کتاب های مرتبط
. نوآوری و کارآفرینی مفاهیم بسیار نزديكي به يكديگر دارند كه اگرچه تعاریف مورد قبول جهانی وجود ندارد، اما موارد زیر برای این کتاب پیشنهاد شده است:
نوآوری فرایندی است که از طریق ایجاد، توسعه و اجرای ایده ها، فناوری ها، محصولات، خدمات و مدلهای تجاری ارزش ایجاد میکند.
کارآفرین فردی است که فرصتی را شناسایی کرده و متعهد میشود که برای بهره مندی از این فرصت، اقدام جدیدی را آغاز و توسعه دهد.
بنابراین، کارآفرینان مبتکر هستند و نوآوران میتوانند کارآفرین باشند.
- یکی از تأثیرگذارترین محققان در شکل دهی به حوزه نوآوری و کارآفرینی، جوزف شومپیتر، اقتصاددان اتریشی است که دو مدل رقیب را توسعه داد. مدل مارک I پیشنهاد میکرد که شرکتهای فعلی از طریق فرآیند "تخریب خلاق" از سوی شرکتهای نوآور جدید تهدید میشوند. مدل مارک II نشان میدهد که شرکتهای کنونی دارای اندازه و منابع لازم برای موفقیت در نوآوری هستند و این شرکتهای جدیدتر و کوچکتر هستند که از مزیت رقابتی برخوردارند. شواهد تجربی نشان میدهد که این دو مدل در واقع ممکن است مکمل یکدیگر باشند.
- نوآوری و کارآفرینی موجب رشد اقتصادی میشود. تحقیقات نیمه نهایی دیوید برچ نشان داد که ایجاد شغل در ایالات متحده توسط شرکتهای کوچک و نوظهور با رشد بالا که "غزال" نامیده میشوند، انجام میشود. در مقابل، شرکتهای بزرگ با رشد آهسته که نوآوری را دشوار میدانند، فیلها نامیده میشوند، در برابر رقبای جدید خلاق آسیب پذیر هستند. این بدان معناست که نوآوری و کارآفرینی زمینههای مهمی برای سازمانها و سیاستگذاران دولتی است.
شاید غافلگیر نشوید که بدانید هیچ تعریفی از نوآوری و کارآفرینی به طور جهانی در جوامع دانشگاهي و یا پزشکان وجود ندارد. و پذیرفته نشده است
از دیدگاه دانشگاهی توسعه مستمر، اکتشاف و گسترش حوزه، ادبیات غنی از ایده ها، بینشها و استدلالها را ارائه میدهد. در زمینه ما داشتن دیدگاههای متعدد (و گاهی مخالف) که به یک اندازه معتبر و با ارزش هستند کاملاً قابل قبول است.
از دیدگاه پزشکان، نوآوری و کارآفرینی برای سازمانهای مختلف که در متون مختلف فعالیت میکنند، معانی متفاوتی خواهد داشت. به نظر من این امر مثبت است و زمینه ایجاد تعاریفی را میدهد که در سازمان خاص طنین انداز است.
ریشه کلمه نوآوری از لاتین " innovare" آمده است که به "ایجاد چیزی جدید" ترجمه شده است. این موضوع اصلی "جدید" در تعاریف نوآوری اصلی است.
به عنوان مثال، دولت انگلستان نوآوری را به شرح زیر تعریف میکند:
بهره برداری موفق از ایدههای جدید به سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نوآوری را به صورت زیر تعریف کنید:
محصولات جدید، فرآیندهای تجاری و تغییرات ایجاد ثروت یا رفاه اجتماعی پروفسور اورت راجرز، محقق برجسته، نوآوری را چنین تعریف میکند:
ایده، عمل یا موضوعی که جدید تلقی میشود و مدرسه تجارت هاروارد،پروفسور اسکات آنتونی، به طور خلاصه ارائه میدهد:
چیزی متفاوت که تاثیر دارد! و این کتاب، تعریف زیر را پیشنهاد میکنم:
نوآوری فرایندی است که از طریق ایجاد، توسعه و پیاده سازی ایده ها، فناوری ها، محصولات، خدمات و مدلهای تجاری جدید ارزش ایجاد میکند.
برای سازمانهای تجاری ارزش ممکن است در معیارهایی مانند افزایش سهم بازار، درآمد، سود یا بازده سهامداران بیان شود. برای سازمانهای بخش دولتی، ارزش بر بهبود کارایی و ارائه خدمات بیشتر متمرکز است.
فرآیندها باید مدیریت شوند و بنابراین نوآوری یک وظیفه مدیریتی است. این میتواند برای بسیاری از سازمانها شگفت آور باشد. برخی معتقدند که نوآوری پدیده ای اسرارآمیز است که به صورت تصادفی به عنوان مجموعه ای از لحظات رخ میدهد. برخی دیگر معتقدند نوآوری را میتوان با ریختن مقدار زیادی پول در اتاقی پر از تابوت، قهوه و تخته سفید و سپس ایستادن خوب به دست آورد. برخی از سازمانها معتقدند که نوآوری به هیچ وجه مورد نیاز نیست و در عوض بر کاهش بی وقفه هزینهها تمرکز میکند. هنگامی که مشتریان آنها سرانجام به سراغ رقبایی نوآور میروند که بهتر میتوانند نیازهای آنها را برآورده کنند، شگفتی ناخوشایندی دریافت میکنند.
برای ارائه یک توضیح واضح در این باره، دادههای بنیاد کافمن نشان میدهد که حدود 50 درصد از 500شركت برتر ده سال از فهرست خارج میشوند. برخی شکست خوردند، برخی ادغام شدند، برخی به دست آمدند، برخی از هم پاشیدند و برخی دیگر به سادگی نتوانستند از سطح رشد مورد نیاز برای حفظ موقعیت خود که توسط رقبای نوآور جدید پیشی گرفته بود پیروی کنند. آنچه واضح است این است که علیرغم مزایای قابل توجه آنها در بازار، مسیر موفقیت همیشگی صعودی مدیران و سهامداران آنها به سادگی محقق نشد. در درجه اول به همین دلیل است که نوآوری عامل مهمی است که باید به طور فعال توسط سازمانها مدیریت شود.
Reviews