قهرمان در یک مأموریت

نویسنده: دونالد میلر
ترجمه: سعید جوی زاده
ناشر: انتشارات پارسیس
نوبت و تاریخ چاپ: اول/ 1404
طراح جلد و صفحه‌آرا: تیم طراحی پارسیس
قطع: وزیری / 243 صفحه
تیراژ: 500 نسخه
شابک: 0-0-88874-622-978

10 نفر در حال مشاهده محصول هستند
Category:
توضیحات

در داستان‌ها، چهار شخصیت اصلی وجود دارد:
• قربانی شخصیتی است که احساس می‌کند هیچ راه فراری ندارد.
• شخصیت شرور، شخصیتی است که دیگران را کوچک و حقیر جلوه می‌دهد.
• قهرمان شخصیتی است که با چالش‌های خود روبرو می‌شود و متحول می‌شود.
• راهنما شخصیتی است که به قهرمان کمک می‌کند.
وقتی داستانی می‌خوانید یا فیلمی تماشا می‌کنید، با قربانی احساس همدردی می‌کنید، برای قهرمان داستان هورا می‌کشید، از شخصیت شرور متنفر می‌شوید و به راهنما احترام می‌گذارید.
این چهار شخصیت نه تنها به این دلیل که در دنیای واقعی وجود دارند، بلکه به این دلیل که در درون من و شما وجود دارند، در داستان‌ها وجود دارند.
در زندگی‌ام هر روز نقش هر چهار شخصیت را بازی می‌کنم. اگر با یک چالش ناعادلانه روبرو شوم، معمولاً برای یک دقیقه نقش قربانی را بازی می‌کنم و برای خودم متاسف می‌شوم. اگر به من ظلم شود، مثل یک تبهکار، رویای انتقام را در سر می‌پرورانم. اگر ایده خوبی به ذهنم برسد و بخواهم آن را عملی کنم، به حالت قهرمان در می‌روم تا اقدامی انجام دهم و اگر کسی با من تماس بگیرد و به توصیه من نیاز داشته باشد، نقش راهنما را بازی می‌کنم.
مشکل این است که این شخصیت‌ها برابر نیستند. دو نفر به ما کمک می‌کنند تا حس عمیقی از معنا را تجربه کنیم و دو نفر منجر به نابودی ما می‌شوند.
سال‌های زیادی من بیشتر نقش قربانی را بازی می‌کردم و این طرز فکر تأثیر منفی بر کیفیت زندگی‌ام داشت. همانطور که در کتاب توضیح خواهم داد، خودم را دوست نداشتم. زندگی‌ام را دوست نداشتم و مورد احترام دیگران نبودم. همچنین هیچ پولی در نمی‌آوردم، روابط سالمی نداشتم و به عنوان یک متخصص، شایسته نبودم.
زندگی من مثل یک تراژدی غم‌انگیز گذشت، و اگر چیزی را کشف نکرده بودم، به همین منوال پیش می‌رفت.
متوجه شدم که مشکل من شرایط یا تربیت یا حتی آسیب‌های گذشته‌ام نبود؛ مشکل من نحوه نگاه من به خودم بود. باز هم، من خودم را به عنوان یک قربانی می‌دیدم.
با این حال، هرچه بیشتر در مورد ویژگی‌های قدرتمند قهرمانان در ادبیات و فیلم‌ها فهمیدم، کنجکاو شدم که آیا تجسم برخی از این ویژگی‌ها، تجربه زندگی بهتری را ایجاد می‌کند یا خیر.
زندگی کردن مثل یک قهرمان (که اصلاً شبیه چیزی که شما فکر می‌کنید نیست – قهرمانان به هیچ وجه قوی و توانمند نیستند؛ آنها صرفاً قربانیانی هستند که در حال گذر از یک فرآیند تحول هستند) مرا ناخودآگاه وارد چیزی به نام معنادرمانی کرد، درمانی که توسط یک روانشناس وینی به نام ویکتور فرانکل ایجاد شده است. در این کتاب اطلاعات بیشتری در مورد معنادرمانی ارائه خواهم داد.
ورود به معنادرمانی زندگی من را به سمت بهتر شدن تغییر داد. من از غمگین بودن به راضی بودن رسیدم. من از بی‌فایده بودن به سازنده بودن رسیدم. و من از ترس‌های خاص از روابط نزدیک به توانایی ورود به این روابط و لذت بردن از آنها رسیدم. با این حال، بیشتر اوقات، من از احساس بی‌معنی بودن زندگی به تجربه یک حس عمیق از معنا رسیدم.
حدود ده سال پس از زندگی به این روش، یک برنامه زندگی و برنامه‌ریز روزانه ایجاد کردم که به من کمک کرد تا همه این ایده‌های مفید را به یک سیستم تبدیل کنم. و این همان چیزی است که این کتاب در مورد آن است. این کتاب در مورد زندگی مانند یک قهرمان است تا بتوانید حس عمیقی از معنا را تجربه کنید. این کتاب یک سیستم ساده را آموزش می‌دهد که به هر کسی امکان می‌دهد زندگی‌ای داشته باشد که حس عمیقی از معنا را به ارمغان می‌آورد.
اگر با احساس پوچی دست و پنجه نرم کرده‌اید، یا اگر از داستانی که زندگی کرده‌اید خسته شده‌اید، یا اگر مجبورید از نو شروع کنید و واقعیت جدیدی برای خودتان بسازید، امیدوارم این کتاب برایتان مفید باشد.

نظرات (0)
0 دیدگاه
0
0
0
0
0

نقد و بررسی‌ها

حذف فیلترها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “قهرمان در یک مأموریت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما باید وارد حساب خود شده باشید تا قادر به اضافه کردن تصاویر در نظرات باشید.