کتاب های مرتبط
آب، عنصری است حیاتی که حدود چهار پنجم کره زمین را تشکیل داده و در تمام ابعاد زندگی ساکنین آن دخیل است. بیش از نیمی از وزن بدن یک انسان را آب تشکیل میدهد و بدون مصرف آن بیش از چند روز زنده نخواهد ماند. البته سایر جانداران و نباتات نیز بدین گونه هستند.
اغلب فعالیتهای انسان نظیر شرب و خوراک، بهداشت، تولید محصولات کشاورزی، دامی و صنعتی ... به آب وابسته است. دسترسی به آب شیرین و تمیز، یکی از مهمترین موضوعهای مطرح برای انسان امروز است. ازیکطرف، افزایش تقاضا برای ذخایر آبی بهمنظور جایگزینی آنچه مصرف میشود و از طرف دیگر آلودگی رودخانهها، دریاچهها و سایر منابع آب، این موضوع را در آینده به بحرانی فزاینده تبدیل خواهد کرد؛ بنابراین بهرهبرداری بهینه از منابع آب و جلوگیری از آلودگی منابع آب و منابع تجدیدشونده، از ارکان اصلی برای توسعه است.
در حال حاضر بیش از 26 کشور جهان با کمبود آب روبهرو هستند که بیشتر این کشورها در آفریقا و خاورمیانه هستند. بررسی جهانی حاکی از آن است که جمعیت جهانی تا سال 2025 به 7/8 میلیارد نفر خواهد رسید و فشار مضاعفی را بر امنیت غذایی بهویژه در کشورهای درحالتوسعه که بیش از 80 درصد افزایش جمعیت در آن صورت خواهد گرفت وارد خواهد آورد. در سطح جهانی، کشاورزی آبی، سهم مهمی را در تأمین غذا از دهه 1960 داشته و پیشبینی میشود نقش اصلی را در تأمین غذای جمعیت در حال رشد نیز داشته باشد.
این در حالی است که انتظار میرود سهم آب برای آبیاری به دلیل افزایش مصارف غیر کشاورزی کاهش نیز بیابد. بررسیها نشان میدهد این کشورها در سال 2025 میلادی برای تأمین نیازهای کشاورزی، صنعتی و شهری با مشکل کمبود آب مواجه خواهند شد. توافق عمومی در جامعه بینالمللی در مورد چالشهای فراروی آب، شامل تأمین سرانه آب برای شرب تقویت امنیت غذایی، توجه به حفظ منابع طبیعی و زیستبومها، ارتقاء معیارهای قیمتگذاری آب و مدیریت آگاهانه و یا حکمرانی (مدیریت مردمی آب) است. کشور ایران در سال 2025 میلادی جزء کشورهای دچار بحران آب خواهد بود.
نگاهی به شاخص سرانه منابع آب تجدید پذیر، نشاندهنده کاهش منظم آن است بهطوریکه مقدار آن از 5500 مترمکعب در سال 1344 به 2100 مترمکعب در سال 1376 و به 1860 مترمکعب در سال 1385 کاهشیافته و در سال 1404 به کمتر از 1300 مترمکعب خواهد رسید. این در حالی است که در شرایط حاضر شاخص سرانه برای مناطق کشور بین کمتر از 500 مترمکعب تا 4000 مترمکعب در سال متغیر است.
بنابراین میتوان گفت کشور در دهه اخیر وارد مرحله تنش آبی شده و در صورت ادامه روند فعلی افزایش جمعیت و مدیریت تقاضا و الگوی مصرف آب، با مرحله بحران نیز مواجه خواهد شد. مسئله مهم دیگر، ویژگی غیرقابلجایگزینی آب است که ایجاب میکند هر فرد حق دسترسی به آب شرب و بهداشت را داشته باشد و مازاد آن را در خدمت سایر بخشها قرار دهد.
تولید هیچگونه ثروتی بدون آب میسر نبوده و لذا باید با آب بهعنوان یک کالای تجاری و حیاتی برخورد شود، زیرا وابستگی کشور به آب، بالاتر از سایر کالاها است. در توسعه پایدار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ حال و آینده کشور دسترسی به آب بهاندازهای حیاتی است که متولیان امور کشور ناگزیر از اتخاذ برنامههای استراتژیک و مدون در مورد آب هستند تا فعالیتهای توسعه پایدار کشور بر مبنای آن صورت گیرد.
در بیشتر اراضی کشاورزی بهطور معنیداری آبِ بیشتری از مقدار آب موردنیاز برای هر هکتار به مزرعه منتقلشده یا از آب زیرزمینی برداشت میشود که نتیجه آن پایین بودن راندمان آبیاری است. شاخص بهرهوری، بهکارگیری آب در کشاورزی، عملکرد، درآمد اقتصادی، شرایط اجتماعی، کار و فعالیت را به ازای واحد آب بهکاررفته بیان میکند و درجایی که تنها شاخص عملکرد به ازاء مصرف آب مدنظر باشد، کارایی مصرف آب مطرح میگردد.
بر اساس بررسیهای بینالمللی، سهم آب کشاورزی در جهان در حدود 2700 میلیارد مترمکعب است و پیشبینی میشود این رقم تا سال 2050 به دو برابر افزایش یابد. این در حالی است که سطح اراضی آبی به میزان 20 درصد افزایش خواهد داشت. به عبارتی، جامعه بینالمللی به سمت استفاده بهینهتر از منابع آبی در حرکت است. در کشور چین سهم آب کشاورزی از کل منابع آبی کشور از سال 1980 تا 2005 از 80 درصد به 60 درصد کاهشیافته و تا سال 2050 میلادی این مقدار ثابت خواهد بود. این در حالی است. به انتظار میرود اراضی زیر کشت آبی در چین از 56 به 60 میلیون هکتار افزایش یابد. پیشبینی میشود در کشور هندوستان تا سال 2050 میلادی میزان تولید 2 برابر شده و سهم آب کشاورزی به 68 درصد کاهش یابد.
از دیدگاه کمیت آب، در حال حاضر از کل منابع آبی تجدیدشونده کشور با در نظر گرفتن منابع آبهای مرزی در حدود 92 میلیارد مترمکعب و برابر 71 درصد منابع آب تجدیدشونده برداشت میشود. بررسیها نشان میدهد این درصد در سالهای آینده حداکثر تا 88 درصد قابلافزایش خواهد بود، یعنی حداکثر ظرفیت آبی تجدیدشونده کشور مقدار 114/5 میلیارد مترمکعب خواهد بود. با احتساب 7/5 میلیارد مترمکعب مصرف آب شرب و 2/5 میلیارد مترمکعب مصرف صنعت و اختصاص 5 میلیارد مترمکعب برای محیطزیست، میزان سهمی که به بخش کشاورزی اختصاص خواهد یافت 99/5 میلیارد مترمکعب خواهد بود.
بررسیهای جهانی حاکی از آن است که وضعیت منابع آبهای زیرزمینی بهعنوان یک منبع ارزشمند با برداشت نامتعادل مواجه است و در شرایطی که در کشور، میزان متوسط تغذیه آبهای زیرزمینی و آبخوانها 55 میلیارد مترمکعب است با برداشت 61 میلیارد مترمکعب اضافه برداشتی معادل 6 میلیارد مترمکعب و به عبارتی 11 درصد بیشتر از تغذیه آن برداشت میشود.
این اضافه برداشت سبب افت مستمر سطح ایستابی با شدتهای مختلف در کشور صورت میپذیرد و موجب هجوم آبهای شور و پایین رفتن کیفیت آبهای زیرزمینی میگردد. بخشی از شهرهای جنوبی و شمال شرق ایران با این مشکل مواجه شدهاند.
منابع آب جهاني
طبق آمار جهانی، کل آب موجود در جهان 1.360000000 کیلومترمکعب است که 97/5 درصد آن شور و تنها 2/5 درصد آن شیرین است و از این میزان نیز حدود 70 درصد بهصورت منجمد در مناطق سردسیر و قطبی قرارگرفتهاند. مقادیر آب باقیمانده، اغلب در اعماق زمین و یا بهصورت بخارآب وجود دارند و تنها 1 درصد آن قابلاستفاده برای انسانها محسوب میشود، بنابراین درمجموع، 0.25 درصد از کل آب موجود در جهان میتواند بهصورت مستقیم مورداستفاده انسانها قرار گیرد.
