کتاب های مرتبط
داستان ما با تاریخ زمین شناسی آغاز میشود که توسط دانشمندان غربی کشف شد و ایدههای اساسی آن قبل از طلوع قرن بیستم تشخیص داده شد. اکثر محققان اولیه زمین شناس نبودند، زیرا چنین رشته رسمی وجود نداشت، اما در عوض به بررسی عملکرد عجیب زمین از زمینههای مختلف علمی، از جمله پزشکی، آناتومی، و شیمی پرداختند. حتی وکلا، وزرا، و مردم عادی به این حوزه در حال رشد کمک کردند. با این حال، وجه مشترک ذهنهای پرسشگر، علاقه شدید به دنیای طبیعی بود. بیوگرافی آنها دامنه کارهایی را که یک فرد میتواند انجام دهد، گاهی اوقات با ویژگیهای عجیب و غریب، نشان میدهد، و همچنین نشان میدهد که چگونه کار آنها بر یافتههای یکدیگر همپوشانی دارد، تأثیر میگذارد و میافزاید، به ویژه در زمانی که عقل گرایی، از طریق به کارگیری تفکر علمی مدرن، جایگزین مفاهیم خرافی و تفاسیر کلمه به کلمه کتاب مقدس شد. علم زمین شناسی سنگ به سنگ ساخته شد، شاید بتوان گفت از طریق همکاری، استدلال، بحث و حل مسائل حیاتی. این تلاش از زادگاه زمین شناسی در اروپا تا قاره آمریکا با تکامل تجارت، استعمار و در نهایت ارتباطات گسترش یافت.
عصر اکتشاف و روشنگری متعاقب آن در قرن هفدهم در اروپا بر تمام تلاشهای علمی، به ویژه میل به درک جهان و طبیعت به عنوان یک کل تأثیر گذاشت. زمینشناسی رشتهای نوپا است، نه تنها در شرایط آشکار در محدوده زمان زمینشناسی، بلکه همچنین در زمینه نحوه کاربرد آن در کاربردهای انسانی. به عنوان مثال، تا پایان قرن نوزدهم، بیشتر اصول اولیه زمین شناسی تثبیت شده بود. برخی از پیشرفتهای زمینشناسی اساسی - مانند تعیین سن سنگها با استفاده از ایزوتوپهای رادیوکربن که با سرعت مشخص و ثابتی تجزیه میشوند یا تشخیص حرکت تکتونیک صفحهای - تنها در قرن بیستم کشف شد.
پرس و جو در مورد ماهیت فیزیکی زمین و بقایای حیات آلی در سنگها منجر به آغاز دانش علمی زمین شناسی شد. این دو خط تحقیقی با هم ادغام و شکافته شدند، روی هم قرار گرفتند و از هم جدا شدند، مانند کانالهای جریان یافتهای که به هم میرسند و سپس تقسیم میشوند، اما منبع یکسانی دارند: لایههای منفرد سنگ، که به عنوان لایهها شناخته میشوند، چگونه رسوب میکنند و فسیلها چه چیزی در مورد زندگی و سنگها نشان میدهند.
مشاهیرانی مانند لئوناردو داوینچی و دانشمند دانمارکی و اسقف نیکلاوس استنو، مجذوب آنچه در محیط طبیعی مشاهده کردند، قرار گرفتند. کنجکاوی در مورد سنگها، محل قرارگیری و فرمهای آنها، سؤالاتی را در مورد اینکه لایههای ظاهری متفاوت میتوانند بر چه دلالت کنند، برانگیخت. دانشمندانی از این دست در مورد فرضیهها و ایدههایی درباره منشاء سنگها و رسوبات دست به دست هم دادند. تفکر به سمت تفسیر سنگها بر اساس موقعیت آنها و رابطه یک واحد سنگی با واحد دیگر پیش رفت. استنو لایهها را مطالعه کرد و لایهبندی آنها را باز کرد، که منجر به اصول اساسی چینهشناسی، شاخهای از زمینشناسی که با توالییابی واحدهای سنگی و رسوبگذاری آنها مرتبط است، شد. این شاخه هنوز هم تدریس میشود. این کار اساس مقیاس زمانی اولیه زمین شناسی را تشکیل داد.
این تحقیقات اولیه قبل از جیمز هاتون، که یک طبیع
Reviews