ایگو دشمن است

کتاب های مرتبط

داستان من برای درس‌های بعدی اهمیت خاصی ندارد، اما می‌خواهم آن را در ابتدا به طور خلاصه در اینجا بیان کنم تا زمینه‌ای را فراهم کنم. زیرا من نفس را در هر یک از مراحل آن در زندگی کوتاهم تجربه کرده ام: آرزو. موفقیت شکست. و دوباره و دوباره برگشت.

وقتی نوزده ساله بودم، فرصت های شگفت انگیز و متحول کننده زندگی را حس کردم، دانشگاه را رها کردم. مربیان برای جلب توجه من رقابت کردند و مرا به عنوان دستیار خود آراستند. به عنوان مکان های رفتن دیده می‌شود، من بچه بودم. موفقیت به سرعت آمد.

بعد از اینکه جوانترین مدیر اجرایی یک آژانس مدیریت استعداد بورلی هیلز شدم، به عقد قرارداد و همکاری با تعدادی از گروه های بزرگ راک کمک کردم. من درباره کتاب‌هایی که میلیون‌ها نسخه فروختند و ژانرهای ادبی خودشان را ابداع کردند، توصیه کردم. تقریباً در زمانی که بیست و یک ساله شدم، به عنوان استراتژیست برای پوشاک آمریکایی، که در آن زمان یکی از داغ‌ترین برندهای مد در جهان بود، وارد کار شدم. به زودی مدیر بازاریابی شدم.

Reviews

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ایگو دشمن است”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *