چالشها و تهدیدهای نظام خانواده در بستر شبکه های اجتماعی مجازی
18
نفر در حال مشاهده محصول هستند
Categories: پزشکی، سلامت و زیست شناسی, روانشناسی، سلامت و پزشکی
محصولات مرتبط
آسیب شناسی مطالعه به انضمام 6 تکنیک فوق العاده کاربردی جهت پیشگیری از حواسپرتی (دانش آموزان، دانشجویان و مشاوران)
15000 تومان
مطالعه کردن یک مهارت است. مهارتی که با تمرین و پشتکار بسیار زیاد به دست می آید. این مهارت مهم و کلیدی هرگز به دبیرستان و کنکور محدود نشده و در تمامی سطوح زندگی اعم از دانش آموزی، دانشجویی، استادی، شاغلی، خانه داری و...نقش مهمی ایفا میکند. برای به دست آوردن این مهارت مهم وکلیدی، باید نکات بسیاری را آموخت و به آنها عمل کرد تا این مهارت به مرور در قالب ذهن ما جای بگیرد. برای اینکه کاری را انجام دهید، قدم اول فراهم کردن مقدمات آن کار است. برای اینکه بتوانید مطالعه اصولی و موفقی داشته باشید نیز باید ابتدا مقدماتی را فراهم کنید.
انگیزه اصلی از تالیف این کتاب، آشنایی دانش آموزان و دانشجویان عزیز کشورمان با موانع اولیه ای است که سر راه آموختن مهارت مطالعه موفق قرار دارد.
در این کتاب به نکات جزئی و ریزی اشاره شده است که شاید در ظاهر مهم به نظر نیایند، اما در عمل بسیار موثر هستند.
بهتر است یک نکته مهم را در اینجا یادآور شویم: کیفیت پایین مطالعه ما در اکثر موارد به عادت ها و رفتارهای غلط ما برمیگردد. از آنجایی که میدانیم ترک عادت کار چندان ساده ای نیست، باید به این امر آگاه باشیم که برای تغییر عادتهای غلط نیازمند صبر و پشتکار هستیم.
اغلب تکنیکهایی که در این کتاب گفته شده، نیازمند تمرین و پشتکار هستند. از زمانی که آفتهای مطالعه خود را شناختید و برای حذف آنها دست به کار شدید، حدود سه الی چهار هفته طول میکشد تا عادتهای صحیح جایگزین عادتهای غلط شوند. در این مدت باید با پشتکار و شکیبایی به انجام تمرینات مداومت بورزید.
در قسمت پایانی کتاب، شش تکنیک بسیار کارآمد و موثر برای جلوگیری از پرش ذهن آورده شده که آنها هم مانند سایر تمرینهای این کتاب نیازمند تمرین ومداومت هستند.
یک نکته مهم: گاهی اوقات مشکلات مطالعه ما ریشه جسمانی دارد. بیماریهای مختلف، کمبود بعضی مواد مانند ویتامینها، کم کاری تیروئید و... تاثیر مستقیم بر کیفیت مطالعه و تمرکز ما دارد. لذا توصیه میشود هر شش ماه یک مرتبه به پزشک مراجعه کرده وآزمایشات لازم را انجام دهید.
با آرزوی موفقیت برای همه دانش آموزان و دانشجویان عزیز کشور سرافزارم ایران.
