جمع آوری و خلاصه:هانیه سخایی
نویسنده:آنتونی رابینز
درباره نویسنده:
آنتونی جی رابینز،متولد ۲۹ فوریه ۱۹۶۰ می باشد. او نویسنده ، مربی ، سخنران و خیرخواه آمریکایی است . رابینز به دلیل اطلاعات غیرمجاز ، سمینارها و کتابهایRobbins Research، از جمله کتابهای قدرت نامحدود، چاپ و بیدار کردن غول درون مشهور، در ۱۹۹۳ شناخته شده است.شهرتش در ایران به خاطر کتاب در مورد موفقیت میباشد.
چکیده:
وقتی تغییر و تحول ایجاد میکنید ،به آن زندگی که لایقش هستید ،میرسید.تا به حال به این فکر کردید که چگونه ،با اتفاقاتی که برای ما می افتد ،مواجه شویم و آن را هضم کنیم؟ یادتان باشد که ما ،هر طور که بخواهیم با مسائل زندگی میتوانیم مواجه شویم و آن را حل کنیم.همه ما در اعماق وجودمان می توانیم ، جهان فعلی را به صورت دنیای بهتر در آوریم.آنتونی در این کتاب به شما کمک می کند تا بتوانید به خواسته های واقعی خود برسید . ما با جمع آوری مطالب مفید این کتاب ، به شما این راه حل ها را ارائه دادیم.
با ما همراه باشید.
خلاصه کتاب:
هیچ چیز در این سیاره وجود ندارد که بتواند مانع شما شود.
همه مردم دوست دارند یک زندگی آرام داشته باشند و زندگی شان پر از شادی و خوشی باشد. ولی زمان هایی وجود دارد که فکر میکنند یک چیز آنها را گیر انداخته و نمی گذارد کار درست و بهتر را انجام دهند. کارهایی مثل ورزش کردن، اهمیت دادن به سلامتی مان، توجه کردن به روابط عاطفی، متحول کردن وضع مالی و حتی خوشحال بودن و احساس رضایت کردن از زندگی شان.
مشکل اصلی اکثر ما این است که همیشه به این فکر میکنیم که چه کاری را نباید انجام دهیم؟ دائماً ذهنمان را به این مشغول کرده ایم که مردم چه می گویند؟ یا فلان کار از توان من خارج است.
همین فکر ها باعث می شود که ما در حالت بد روحی روانی گیر بیفتیم ، احساس کنیم که به ما فشار وارد می شود و دیگر نمی توانیم زندگی کنیم و خسته شدیم .
این وسط یک چیز می تواند کارساز باشد و آن هم تغییر است. این تغییر می تواند از یک گفتگوی عادی با کسی که او را دوست دارید به وجود آید. یا می تواند از بینش یا دیدن یک فیلم خوب به وجود آید.
این بینش جدیدی که در این لحظه ها به وجود می آید به خودمان می گوییم، بسه دیگه!!! باید اوضاع را تغییر دهم.وقتی که تغییر و تحول را شروع می کنید به آن زندگی که لایقش هستید میرسید.
در زندگی ما زمان هایی وجود دارد که استرس ها و فشارهای زیادی را تحمل می کنیم. مهم نیست که شما که هستید یا چه شغل و جایگاهی دارید .مهم این است که در زندگی گاهی تنش هایی به وجود میآید که کنترل زندگی را از دست ما خارج میکند و باعث فشار آوردن به ما می شود.
تحقیقات روانشناسان نشان می دهد که استرسهای انسان از واقعیت های زندگی به وجود نمی آید بلکه این ما هستیم که با فکرمان آنها را به وجود می آوریم.
همه اتفاقات بدی که قرار است، اتفاق بیفتد در زمان خودش اتفاق میافتد، اما ما با اتفاقات زندگیمان چگونه مواجه می شویم و هضمش می کنیم؟
ما هر طور که بخواهیم با مسائل زندگی مان مواجه می شویم و آن را هضم میکنیم.حالا اگر این اتفاقات را درست هضم کنیم،می توانیم زندگی مان را هم به بهترین شکل اداره کنیم و درست مثل این است که زندگی تازه ای را شروع کنیم.
پس مسئله اصلی که در اینجا مطرح میشود این است، که مسائل زندگی را از جنبههای مختلف بررسی کنیم.
حالا که ما می توانیم جنبه های مختلف زندگی را بررسی کنیم، یعنی اینکه ما قدرت انتخاب داریم.
آن چه نیرویی واحدی است که زندگی شما را کنترل می کند؟ یک قدرت بی نظیر که خداوند در اختیار ما گذاشته است و آن قدرت چیزی نیست جزقدرت انتخاب .
ما نمی توانیم اتفاقات و رویدادهای زندگی را کنترل کنیم، اما در عین حال این دست ما است که انتخاب کنیم روی چه چیزهایی تمرکز کنیم.
ما میتوانیم بار معنایی هر اتفاق را خودمان انتخاب کنیم ،مثلاً دانشجوی را در نظر بگیرید که می گوید اگر من نمره قبولی را نگیرم افتضاح میشود. دیگر خوشحال نیستم و احساس ضعف و شکست عمیقی می کنم. استاد ها چه میگویند؟ دیگر نمیتوانم سرم را جلوی دوستانم بالا بگیرم؟
اما یک نفر دیگر با قرار گرفتن در این شرایط میگوید: اگر درسم را قبول شوم ممکن است یک روز ناراحت باشم اما دنیا که به آخر نرسیده است و ممکن است برای هر کسی پیش بیاید، من دوباره این درس را میخوانم، این دفعه را بیشتر تلاش می کنم تا نمره قبولی را بگیرم و ….
ما نمی توانیم اتفاقات و رویدادهای زندگی را کنترل کنیم، اما در عین حال این دست ما است که انتخاب کنیم روی چه چیزهایی تمرکز کنیم.
پس این ما هستیم که انتخاب میکنیم.
دید ما نسبت به مسائل یا تمرکز کردن ما نسبت به آن یا تمرکز نکردنمان ، دقیقاً همان چیزهایی است که ما می توانیم آنها را کنترل کنیم.
در واقع سرنوشت ما به شرایط زندگی مان بستگی ندارد، بلکه به تصمیماتی که میگیریم وابسته است.
چند لحظه به زندگی تان فکر کنید، و چند تصمیماتی که گرفتید را به خاطر بیاورید، و فکر کنید که اگر این تصمیمات را جور دیگه ای گرفته بودید، چقدر همه چیز را تغییر می داد و زندگیتان با الان فرق میکرد. شاید اوضاع تان خیلی بهتر یا شاید خیلی بدتر می شد.!!!! گاهی با یک تصمیم کوچک کل زندگیتان را میتوانید عوض کنید.
تصمیم مساوی است با سرنوشت. زندگی خوب داشتن به شرایط زندگی بستگی ندارد بلکه به تصمیماتی ربط دارد که در زندگیتان می گیرید. در واقع این تصمیم ها هستند که تعیین میکنند ما سر از کجا در بیاوریم.پس اگر میخواهیم زندگی جدیدی داشته باشیم و به جا های جدید دسترسی پیدا کنیم باید انتخاب های جدید داشته باشیم.اگر از شغل تان راضی نیستید آن را تغییر دهید. اگر از اندام تان راضی نیستید، را تغییر دهید.
سرنوشت ما به شرایط زندگی مان بستگی ندارد، بلکه به تصمیماتی که میگیریم وابسته است.
تصمیمات بزرگ مجموعهای از تصمیمات کوچک هستند .
برای رسیدن به تصمیمات بزرگ اول از همه از خودتان بپرسید قرار است که روی چه چیزی تمرکز کنم؟ و این را بدانید که روی هر چیزی که تمرکز کنید، حتما او را حس می کنید. پس مواظب باشید که روی چه چیزی تمرکز می کنید.
اگر میخواهید به تمام اتفاقاتی که برایتان افتاده است، و کارهایی که در حقتان شده است تمرکز کنید، معلومه است که حالتان خراب میشود و از زمین وزمان بیزار می شوید.
پس بیایید به اتفاقات جالب زندگی تان فکر کنید. مثلاً چقدر خوب که با فلان دوستتان آشنا شدید یا فلان توانایی را دارید. اگر به این چیزها فکر میکنید، طبیعتاً چیزهای خوب به سراغتان میآید و فکرهای خوب می کنید.
اگر روی این تمرکز کنید که مردم بی تفاوت اند، درست یا غلطش مهم نیست، دقیقاً به همین نتیجه میرسید.
و اگر اگر به دنبال نشانه های خوب آدم ها بگردید، و معتقد باشید که قلب همه از اعماق وجود برای هم می تپد و به هم اهمیت میدهیم، دقیقا همچین حسی را پیدا می کنید.
به قول قدیمی ها: جوینده یابنده است.
این شما هستید که انتخاب می کنید چه معنایی به اتفاقات مختلف دهید.
با مردم همانطور که اول رابطه برخورد می کردید رفتار کنید و میبینید که به آخر رابطه نرسیدید.این را بدانید که سرنوشت شما بر اساس کاری که انجام می دهید تعیین می شود.
چرا بعضی مردم گاهی وقتا محکم در سر جایشان نیستند و تصمیم میگیرند که تغییر ایجاد کنند؟ در حالی که بعضی دیگر شرایط شان را همانطوری که هست قبول میکنند؟
یادتان باشد شما به محض این که بتوانید تصمیمات تان را عوض کنید میتوانید زندگیتان را عوض کنید. و وقتی بتوانی آن نیروهایی که زندگیتان را کنترل می کنند تغییر دهید می توانید تمام زندگی خود را زیر و رو کنید.
دو چیز تعیین کننده انتخابهای ماست:
۱.احساسات و وضعیت ذهنی در آن لحظه به خصوص: مثلا ممکن است پیش آمده که اگر در شرایط روحی خوبی نبودید با کسی بد صحبت کردید. شاید در آن لحظه هر حرف و واکنشی از سمت دیگران، هیچ معنایی جز آزار و اذیت هزار حس بد دیگه نداشته است. موضوع اصلی اینجاست که وقتی در شرایط بدی هستیم ممکن است که تصمیمات بدی هم بگیریم و در مقابل آن وقتی در یک جایگاه مقتدرانه و نیرومند قرار داشته باشیم، تصمیمات بهتری میگیریم.
۲.داستان یا طرح: همه ما از زندگی ایده آل مان یک طرح یا ایده در ذهنمان داریم.مثلاً برای بعضی مردم زندگی یعنی رسیدن به ثروت و رفاه. بعضی دیگر زندگی را در شریک بودن در شادی و غم های دیگران می دانند. و بعضی دیگر فکر می کنند که زندگی یعنی رسیدن به موفقیت.
گاهی وقت ها در مسیر زندگی به این نتیجه می رسیم که زندگی آن چیزی نیست که فکرش را می کردیم و انتظار داشتیم، آنجاست که استرس به سراغ مان می آید و احساس اضطراب می کنیم.
زندگی مثل یک رقص می ماند، یک رقص همیشگی بین اصلی ترین خواسته ها و ترس های ما.
گشایش زندگی شما درست همان لحظه ای است که انتخاب جدیدی می کنید، و الان هم اصلاً مجبور نیستید که صبر کنید ،می توانید در یک لحظه خودتان را در مسیر و زندگی تازه قرار بدید. یا فقط یک فکر و ذهنیت تازه داشته باشید.
مثلا به خودتان بگویید من در گذشته انتخابهای کردم و الان اضافه وزن دارم. و این به خاطر این است که انتخاب کردم فلان چیز را بخورم. و دیگر قصد ندارم آنها را بخورم و مسیر تازه من از الان شروع می شود.
همین الان می توانید با چند تصمیم و انتخاب ساده می توانید مسیر زندگی تان را عوض کنید. اما باید بدانید که اگر اتنخاب های درستی نکنید یک روزی با بحران روبرو می شوید.
حالا آن بحران چیست؟
اگر شما در غفلت کامل روزهایتان را بگذرانید. انتخاب های نادرست بکنید و تصمیم های نادرستی بگیرید، همان بحران است و ممکن است برای شما خطرناک باشد .
وقتی فقط راجع به تغییر حرف بزنیم و شعار دهیم، یک روز میرسد که میبینیم در رکود دست و پا می زنیم .واقعیت این است که آن روز بازی عوض شده و باید یک کاری انجام دهیم. و مجبور شوید خودتان را از نو بسازید. اگر تغییر نکنید میشکنید و این خودش یک فاجعه است .
چرا وقتی دوست داریم وضع زندگی مان بهتر شود کاری نمیکنیم؟
واقعیت این است که همه دلشان می خواهد تغییر کنند. اما کسی حاضر نیست بهای آن را بپردازد و کاری انجام دهد همه دل شان می خواهد پیشرفت کنند اما، کسی حاضر نیست چیزی را تغییر دهد.
مثلاً همه دوست دارند وزنشان متعادل و خوب شود. اما حاضر نیستند که کمی ورزش کنند.
هر چیزی که به آن پاداش داده شود، به عادت تبدیل می شود، و پس از مدتی به شخصیت شما تبدیل می شود و آخرش به بن بست می رسید.
تا زمانی که این ذهنیت را داشته باشید که وضعیت موجود تقصیر ما نیست، و مسئولیتش را به عهده نگیریم هیچ وقت هیچ چیز تغییر نخواهد کرد و هیچ قدرتی هم برای تغییر نخواهیم داشت.
اگر میخواهیم گشایشی در زندگیمان به وجود آید باید این داستان دروغین “تقصیر من نبوده است “را کنار بگذاریم.
اگر میخواهیم گشایشی در زندگیمان به وجود آید باید این داستان دروغین “تقصیر من نبوده است “را کنار بگذاریم.
پنج راه تغییر کردن:
۱.با قضیه کنار بیایید:
،مثلاً اگر یک نفر احساساتتان را جریحهدار کرده است ، درست است که کار او ناخوشایند بوده است، اما بهتر است با این قضیه کنار بیایید و اوضاع را همانطوری که هست ببینید نه بدتر از آنچه وجود دارد.
۲.به دنبال حقیقت باش:
به دنبال حقیقت باش و سعی کن به هر قیمتی که میتوانی با آن کنار بیایی. فقط به آن چیزهایی که داری اکتفا نکن. با حقیقت رو به رو شد و تکلیف را روشن کن مثلاً اگر می بینید ۲ سال گذشته و داریی برای استخدام شدن در فلان شغل تلاش میکنی، و در این دو سال واقعاً تلاشترا کرده ای و نتیجه ای نگرفتی،شاید وقت آن باشد که حقیقت روبهرو شوی.. حقیقت شاید این است که باید دنبال یک کار و کاسبی تازه بگردی.
باید با حقیقت روبهرو شویم و این سوال را از خودتان بپرسید که الان باید چه کار کرد؟
۳.چشم انداز:
یک چشم انداز از هر چیزی که می خواهید برای خودتان تعیین کنید، تلاش کنید تا قوی شوید و به آن آرزویتان برسید. این مرحله در این خلاصه میشود که ببینید اصلا به کدام سمت می خواهید بروید؟ باید بدانید که حداقل یک نسخه از آینده برای تان وجود دارد، که مطلوب و رضایت بخش است. شما باید یک چشم انداز خوب از آن چیزی که می خواهید برای زندگی تان پیدا کنید. به خودتان بگویید برای من مهم نیست شرایط جامعه و کشورم چطوریه!میخوام راهی پیدا کنم و موفق بشم.
