مدیریت کاربردی برای کارآفرینی

کتاب های مرتبط

مفهوم کارآفرین یکی از بحث برانگیزترین و معنی دارترین تحلیل های عملیاتی و استراتژیک است. معانی متفاوتی ارائه شده است ، که بیشتر تفاوتها در ارزیابی ، به ویژه در عملکرد را شامل می شود. علاوه بر این ، باید توضیح روشنی از معنای "روحیه کارآفرینی" یا "کارآفرینی" ارائه داد. این تعاریف باید بحث های مربوط به عملكرد اساسی ، یعنی ایجاد و راه اندازی مشاغل جدید را روشن كند. پیمانکار کسی است که تصمیمات عملیاتی می گیرد. اما این کلمه برای توسعه اقتصاد بازار در سرمایه داری صنعتی و اندیشه اقتصادی دارای معنا بود.

در ابتدا ، در سرمایه داری تجاری ، کارآفرین در معاملات تجاری (به عنوان مثال ، بین بافندگان و تجار پارچه) شرکت می کند. صنعت پیمانکار از تولید محصول حمایت می کند و سرمایه خود را متعهد به خرید ماشین آلات و سازماندهی تولید می کند. به گفته آدام اسمیت ، کارآفرین بیش از هر چیز دارای مزیت پس انداز و بسیج سرمایه است. ژان باپتیست سای نقش کلیدی سازماندهی تولید را به پیمانکار نسبت داد ، "ترکیبی از عوامل" ، که سود آن را توجیه می کند (که سرمایه آن را نیز پرداخت می کند). بنابراین ، کارآفرین می تواند متوجه شود که نقش او توسط اقتصاددانان لیبرال دست کم گرفته شده است: از نظر آنها ، کارآفرین در پی دستیابی به حداکثر سود ، به تعظیم در برابر بازار بسنده می کند.

در ابتدای قرن ، کارآفرین توسط اقتصاددانان آمریکایی بازسازی شد ، در روشی که به آن نهاد می گویند. وبلن بر نقش حیاتی کارآفرین تأکید می کند و می ترسد که توسط "مهندسین" ، یعنی مدیران ، از او سبقت بگیرد.

نایت سود را به عنوان پاداش ریسک و عدم اطمینان که از کارآفرین حمایت می کند ، توجیه می کند. جوزف شومپیتر نقش عمده ای را به کارآفرینی در توسعه سرمایه داری اختصاص می دهد. این روحیه در جستجوی مداوم نوآوری در همه انواع (محصول ، فناوری ، بازارها ، سازمان و غیره) منعکس می شود ، این موج ثابت نوآوری پویایی سرمایه داری را توضیح می دهد. با این حال ، برای شومپیتر ، کارآفرینی لزوماً یک فرد را مشخص نمی کند ، همانطور که اغلب گفته می شود. ممکن است در شرکتهای بزرگ یا موسسات غیرانتفاعی وجود داشته باشد. با نوآوری محقق می شود.

باید گفت که مدیریت استراتژیک معاصر بسیاری از مکانیسم های عملیاتی را که اهمیت ویژه ای در برنامه ریزی ، اولویت بندی و رسمی شدن دارد ، بسیج می کند. همانطور که توسط بارنارد و برنهام اشاره شد ، مدیر کارمند جایگزین پیمانکار می شود. مشاغل کوچک و "رئیس کوچک" به دلیل رقابت با اقتصاد مقیاس و اندازه به عنوان دسته های منسوخ به نظر می رسند. ظاهراً شرکتهای بزرگ کارآمدتر ، نوآورتر و سودآورتر هستند. شرکت کوچکی که موفق به زنده ماندن می شود ، تبدیل به یک بازیگر بزرگتر می شود و به "مدیریت" سازمان تبدیل می شود. توانبخشی کارآفرین و روحیه کارآفرینی ، که در کارآفرین تجسم یافته است ، افزایش می یابد و فضای مطالعات خاصی را در ارتباط با بهینه سازی عملکرد مدیریت تشویق می کند.

اینها عبارتند از: شکست سازمانهای بزرگ در واکنش به بحرانهای مختلف. ظهور فعالیتهای جدید مربوط به سومین انقلاب صنعتی ، که در آن مشاغل کوچک و "کارآفرینان جدید" نقش تعیین کننده ایفا می کنند. شرایط جدید تقسیم کار بین المللی برای توسعه صنایع جدید یا کاشت صنایع قدیمی ، که در آن کشورها و مناطق سیاست حمایت از ایجاد شرکت ها را توسعه داده اند. از دست دادن مشروعیت تجارت بزرگ ؛ ایجاد مشاغل خالص از بخشهایی که تحت سلطه مشاغل کوچک هستند ، و بعلاوه ، اغلب به نظر می رسد که آنها در برابر بحرانهای پی در پی بهتر مقاومت کرده اند. و سرانجام ، کارآفرینی اولیه با ساده لوحی (یا بد اعتقادی) به عنوان وسیله ای برای یافتن کار برای بیکاران ظاهر شده است.

می توان از یک "پدیده کارآفرینی" صحبت کرد که توسط رسانه ها و جذابیت برخی از رهبران تجاری حفظ شده است. به نظر می رسد شوق سقوط کرده است. شفافیت جایگزین شده است. به نظر می رسد موفقیت عمل کارآفرینی در حال حاضر با کنترل متغیرهای عملیاتی مرتبط است: قابلیت های پیمانکاران ، مهارت های سازمان آن ، بسته به فعالیت و منابع ، کیفیت پروژه ، تصمیمات آن ، بیان شده در کسب و کار طرح. این مسئله طبقه بندی پیمانکار را مطرح می کند. برخی از طبقه بندی های متداول وجود دارد. باید در نظر داشته باشیم که آنها به درجات مختلف ابعاد مختلفی را شامل می شوند. در سیستم سرمایه داری ، پیمانکار کم و بیش این سه عمل را انجام می دهد:

 (1) این سرمایه را ایجاد می کند تا آنها را رشد دهد. این مورد در مورد مدیر-مالک است. اما بسیاری از کارآفرینان در کسب درآمد برای دیگران (خانواده ، شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر ، سرمایه بدهی و غیره) کمک می کنند.

(2) تولید را سازماندهی می کند و از طریق توابع افزایش ارزش بازار ارزش افزوده می کند. اما بسیاری از کارآفرینان فقط ظرفیت محدودی برای "مدیریت" (توانایی رانندگی افراد ، هماهنگی ، پیش بینی ، کنترل) دارند.

(3) نوآوری در بازار ایجاد می کند. اما بسیاری از رهبران کسب و کار در برخی از بازارهای ابتکاری کار می کنند (جایی که می توانند درآمد بسیار خوبی را نیز کسب کنند).

به عبارت دیگر ، ما باید از تصویر اسطوره ای استراتژیست و ماجراجو "پویا" ، "ریسک پذیر" کارآفرین عصبی مراقب باشیم. بنابراین ، ما سعی کردیم ویژگیهای اجتماعی و روانی را که کارآفرینان را از سایر کارگران متمایز می کند ، مشخص کنیم.

Reviews

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مدیریت کاربردی برای کارآفرینی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *