کتاب در سه جمله

  1. بسیاری از آنچه در مورد انگیزه می دانیم اشتباه است.
  2. وظایف یا عبارتند از: (۱) الگوریتمی – شما تقریباً یک کار را بارها و بارها به روشی خاص انجام می دهید، یا (۲) اکتشافی – باید هر بار چیز جدیدی ارائه دهید زیرا هیچ دستورالعمل مشخصی برای دنبال کردن وجود ندارد.
  3. رویکرد هویج و چوب به انگیزه ناقص است.

پنج ایده بزرگ

  1. محققان دریافته‌اند که پاداش‌های بیرونی می‌توانند برای کارهای الگوریتمی مؤثر باشند – کارهایی که به پیروی از یک فرمول موجود برای نتیجه‌گیری منطقی آن بستگی دارد. اما برای کارهایی که با مغز راست‌تر انجام می‌شوند – آنهایی که نیازمند حل مسئله، خلاقیت یا درک مفهومی انعطاف‌پذیر هستند – پاداش‌های احتمالی می‌تواند خطرناک باشد.
  2. اهدافی که افراد برای خود تعیین می کنند و برای دستیابی به تسلط وقف دارند معمولاً سالم هستند. اما اهدافی که دیگران تحمیل می‌کنند گاهی می‌توانند عوارض جانبی خطرناکی داشته باشند.
  3. ما سه نیاز روانشناختی ذاتی داریم – شایستگی، خودمختاری و ارتباط.
  4. تحقیقات نشان می دهد که راز عملکرد بالا انگیزه بیولوژیکی ما یا انگیزه پاداش و مجازات ما نیست، بلکه سومین انگیزه ما است – تمایل عمیق ما برای هدایت زندگی خود، گسترش و گسترش توانایی هایمان و زندگی کردن زندگی هدفمند
  5. رویکرد جدید به انگیزه دارای سه عنصر اساسی است: (۱) خودمختاری – تمایل به هدایت زندگی خود. (۲) تسلط – میل به بهتر شدن و بهتر شدن در چیزی که مهم است. و (۳) هدف – اشتیاق برای انجام کاری که در خدمت چیزی بزرگتر از خودمان انجام می دهیم.

خلاصه درایو

  • “وقتی پول به عنوان پاداش خارجی برای برخی از فعالیت ها استفاده می شود، آزمودنی ها علاقه ذاتی خود را برای فعالیت از دست می دهند.” – ادوارد دسی
  • زمانی که کودکان انتظار پاداش نداشتند، دریافت آن تاثیر کمی بر انگیزه درونی آنها داشت. فقط پاداش‌های احتمالی – اگر این کار را انجام دهید، آن را دریافت خواهید کرد – تأثیر منفی داشت. چرا؟ پاداش‌های «اگر-آنگاه» افراد را ملزم می‌کند که بخشی از استقلال خود را از دست بدهند.»
  • «افراد از پاداش‌هایی استفاده می‌کنند که انتظار دارند از افزایش انگیزه و رفتار شخص دیگر بهره ببرند، اما با این کار، اغلب هزینه‌های غیرعمدی و پنهانی را متحمل می‌شوند که انگیزه درونی آن فرد را نسبت به فعالیت تضعیف می‌کند.» (جانمارشال ریو)
  • «پاداش‌ها، به دلیل ماهیتشان، تمرکز ما را محدود می‌کنند. این زمانی مفید است که یک راه روشن برای یک راه حل وجود داشته باشد. آنها به ما کمک می کنند به جلو خیره شویم و سریعتر مسابقه دهیم. اما انگیزه‌های «اگر-پس» برای چالش‌هایی مانند مشکل شمع وحشتناک هستند. همانطور که این آزمایش نشان می‌دهد، پاداش‌ها تمرکز افراد را محدود کرده و دید گسترده‌ای را که ممکن است به آن‌ها اجازه دهد کاربردهای جدید اشیاء قدیمی را ببینند، چشمک می‌زند.
  • [ترزا] آمابیل و دیگران دریافته‌اند که پاداش‌های بیرونی می‌توانند برای کارهای الگوریتمی مؤثر باشند – آنهایی که به پیروی از فرمول موجود تا نتیجه‌گیری منطقی آن بستگی دارند. اما برای کارهایی که با مغز راست‌تر انجام می‌شوند – آنهایی که نیازمند حل مسئله، خلاقیت یا درک مفهومی انعطاف‌پذیر هستند – پاداش‌های احتمالی می‌تواند خطرناک باشد.
  • به جای افزایش تعداد اهداکنندگان خون، پیشنهاد پرداخت پول به مردم، تعداد اهداکنندگان را تقریباً به نصف کاهش داد.
  • «اهدافی که افراد برای خود تعیین می‌کنند و وقف دستیابی به تسلط هستند معمولاً سالم هستند. اما اهداف تحمیل شده توسط دیگران – اهداف فروش، بازده سه ماهه، نمرات آزمون استاندارد شده و غیره – گاهی اوقات می توانند عوارض جانبی خطرناکی داشته باشند.
  • اهداف ممکن است به دلیل تمرکز محدود، رفتار غیراخلاقی، افزایش ریسک، کاهش همکاری و کاهش انگیزه درونی، مشکلات سیستماتیک برای سازمان ها ایجاد کنند. هنگام اعمال اهداف در سازمان خود مراقب باشید.»
  • “مردم را با چشم انداز پاداش مشتاق کنید و به جای تصمیم گیری بهتر، همانطور که Motivation 2.0 امیدوار است، در واقع می توانند تصمیمات بدتری بگیرند.”

هفت عیب مرگبار هویج و چوب

  1. آنها می توانند انگیزه های درونی را خاموش کنند
  2. آنها می توانند عملکرد را کاهش دهند
  3. آنها می توانند خلاقیت را از بین ببرند
  4. آنها می توانند رفتار خوب را از بین ببرند
  5. آنها می توانند تقلب، میانبرها و رفتارهای غیراخلاقی را تشویق کنند.
  6. آنها می توانند اعتیاد آور شوند
  7. آنها می توانند تفکر کوتاه مدت را تقویت کنند
  • «اثر ساویر: تمرین‌هایی که می‌توانند بازی را به کار یا کار را به بازی تبدیل کنند».
  • “شرایط ضروری: هر گونه پاداش بیرونی باید غیرمنتظره باشد و تنها پس از تکمیل کار ارائه شود.”
  • “اول، پاداش های غیر ملموس را در نظر بگیرید.”
  • ستایش و بازخورد مثبت بسیار کمتر از پول نقد و جایزه است.
  • دوم، ارائه اطلاعات مفید.
  • “اطلاعات معنی داری در مورد کارشان به مردم بدهید.”
  • به طور خلاصه، برای کارهای خلاقانه، راست مغز و اکتشافی، شما در موقعیتی متزلزل هستید و پاداش های «اگر- آنگاه» را ارائه می دهید. بهتر است از جوایز «اکنون که» استفاده کنید. و اگر جوایز «اکنون که» شما تحسین، بازخورد و اطلاعات مفیدی را ارائه کند، بهترین حالت را دارید.»
  • [تئوری خود تعیین کننده] استدلال می کند که ما سه نیاز روانشناختی ذاتی داریم – شایستگی، خودمختاری و ارتباط.
  • «انسان ها یک انگیزه درونی ذاتی دارند که مستقل باشند، خودشان تعیین کنند و به یکدیگر متصل شوند. و زمانی که این انگیزه آزاد شد، مردم بیشتر به دست می‌آورند و زندگی غنی‌تری دارند.»
  • در بحبوحه بازی، بسیاری از مردم از آنچه که سیکسزنتمیهالی «تجربه‌های خودکار» می‌نامید لذت می‌بردند – از خودکار یونانی (خود) و تلو (هدف یا هدف). در یک تجربه اتوتلیک، هدف خودشکوفایی است. این فعالیت پاداش خودش است.»
  • بالاترین و رضایت‌بخش‌ترین تجربه‌ها در زندگی مردم زمانی بود که در جریان بودند.»
  • “در جریان، اهداف روشن هستند. شما باید به بالای کوه برسید، توپ را روی تور بزنید یا خاک رس را درست قالب بزنید. بازخورد فوری است. قله کوه نزدیک یا دورتر می‌شود، توپ به داخل یا خارج از محدوده می‌رود، گلدانی که پرتاب می‌کنید صاف یا ناهموار می‌شود.»
  • «از همه مهمتر، در جریان، رابطه بین کاری که شخص باید انجام دهد و کاری که می توانست انجام دهد، عالی بود. چالش خیلی آسان نبود. خیلی سخت هم نبود. این یک یا دو درجه فراتر از توانایی های فعلی او بود که بدن و ذهن را به گونه ای کشاند که تلاش خود را به خوشمزه ترین پاداش تبدیل کرد. این تعادل درجه‌ای از تمرکز و رضایت را ایجاد کرد که به راحتی از سایر تجربیات معمول‌تر پیشی گرفت.»
  • «در جریان، مردم آنقدر عمیق در لحظه زندگی می‌کردند و چنان احساس می‌کردند که کاملاً تحت کنترل هستند، که حس زمان، مکان و حتی خودشان از بین رفت. آنها البته خودمختار بودند. اما بیشتر از آن نامزد بودند. همانطور که شاعر WH Auden نوشته است، آنها در یک کارکرد خود را فراموش می کردند.
  • “علم نشان می دهد که راز عملکرد بالا انگیزه بیولوژیکی ما یا انگیزه پاداش و مجازات ما نیست، بلکه سومین انگیزه ما است – تمایل عمیق ما برای هدایت زندگی خود، گسترش و گسترش توانایی هایمان و هدفمند زندگی کن.»
  • “در پایان هر روز از خود بپرسید که آیا امروز بهتر از دیروز بودید؟”
  • «یکی از بهترین راه‌ها برای دانستن اینکه آیا در چیزی تسلط داشته‌اید این است که سعی کنید آن را آموزش دهید.»
  • رویکرد جدید به انگیزه دارای سه عنصر اساسی است: (۱) خودمختاری – تمایل به هدایت زندگی خود. (۲) تسلط – میل به بهتر شدن و بهتر شدن در چیزی که مهم است. و (۳) هدف – اشتیاق برای انجام کاری که در خدمت چیزی بزرگتر از خودمان انجام می دهیم.