از طرف دیگر، آب شیرین قابل بهرهبرداری اغلب در بخشهای غیر شرب مصرف میشود و طبق آمار سازمان ملل 70 درصد در بخش کشاورزی، 22 درصد در صنعت و 8 درصد در شرب و مصارف خانگی و بهداشت مصرف میگردد؛ بنابراین باوجود اینکه زمین، کره آبی نامیده میشود و دارای مقادیر زیادی آب است، عملاً میزان آب شرب قابلدسترسی بسیار محدود است.
توجه به این نکته هم ضروری است که منابع آبی کل کره زمین مقدار ثابتی است و تنها در چرخه آب در حال جابهجایی است. این حرکات در سه بخش اتمسفر، هیدروس و فرولیتوسفر انجام میشود.
از کل آبهای موجود در کره زمین فقط بخش کوچکی از آن سالانه بهطور فعال در چرخه هیدرولوژی مشارکت سریع داشته و منابع آب تجدیدشونده دنیا را به وجود میآورند. زمان مبادله بخارآب موجود در اتمسفر 9 روز است ولی حدود 3000 سال طول میکشد تا حجمی معادل آب اقیانوسها از طریق سیکل انرژی بهطور کامل مبادله شود و این زمان برای آبهای زیرزمینی و فایه های یخ و یخچال به ترتیب 5000 و 8000 سال است.
منابع آب كشور
محدودیت ذاتی منابع آب از مهمترین چالشهای بخش آب کشور است. متوسط بارش سالانه نزولات جوی در کشور حدود 240 میلیمتر در سال است که این میزان حدود یکسوم متوسط بارش جهانی و یکدوم بارش قاره آسیا است. بدین ترتیب کشور ایران ازجمله کشورهای خشک و نیمهخشک محسوب میشود. این بارش عمدتاً در شمال غرب و غرب کشور فرومیریزد و قسمت اعظم شرق و جنوب شرقی کشور بارشی کمتر از 100 میلیمتر در سال دارد. مناطق شمالی و غربی از سهم بیشتر آب برخوردار بوده و حدود 70 درصد منابع آب با کیفیت در این محدوده وجود دارد و نیمه دیگر کشور در نواحی مرکزی، شرق و جنوب شرقی حدوداً از 30 درصد منابع برخوردار هستند. متوسط بارش سالیانه ایران حدود 400 میلیارد مترمکعب است که از این میزان 270 میلیارد مترمکعب آن تبخیر میگردد و فقط 130 میلیارد مترمکعب بهعنوان آبهای تجدید پذیر از طریق آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
همانطور که مشخص است کاهش بارش در کل 8 سال گذشته پایینتر از میزان متوسط آن بوده است؛ بهعبارتدیگر، کاهش بارش موجب کاهش آب تجدید پذیر میگردد و میزان آب در اختیار بهمراتب کمتر از حد متوسط است. افزون بر این، نوع بارش نیز در راستای تغییر اقلیم، تغییریافته و بارش برف به سمت باران با شدت بالا و پراکنش بالا میل نموده است.
بررسی منابع آبی زیرزمینی و مقدار تخلیه آن
با توجه به آمار ارائهشده در سال 1390 متوسط بارش در کشور حدود 400 میلیارد مترمکعب است و از این میزان فقط 92 میلیارد مترمکعب بهصورت روان آب جاریشده و 25 میلیارد مترمکعب نیز بهطور مستقیم به داخل زمین نفوذ میکند. مجموع آب قابلتجدید در کشور 117 میلیارد مترمکعب است که با احتساب 13 میلیارد مترمکعبی که از طریق رودخانههای مرزی وارد کشور میشود حجم آن به 130 میلیارد مترمکعب میرسد. از این میزان 25 میلیارد مترمکعب بهصورت مستقیم وارد سفرههای زیرزمینی شده و 31 میلیارد مترمکعب نیز در مسیل رودخانهها و مخازن سدها وارد سفرههای زیرزمینی میگردد.
با توجه به اینکه میزان بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی در سالهای گذشته کاهش نداشته، تحلیل روند تخلیه با توجه به روشهای تأمین آب، شامل چاه عمیق، چاه نیمه عمیق، قنات و چشمه کاملاً مشهود است که میزان خروجی آب از هر منبع تأمین بسیار کاهش پیداکرده، بهصورتی که میزان دبی خروجی از هر قنات در سال 75 برابر 307 هزار مترمکعب بوده و در سال 91 به 115 هزار مترمکعب در سال رسیده است.
