرایند کسبوکار سبز | فرایندها |
دیدگاهها با آموزش و یادگیری تغییر میکنند – شاخص رشد شخصی بر اساس کاهش آلودگی- منابع انسانی سبز | افراد |
بازخوانی رشد اقتصادی بر اساس کربن- شامل محاسبات کربن در عملکرد خرد و کلان سازمان | اقتصاد |
شکل 1-8. رابطه هوش محیطی
هوش محیطی نه تنها به دادههای ساختیافته موجود مرتبط با سطوح کربن و غیرکربن میپردازد، بلکه جنبههای غیرساختاری سازمان را نیز بررسی میکند: تبادل ایمیل بین گروه کارکنان، تبادل اطلاعات مشترک با بخشهای خارجی سازمان، تجزیه و تحلیل دقیقه به دقیقه جلسات و رویدادهای شرکت. تمام این دادهها از طریق ابزارهای هوش کسبوکار مانند mashups، IMS، Web 2.0، Cloud computing و فناوریهای موبایل، برای تحلیل، پیشبینی و تشخیص اینکه سازمان در حال حاضر چه کاری انجام میدهد و انجام چه اقداماتی در آینده برای کاهش اثر کربن هوشمندانه است، با یکدیگر همبستهاند.
اگر یک استراتژی محیطی منطقی و با دقت ساخته شده باشد، تنها تأثیرات آنی بر محیط زیست را مدیریت نمیکند، بلکه شامل سنجش عملکرد کربن بهعنوان رویکرد مدیریت ریسک نیز میشود. محصولات، خدمات و زیرساختهای سازمان ارزیابی شده و نه تنها به دلیل کاهش آلودگی، بلکه برای ایجاد ارزش سبز بهینه میشوند.
اقدامات آگاهانه زیستمحیطی سازمانها به تجهیزات و فرایندهای IT محدود نمیشود؛ بلکه تمامی مخاطرات سازمان مانند ملاحظات استفاده از منابع طبیعی همچون آب، هوا و نور خورشید را نیز دربرمیگیرد. سازمان تلاش میکند میزان انتشار گازهای گلخانهای را در کل زنجیره ارزش خود -از جمله تأمینکنندگان، اپراتورهای آن و در نهایت سیاستها و شیوههای دفع آن- بررسی کند.
1-5-7. کسبوکار پاسخگو در برابر محیط زیست
این نوع کسبوکار بر این حقیقت ساده استوار است که اگر سازمان بزرگی که ارتباطات بیشمار مختلفی با بسیاری از سازمانهای کوچکتر دراد، جهتگیری و اولویتهای خود را تغییر دهد، سازمانهای همکار نیز باید اولویتهای خود را تغییر دهند. شکل 1 .9 این محیط کسبوکار سبز را نشان میدهد. یک سازمان سبز در مقیاس جهانی در شکل 1 .9 دارای سه حوزه عمده است که میتواند بر فرایندهای سبز، مراکز داده سبز و ائتلافهای سبز تأثیر بگذارد. هنگامیکه چنین سازمان بزرگی برای پایداری محیطی تغییر میکند، یک مجموعه کامل از شرکای تجاری، تأمینکنندگان و مشتریان همراه با صنعت و ائتلافهای کسبوکار موجود در آن سازمان نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. این ذینفعان و انجمنهای مختلف، پیوسته برای اجرای ابتکارات و راهبردهای پاسخگو در برابر محیط زیست تحت فشار قرار میگیرند؛ این امر ناشی از تعاملات متعدد - فیزیکی و الکترونیکی- است که در جریان فعالیتهای تجاری روزانه انجام میشود. بهعنوان مثال، اگر یک سازمان بزرگ خواستار انجام معاملات با بسیاری از سازمانهای کوچک باشد، تنها در صورتیکه محصول یا خدمات آنها در محدوده انتشار معین یا قابل قبول کربن باشد، سازمانهای کوچکتر بهطور خودکار بهدنبال انطباقپذیری خواهند بود. سناریوی شرکت HP نشان میدهد که نه تنها اثرات زیستمحیطی تحت نظارت و مدیریت سازمان است، بلکه با توجه به مدیریت و مداخله فعال اعضای زنجیره تأمین آن، تأثیر کلی کربن فعالیتهای تأمینکنندگان HP نیز کاهش یافته است.
تاثیر محیط زیست بر کسبوکار نیز بهصورت معکوس حس میشود. برای مثال، اگر گروه بزرگی از سازمانهای همکار بهصورت یک ائتلاف تشکیل شود و به یک راهبرد کسبوکار پاسخگو در برابر محیطزیست روی بیاورد، حتی یک سازمان بزرگ را نیز مجبور به پیروی از آن خواهد کرد؛ وگرنه آن سازمان را نادیده خواهد گرفت و همکاری مطلوبی نخواهند داشت. نتیجه نهایی یک کسبوکار سازگار با محیط زیست، این سازمانهای همکار کوچکتر را تشویق میکند تا اقدامات و ابتکارات تجاری سازگار با محیط زیست را اجرا کنند.
شکل 1-9 . اکوسیستم کسبوکار سبز گروهی از سازمانها- که در پی آن، یک سازمان بزرگ سبز بر شرکا، مشتریان و حتی سازمانهای نظارتی تأثیر میگذارد.
علاوه بر تأثیر سازمانهای همکار در یک محیط تجاری، ملاحظات مربوط به تطبیق روند بلندمدت در بازارهای کوچک نیز وجود دارد. چنین تغییراتی باعث تغییرات عمده کسبوکار و بازسازی ایدههایی میشود که سازگار با محیط زیست هستند. محیط کسبوکار تنها از روابط فیزیکی میان مشتریان و تأمینکنندگان تشکیل نشده است؛ بلکه چنین محیطی از همکاریهای الکترونیکی در شبکه اطلاعات نیز تشکیل میشود که توسط خدمات شبکه اطلاعات جهانی و معماری خدمتمحور ساخته شده است. همکاریهای الکترونیکی فرصتهایی برای کاهش کل کربن در یک فرایند همکاری از طریق ادغام سیستمها ارائه میدهند. این ادغام نیز به تسهیل اشتراکگذاری الکترونیکی اطلاعات و بسترهای عملیاتی مشترک مربوط به فناوری ارتباطات و اطلاعات (ICT) سبز منجر میشود.
[1] British Petroleum
[2] Total Cost of Carbon Ownership
[3] Chief Green Officer
[4] Chief Sustanability Officer
[5] DfR:Design for Recycling
[6] World Commission on Environment and Development
[7] ENERGY STAR
[8] Swedish Development Agency
[9] Cathode Ray Tube (CRT)
[10] Organization for Economic Cooperation Development
[11] America Reinvestment and recycling bill
[12] Information Sysytem
[13] Green Computing
[14] CPU
[15] Gartner
[16] Murugesan
[17] Green Chemistry
[18] Cloud Computing
[19] Electronic Patient Record
[20] Software-as-a-Service (SaaS)
[21] BI
[22] EI
Reviews