کتاب های مرتبط
مدیریت را فراموش کنید، انسان بودن را دوباره بیاموزید
Nhlamu Dlomu، رئیس جهانی افراد در KPMG، میداند که حل مشکلات و مدیریت یک تجارت به چه معناست. او با بیش از یک دهه گذراندن در یکی از بزرگترین شرکتهای خدمات حرفه ای جهان، حلال مشکلات بسیاری از مشتریان آنها و همچنین مدیر عامل KPMG در آفریقای جنوبی بوده است. در طی این سالها تجربه، او کاملاً آگاه شده است که وقتی نوبت به رهبری میرسد، ما اغلب باید تلاش خود را برای مدیریت افراد متوقف کنیم و در عوض فقط انسان باشیم.
او به ما گفت: «به عنوان مدیران، ما همیشه میخواهیم سریع حرکت کنیم و مسائل بزرگ را حل کنیم. "این از یک مکان خوب میآید، اما گاهی اوقات ما از افرادی که سعی در توسعه آنها داریم حمایت میکنیم و آنها را محدود میکنیم. رهبری ما با مکث برای نفس عمیق کشیدن و پرسیدن سوالات از افرادی که رهبری میکنیم بهبود مییابد. به عنوان مثال، پرسیدن "چه چیزی نیاز دارید؟" حتی در مورد تصمیماتی که ممکن است با آنها موافق نباشند اولین قدم قبل از اقدام است.
نظرات Nhlamu به یک حقیقت اساسی در مورد تفاوت بین مدیریت و رهبری اشاره میکند. مدیریت یعنی مدیریت دیگران. رهبری به معنای دیدن و شنیدن دیگران، تعیین جهت و سپس رها کردن مدیریت اتفاقات بعدی است. اگر میخواهید رهبر خوبی باشید، چند چیز وجود دارد که باید بدانید: اول اینکه هیچکس نمیخواهد مدیریت شود. دوم اینکه شما چه کسی هستید مهمتر از چقدر باهوش هستید. و سرانجام، رهبری همه چیز در مورد توسعه و توانمندسازی روابط انسانی معنادار و قابل اعتماد است.
صرف نظر از سلسله مراتب و ساختارهای قدرت در هر شرکتی، همه ما قبل از هر چیز انسان هستیم. ما میخواهیم در سطح انسانی با انسانهای دیگر ارتباط برقرار کنیم. با این حال، بسیاری از رهبران به طور رسمی در مهارتهای مدیریتی، مانند تعیین جهت، مدیریت برنامهها و حل مشکلات، آموزش دیدهاند. اما مشکل بسیاری از برنامههای آموزشی مدیریت این است که آنها تمایل دارند افراد را به مدیران روباتیک تبدیل کنند، که اغلب بر اساس اسکریپتها و مدلها صحبت میکنند و رفتار میکنند. اگرچه برخی از این تاکتیکها و مهارتها میتوانند در مواقعی مفید باشند، اما مهم است که از کنار آنها عبور کنیم تا مدیریت را بیاموزیم و انسان بودن را دوباره یاد بگیریم تا بتوانیم به عنوان یک انسان به انسان دیگر نشان دهیم.
کریس توث، مدیر عامل شرکت Varian، این موضوع را اینگونه بیان میکند: «اگر به این فکر کنید که نقش ما به عنوان رهبر چیست، در واقع بسیار ساده است. نقش ما این نیست که تصمیم گیرنده باشیم یا باهوش ترین فرد در اتاق باشیم. در واقع، اگر تصمیم گیری همیشه به رهبر برود، میتواند بسیار خطرناک باشد. درعوض، باید فرهنگ دلسوزی و توانمندسازی ایجاد کنید که دیدگاههای گوناگون را بپذیرد. این قفل خلاقیت، بهرهوری و شادی افراد را باز میکند.»
در این فصل، با شروع نیاز به پذیرش انسانیت مشترک، به چگونگی حذف مدیریت و یادگیری مجدد انسان نگاه میکنیم.
Reviews