همین الآن

کتاب های مرتبط

هنرمندی که در جریان نقاشی خود فرو رفته به ساعت نگاه می‌کند و از دیدن اینکه یک ساعت گذشته است مبهوت می‌شود. . . ساعتی که دو دقیقه بود زمان کجا رفت؟

وقتی وارد حال میشوی هیچ حسی از زمان وجود ندارد.

و وقتی وارد حالت جریان آفرینش هنری یا صنعتگری می‌شوید، محدودیت برچسب ها از بین می‌رود. جریان یعنی همین خود برچسب‌ها دیگر وجود ندارند زیرا دیگر توسط یک ذهن نگران و در حال چرخش نگهداری نمی‌شوند. یا ذهنی که همیشه امیدوار است زندگی بهتر شود.

لئونارد کوهن در مصاحبه‌ای با روزنامه دیلی تلگراف در آوریل 1993 گفت: "من همیشه از امید آزاد بوده ام. این هرگز یکی از آرامش‌های بزرگ من نبوده است. من احساس می‌کنم که بیشتر و بیشتر از ما دعوت می‌شود تا خودمان را قوی و شاد کنیم. فکر می‌کنم این بن جانسون بود که گفت: «من تمام الهیات و فلسفه‌ها را مطالعه کرده‌ام، اما شادی و نشاط مدام رخنه می‌کند.»

زیرا نشاط از همه الهیات و همه فلسفه ها قوی تر است. ساده تر هم هست تجربه‌ای است! در لحظه حال قوی جریان می‌یابد. لازم نیست چیزی بفهمد. مطمئناً شروع به جستجوی برچسب نمی‌کند.

فردی که کودک را از آتش نجات داد حتی فکر نمی‌کرد این "او" است که این کار را انجام می‌دهد. انرژی او نمی‌توانست این کار را انجام ندهد. آتش و کودک انرژی او را به لحظه حال می‌کشیدند.

ما این را همه جا می‌بینیم و سپس به نام نگهداری برچسب فوراً آن را فراموش می‌کنیم. چسباندن برچسب ها ندانست که آنها افسانه هستند. ما فکر می‌کنیم که آن‌ها ما چه کسی و چه کسانی هستیم که به‌صورت جداگانه فهرست‌بندی شده‌اند.

اما هر چند وقت یکبار ما آن را می‌بینیم. و هر چه بیشتر باز کنیم بیشتر از طریق آن می‌بینیم. ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که یک معلم معنوی چیزی غیرمعمول و غیرمنتظره بگوید. یا آهنگی پخش می‌شود که ما را غرق می‌کند. شاید وقتی با یک دست فوتبال می‌گیریم این اتفاق بیفتد. شروع می‌کنیم به خندیدن. ما به سرعت انرژی خالصی را که از آن ساخته شده ایم احساس می‌کنیم. لحظه بی انتها فقط همین شیرینی است زیرا "اکنون" این است که ما واقعاً کی هستیم و کجا هستیم.

وقتی اکنون به زمان بی‌زمان سرازیر می‌شویم، زبان عجیب می‌شود. استف کوری شب شگفت انگیزی در تیراندازی بسکتبال دارد و هم تیمی هایش می‌گویند: "استف امشب بیهوش بود." چی؟ اما این یک اصطلاح عامیانه ورزشی برای اجرای فراتر از حد معمول است. بودن در منطقه آنها همچنین ممکن است بگویند او "بی خیال" بود که تمام آن ضربات دشوار را زد.

چرا از آن زبان عجیب استفاده می‌کنند؟ زیرا بدون اینکه آگاهانه به آن فکر کنند، فقط می‌بینند که چیزی فراتر از زمان خطی زندگی می‌کند.

جایی فراتر از اندازه زبانی وجود دارد. و این راهی نیست که پیتر پن قبلاً می‌رفت. درست در اینجا پنهان است و در حال حاضر برای تجارت باز است.

دوست من، ترانه سرای با استعداد فرد نایپ (که از آلبوم فعلی 9Ninety9 برای آرامش و الهام همزمان استفاده می‌کنم)، اخیراً در مورد این مکان فراتر از زمان خطی با من صحبت کرد. او گفت: "مربی گیتار من به من گفت که هدف فکر کردن نیست و در نهایت حتی تمرکز نکردن است. موسیقی مانند بادبادکی که ناگهان به پرواز در می‌آید بلند می‌شود. البته شما باید مهارت داشته باشید همانطور که پرواز بادبادک باید مسیری داشته باشد و بتواند بدود. اما به محض اینکه امکاناتی را در دست گرفتید و تمرینات و ترازوهای طاقت فرسا را ​​فرسوده کردید (مسیر دویدن) چیزی بیرون در داخل کار می‌آید. اگر دعوت را احساس کرد، افتتاحیه.»

Reviews

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “همین الآن”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *