کمپانی خلاقیت

کتاب های مرتبط

سیزده سال است که ما یک میز در اتاق کنفرانس بزرگ پیکسار داشتیم که ما آن را West One می‌نامیم. با اینکه زیبا بود، از این میز متنفر شدم. بلند و لاغر بود، مثل یکی از آن چیزهایی که در یک طرح کمدی درباره یک زوج پیر ثروتمند می‌بینید که برای شام می‌نشینند - یک نفر در دو طرف، یک شمعدان در وسط - و برای برقراری گفتگو باید فریاد بزند. میز توسط طراح مورد علاقه استیو جابز انتخاب شده بود، و بسیار زیبا بود - اما مانع کار ما شد.

ما جلسات منظمی درباره فیلم‌هایمان دور آن میز برگزار می‌کردیم - سی نفر از ما در دو صف طولانی روبروی هم قرار می‌گرفتیم، اغلب با افراد بیشتری در کنار دیوارها می‌نشستند - و همه آنقدر پراکنده بودند که برقراری ارتباط دشوار بود. برای کسانی که به اندازه کافی بدشانس بودند که در نقاط دوردست بنشینند، ایده ها جریان نداشتند زیرا برقراری تماس چشمی بدون جرثقیل گردن تقریبا غیرممکن بود. علاوه بر این، چون مهم بود کارگردان و تهیه‌کننده فیلم مورد نظر بتوانند حرف‌های همه را بشنوند، باید در مرکز میز قرار می‌گرفتند. رهبران خلاق پیکسار نیز چنین کردند: جان لستر، افسر خلاق پیکسار، و من، و تعداد انگشت شماری از با تجربه ترین کارگردانان، تهیه کنندگان و نویسندگان ما. برای اطمینان از اینکه این افراد همیشه کنار هم می‌نشینند، شخصی شروع به ساخت کارت‌های مکان کرد. شاید هم در یک مهمانی شام رسمی بودیم.

وقتی صحبت از الهامات خلاقانه می‌شود، عناوین شغلی و سلسله مراتب بی معنی هستند. این چیزی است که من معتقدم. اما ناخواسته، ما به این میز - و آیین کارت مکان در نتیجه - اجازه دادیم پیامی متفاوت بفرستند. هرچه به وسط میز نزدیک‌تر بنشینید، به طور ضمنی، مهم‌تر - مرکزیت‌تر - باید باشید. و هر چه دورتر باشید، کمتر احتمال دارد که صحبت کنید - دوری شما از قلب مکالمه باعث می‌شود شرکت‌کننده احساس مزاحمت کند. اگر میز شلوغ بود، همانطور که اغلب بود، باز هم افراد بیشتری روی صندلی‌های اطراف لبه‌های اتاق می‌نشستند و دسته سومی از شرکت‌کنندگان را ایجاد می‌کردند (آنهایی که در مرکز میز هستند، آنهایی که در انتهای میز هستند، و آنهایی که در انتهای میز هستند و آنهایی که در انتها قرار ندارند). اصلا جدول). بدون اینکه قصد داشته باشیم، مانعی ایجاد کرده بودیم که مردم را از پریدن به داخل منصرف می‌کرد.

در طول یک دهه، ما جلسات بی‌شماری را در اطراف این میز به این روش برگزار کردیم - کاملاً غافل از اینکه چگونه انجام این کار اصول اصلی خودمان را تضعیف کرد. چرا ما نسبت به این موضوع کور بودیم؟ زیرا چیدمان صندلی ها و کارت‌های مکان برای راحتی رهبران از جمله من طراحی شده است. ما صادقانه معتقد بودیم که در یک جلسه فراگیر هستیم، هیچ چیز بدی ندیدیم زیرا احساس طرد شدن نمی‌کردیم. در همین حال، کسانی که در مرکز میز نشسته بودند، کاملاً به وضوح دیدند که چگونه یک نظم نوک زدن ایجاد کرد، اما تصور می‌کردند که ما - رهبران - این نتیجه را در نظر گرفته بودیم. پس آنها چه کسانی بودند که شکایت کردند؟

Reviews

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کمپانی خلاقیت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *