کتاب های مرتبط
شما دوست دارید خود را در کنترل سرنوشت خود تصور کنید و آگاهانه مسیر زندگی خود را به بهترین شکل ممکن برنامه ریزی کنید. اما شما تا حد زیادی از اینکه احساساتتان تا چه حد بر شما تسلط دارند بی اطلاع هستید. آنها شما را به سمت ایدههایی سوق میدهند که منیت شما را تسکین میدهد. آنها شما را وادار میکنند به دنبال شواهدی باشید که آنچه را که قبلاً میخواهید باور کنید تأیید میکند. آنها شما را وادار میکنند آنچه را که میخواهید ببینید، بسته به روحیه شما، و این قطع ارتباط با واقعیت، منشأ تصمیمات بد و الگوهای منفی است که زندگی شما را تحت تأثیر قرار میدهد. عقلانیت توانایی مقابله با این تأثیرات عاطفی است، به جای واکنش، فکر کردن، باز کردن ذهن خود برای آنچه واقعاً اتفاق میافتد، بر خلاف آنچه که احساس میکنید. به طور طبیعی به وجود نمیآید. این قدرتی است که باید آن را پرورش دهیم، اما با انجام این کار ما بزرگترین پتانسیل خود را درک میکنیم.
یک روز نزدیک به پایان سال 432 قبل از میلاد، شهروندان آتن خبر بسیار ناراحت کنندهای دریافت کردند: نمایندگان ایالت-شهر اسپارت به شهر آمده بودند و شرایط جدید صلح را به شورای حاکمیت آتن ارائه کردند. اگر آتن با این شرایط موافقت نمیکرد، اسپارت اعلان جنگ میکرد. اسپارت دشمن اصلی آتن و از بسیاری جهات نقطه مقابل آن بود. آتن رهبری اتحادیهای از کشورهای دموکراتیک در منطقه را بر عهده داشت، در حالی که اسپارت رهبری کنفدراسیونی از الیگارشیها را به نام پلوپونزیها بر عهده داشت. آتن به نیروی دریایی و ثروت خود وابسته بود - این قدرت تجاری برجسته در دریای مدیترانه بود. اسپارت به ارتش خود وابسته بود. این یک کشور کاملا نظامی بود. تا آن زمان، دو قدرت تا حد زیادی از یک جنگ مستقیم اجتناب کرده بودند، زیرا عواقب آن میتواند ویرانگر باشد - نه تنها طرف شکست خورده نفوذ خود را در منطقه از دست میداد. اما کل شیوه زندگی آن میتواند به خطر بیفتد - قطعاً برای آتن دموکراسی و ثروت آن. با این حال، اکنون جنگ اجتناب ناپذیر به نظر میرسید و احساس عذاب قریب الوقوع به سرعت در شهر مستقر شد.
Reviews