میزان افت سطح ایستایی آب در آبهای زیرزمینی بسیار زیاد است، بهصورتی که در سال 1374 میزان حجم تخلیه از آبهای زیرزمینی به میزان 60 میلیارد مترمکعب و توسط 93646 حلقه چاه عمیق و 2454900 حلقه چاه نیمه عمیق و 30988 دهانه قنات و 44476 دهانه چشمه صورت میپذیرفت، درصورتیکه در سال 1392 میزان تخلیه 64 میلیارد مترمکعب از آبهای زیرزمینی توسط 200859 حلقه چاه عمیق و 569708 حلقه چاه نیمه عمیق و 41130 دهانه قنات و 173611 دهانه چشمه صورت میپذیرد.
به عبارتی سادهتر، میزان مجاری خروجی آب در طی 18 سال از 424010 مورد به 985308 مورد رسیده و 2/3 برابر شده و این نشان از افت شدید آبهای زیرزمینی و تخلیه آن در راستای اضافه برداشت از آبهای زیرزمینی طی سالیان گذشته گردید.
وضعیت منابع آب در اقصی نقاط جهان و ایران
ساختار بهرهبرداری آب در هر منطقه، به میزان فراهمی آب و دسترسی به آن به وجود منابع و امکانات بهرهبرداری و کارآمدی تکنولوژیک در آن منطقه وابسته است. هر یک از مناطق یا کشورها، در درون سرزمین خود نیز با توزیع ناهمگونی از فراهمی و دسترسی آب مواجهاند. مثلاً آفریقا با داشتن ۵۱۹۵ مترمکعب آب سرانه تجدید پذیر در سال، دارای صحرای بزرگی است که این قاره را به دو نیم تقسیم میکند کشورهای مصر، لیبی، الجزایر، تونس و مراکش که در قسمت شمالی صحرا واقعشدهاند تنها میتوانند به ۱۱۴۶ مترمکعب سرانه آب تجدیدشده در سال دسترسی داشته باشند و کشورهایی که زیر صحرا واقعشدهاند، با سرانه ۶۱۴۷ مترمکعب آب، علیرغم فراهمی آب، اغلب به دلایل عدم تأمین امکانات فنی و ساختارهای نامناسب و بیثبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قادر به بهرهبرداری مناسب از آن نیستند.
در شمال آمریکا مناطق وسیعی پوشیده از یخ است و قابلیت سکونت و کشاورزی ندارد، لذا برای بهرهبرداری از منابع فراوان آب موجود، نیاز به انتقال آن با توجیه مناسب اقتصادی و محیطزیستی است. در آمریکای جنوبی نیز معمولاً در مناطقی آب در دسترس قرار میگیرد که زمینها پوشیده از جنگل هستند و یا مناطق حفاظتشده میباشند. خاورمیانه و بهویژه کشورهای عربی از مناطق مواجه با کمبود آب است، این منطقه از مناطق گرم نیمکرهی شمالی است و تبخیر در آن شدت بالایی دارد و نیاز آبی آن نسبتاً بیشتر است.
سرانه آب در کشورهای عربی
کشورهای عربی با سرانه ۱۱۷۵ مترمکعب آب کمترین منابع آبی را در اختیاردارند، درحالیکه همین مقدار دارای توزیع یکنواختی در این کشورها نیست، میتوان به موریتانی، عراق و سوریه که سرانه فراهمی سالانه آب در این کشورها بالای ۲۵۰۰ مترمکعب است اشاره کرد و در مقابل کشورهای حاشیه خلیجفارس هستند که این رقم برای آنها زیر ۱۰۰ است. جمعیت کشورهای عربی (۲۱ کشور) در حدود ۳۷۱ میلیون نفر در سال ۲۰۱۳ برآورد میشود که بهطور متوسط دارای رشد ۲,۵ درصد در سال است و پیشبینی میشود در سال ۲۰۵۰ از ۶۰۰ میلیون نفر فراتر رود. افزایش بیش از ۲۰۰ میلیون نفری جمعیت این کشورها به معنی افزایش تقاضای مشتقه برای آب از سایر نقاط دنیا است.