تمرینات رهایی از اضطراب برای کودکان با استفاده از قدرت تخیّل، خود را از هراسها و نگرانیها برهانید (کتاب الکترونیک)
39000 تومان
فعالیتها و تجارب روزانه میتوانند برای کودکان مضطرب غافلگیرکننده باشند. این کودکان مستعدتر هستند تا از مدرسه جا بمانند، نخواهند مقابل کلاس صحبت کنند، نخواهند در فعالیتهای خارج از کلاس شرکت کنند و حتی در دوست یابی نیز دچار مشکل شوند. پس برای این که به یک کودک مضطرب کمک کنید تا بتواند با ترسهایش مواجه شود و بر نگرانی غلبه کند، چه کار میتوان کرد؟
در کتاب تمرینات غلبه بر اضطراب برای کودکان، بچهها نقش مهمی که تخیل آنها در اضطراب بازی میکند را یاد میگیرند، قدرت ذهن خلاق خود را در جهت رفع افکار نگرانکننده به کار گرفته و نگرانیهایشان را مدیریت میکنند. استفاده از تمریناتی که بر پایه درمان شناختی-رفتاری (CBT) هستند، مهارتهایی از جمله حل مسئله، قاطعیت، تفکر مثبت، آگاهی از بدن، آرامسازی و ذهنآگاهی را فرا میگیرند و نیز با تمرکز بر نقاط قوتشان و تخیلات واضحی که دارند (به جای مسئله اضطراب) برای مواجهه مستقیم با نگرانیها توانمند میشوند!
کتاب تمرینات رهایی از اضطراب برای کودکان، خانوادهها را با ابزاری فوق العاده برای کمک به تعداد رو به رشد کودکانی که مسائل اضطرابی را تجربه میکنند، تجهیز میکند: تخیل خود کودک.
--- استوارت شانکر، استاد دانشگاه یورک
دکتر رابین آلتر، یک روانشناس بالینی با بیش از سه دهه تجربه در حوزه سلامت روان کودکان است. او به صورت شخصی کار میکند و همکاری طولانی مدتی با مراکز مختلف سلامت روان کودکان در تورنتوی کانادا داشته است.
کریستال کلارک، استاد مددکاری اجتماعی، بیش از یک دهه تجربه در زمینههای مددکاری اجتماعی و سلامت روان دارد و علاوه بر فعالیت به عنوان مددکار اجتماعی مدارس، کار شخصی خود یعنی درمانگری به شیوهی کلارک را در تورنتوی کانادا ادامه میدهد.
مهارتها و تکنیکهای «نه» گفتن …(راهبردهایی هوشمندانه برای نه گفتن مودبانه)
"نه" چیست
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که میشود در برابر درخواستهای اطرافیان همیشه هم جواب مثبت نداد؟ فکر کردهاید که میشود به خواستههای خود و به خودمان هم فکر کنیم؟ تا به حال فکر کرده اید چقدر از این که نتوانستهاید نه بگویید آسیب دیده اید؟ حتی ممکن است، آسیبها غیر قابل جبران باشند؟ اگر سراغ این کتاب آمدهاید، یعنی انگیزه کافی برای غلبه بر ناتوانی در نه گفتن را دارید.
نه، یک گارد دفاعی برای شماست وقتی دو رزمیکار با هم مبارزه میکنند چند گارد دفاعی را برای خود در نظر میگیرند. اگر این گاردهای دفاعی نباشند، حتماً از ضربههای آنها آسیب میبینند و این آسیبها کمکم آنها را از پا در میآورد.
برای انسانها هم توانایی در نه گفتن مثل گارد دفاعی در ورزشهای رزمی است، شما یک محافظ دور خود میپیچید و اجازه نمیدهید که از اطراف شما ضربههای مختلفی سمتتان بیاید و با این کار توانایی شما روز به روز بیشتر میشود چرا که با گفتن نه به دیگران، درخواستهای شما در اولویت قرار میگیرد و زودتر به اهدافتان میرسید و توانایی بالقوه خود را به دست میآورید.
پس اصلاً به خاطر گفتن نه ناراحت نباشید، بدانید شما یک گارد دفاعی در برابر پیشنهادهای آسیب زننده دیگران دارید و اجازه نمیدهید هرکسی با هر درخواستی وارد آن گارد شود.
چرا فکر میکنید اگر به هیچ کس نه نگویید خیلی باادب و محترم هستید؟ اصلاً میدانید فردی که همه از او راضی هستند و تمام تلاشش در زندگی، راضی کردن اطرافیانش است، ممکن است دروغگو باشد یا شاید حتی بیمار باشد که نمیتواند نه خود را اعلام کند و ترسهایی دارد.
" نه" در فرهنگهای مختلف
از میان کشورهای دنیا، کشورهای آسیایی و اروپایی در بسیاری موارد با هم تفاوت هایی دارند. مردم اروپا رک هستند و اصلاً از بیان نظرشان ابایی ندارند در حالیکه در آسیا حتی از اینکه بخواهند در جواب به سوالی که دوست ندارند، نه بگویند هم برایشان مشکل است.یک نمونه از این کشورها، کشور تایلند است،احتمالاً در توصیف کشور تایلند کلمه سرزمین لبخندها راشنیدهاید، جالب است بدانید بله به زبان تایلندی «چای» میشود و نزدیک ترین کلمه ای که بتوان در آن نه گفت «مای چای» است که معنی« نه، بله» را میدهد (ترجمه تحت الفظی آن)، این نشان دهنده این است که تایلندیها اصلاً کلمه نه را دوست ندارند آنها همیشه منافع جمع را قبل از هر چیزی حتی منافع شخصی خود در نظر میگیرند، حتی همان مای چای را هم که میخواهند بگویند، یک تعظیم کوچک به نشانه شرمندگی میکنند. در این کشور بروز دادن احساسات، خام و بی ادبانه است. این رسم و رسوم در کشور تایلند که آنها را به شدت در برابر نه گفتن مقاوم کرده حتی تعارضاتی هم در پی دارد.
در ایران آمارها نشان میدهد درصد کمی از مردم میتوانند با قاطعیت نه خود را اعلام کنند که منجر به مشاجره نشود. لزوم یادگیری این مهارت بیش از پیش احساس میشود که افراد خود را بتوانند در برابر آسیبهای احتمالی بله گفتنهای بدون قاعده واکسینه کنند.
خودتان را بشناسید!
مهمترین چیز شناختن خود و رویاهایتان است. اینکه بدانید از چه چیزی خوشحال و از چه چیزی ناراحت میشوید یا با چه کسی حس خوبی دارید و خوشحال هستید. ارزشهایتان چه چیزهایی هستند. لیستی از علائق و سلیقههای خود تهیه کنید؛ چه نوع ورزش یا موسیقی یا فیلم یا تفریحی را ترجیح میدهید. تا هنگامیکه برای پر کردن اوقات فراغت به شما پیشنهادی میشود متناسب با سلیقهتان پاسخ دهید. رویاهای خود را در همه زمینهها شناسایی کنید؛ شغل، موقعیت اجتماعی، تحصیلی و .... زمانی که آنها را میشناسید نه گفتن برای شما خیلی آسانتر میشود چون دلیل خوبی برای نه گفتن خواهید داشت، هر چقدر خودتان را بهتر بشناسید نه گفتن برای شما آسانتر میشود.
انتظاراتی را که از خود دارید را شناسایی کنید وقتی مرتب به دیگران جواب آری میدهید مسلماً نمیتوانید انتظارات خود را برآورده کنید پس در شما یک احساس نارضایتی به وجود میآید و خود را به خاطر اهمیت ندادن به ارزشهایتان بیارزش میدانید. اولین و مهمترین گام در به دست آوردن مهارت نه گفتن، شناخت خود است. شناخت خود و احساسات خود در همه زمینهها و همه موقعیتها میتواند شما را به سمت یک زندگی هدفدار سوق دهد.
اولویت خود را بشناسید
اولویت اول زندگی شماخودتان هستید پس هیچ کس را مقصر در ناتوانی و در نه گفتن خود ندانید .کارها و برنامههایتان را به ترتیب اهمیت، اولویت بندی کنید حتی اگر بهترین پیشنهاد برای کار یا تفریح شما داده میشود اندکی تامل کنید و اولویتهای خود را در نظر بگیرید و مطابق با آن پاسخ دهید . در این صورت اطرافیانتان یاد میگیرند که نباید به جای شما تصمیم بگیرند و شما برنامههای از پیش تعیین شده ای دارید .حتی اطرافیان و دوستان خود را به ترتیب اهمیت، برای سپری کردن اوقات فراغت با آنها اولویت بندی کنید.
اطرافیان خود را از ملاکهای روحی و جسمی که حال شما را خوب میکند آگاه کنید تا آنها بدانند نباید این ملاکها را نادیده بگیرند اگر اولویتهای خود را بشناسید و ود صدد برآورده کردن آنها باشید، هرگز جواب آری به کسی نمیدهید چون ابتدا اولویتهای خود باید برآورده شود.
اولویت یعنی ارزشهای شما،یعنی اموری که شما در طول زندگی خود برای آن ارزش خاصی قائل هستید و مسیر زندگی شما را تعیین میکنند. اگر تا به حال به این موضوع فکر نکرده بودید که اولویت و داشتن اولویت در زندگی یعنی چه، همین الان یک ورق کاغذ بردارید و اولویتهای خود را به ترتیب اهمیت یادداشت کنید.
قوی باشید
شما در بدست آوردن توانایی نه گفتن انگیزه کافی برای قوی شدن را دارید، اگر جز این بود هرگز سراغ این کتاب نمیآمدید،خب حالا زمان آن فرا رسیده که خودتان را مجهز به مهارتهای لازم کنید تا هر کجا که لازم است جواب نه بدهید و سررشتهی امور زندگی خود را در دست بگیرید. بدانید قدرتمندترین نیروها از درون شما برمی خیزد، قوی بودن یعنی با خودتان صادق باشید و خیلی عمیق خودتان را بشناسید و اولویتها و اشتیاقها و خواسته و نیازهای خود را بررسی کنید. انتظار نداشته باشید که اطرافیانتان تغییر کنند آن هم به خاطر اینکه شما خود را قوی نشان میدهید، مدتی زمان میبرد تا نگرش و چشم انداز جدید شما را بپذیرند و طول این مدت ممکن است در تلاش برای تغییر رویه شما باشد.
سعی کنید به تدریج به این مهارت لازم دست پیدا کنید و عجله نکنید، وقت بگذارید، از بین بردن یک عادت وقت زیادی از شما میگیرد. اگر چند بار اول موفق نشدید کوتاه نیایید، حتماً میشود؛ مهم این است که خط به خط این کتاب را بخوانید و آنها را انجام دهید.
دیگران نیز به راحتی با این تغییر دیدگاه شما موافقت نمیکنند، یا حتی خوشحال نیستند شاید هم در برابر شما مقاومت کنند، اما سرانجام مجبورند شما را بپذیرند و مانند قبل دوست داشته باشند.آنها ممکن است فکر کنند موقتاً تغییر کردهاید و به عادت قبل خود برمیگردید و از این ناراحت هستند که چرا دیگر کنترلی روی زندگی شما ندارند. خب واقعاً هم سخت میتواند باشد، شما تا الان فردی بودید که اطرافیان در هر صورت روی شما حساب باز میکردند ولی اکنون باید برای انجام اموراتشان به شخص دیگری مراجعه کنند!
نقاط ضعف و محدودیتهای خود را بشناسید
محدودیت میتواند هم فیزیکی باشد هم عاطفی، مهم نیست که متوجه این موضوع باشید که تا چه حد درخواستهای دیگران برایتان قابل انجام است؟ ذهن و جسم شما برای بازدهی خوب چقدر احتیاج به استراحت دارد؟ تا چه حد میتوانید مشکلات و غموغصه دیگران را تحمل کنید؟ آیا در برابر خواستههای دیگران از لحاظ شخصیتی منفعل هستید؟ اعتماد به نفس دارید؟ چقدر قاطع هستید؟ زود تسلیم میشوید؟ با شناخت نقاط ضعف و محدودیتهای خود بهتر میتوانید دلیل ناتوانی در گفتن «نه» خود را بفهمید؟
تصور کنید تمام نقاط ضعف خود را فهمیدهاید، حتماً در این بین میبینید بزرگترین آن نداشتن اعتماد به نفس است و یا موارد دیگر،پس حتماً تلاشی برای برطرف کردن نقاط ضعف خود میکنید و با اصولی ترین حالت ممکن به استقبال توانایی به دست آوردن مهارت نه گفتن میروید و ریشه این ناتوانی را متوجه میشوید. چیزی که سالهاست به شما آسیب زده و از شما فردی مطیع و سرویس دهنده ساخته است.
اصول و خط مشیهای خود را بشناسید
برای خود مرزهایی در نظر بگیرید، جایگاهی که شایسته آن هستید به مرور زمان اطرافیان شما با طرز نگرش شما که خیلی هم جدی است آشنا میشوند و میداند شما دارای حدومرزی به خصوص هستید و شرایط را برای حدومرز شما تدارک میبیند. شما وقتی مرزهای سالمی را برای خود در نظر نمیگیرید یعنی از دیگران دعوت میکنید که نیازها و خواستههای شما را زیر پا بگذارد. میتوانیم مرزهایی در رابطه با تعهدات شخصی خودمان داشته باشیم مثلاً قانونی که در فلان بازهی زمانی حتماً به خانواده ام سر بزنم. مرزهای شخصی بازتابی از شخصیت ما هستند، بنابراین ارزش ذاتی ندارند این مرزهای ما با دیگران فرق دارند، مثلاً کسی دوست دارد آخر هفته پرهیجانی داشته باشد، ولی ما ترجیح میدهیم آخر هفته خود را در محیطی دنج و آرام سپری کنیم. هرگز از این تفاوتها احساس شرمندگی نکنید و مرزهای خود را با کسی مقایسه نکنید. شما حق دارید نسبت به مرزهای خود پایبند باشید.فردی که دارای مرز و چارچوب مشخصی است یعنی برای خود ارزش قائل است و همین امر باعث میشود اطرافیان هم برای او و هم برای وقت او ارزش قائل باشند و به چارچوب و مرزهای او احترام بگذارند.
هيچ كس كامل و بي نقص نيست “داستاني براي بچه ها درباره كمال گرايي” (کتاب الکترونیک)
29000 تومان
سالی ساندرز یک کمالگرا است- اگر او نتواند بهترین باشد، احساس میکند که شکست خورده است. او اهمالکاری میکند[یعنی همه چیز را به تعویق میاندازد]، از چیزهای جدید فاصله میگیرد و همواره خود را با دیگران مقایسه میکند و معتقد است به اندازه کافی خوب نیست.
با کمک معلمان و مادرش، سالی یاد میگیرد که چگونه آرام باشد و چیزهای جدید بدون نگرانی از بهترین بودن در آنها، امتحان کند. او میتواند فقط خودش باشد و این همه چیزی است که او نیاز دارد.
خواننده عزیز ...
آیا تاکنون رویای داشتن خانواده و دوستانی عالی، گرفتن نمره الف کلاس، بهترین بازیکن یک تیم یا باهوشترین بودن را داشتهاید یا اینکه بهترین قیافه را داشته باشید و با استعدادترین فرد باشید؟ اکثر ما گاهی دلمان میخواهد که بهترین باشیم. اما چنانچه مثل سالی ساندرز[1] سعی داشتهاید که کامل و بینقص باشید، احتمالاً متوجه شدهاید که چنین چیزی امکانپذیر و یا حداقل به آن سادگی نیست که شما فکر میکنید.
سعی بر بهترین بودن در هر چیزی، سالی ساندرز را تندخو و عصبی میکند. گذشته از همه اینها، وقتی سعی بر آن دارد که خود را کامل و بینقص کند، فشار زیادی را احساس میکند! همزمان انجام یک پروژه دلهرهآور[سنگین] در مدرسه، ایفای نقش اصلی یک نمایشنامه و با استعدادترین موسیقیدان بودن، بسیار خستهکننده است! سالی به قدری مشغول بهترین شدن است و به حدی در جهت جلب نظر مثبت دیگران سخت کار میکند که تفریح کردن از یادش میرود. گاهی وقتها به خاطر ترس از اشتباه، هیچ کاری انجام نمیدهد! او بر این باور است که با همه اینها، دیگران او را آدم خیلی خاصی نمیدانند و ممکن است دوستش نداشته باشند. او با خود احساس راحتی نمیکند.
پس از مدتی، سالی متوجه میشود که اشتباهات آنقدر که او فکر میکرد مایه شرم یا وحشتناک نیستند. هرچند اشتباه کردن چیز جالبی نیست، اما میتوان از آن درس گرفت. شکستن یک لیوان، ریختن نمک زیاد در خمیر کوکی یا یک بازیکن خیلی خوب در بسکتبال نبودن، همگی ناراحتکننده هستند، اما همانطور که معلم نمایش سالی میگوید، «زندگی همین است». گاهی اوقات هدف اشتباهات این است که به ما نشان دهند امور[کارها] را به شکل متفاوتی انجام دهیم و در واقع این به رشد ما کمک میکند و خصوصیات و عادات رفتاری و تغییرات ناگهانی ماست که ما را دوست داشتنیتر میکند. تشکر از دوستی که گوشهایش را میجنباند(که باعث خنده هر کسی میشود) یا موی وزوز شده ما و خندههای بامزه مادرمان که لبخند را به لب همه ما میآورد، همگی چیزی است که از ما، ما میسازد!
با اندکی کمک، سالی متوجه میشود که قرار نیست در همه چیز بهترین باشد، بلکه او تنها در برخی چیزها میتواند بهترین عملکرد را داشته باشد، یعنی چیزهایی که واقعاً دوست دارد. او به این نکته پی میبرد که دلایل بهتری برای انجام کارهایی مثل یافتن دوستان جدید، تفریح و سرگرمی و یادگیری چیزهای جدید وجود دارد.
اگر دریافتید که مانند سالی فکر میکنید، شما نیز میتوانید، ذهنتان را تغییر دهید. به خودتان اجازه انجام کارهای جدید صرفاً برای سرگرمی، اشتباه کردن و ادامه دادن را بدهید. وقتی متوجه میشوید که از چیزی لذت میبرید، با حوصله و تمرین در آن کار بهتر میشوید و البته برایتان جالب خواهد بود. شادکامی به واسطه لذت بردن از خود، نهایت تلاش خود را کردن و آگاهی از این نکته که شما به اندازه کافی خوب هستید، حاصل میشود.
دوست شما الن( که قبلاً تا حدودی کمالگرا بود)
درباره نویسنده
الن فلانگان برنز[2]، روانشناس مدرسه و ماساژدرمانگر[3] داری مجوز، به صورت شخصی و حرفهای با کمالگرایی سر و کار داشته و با بسیاری از کودکان مبتلا به اضطراب کار کرده است. او معتقد است که کتابهای کودکان بهعنوان یک ابزار درمانی قدرتمند میتواند مکملی برای مداخلات کلنگرانه[holistic] و شناختمحور در درمان کودکانی باشد که با مسائل مرتبط با اضطراب دست و پنجه نرم میکنند. خانم برنز در نیوآرک، دلاویر[4] با خانوادهاش زندگی میکند.
درباره تصویرگر [illustrator]
ورود [involvement] اریکا پلتون ویلناو[5] به عرصه ادبیات کودکان در دانشکده هنر انیستیتو مریلند[6] آغاز شد، جاییکه او تصویرگری[illustration] میخواند. نقاشیهای آبرنگ او پر از تصاویر خیالی، رنگهای پر جنب و جوش و جزئیاتی است که میتواند راهنمای کودکان و بزرگسالان در سفرهای شگفتانگیز به هر مکان و زمانی باشد. بازیگران متحرک شخصیتها، انواع تجارب و هیجانات را در زندگی هر کودک، به اشتراک میگذارد. چنین تصاویری، از شخصیتها و موقعیتها، به داستانها جلوههای سمعی و بصری میدهد که هر کودکی میتواند آنها را بخواند و تجربه کند.
[1] Sally Sanders
[2] Ellen Flanagan Burns
[3] Massage therapist
[4] Newark, Delaware
[5] Erica Pelton Villnave
[6] Maryland Institute College of Art
| در کتاب هیچکس کامل و بینقص نیست توضیح داده میشود که کمالگرایی مفرط چگونه میتواند مانع لذت بردن از زندگی شود. من این کتاب را با جدیت به کودکانی که با نیاز به کامل و بینقص بودن دست و پنجه نرم میکنند، پیشنهاد میکنم. مارتین ام. آنتونی، نویسنده کتاب «وقتی کمال کافی نیست: راهبردهای مقابله با کمالگرایی پروفسور روانشناسی، دانشگاه رایرسون، تورنتو الن فلانگان برنز با کمک به کودکانی که از درد کمالگرایی رنج میبرند در جهت درک اینکه اشتباهات بخشی طبیعی از زندگی هستند و هر چیزی که آنها انجام میدهند، لزوماً نباید بینقص باشد، یک هدیه شگفتانگیز به آنها میدهد. |
یکپارچگی سازمانی،خطای فردی و ساختار حقوقی جامعه
تجزیه و تحلیل فساد و سایر موارد سوء رفتار در سازمانها گاهی منجر به بحث در مورد ویژگیهای فرهنگهای مختلف میشود. ادبیات تحقیق زیادی در رابطه با همبستگی بین فرهنگ چینی (Schweitzer 2009)، فرهنگ روسیه (Shulzhenko 2012)، فرهنگ هند (سویم 2012) یا فرهنگ مجارستان و موضوع فساد وجود دارد. البته، فرهنگ سوء رفتار با افرادرا بسیار پیچیده نقد میکند و به نوعی به نظر میرسد که آن را به ویژگیهای خاص مناطق مختلف جهان نسبت میدهد (Hofstede 1991). با این حال، از نظر عملی، این بعد از فرهنگ خیلی مفید نیست. فرهنگ ممکن است قابل توصیف باشد، اما قطعاً تغییر نخواهد کرد. شما میتوانید این وضعیت را در بحث استانداردهای بین المللی و اخلاق در سطح بالاتر در رفتار مدیریت نقد کنید. با این حال، این نوع بحث باعث میشود مشکل تحلیل بدتر شود. اگر ما نمیتوانیم فرهنگ را تغییر دهیم، چگونه میتوانیم با تمرکز بر رفتار اخلاقی، مشکل سوء رفتار مدیران را حل کنیم؟ در حقیقت، در زندگی روزمره همیشه میتوانیم کارکنان را از انجام سوء رفتار حفظ کنیم، و وسوسه میشویم که رفتار بد یا شخصیتهای جنایتکارانه را شناسایی کنیم. اگر چه ممکن است جامعه یا افراد را سرزنش کنیم اما تلاش ما تمرکز بر ارتباط گمشده بین جامعه و فرد است. بنابراین بهتر است سازمان خودمان را بررسی کنیم زیرا نه تنها تجزیه و تحلیل آسانتر میشود، بلکه قابل تغییر است. سازمان چگونه میتواند ارتباط نامشروع بین جامعه و فرد را شناسایی کند؟ ما از این واقعیت آگاهیم که سازمانها تأثیر قابل توجهی در رفتار فردی و در تعامل (داگلاس 1966) دارند. سازمانها افراد را مجبور میکند که رفتار خاصی را دنبال کنند تا به اهداف سازمانی خود برسند (Goffmann 1961). ممکن است بلافاصله این قدرت را در پشت هر اهداف سازمانی به رسمیت نشاند، اما در عین حال تعریف روابط و تعاملات بین افراد در سازمانها (وبر 1922) وجود دارد. هنوز ارتباطاتی بین جامعه، فرهنگ و شخصیت افراد وجود دارد. آنچه وظیفه ماست درک بخشهای سازمانی است. برای انجام این کار، عمل باید به حوزههای تحلیلی مختلف تقسیم شود (Parsons 1964، 1978). بنابراین میتوانیم ارزشهای خاص اما غالباً متناقض را که نمیتوان بدون هیچ گونه تفکیک تحلیلی توصیف کرد، کشف کنیم. در حقیقت بین فرهنگ و جامعه تعادل وجود ندارد، بلکه بین انتظارات درون سازمانی تعادل وجود دارد.

نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.