به خودتان بگویید برای من مهم نیست شرایط جامعه و کشورم چطوریه!میخوام راهی پیدا کنم و موفق بشم
۴.یک الگو برای خودتان پیدا کند:
شاید با الگویی که انتخاب میکنید چشمانداز شما تعیین شود. برای اینکه به موفقیت برسید از تجربه کسانی که این راه را رفته اند استفاده کنید.پس الگویتان را انتخاب کنید، روشش را پیش بگیرید و به سمت جلو حرکت کنید.
۵.خیلی بیشتر از آن چیزی که قرار است به دست آورید از خودتان مایه بگذارید:
شاید خیلی ساده به نظر بیاید اما باید بدانید همین سادگی خیلی مرحله مهمی است.
اگر بتوانید راهی پیدا کنید که نیازهای مردم را برآورده کنید، حالا چه در کار و کاسبی و چه در روابط عاطفی، چه برای فرزندانتان و چه برای سایر افراد فرقی نمیکند، مهم این است که کل داستان بازی عوض می شود و همه چیز تغییر میکند.
سوالات متداول:
۱_آیا این کتاب در زمینه تجارت نیز مهم است؟
۲_ با خواندن این کتاب به چه چیزی دست پیدا میکنید؟
۳_برای رسیدن به موفقیت چه کاری باید انجام دهید و چه کاری را نباید انجام دهید؟
۴_شما با اتفاقاتی که در زندگیتان رخ میدهد چگونه مواجه میشوید؟
۵_چه نیرویی زندگی شما را کنترل میکند؟
۶_برای اینکه وضع زندگیتان بهتر شود ،حاضرید چه کاری را انجام دهید؟
۷_این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟
برچسب ها:
بیا،هانیه سخایی ،جت بوک،ویژه بوک،فسقل بوک،فیلم بوک،چاپ کتاب،انتشارات،رهبر،احترام،مهارت،اثرگذاری،سازمان،اثربخشی،موفقیت،قانون،ارتباط،جذب،مقام،کتاب های ماندگار،روز کتاب،کتاب خوانی،مدیریت،نفوذ،توانایی،دانش،book،رشد،مردم،محیط،بازتولید،سازماندهی،ارتباط،توانایی،هدف،برنامه،کمک کردن،شرافت،ایمان،رهبری زنان، تغییر، اتفاق، زندگی، انتخاب، تصمیم، تلاش، حقیقت، چشم انداز، بحران،الگو ،tony robbins
درباره هانیه سخایی:
هانیه سخایی مدیر گروه هنری” بیا “می باشد. ایشان معتقد هستند که اگر بازی را ترک نکنید دیر یا زود پیروز می شوید.و همیشه این تفکر در ذهن هانیه سخایی جاری است که مرز بین بدبختی و خوشبختی تنها داشتن یک کارت کتابخانه است . این ندا در هانیه سخایی زمزمه ای مااندگار است گه یا انجام بده یا انجام نده،سعی ام را می کنم معنا ندارد !!مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۳۹۹ در حسابداری از دانشگاه پیام نور اخذ نمود.ولی علاقه مند به کارهای هنری بخصوص در حوزه کتاب و کتابخوانی است .هانیه سخایی در این اندیشه است که چطور می توانیم همه را به کتاب خواندن علاقه مند کنیم.همیشه به این فکر می کند که چرا با وجود صدها سال پیدایش حرفه ای کتاب چرا هنوز مردم از مطالعه فرار می کنند .یک خبر خوب این است که هانیه سخایی قصد دارد که روشی نوین در عرصه صنعت کتاب و کتابخوانی بوجود بیاورد.و گروهی از علاقه مندان به این حوزه را مدیریت می کند.او علاقمند به تدریس و انجام پروژه های مرتبط با حوزه کتاب است و هم اکنون نیز در زمینه تولید کتاب های صوتی ،تصویری و پویا مشغول به فعالیت می باشد. از آرزوهای هانیه سخایی جهانی بدور از جهل و توهم دانایی می باشد.از ویژگی های اصلی ایشان شرکت در کار گروهی است.