آمریکای جنوبی، شمال اروپا، روسیه و اقیانوسیه مناطقی هستند که بیشترین سرانه منابع آب تجدید پذیر را در اختیاردارند. آبوهوای نامساعد و دوری از بازار و حفظ محیطزیست ازجمله دلایلی هستند که ازنظر فنی، اقتصادی و مدیریتی، موجب عدم استفاده از زمین و آب موجود برای تولید غذا در این مناطق میشوند.
جنوب آسیا، بر اساس ملل، شامل کشورهای حوزه اقیانوس هند است که هند، پاکستان، بنگلادش، افغانستان و ایران از مهمترین آنها میباشند. برخی نهادهای بینالمللی ازجمله بانک جهانی، ایران را جزو این رده از کشورها نمیدانند. درهرحال این کشورها حدود ۱,۷ میلیارد نفر جمعیت جهان را در خود جایدادهاند، یعنی ۲۳ درصد جمعیت جهان در این کشورها ساکن هستند.
رشد متوسط سالانه جمعیت در هند ۱,۳ درصد، پاکستان ۱.۷ درصد، بنگلادش ۱.۲ درصد و ایران ۱.۱ درصد است. با عنایت به رشد جمعیت این منطقه و با فرض ثبات سایر شرایط، منابع آب سرانهی در دسترس فعلی که ۲۴۵۰ مترمکعب در سال است رو به کاهش است.
جنوب شرقی آسیا، شامل کشورهای اندونزی، تایلند، برمه، فیلیپین، کامبوج و ویتنام و چند کشور کوچک دیگر است. جمعیت این کشورها در سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۶۲۰ میلیون نفر بوده است. اندونزی پرجمعیتترین کشور اسلامی و این منطقه است با جمعیتی معادل ۲۵۰ میلیون نفر، دارای رشد متوسط سالانه جمعیت ۱,۲ درصد، ویتنام ۱.۱ درصد، تایلند ۰.۳ درصد فیلیپین ۱.۷ و برمه ۰.۸ درصد.
منابع سرانه آب شیرین این منطقه به میزان ۱۰۴۶۴ مترمکعب در سال بوده و بیشتر از سایر مناطق آسیا است. آبوهوای نامساعد و توفان در بسیاری از جزیرههای این منطقه و ضعف زیرساختهای فیزیکی و اقتصادی در برخی از کشورهای منطقه عامل بازدارنده برای بهرهبرداری از منابع آب برای تولید غذا است. مهمترین کانونهای جمعیتی این منطقه اندونزی و فیلیپین است که به ترتیب ۸۱۷۹ و ۴۹۵۳ مترمکعب سرانه آب تجدید پذیر در سال دارند.
منابع آب شرق آسیا
شرق آسیا شامل کشورهای چین، کره، مغولستان و ژاپن است. جمعیت این کشورها در حدود ۱,۵۹ میلیارد نفر در سال ۲۰۱۳ برآورد شده است. رشد جمعیت در کشورهای این منطقه (بهجز ژاپن) مثبت است؛ و سرانه منابع آب تجدید پذیر ۲۱۲۶ مترمکعب در سال است.
ایران در یکی از مناطق خشک جهان واقع شده است سرانه آب تجدید پذیر ۱۸۱۴ مترمکعب در سال است. این مقدار آب، از نیاز آبی یک هکتار کشت بسیاری از محصولات کشاورزی در ایران کمتر است. نرخ رشد جمعیت کشور ۱,۱ درصد برآورد میشود بهاینترتیب سرانه آب مورداشاره روندی کاهنده خواهد داشت.
قاره آسیا بهطور نسبی در بدترین وضعیت ازنظر نسبت روان آب به جمعیت است. هرگونه تغییر در تقاضای مواد غذایی و منابع آب قاره یا کشورهای پرجمعیت آن نظیر چین، هند و اندونزی و ... قطعاً امنیت غذایی سایر کشورها را دستخوش تغییر خواهد کرد.
قاره آب قاره آفریقا
این قاره به داشتن سرانه ۵۱۹۵ مترمکعب منابع آب تجدید پذیر در سال تنها ۱۹۱,۱ مترمکعب سرانه برداشت دارد یعنی تقریباً ۳.۷ درصد از آب تجدید پذیر این قاره برداشت میشود. جمعیت این قاره در سال ۲۰۱۲ نزدیک به ۱.۱ میلیارد نفر بود که با نرخ ۲.۵ رصد در حال افزایش است و توزیع جمعیت و منابع آب بهشدت در میان کشورهای این قاره نامتوازن است. امکان بررسی تفضیلی وضعیت آب تمام ۵۴ (یا ۵۶) کشور این قاره به دلیل پراکندگی و یا فقدان برخی آمارهای موردنیاز وجود دارد لذا در اینجا شمال آفریقا و چند کشور پرجمعیت قاره موردبررسی قرارگرفته است.
سرانه برداشت از منابع آب در کشورهای شمال آفریقا نشان میدهد، این شش کشور ۲۰ درصد جمعیت قاره آفریقا را در خود جایدادهاند، کمبود آب مهمترین مشکل کشاورزی و تأمین غذا از محل منابع داخلی است و تمام این کشورها واردکننده عمده محصولات غذایی هستند بهطوریکه در زمینه غلات، شکر و روغن که عمدهترین انرژی غذایی است بعضاً تا ۹۰ درصد وابسته به واردات است.
مصر بیشترین برداشت سرانه آب را دارد درحالیکه این کشور از منابع آب سبز بیبهره است. در ستون سوم سرانه ارزش تولیدات کشاورزی برای هر کشور آمده است که در کنار برداشت سرانه آب نمایهای از کارآمدی کشاورزی در هر کشور است. مصر در ازاء هر نفر شهروند خود ۸۶۴ مترمکعب آب صرف کشاورزی میکند درحالیکه ۲۹۶ دلار ارزشافزوده ایجاد میکند، یعنی برای هر دلار ارزشافزوده بخش کشاورزی ۳,۳ مترمکعب آب، در مقابل تونس در ازاء هر دلار ارزشافزوده در بخش کشاورزی تنها ۰.۸ مترمکعب آب برداشت میشود. این تفاوتها، پیامد شرایط اقلیمی و برخورداری از میزان بارندگی بیشتر از یکسو و استراتژیها و شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت از سوی دیگر است.
جمعیت شمال آفریقا با نرخ نزدیک به دو درصد در سال در حال افزایش است. دو کشور لیبی و الجزایر صادرکننده نفت میباشند و با اتکا به همین درآمد قادر به واردات مواد غذایی هستند، در سال ۲۰۱۱ این شش کشور ۳۸,۷ میلیون تن غلات وارد کردهاند، با عنایت به منابع آب تجدید پذیر این منطقه (۱۱۴۶ مترمکعب در سال) و رشد جمعیت، واردات محصولات خوراکی این کشورها افزایش خواهند یافت. هماکنون مصر پرجمعیتترین کشور عربی ۹۷ درصد از منابع آب تجدید پذیر را برداشت میکند. مراکش با برداشت ۴۳ درصدی کمترین نسبت برداشت در این منطقه را دارد.
وضعیت برداشت آب در قاره آفریقا و شش کشور پرجمعیت این قاره نمایش میدهد، این کشورها درمجموع ۴۶ درصد جمعیت قاره آفریقا را در خود جایدادهاند. در مقایسه با کشورهای شمال آفریقا برداشت سرانه آب در این کشورها عموماً کمتر از شمال آفریقا است سهم آب کشاورزی از کل برداشت نیز بسیار متفاوت است از ۱۲ تا ۹۷ درصد همانطور که ملاحظه میشود تولید انرژی غذایی در ازاء برداشت یک مترمکعب آب کشاورزی در برخی از آنها بسیار بالاست. اوگاندا در مقایسه با کل قاره آفریقا در مقابل برداشت یک مترمکعب آب ۲۵ برابر بیشتر انرژی تولید میکند میزان بارندگی در این کشور ۷۵۰ تا ۱۵۰۰ میلیمتر است و تنها ۱۷ درصد از زمینهای کشاورزی تا حدی برابر آبیاری تجهیز شدهاند.
منابع آب در آسیا و اقیانوسیه
استرالیا به منابع فراوان و جمعیت نسبتاً کمتر به ازاء هر نفر ۱۱۴۵ مترمکعب آب برداشت میکند و ۱۱۶۱ دلار ارزشافزوده در بخش کشاورزی ایجاد مینماید، درحالیکه این حجم تولید تنها ۲ درصد از تولید ناخالص این کشور است، تولید مواد غذایی این کشور بسیار بیشتر از نیاز روزانه شهروندانش است در سال ۲۰۱۱ دوسوم غلات تولیدی استرالیا صادر شده است.
نسبت برداشت آب برای کشاورزی در اکثر کشورهای آسیایی بالا است که عمدتاً ناشی از کمی بارش و کمی آب سبز است. سرانه عرضه انرژی به تعداد جمعیت، فراوانی منابع و الگوی کشت بستگی دارد. بهعنوان مثال اندونزی بزرگترین تولیدکننده روغن پالم در جهان است و از مجموع انرژی عرضهشده در این کشور ۳۰ درصد مربوط به روغن گیاهی است درحالیکه این رقم برای ایران ۲ درصد است.
به همین شکل تولید انرژی در مقابل برداشت یک واحد آب، به شرایط اقلیمی، جمعیت و الگوی کشت و الگوی مصرف وابسته است. اگر با مصرف مقدار معینی آب، بازدهی برخی از انواع مواد خوراکی در واحد سطح بالاتر از بقیه محصولات کشاورزی باشد، طبیعی است که عرضه انرژی در ازاء یک واحد آب افزایش مییابد، بهعنوان مثال الگوی عرضه انرژی غذایی در آسیا عمدتاً وابسته به غلات است و ریشههای نشاستهای در کشورهای آسیایی از ۵ درصد بهزحمت تجاوز میکند درحالیکه در آفریقا تا ۳۰ درصد نیز میرسد. نکته دیگر در خصوص رابطه انرژی عرضهشده و سهم فرآوردههای حیوانی در مقایسه با سهم فرآوردههای گیاهی است، سهم فرآوردههای حیوانی در انرژی عرضهشده در استرالیا ۳۲ درصد است، این رقم برای ایران ۱۰، هند ۹ و پاکستان ۲۲ درصد است، با عنایت به مصرف بیشتر آب برای تولید یک واحد انرژی غذایی و خودکفایی کشورها دارد و میتواند در تناسب با منابع آب، فشار کمتری بر این منابع وارد آورد. تجزیهوتحلیل تفصیلی الگوی تولید موضوع بحث این مقاله نیست و این موضوع میتواند بهصورت مستقل مورد بهحق قرار گیرد.
در میان کشورهای منتخب آسیایی عربستان کمترین و اندونزی بیشترین میزان بارش رادارند. بنا بر آمار فائو عربستان ۹ برابر منابع آب تجدید پذیر آب برداشت میکند. این وضعیت برای دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس نیز صدق میکند و تمام آنها واردکننده خالص مواد غذایی میباشند. پاکستان و ایران به ترتیب با ۷۰ و ۶۸ درصد برداشت ازجمله کشورهای مواجه با فشار بیش از حد بر منابع آب هستند.
پاکستان با ۲۴۰۰ کیلوکالری تولید انرژی سرانه بخشی از آن را به خارج صادر میکند که در نتیجه غذای کافی در اختیار مردم این کشور قرار نمیگیرد. در سال ۲۰۱۱ این کشور ۳۶ میلیون تن غلات تولید کرده است که ۷ میلیون تن آن صادر شده است. به عبارت بهتر میتوان گفت کشور ۱۸۰ میلیون نفری پاکستان با فشار بر منابع آب و گرسنه ماندن بخش بزرگی از جمعیت کشور اقدام به صدور مواد غذایی میکند یا به عبارتی آب صادر میکند. هند نیز با شرایطی نه بهشدت پاکستان وضعیتی مشابه دارد. انتظار میرود در سالهای آینده این دو کشور از فهرست صادرکنندگان خالص مواد غذایی خارج شوند.
در خصوص چین، هرچند این کشور صادرات محصولات غذایی دارد اما درمجموع میتوان گفت هماکنون واردکننده عمده مواد غذایی اصلی است و روند افزایشی در واردات دارد، بهعنوان نمونه در سال ۲۰۱۱ این کشور ۲,۷ میلیون تن غلات صادر کرده است اما ۱۲.۷ میلیون تن وارد کرده است.
Reviews